دیدارنیوز ـ
بهیار سلیمانی*: فرض کنیم جهان یک شرکت است و یک هیئت مدیره دارد که برای اداره آن برنامهریزی میکند به همین دو قرن اخیر نگاه کنید؛ دهها قرارداد بینالمللی وجود دارد که اولش محرمانه بوده و امروز در اختیار همه جهت تحقیق و بررسی باتوجه به گذشت زمان قراردارد. نام ایران در بسیاری از این قراردادها وجود دارد که بدون اطلاع و خواست دولت و ملت ایران برایشان تصمیم گرفتهاند و اجرا کردهاند. بلوچستانش را با پاکستان تقسیم کردهاند، سرحدات شمالی و قفقاز را به روسیه واگذار کردند، کشور افغانستان را درست کردند تا ضربهگیر حمله به هندوستان مستعمره انگلیس شود، امارات و بحرین را جدا ساختند و دهها نقطه عامل تشنج در مرز با همسایگان قرار دادند. همین سالیان اخیر سهم پنجاه درصدی ما از دریای خزر را با همسایگان تقسیم کردند. این ماجرا ادامه دارد و تنها نقشها را عوض میکنند.
وقتی نفت در خاورمیانه کشف شد بلایی شد برای این سرزمین، من که دانش آموخته تاریخ هستم برداشتم را بر اساس عمری مطالعه و سیاست ورزی اینگونه میدانم که برای بازگشت پول حاصل از نفت بایدچارهای اندیشیده میشد؛ برای همین موضوع باید نقطه تحریکی ایجاد میشد.
یهودیها که دنبال تشکیل دولتی بودند به بهانه ارض قدس بهوسیله کدخدای آن روز جهان انگلیس مقتدر به فلسطین آورده شدند تا نقطهای برای ناآرامی و جنگ و بازگشت پول نفت به دنیای غرب فراهم شود. در سال ۱۹۱۷ اعلامیه بالفور صادر شد و جنگهای خاورمیانه تحت عنوان جنگهای اعراب و اسرائیل آغاز شد. روسها حامی اعراب و فروشنده و تامین کننده اسلحه اعراب و انگلیس و بعد غرب و امریکا حامی اسرائیل و پادشاهی ایران نیز حوزه نفوذ غرب شد. بعضی از دولتهای عربی نظیر سعودی هم سهم غرب شدند. جنگها با میانگین هر ده سال دامن کشورهای منطقه را میگرفت. جنگ ۱۹۴۸ جنگ اول اعراب و اسرائیل، جنگ دوم ۱۹۷۳، جنگ ویرانگر داخلی لبنان و نبرد دو یمن، جنگ ایران و عراق و تبدیل خاورمیانه به انبار اسلحه شرق و غرب، اما نبرد اعراب و اسرائیل کم کم به مذاکره و صلح نزدیک شد. انقلاب اسلامی ایران بهوقوع پیوست کدخدا هم عوض شده بود. بعد از جنگ جهانی دوم امریکا کدخدای بزرگ یا به تعبیری رییس هیئت مدیره جهان بود. او دنبال آتش افروزی و ادامه بازگرداندن پول نفت بود. عراق با جمهوری اسلامی وارد جنگ شد، جنگ اعراب و ایران شکل گرفت؛ حالا چند دولت عرب بی پول و خسته هم با ما همدردی و همراهی میکردند. همه اندوخته عربها و همه دارایی ایرانیها در این نبرد هشت ساله از بین رفت. مقداری پول کویت داشت آن را هم به بهانه حمله صدام به عراق امریکاییها ترتیب خوردنش را دادند. پول کویت که تمام شد صدام هم قربانی شد. بهار عربی آمد آن چند کشور عرب که در جنگ اعراب و ایران درگیر نبودند، لیبی و یمن و سوریه را میگویم با خاک یکسان شدند. ایران هراسی ادامه یافت پولهای دول پولدار عرب صرف خرید اسلحه و ویرانی یمن و سوریه و عراق و لیبی شد. اقتصاد ایران هم در این نبرد چهل ساله به تنگی شدید افتاده مردم نیز به مشقتی طاقت فرسا مبتلا شدهاند؛ کرونا نیز این اوضاع را نابسامانتر کرده است. جهان در حال تقسیم مجدد است.
چینیهای چشم بادامی از خاورمیانه سهم میخواهند، عراق و عربستان نفتی به امریکا رسیده بازار و مدیریت کشورهای کوچکتر نیز بین اروپاییها تقسیم شده؛ روسیه هم سوریه و دریای مدیترانه را میخواهد. فرانسه بهطور سنتی لبنان را دارد، حوزه بانک و بیمه متعلق به انگلیسیهاست و امارات و بحرین را دارند؛ حالا چشم بادامیهای چینی ما را خواستارند. ماجرا تا بودن مخازن نفت و گاز ادامه دارد.
باید امیدوار باشیم جایگزینی برای نفت و گاز پیدا شود. ما رهایی یابیم بایدن و ترامپ فرقی ندارند. آنها نفت میخواهند و ایرانی ضعیف که الگوی ناکارامدی نگرش دینی به حکومت را به تصویر بکشد، مثل کوبای کمونیست علیل و بیمار که به موزه حکومتهای کمونیستی تبدیل شده؛ راه نجات خردورزی است، الگوی فرزانگی ماهاتیرمحمد است. ادامه مسیر با الگوی اسلام لبخند او بدون خشونت همانگونه که اسلام در شرق آسیا در آغاز ورود کرد با تجارت و کار فرهنگی امروز نیز این خردورزی سایه آرامش و ترقی مردم شده است ما نیز باید به خرد مراجعه کنیم تا آرامشی نصیبمان شود والا بایدن و ترامپ برای نگرش ما دو روی یک سکه هستند که ما متفاوتشان میدانیم.
*نماینده مجلس ششم