گزارش حاضر به بررسی وضعیت نهاد شورایاری در سطح محلههای تهران پرداخته است. به این منظور با چند شورایار سابق و فعلی و نیز چند مدیر محله گفتگو شده است. گزارش نشان میدهد که چطور نهادی که با انگیزه جلب مشارکت شهروندان در اداره امور محلهها تاسیس شد، حالا با مشکلات بزرگی دست و پنجه نرم میکند. مشکلاتی که باعث شده است که منتقدان این نهاد را نه نهادی برای جلب مشارکت که مجرایی برای توزیع رانت بدانند.
دیدارنیوز ـ نسرین نیکنام: شورایاری، نهادی تقریبا شناخته شده در شهر تهران است. نزدیک به دو دهه از فعالیت جسته و گریخته این نهاد در سطح محلههای شهر تهران میگذرد. در ماههای اخیر مقوله قانونی بودن فعالیت شورایاریها به موضوع بحث و گفتوگوی مخالفان و موافقان بدل شد. جدالی که البته تا اینجا به نظر به پیروزی مخالفان نهاد شورایاری منجر شده است. هم مجلس و هم دیوان عدالت اداری با برگزاری انتخابات این نهاد مخالفت کرده و تلویحا آن را غیرقانونی دانستهاند.
با این حال موضوع این گزارش پرداختن به مسائل حقوقی و قانونی پیرامون این نهاد نیست؛ بلکه پرداختن به ماهیت عملکرد و نقاط ضعف و قوت این نهاد از منظر کسانی است که به صورت مستقیم در این نهاد یا با این نهاد کار کردهاند.
هدف از تاسیس شورایاری، ایجاد نهادی برای جلب مشارکت مردم محلههای تهران در اداره امور عمومی این محلهها بوده است. مدافعان شورایاری این نهاد را یک نهاد دموکراتیک در سطح خرد میدانند که میتواند مشارکت مردم را تسهیل، روند اداره امور عمومی را دموکراتیک و کاراتر بنماید. در مقابل منتقدان عملکرد شورایاریها، مدعی هستند که به دلیل فقدان نهادهای اجتماعی و فرهنگ مشارکت و تعلق محلی در سطح محلههای تهران، شورایاریها از اهداف خود دور شدهاند. شورایاران منتخب درصد اندکی از مردم ساکن در هر محله هستند و در غیاب نظارت و مشارکت مردم شورایاریها عملا به نهادی در خدمت توزیع رانت و روابط حامی و پیرو بدل شدهاند. رانتی که از در اختیار داشتن سراهای محله و فضاهای این ساختمانها تا برخی از باشگاهها و امکانات ورزشی شهرداری تهران شروع میشود و تا زد و بند با بوروکراسی شهرداری حتی در مورد مسائلی مانند املاک و ساخت و ساز تداوم مییابد.
پیشتر محسن هاشمی، رییس شورای شهر از فعالیت شورایاریها دفاع کرد و گفته بود: یکی از موارد فعالیت شورایاران نظارت بر عملکرد شهرداری است و شورایاران میتوانند مشورت مناسبی در امور شهری بدهند و همینطور مشورت نظارتی داشته باشند و از سوی دیگر میلانی، رئیس ستاد شورایاریهای شهر تهران و عضو شورای شهر تهران هم یادآور شد: شورایاران محلات یکی از مهمترین پاسداران هویت محلهای در شهر تهران هستند و حلقه ارتباط با مردم هستند.
در این گزارش و در گفتگو با ۴ نفر که تجربه مستقیمی از کار با شورایاری در سطح محلههای تهران داشتهاند؛ کوشش کردهایم که این دو دیدگاه و تحلیل را به محک نقد بگذاریم.
نگاه اول؛ فرشید ساکی؛ شورایار و مدیر محله: جریان قدرت در شورایاری جریان مبارکی نیست
فرشید ساکی از سال ۸۰ در شورایاری فعالیت میکند، او در گفتگو با دیدار درباره کارهای شورایاریها میگوید: از روز اول که شورایاریها اینجوری نبودند و این انحرافی که در حال حاضر درباره آن صحبت میشود کم کم و با یک رویه اشتباه از سوی شهرداری آغاز شد.
او با اشاره به اینکه از سال ۸۰ شورایار بودم، میافزاید: از همان سال طیف مختلفی برای ورود به شورایاری ثبت نام کردند و هدفشان کار کردن برای محلات بود، ولی در اولین انتخابات برخی از مشارکتها سوخت و انگیزهها از بین رفت و افراد رفتند زیر پوشش نهادهای متمرکز محله که قدرت داشتند.
این شورایار میگوید: از این طریق این نهادهای محلی نمایندههای خود را وارد شورایاری کردند، اما در مقابل طیفی از شورایاریها هم بودند که با این نهادها نسبتی نداشتند، اما فعالیتشان منافاتی با آن گروه نداشت و کار میکردند.
ساکی با تاکید بر اینکه از همان سال اول جریان مشارکت طلب شهری ضعیف شد، میگوید: اتفاقی که در حاشیه این زیر پوشش بودنها افتاد این بود که یک سری رفتند به بهانه توسعه مسجد و هیات و ... از شهرداری امتیاز گرفتند و متاسفانه هیچ کدام نیامدند پتانسیلهای خود را صرف مدیریت بهتر محله کنند، مثلا بسیج نرفت کمک پلیس برای بالا بردن امنیت محله، مسجدیها نیامدند بگویند بعد از عبادات در خیابانهای محله معنویت را آموزش دهیم و هیاتها نیامدند شعار اهل بیت را عملی آموزش دهند و به جای این کارها رفتند از شهرداری پول گرفتند تا مسجد و هیاتشان را درست کنند و با همین روال در همه دورهها شورایار ماندند.
این شورایار در پاسخ به این پرسش که اشتباه شهرداری در این میان چه بود، میافزاید: دورههای اول شورایاریها موضوعاتی را مطالبه میکردند، شهرداری در جلسه قول همکاری میداد بعد که نمیتوانست آن را انجام دهد به شورایار میگفت خودت چی میخواهی!! اینجا بود که شورایاریها فهمیدند چه فرصتهای طلایی وجود دارد که میتوانند از آن استفاده کنند.
او میافزاید: این شد یک روال برای دورههای بعدی و ادامه پیدا کرد تا این دوره هم که خیلی از افراد با این نگاه آمدند برای کاسبی و پیش بردن اهدافشان؛ از سوی دیگر در انتخابات دوره دوم تقلب شد و در دورههای بعدی تصمیم گرفتند صندوق کجا باشد و در آخرین دوره صندوق جابهجا شد، افراد هم دیدند و گزارش تخلف و تقلب را دادند، اما کسی توجه نکرد.
ساکی با بیان اینکه بعد از رای آوردن تازه اول دعواهاست، میگوید: راهیافتگان به شورا برای گرفتن پستهای مختلف دعوا میکنند و بهطور قطع میگویم که در حال حاضر زیر ۵ درصد شورایار متعهد داریم و بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از این افراد صندلی پرکن هستند یعنی نه خوبند نه بد البته پتانسیلی برای خوب و بد بودن هم ندارند.
نگاه دوم؛ شورایار بدون نام: شورایارها پاکدستند
یکی از شورایاریهای سابق که ساکن یکی از شهرکهای بزرگ و قدیمی تهران بود، در ابتدا از پیشینه شورایاریها با اسامی و عناوین دیگر و کاربرد مشابه سخن به میان میآورد و میگوید: در سالهای نه چندان دور محلات به وسیله افرادی به نام کدخدا اداره میشدند و این اشخاص نقش مهمی در ساماندهی و مدیریت محلهها و ایجاد وحدت و همدلی میان خانوادهها داشتند. به طوری که در آن دوران بسیاری از اقلام که قرار بود در سطح شهر توزیع شود از جمله ارزاق، نفت و… از طرف شوراهای محل توزیع میشد، اما پس از جنگ این شوراهای محلات از میان رفتند، بدون آنکه آسیبشناسی انجام شود که این شوراها چه کردند و چه تجربهای دارند.
او در ادامه با انتقاد از ناآگاه بودن اعضای شورای شهر از مشکلات محلات مختلف از جمله مناطق متوسط و ضعیف جامعه میگوید: با توجه به محل سکونت و دغدغه اعضای شورای شهر نمیتوان آنها را به عنوان نمایندگان شهر تهران تلقی کرد چرا که بیشتر این افراد ساکن مناطق شمالی تهران هستند و هیچ گونه شناخت و آگاهی از مشکلات مناطق محروم شهر ندارند. از طرف دیگر ساختار مدیریت شهری در ایران کهنه، ناقص و نارساست و افرادی که مسئولیت میگیرند، محافظه کار شدهاند و ابتکاری وجود ندارد و صفت جسارت و ابتکار که در جوانان است در مدیریت شهری دیده نمیشود.
این شورایار با انتقاد از کاهش اختیارات شوراها و عدم تخصص و تجربه لازم اعضای این نهاد اجتماعی تاکید میکند: مدتی کوتاه اختیارات و امکاناتی در اختیار شورایاری قرار گرفت و بار دیگر پس گرفته شد، این مهمترین مشکل شورایاری بهعنوان یک تشکل مهم اجتماعی و محلی به شمار میرود که هنوز ساز و کارهای قانونی در ارتباط با اختیارات، اجراییات و میزان نظارت شورایاری به طور دقیق و شفاف مشخص و تبیین نشده است. طی چهار سال گذشته ۸۲ پرونده در ستاد شورایاریها به خاطر تخلفات ثبت شده است، یعنی نسبت به تمامی نهادهای دیگر، افراد بسیار پاکدستتری در آن حضور دارند. اگر بخواهیم برای آینده شورایاری کاری کنیم باید دانش متخصصان شهری مانند اعضای شورای شهر و تجربه شهروندان در محلات با هم ترکیب شوند.
نگاه سوم؛ شورایار سابق و مشاور عالی ستاد شورایاری: چند شورایار در زندان است؟
حسین خسرونژاد، مشاور عالی ستاد شورایاری درباره فعالیت شورایاریها در سالهای گذشته و اینکه به اهداف ترسیم شده رسیدهاند یا خیر میگوید: برای پاسخ به این سؤال باید یک کار علمی انجام شود و چند پیشنهاد ارائه شد؛ اولین کار باید یک تاریخ شفاهی از شورایاری منتشر کنیم. آن تاریخ شفاهی نشان میدهد از آن ابتدا چه اتفاقاتی افتاد. اگر کار حرفهای باشد، به مرور افراد تأثیرگذار از دل آن بیرون میآیند. فاطمه جلاییپور در دوره اول نفر نخست شورایاریها بود، بعد آن را به دست رسول خادم داد و خادم آن را جلو برد. دوره سوم ریاست به مسجدجامعی رسید در دوره چهارم هم طلایی این مسند را به دست گرفت و دوره پنجم هم یعنی در حال حاضر هم آقای مسجد جامعی رئیس هستند و آرش میلانی هم نایب رئیس شد.
او میافزاید: پنج دوره در عرصه شورایاری پیش رفتهایم. بعد در آن تاریخ شفاهی میآییم با اینها صحبت میکنیم ببینیم حرف اینها چیست. مشخص است از چه کسی چه چیزی بپرسیم و زمانی که این دادهها خارج شود، شما میتوانید بگویید که چه اطلاعات موثق و درستی دارید.
خسرونژاد با اشاره به اینکه در یک منطقه شهرداری یک نفر هست که سابقه ۲۰ ساله در شورایاری دارد، تاکید میکند: این شورایار مدرک دکترا دارد و استاد دانشگاه شهید بهشتی بوده است. در شورایاری هم صاحب منصب و نفر اول تهران است. این فرد را باید جلوی دوربین بیاورید و سؤالات را از او بپرسید. یکی از سؤالات همین است که آیا شورایاری به اهدافش رسیده یا خیر؟! باید این کار را انجام دهیم تا متوجه شویم به اهدافمان رسیدهایم یا خیر و گرنه باقی آن حدس و گمان است و هر کس برداشت خود را مطرح میکند.
مشاور عالی ستاد شورایاری در پاسخ به این پرسش که از نظر شما شورایاریها چقدر در اجرای این وظایف موفق بودند نیز میگوید: از نظر من موفق بودهاند. شورایار خیلی از مسائل را در سطح محلی میتواند حل کند. من اعتقاد به محله دارم و تنها این مدیر محله و شورایار است که میتواند به خوبی تشخیص دهد که این کار برای محله دستاورد مثبت دارد یا منفی. شما هر کار میخواهید در سطح محله انجام دهید نیاز دارید که اعتماد عمومی وجود داشته باشد. احتیاج دارید که اهالی محل در آن مشارکت کنند. در دوره آقای قالیباف یک سری سرای محلات ساخته شد که الان بر سر آن دعوا است. اگر این شورایاران نبودند الان آن ساختمانها فروش رفته بود.
خسرونژاد، درباره بحث بر سر تبانی و رایزنی شورایاریها با شهرداری برای ساختمانهای سرای محلات و کسب منفعت شخصی از فعالیت آنان نیز نظر قاطعی دارد و با رد این ادعاها میگوید: خیر، اینگونه نیست. از شورایاریها خواهش کردند که مسئولیت سرای محلات را به عهده بگیرند و میگویند رانت بازی اتفاق افتاده، کدام رانت؟ اینکه یک نفر در نهایت یک کلاس را به بچه خواهرش داده باشد؟ رانت در شهرداری تهران است. شما ببینید چند شورایار زندان هستند و چند شهردار زندان هستند؟ باید با مستندات صحبت کرد. اصلاً اینگونه نیست. آمدند از شورایاری خواهش کردند که مسئولیت سرای محله را به عهده بگیرد. چون نمیتوانستند آن را راه بیندازند. آدم محلیاش را نداشتند.
نگاه چهارم؛ نسیم یادگار، مدیر سابق محله: شورایاریها به دنبال کسی بودند که منفعت آنها را در محلهها حفظ کنند
نسیم یادگار، مدیر سابق یکی از محلههای تهران معتقد است: «آنچه که در عمل اتفاق افتاد، این بود که متأسفانه شاهد حضور نمایندهای از طرف مردم در انتخابات شورایاریها نبودیم. بر اساس آنچه دیدم در واقع با یک سری شبکه سازیها و ارتباطات و لابیگریهایی برای تحت تسلط گرفتن منابع اجتماعی محلات و مناطق مواجه بودیم.»
او میگوید: «تعداد نمایندگان مردم در شورایاریها شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد. اگر ما یک ایده اولیه (کانسپت) را برمیداریم و به یک زمینه میآوریم آن زمینه باید الزامات نهادی آن ایده جدید را داشته باشد.»
یادگار میافزاید: «وقتی بحث مشارکت مردمی پیش میآید، باید انتظار داشته باشیم واقعاً آن مشارکت مردمی اتفاق بیافتد. وقتی بسیار از مناسبات و بوروکراسی ما درگیر فساد است و مشارکت مردمی در تمام عرصهها پایین میآید و امکان فقط برای یک عده فرصتجو فراهم میشود و نمیتوان انتظار داشت که ایدهآلها عملی شود.»
این مدیر سابق محله در پاسخ به این پرسش که به عنوان کسی که مسئولیت مدیریت محله را به عهده داشتید، رابطه شورایاریها با مدیریت محله را چگونه ارزیابی میکنید، میگوید: «آن چیزی که باید اتفاق میافتد این بود که شورایارها در دوره جدید باید نقش نظارتی پیدا میکردند و در مناسبات مالی و پیمانکاریها و نظام اداری سراها دخالت نداشته باشند. اما متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد.»
یادگار، دورههای قبل را مورد ارزیابی قرار میدهد و میافزاید: «در دورههای قبل شورایاریها مدیران سرا را انتخاب میکردند و خودشان هم با مشارکت مدیر سرا به امور مربوط به محل میپرداختند. اما اتفاقی که افتاد این بود که شورایاریها، و برای اینکه به منابع محلی تسلط پیدا کنند منابع قدرت را میخواستند و در اکثر موارد از بین خودشان یا اطرافیانشان فردی را به عنوان مدیر محله میگذاشتند و یک اصل اساسی را در سیاستگذاری نقض میکردند.»
او تاکید میکند: «کسی که قرار بود بر عملکرد مدیر محله نظارت کند، خودش انتخاب کننده مدیر محله بود؛ بنابراین اتفاقی که در آن زمان رخ داد این بود که مدیران محله با شورایارها همدست میشدند و در یک همدستی پنهان و بعضاً آشکار منابع اجتماعی و منابع محلی را به نفع خودشان و به سودشان استفاده میکردند. یا منابع قدرتشان را در شورای شهر و شهرداری پیدا میکردند آن را به سمت منافع شخصی سوق میدادند. مثلاً زمینی را آزاد میکردند، تراکمی را میگرفتند و اتفاقات اینچنین که از ابتدا برای به دست آوردن همچین قدرتی کاندیدا شده بودند و مدیر محله را بر همین اساس انتخاب کرده بودند. بعضاً منابع محلی را به پیمانکاران میدادند و درصدی از سود آنها را دریافت میکردند.»
یادگار با اشاره به اینکه در چند سال گذشته این اتفاقات بد کم هم نبود، میگوید: «شاید از ۳۵۳ محله هشت محله وجود داشت که واقعاً شورایار بودند و عرق محلی داشتند و برای حل مسائل محله در کنار هم قرار میگرفتند و پروژههای محلی توسط یک نظام مشارکت مردمی طراحی، اجرا و ارزیابی میشد. در همین دوره اخیر به خاطر همین فسادهایی که به وجود آمده بود و شکایتهایی که شکل گرفته بود گفته شد که اختیارات شورایاریها را تقلیل دهند. یعنی شورایار نباید مدیر محله را انتخاب کند، اما ناظر باشد. یعنی اگر مدیر محلهای در محله اوین فعالیت میکند، شورایارها باید ارزیابی عملکردش را انجام دهند و آن را گزارش دهند و اگر شکایتی از مدیر محله دارند مطرح کنند.»
مدیر سابق محله معتقد است: «در واقع شورایاریها باید نقش نظارتی داشته باشند نه انتصابی و نه اینکه منابع مالی و زیرساختی محل دستشان باشد و تصمیم گیری کنند. این مسئله در این دوره اخیر هم اتفاق نیفتاد، چون نظام شورایاری عادت کرده بود به اینکه شورایار شدن جزء رانتهایی باشد مثل رانتهای دیگر که در کشور وجود دارد، زیر بار این مسئله نرفتند که فقط نقش نظارتی داشته باشند و روی مدیرانی که خودشان انتخاب نکرده بودند فشار میآورند.»
او درباره دوره مدیریتش در سرای محله اوین اینگونه توضیح میدهد: «من خودم یکی از کسانی بودم که خیلی مورد بی مهری قرار گرفتم. چون اصلاً شورایارها قصد همکاری کردن با من را نداشتند. چون برنامهشان این بود که یک نفر از بین خودشان به جای من باشد؛ بنابراین از همان ابتدا با اینکه من خیلی مسالمت جویانه و با انرژی تلاش کردم مسائل محله در قالب پروژههای محلی تعریف شود و از منابع محلی استفاده و مسائل را حل کنیم، در عمل دیدم که هیچ کمکی صورت نگرفت.»
یادگار همچنین در پاسخ به این پرسش که پس حرف و حدیثهایی که مطرح شد که شورایاریها در بوروکراسی شهرداری ورود میکنند و در قالب بنگاه داری با شهرداری تبانی میکنند درست بود، میگوید: «بله درست است. ما یک شورایار به نام آقای دکتر اعرابی داشتیم که دبیر دبیران شورایاری بود. ایشان بسیار شریف بودند و واقعاً به ایده اولیه شورایاری اعتقاد داشت. ایشان در بین شورایاران با این فرهنگی که شما در قالب مفهوم بنگاه داری توصیف کردید، له شد. یعنی هم از جانب شورایارها و هم از جانب شهرداری مورد هجمه قرار میگرفت. یعنی کسی که قصد داشت بر روی نظری بماند نمیتوانست کار کند. نسیم یادگار هم که میخواست به عنوان مدیر محله و در روابط ایدهآل مدیر محله با شورایاری، مردم و شهرداری بماند؛ برای او هم توطئههای عجیبی صورت گرفت.»
او تاکید میکند: «شاید چند نفر در بین این ۳۵۳ مدیر محله، فعال اجتماعی بودند که احساس کردند چرا منابع اجتماعی باید دست کسانی باشد که برای مشارکت اجتماعی هیچ ایدهای ندارند؟! چرا باید دست یک فرد بازنشسته بیفتد که اصلا مفهوم مشارکت را نمیفهمد؟ چرا دست کسی باشد که دنبال شغل مدیر محله است و به عنوان پروژه و کار اجتماعی به آن نگاه نمیکند.»
یادگار معتقد است: «مدیر محله شدن؛ سِمَتی برای فعالان اجتماعی است. اما خوب به این تعداد اندک هم که فرصتی داده نشد و مورد هجمه قرار گرفتند. در این حد که مثلاً در مورد من گفته بودند خانم یادگار آمریکایی است. در حالی که من شاید از معدود دهه شصتیهایی بودم که در ایران ماندم و در حوزه مسائل اجتماعی کار کردم. اگر یک نظارت و مشارکت مردمی وجود داشته باشد و اگر اینها مردمی بودند و قصد مشارکت داشتند نباید با کسی که با این انگیزه آمده و اینقدر شور و اشتیاق دارد به کوچکترین تضادی میرسیدند.»
آن چه خواندید چهار نگاه به شورایاریها و مسائل و مشکلات این نهاد از منظر کسانی بود که مدتها در این نهاد کار کردهاند. مدافعان بر دستاوردهای شورایاریها در سطح محلهها تاکید دارند و وجود رانت و فساد را در این نهاد در مقابل آن چه در بوروکراسی متمرکز شهرداری میگذرد، بسیار ناچیز میدانند. آنها نسبت به قصد بوروکراسی شهرداری برای به دست آوردن امکانات محلهای بدبینند. در مقابل منتقدان شورایاری معتقدند این که نهاد نتوانسته است نماینده مردم محله باشد و به دلایل مختلف از جمله کم بودن مشارکت در انتخابات آن معمولا در انحصار گروههای قدرتمند و صاحب منفعت در هر محله باقی میمانند و منافع آنها را نمایندگی میکنند. از امکانات محله بهره برداری شخصی میکنند و نوعی فساد و سواستفاده خُرد اما گسترده را رقم میزنند. به نظر فقدان قانون و مبنا و زمینه قانونی هم بر این مشکلات میافزاید. البته نکته بسیار مهم این است که نمیتوان در مورد بیش از سیصد محله تهران قضاوت یکسانی داشت. در برخی محلهها شورایاریها موفق و در برخی دیگر ناکام بودهاند و نیاز به مطالعات موردی متعدد در این باره احساس میشود.
شورایاریها به نظر نماد عینی و دقیقی از این مقوله هستند که چگونه ایدههای انتزاعی در میدان عمل تغییر میکنند و به ضد خود مبدل میشوند. چگونه ایده مشارکت مردم در اداره امور محله در عرصه منافع متضاد بورورکراسی متمرکز، گروههای قدرتمند اجتماعی و البته اکثریت مردم خاموش یا بیخبر، شکلی دیگر میگیرند. آن چنان که ممکن است از نهادی برای مشارکت به مجرایی برای توزیع رانت بدل شوند!