دیدارنیوز -
نسترن فرخه: زنان زیادی هر روز با طلوع خورشید سیلی به صورت میزنند تا رنگ سیاه فقر و خستگیهای مفرط نداری را در پشت آن مخفی کنند، زنان محلات حاشیه نشین که تنها سرپرست خانه هستند و اغلب در مشکلات مالی برای درمان، مسکن، تحصیل کودکان و ... درگیر نداری هستند.
جنس این درد در بیشتر موارد آیندهی کودکان را همچون بادی سهمگین بر فراز نور شمعی که همه چیز را در تاریکی فرو میبرد، نابود میکند. در این خانوادهها معمولا اولین انتخاب کودکان، کار است و بعد از آن تحصیل، به رقم تمام دردهای خانه، کودکان دفتر مشق و کوله پشتی را برای همیشه کنار میگذارند و همپای مادر برای لقمه نانی کار میکنند.
زنان سرپرست خانواده که در محلات حاشیه زندگی میکنند معمولا از هیچ سواد و حرفهای برخوردار نیستند و با ساعت کار زیاد و دستمزد کم معاش خود را تامین میکنند، در این شرایط تامین هزینهی مسکن برای آنها کار دشواری است و بنابراین گاه بدون سرپناه و یا در سرپناهی نامناسب زندگی میکنند.
جمعیت امام علی به مناسبت ده روز ماه محرم و رسم دستگیری امام حسین از مظلومین قصد تهیه ده مسکن برای ده مادر سرپرست خانوار را دارد که دیدار نیوز به شرح زندگی چند تن از این مادران پرداخته است.
روایت زندگی پر آشوب فاطمه
پسر فاطمه دو ساله بود که خبر ارتکاب قتل پدر خانه به او میرسد، پدر از همان روزها متواری میشود تا اینکه بعد از چند سال دستگیر میشود و حکم قصاص برایش صادر میشود، حکمی که حضور این مرد را برای همیشه از زندگی حسین و مادرش پاک میکند و این سر آغاز جهنمی برای فاطمه و پسرش میشود.
فاطمه بعد از مرگ همسر به اسارت خاندان همسر مرحوم درمیآید، اسارتی که فضای مرد سالاری در میان تمام اعمال و رفتارهایی که با او میشود عیان است و شاید اولین حقوق سلب شدهی از فاطمه حق هرگونه معاشرت با خانوادهی خودش باشد، فشارهای روانی وارد شده ابعاد جدیدی از اندوه را برای فاطمه نمایان میکند و حتی بعد از شش سال از فوت همسر حق پوشیدن هیچ لباس روشنی به او داده نمیشود و برای هر رفت و آمد باید از عموها و اقوام همسر اجازه دریافت کند، حتی به دلیل فشار مالی اجازهی هیچ کاری به او داده نمیشود، این زن جوان حالا سالها است که به اجبار روز و شب لباس سیاه به تن دارد و در اتاق دوازده متری که پدر بزرگ حسین به آنها داده زندگی میکنند، اما چند پیش پدر بزرگ از آنها درخواست کرایه کرده بود که، چون حق کار کردن به فاطمه داده نمیشود و پولی ندارد، با وساتت فامیل ختم به خیر میشود.
طبق گفتههای مددکار جمعیت امام علی، فشار روانی و مالی بسیاری بر این مادر و فرزند وارد میشود، به شکلی که بعد از گذشت چند سال از مرگ همسر این زن جوان همچنان حق شرکت در مراسمهای شادی را ندارد و در صورت حضور در چنین مراسمهایی باید همچون زنی داغدار در گوشهای بنشیند و چهرهی حزن انگیز به خود بگیرد.
فاطمه بعد از مرگ همسر گویی که هرروز داغدار میشود و بعد از آن روزها اگر قصد بیرون رفتن از خانه را داشته باشد باید شخصی از خانوادهی پدری حسین، همراه آنها برود تا مراقب باشند این زن با خانوادهی خودش دیدار نداشته باشد.
حسین و فاطمه در خانهای واقع در یکی از روستاهای کرمانشاه روزها را شب میکنند که از اغلب حقوق اولیه منع شدند و گاه حسین، این پسر یازده ساله به دلایل ساده همچون دیدن تلویزیون در خانه زیر مشت و لگد عموهای خود کتک میخورد و چارهای جز زیستن در این خانه را ندارد.
روایت سختیهای نسرین
چند سال پیش همسر نسرین از ارتفاع به زمین میافتد و شاید بد یومنیهای زندگی این زن از همان زمان شدت میگیرد، مرد خانه بر اثر ضربهای که به مغزش وارد شد دچار بیماری روانی میشود و مصرف مواد مخدر هم این مصیبت را دو چندان میکند، اختلالات روانی این پدر و کتک زدنهای پی در پی او در خانه به قدری میرسد که نگهداریاش در خانه کار بسیار پر خطری میشود، بعد از مدتی مادر و پدر همسر نسرین نگهداری از پسرشان را متقبل میشوند و پدر برای همیشه از خانه میرود، از همان زمان نسرین در یکی از محلات پر معظل شهر مشهد بدون هیچ حمایت مالی و معنوی چهار فرزندش را به دندان میکشد و بزرگ میکند، بزرگ کردنی که به قیمت جوانی این زن تمام میشود.
نسرین تنها ۱۴ سال داشت که به اجبار لباس سفید عروسی را به تن میکند، از همان سن کم در کنار همسر بودن، وارد نقش دیگر یعنی مادر بودن میشود، اما حالا مادر ۳۰ ساله، اما خستهای است که گاهی جبر این سیاهیهای زندگی، امانش را میبرد.
این مادر جوان حالا چهار فرزند ۱۰ تا ۱۶ ساله دارد، دو فرزند اولش که پسرهای نوجوانی هستند از دو سال پیش دیگر قید درس و مدرسه را میزنند و فقط کار میکنند، فرزند سوم خانه، سمیه هم جا پای برادرهای بزرگترش میگذارد و از همین سن کم پروندهی درس و آرزوهای قشنگ را بر روی زندگی خود میبندد، حالا بچهها با کارهای فصلی بر سر زمینهای زعفران، گوچه و پیاز کمک خرج مادر شدند، پسرها، اما بیشتر ضایعات جمع میکنند تا بفروشند، فرزند آخر هم که دختری ۱۱ ساله است درگیر بیماری میکروسفالی است که به دلیل معلولیت شدید ذهنی، گفتاری و حرکات ابتدایی بدنش قرار است تازه به مدرسه برود، این دختر برای حمایتهای مالی و درمانی به تازگی تحت حمایت بهزیستی قرار گرفته که از این حمایت توفیق چندانی نصیبشان نشده.
نسرین، این زن درد کشیده خانهای ۵۰ متری در محلهی قلعه خیابان، منطقهی پر معضلی در شهر مشهد دارد، خانهای زوار در رفته که با درآمد ۳۰۰ هزار تومان کار مستمر در ماه باید اجارهی این خانه را هم بدهد.
روایت مادری به نام معصومه...
اعتیاد اثر تمام دردها را دو چندان میکند، این درد منزجر کننده معصومه را در یکی از روستاهای منطقهی سرباز سیستان و بلوچستان با هفت فرزند در سالهای دور، بیهمسر میکند و مرد خانه کارتن خوابی را برای زندگی خود انتخاب میکند و برای همیشه خانه را ترک میکند و میرود، اما معصومه، مادر خانه زیر فشار تمام این دردها همچنان مسیر زندگی را جلو میرود.
اعتیاد در تار و پود این خانه رسوخ میکند، دو دختر خانه به رسم سنت طایفه و مشکلات مالی در سن کم ازدواج میکنند، اما همسر هر دوی آنها درگیر اعتیاد میشوند و در میانهی راه زندگی را رها میکنند و میروند، اعتیاد تمام اندوهها را به یک باره در بطن زندگی این خانه جای میهد، حالا دختر ۳۷ سالهی معصومه به همراه پنچ فرزند قد و نیم قد و دختر ۲۷ی معصومه به خانهی مادر بازگشتند.
طبق روال اغلب خانههایی با بحران فقر که اولین انتخاب مستقیم و غیر مستقیم کودکان ترک تحصیل شدن است، کودک ۱۶ سالهی خانه تمایلی به ادامهی درس خواندن نشان نداده و با دفتر و کتاب برای همیشه خداحافظی کرده است البته طبق گفتهی مددکارهای جمعیت در اغلب روستای سیستان و بلوچستان کودکان بیش از این هم امکان تحصیل ندارند، اما دو پسر ۱۳ و ۱۱ ساله همچنان درس میخوانند. معصومه خانم در کنار فرزندانش در اتاق گلی ۹ متری روستای غریب آباد سیستان و بلوچستان زندگی میکند، اتاق کوچکی که به زحمت یک به یک کنار هم جای میگیرند، اما حالا سالها است که همهی اعضای خانه بخ این شکل در کنار هم زندگی میکنند.

خیمه گاه مهر، پناه زنان سرپرست خانوار است
مریم حبیب زاده مسئول این طرح به دیدارنیوز، گفت: «طرح خیمه گاه مهر اولین سال است که برگزار میشود، هزینهای که مردم هر سال برای نذورات خود پرداخت میکردند بسیار زیاد بود و امسال هم به دلیل شیوع کرونا مردم برای نذورات خود به محدودیتهایی برخوردند در همین موقع به نظر آمد که شرایط خوبی است تا مشکلات زنان سرپرست خانوار را که نیاز به حمایت دارند مطرح کنیم، البته در کنار این طرح، طرح دیگری هر سال برگزار میشود، ما دیدیم که موقعیت خوبی است تا این پتانسیل جامعه را برای حل یک مشکل اجتماعی هدایت کنیم.»
وی ادامه داد: «با افزایش شدید قیمت مسکن عملا بسیاری از این زنان که حتی درآمد روزانه ندارند، قادر به پرداخت هزینههای رهن و اجاره منزل نبوده و ناچارا یا از داشتن سرپناه امن برای خود و کودکانشان محروم شده اند و یا برای تامین هزینهمسکن، کودکانشان مجبور به کار شده اند که حتی برخی از آنها به کارهای خطرناکی نظیر زباله گردی روی آورده اند؛ لذا همزمان با ایام محرم جمعیت امام علی به تاسی از امام حسین (ع) در دستگیری از محرومین و مظلومین جامعه، طرح خیمه گاه مهر را معرفی کرده است تا به نیت ده شب اول ماه محرم، برای ۱۰ زن سرپرست خانوار در محلات محروم استانهایی نظیر سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، بوشهر و... با کمک و همراهی خیرین و مردم نیکوکار، ۱۰ خانه تهیه شود.»
این عضو جمعیت امام علی بیان کرد: «طرح تا پایان ماه صفر ادامه خواهد داشت. جامعهی هدف ما معمولاً زنان سرپرست خانواری هستند که معضلات بسیار زیادی دارند، مثلاً خودشان و یا فرزندانشان درگیر معلولیتهای باشند، وضعیت معیشتی بسیار ضعیفی داشته باشند و یا موارد دیگر. بیشتر کسانی که ما معرفی کردیم افرادی بودند که تنها درآمدشان از یارانه بوده است و شاید حداقل کمکی هم بهزیستی به آنها میکند.»
وی در پایان گفت: «مثلاً در همدان مادری زندگی میکند که کودکش مشکل تنفسی و ریوی دارد، بنابراین همیشه باید دستگاه تنفس همراهش باشد، این مادر خانه ندارد و به همراه یک کودک مریض معیشت بسیار ضعیفی هم دارد.»