دیدارنیوز - عبدالله ناصری گفت: آقای احمدینژاد خیلی حرفش در جامعه و نخبگان شنیده نمیشود و او فقط برای زنده نگه داشتن خود و هویت سیاسی خود حرفهای بزرگ میزند. البته باید این نکته را در نظر گرفت از نظر دموکراسی و رویکرد مردمسالارانه، آقای احمدینژاد مانند هر شهروند و کنشگر دیگری حق اظهار نظر دارد که قوه مجریه و قوای دیگر را نقد و ارزیابی کند، اما تجربه تاریخی مخصوصا پس از سال ۹۲ و حتی در دوره ۸ ساله رئیسجمهوری وی نشان داده که احمدینژاد احساس میکند که هر وقت در جامعه و در اندیشه کنشگران و نخبگان جایی ندارد، سخنان بزرگ و غیر قابل تصوری میزند تا حضور خود را حفظ کند.
به علاوه اینکه هرچه جلوتر میرویم عملکرد سوء و غیرمدبرانه آقای احمدینژاد بیشتر هویدا میشود. تفاوت آقای روحانی و احمدینژاد را میتوان در این مساله دید که احمدینژاد موجب شد قطعنامههای بسیاری علیه ایران تصویب شود و تحریمهای فلج کنندهای بر کشور عارض شود، اما آقای روحانی با مذاکره و انعقاد توافق برجام قطعنامهها را از کار انداخت و تحریمها را برداشت.
وقتی احمدینژاد در قدرت بوده و حیطه عملکردی داشت، درونمایه خود را هویدا کرد و، چون معتقد به دموکراسی نیست، آنچه از حوزه وزارت کشور او به خاطر مانده، انحلال نهادهای مدنی و احزاب است؛ به عبارت دیگر عدم توسعه سیاسی و دموکراسی جزء اصول فرعی او بود. امروز که احمدینژاد از قدرت کنار آمده و کارهای نیست طبیعتا از باب عوامفریبی و مردمفریبی شعارهایی میدهد که هیچ تناسبی با ذهن و اندیشه و گروه خونی احمدینژاد ندارد و این اظهارات تنها برای این است که میخواهد در جامعه حضور پیدا کند.