
در چند دهه اخیر خانواده ها کوچک شدند و دیگر از خانواده هایی با تعداد زیاد فرزند و فامیل خبری نیست. این گزارش نگاهی دارد به زندگی چند زوج که انتخاب آنها داشتن فرزند نبوده است و میکوشد دلایل این تصمیم آنها را روشن کند.
دیدارنیوز ـ نسرین نیکنام: دیگر از خانوادههای بزرگ با چندین نوه و نتیجه خبری نیست و احتمالا تا چند سال دیگر هم خبری از بچههایی که عموها و خالهها و عمهها و داییهایی فراوان داشتند، نخواهد بود. خانوار ایرانی به نظر آشکارا در حال کوچک شدن است.
آمارها نشان میدهد که تعداد زوجهایی که علاقهای به بچهدار شدن، ندارند رو به افزایش است و علیرغم تبلیغات گسترده از طرف نهادهای متولی نه تنها دیدگاه زوجها تغییر نکرده است بلکه مشکلات اقتصادی و اجتماعی از یک سو و امید نداشتن به آیندهای روشن برای فرزندشان سبب شده که تبلیغات تاثیری در تصمیمی گیری آنها به ویژه آنهایی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند نداشته باشد.
در این گزارش این تغییر و سبک زندگی را از دیدگاه کسانی بررسی میکنیم که تصمیمی برای بچه دار شدن ندارند و برای این تغییر سبک زندگی دلایل خود را دارند. برخی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی گفتند و برخی از نبود امنیت خاطر برای آیندهای که در انتظار فرزندانشان است.
به درخواست مصاحبه شوندهها برخی از اسامی مستعار هستند.
تنهایی دلیل اصلی این تصمیم است
آزاده که سال هاست ازدواج کرده و تک خواهر و مادرش در ایران زندگی نمیکنند، دلیل اصلی تصمیم به بچه دار نشدنش را تنهایی اش در ایران میداند و میگوید: بچه دار شدن کار راحتی نیست و حتما لازم است که کسی کنارت باشد تا بتوانی بچه نوزاد را نگهداری کنی، دور بودن خواهر و مادرم بزرگترین دلیل برای این تصمیم است.
او ادامه میدهد: از سوی دیگر سال هاست که من و همسرم به دنبال مهاجرت هستیم و تکلیف پروندهمان هنوز مشخص نشده، این مساله خود عامل بازدارندهای برای این تصمیم است.
آزاده مشکلات اقتصادی را از دیگر دلایل این تصمیم میداند و میگوید: با توجه به شرایط حاکم مطمئن نیستم که اگر بچه دار شدم هم بتوانم هزینه نگهداری و بزرگ کردن اش را داشته باشم و در نهایت اینکه اصلا بچه دار بشوم برای چی؟ با توجه به شرایطی که خودم بزرگ شده ام و جامعهای که در آن زندگی میکنم فکر نمیکنم چیزی داشته باشم که بخواهم به فرزندم انتقال دهم.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر شرایط مهاجرتش مهیا شود و بداند تا چند ماه دیگر از ایران میرود آیا باز هم به بچه دار شدن فکر میکند یا نه، میگوید: تا این لحظه که دارم صحبت میکنم کلا پروسه بچه دار شدن را تعطیل کرده ام و تصمیمی برای آن ندارم.
از زندگی ام راضی نبودم و نمیخواهم موجود دیگری این شرایط بگذراند
"فرزین" بیش از یک دهه است که ازدواج کرده و دلایل زیادی برای بچه دار نشدن دارد: «من از زندگی ام راضی نبودم نه در نوجوانی و نه بزرگسالی، برای همین نمیخواستم یه موجود دیگری بیاد و در همین شرایط یا شاید هم بدتر بزرگ شود و همین مشکلات و کمبودها را داشته باشد».
او میگوید: ایران واقعا جای مناسبی برای رشد یک بچه نیست، زیرا به هیچ جا نمیرسد و این یک جور خودخواهی است که بخواهم موجود دیگری را مجبور به چنین زندگی کنم.
او با تاکید بر اینکه شاید اگر در یک کشور اروپایی زندگی میکردم، بچه دار میشدم در پاسخ به این پرسش که آیا پیروی از مدرنیته دلیلی برای بچه دار نشدن زوجها باشد میگوید: به نظرم اینطور نیست، هر چند که در سالهای اخیر مدیا همه چیز را تغییر داده و سبک زندگی را عوض کرده است، ولی این موضوعات را دلیل مستقیمی برای بچه دارنشدن نمیدانم.
بچه دار شدن مساله شخصی است
پدیده یکی از زوجهای جوانی است که معتقد است: بچه دارشدن یک موضوع خیلی شخصی است و اینکه کسی بخواهد بچه دار شود یا نشود به خودش ربط دارد و متاسفانه در کشور ما همه چیز را فرهنگی میکنند و میگویند بچه دار نشدن غربی شده و تغییر سبک زندگی است.
او ادامه میدهد: مثل این است که کسی بخواهد در ایران زندگی کند یا نکند، ازدواج بکند یا نکند یا حتی در خانه حیاط دار زندگی کند یا نکند با پدر مادر زندگی کند یا نه، اینها همه انتخاب شخصی است و ربطی به تغییر سبک زندگی ندارد. پس بنابراین باید بپذیریم مساله شخصی و انتخاب را جز تغییر سبک روش زندگی ندانیم البته این اتفاق هم افتاده که خیلیها دوست نداشتند بچه دار شوند، اما به دلیل فشار اطرافیان این کار و کردند در صورتیکه این موضوع خیلی شخصی است.
پدیده میافزاید: من و همسرم در شرایط حال حاضر ایران و به دلیل نوع آموزشی که وجود دارد علاقهای نداریم بچه دارشویم، اگر محیط فرهنگی بهتری بود و یک جانبه و تک صدایی نبود قطعا شاید ما بچه دار شدن را انتخاب میکردیم.
او تاکید میکند: به هیچ وجه جو فرهنگی محیط زندگی را برای یک شخص دیگری مناسب نمیبینیم و چه دلیلی دارد که در این شرایط و محیط برای خودمان استرس بخریم و بدون داشتن آیندهای معلوم و پشتوانهای مناسب فرزند به دنیا بیاوریم.
او با اشاره به اینکه اتفاقا فرهنگ غربی خانوادهها را تشویق به بچه دار شدن میکند، میگوید: در کشورهای اروپایی و آمریکا اساس خانواده داشتن سه فرزند است و برای همین موضوع به خانوادهها تسهیلات میدهند، در ایران چه تسهیلاتی وجود دارد که خانوادهای تشویق یه بچه دار شدن شود.
پدیده میگوید: آموزش و آزادیهای فرهنگی در کشورهای دیگر انگیزه بچه دار شدن است که در ایران این گزینه ها وجود ندارد.
بیشتر دوست دارم سرپرستی کودکی را قبول کنم تا بچه دار شوم
"مهمترین چیزی که به آن فکر میکنیم آینده بچه است و ما موجودی را به وجود میآوریم که از خودمان بیشتر دوستش خواهیم داشت و در قبال آن مسوولیم، اما مهمترین دلیل بخاطر مشکلات محیط زیستی است" این جملات را مریم میگوید و تاکید میکند: می گویند ایران در ۲۰ سال آینده با بحران آب روبر میشود از سوی دیگر برخورد مردم با محیط زیست اصلا خوب نیست و مدام دارند به محیط زیست آسیب میزنند ما یک زمین بیشتر نداریم و نسل جدید با مشکلات زیادی روبر میشود و طبیعی است که ما نخواهیم بچه مان با این مشکلات درگیر شود.
او در ادامه به مشکلات اقتصادی هم اشاره میکند و میافزاید: جنگ، نامهربانی مردم با همدیگر، جنگی که ممکن است به خاطر کمبود آب به وجود بیاید و ... باعث میشود دلمان نخواهد بچه دار شویم.
مریم میگوید: بچه دار شدن جذابیتهای خودش را دارد و همه دوست دارند ببینند موجودی که به دنیا میآورند چه شکلی است، ولی نمیتوانیم لذت بچه دار شدن را به رنجی که بعدا میکشد ترجیح بدهیم.
او درباره تاثیر فضای مجازی یا الگوبرداری از غربیها درباره بچه دار نشدن میگوید: همچین الگوی خارجی را سراغ ندارم، تمام هنرمندان و فوتبالیستهای خارجی بچه دارند و کسی را سراغ ندارم که بچه دار نشده باشد و که کسی آنها را الگو قرار دهد. به عنوان مثال دیوید بکهام ۵ تا بچه دارد یا آنجلنا جولی هم همین طور پس نمیتوان گفت که ما از آنها الگو گرفته ایم.
مریم با اشاره به موضوع رفاه اقتصادی و اجتماعی که آن را گزینه مهمی میداند تاکید میکند: اگر روزی بخواهم بچه دار شوم ترجیح میدهم ایران نباشم در غیر اینصورت علاقه مندم سرپرستی بچهای را به عهده بگیرم که شاید بتوانم آینده اش را تغییر دهم هر چند که همسرم با این موضوع موافق نیست.
تربیت فرزند از همه چیز مهمتر است
زهرا دانشجوی دکتر است بابل زندگی میکند، اما بیشتر زمان خود را در تهران و دانشگاه میگذراند؛ او میگوید: سالهای اولی که ازدواج کردیم، چون خیلی مشکل داشتیم تصمیم گرفتیم که اصلا به بچه دار شدن فکر نکنیم. هر دو خانواده مخالف ازدواج مان بودند و اگر بچه دار میشدیم دست تنها نمیتوانستیم بزرگ ش کنیم.
او ادامه میدهد: چند سالی گذشت شرایط تغییر کرد خانوادهها ما رو پذیرفتند کم کم داشت همه چی داشت خوب پیش میرفت و خبر بچه دار شدن مان همه را خیلی خوشحال کرد، اما در ماه چهارم و پنجم بارداری احساس کردم حالم اصلا خوب نیست، پس از آزمایش و دکتر رفتن فهمیدم دچار فشار خون بارداری شدم متاسفانه داروها اثر نکرد و بچه ام سقط شد و پس از دیگر قید بچه دار شدن را زدم و رفتم سراغ درس و دانشگاه که از بچگی دوست داشتم. در حال حاضر هم زندگی خوبی داریم و مشکلی وجود ندارد.
زهرا تاکید میکند: نمیتوان مشکلات اقتصادی و اجتماعی حاکم را نادیده گرفت، اما به نظرم تربیت درست و اینکه بتوانی آیندهای مطلوب را برای فرزندنت درست کنی مهمتر از پول و هر چیز دیگری است.
از طرف دیگر نگران این هستم که من تا هفت سالگی تربیتهای لازم را به فرزندم بیاموزم چه تضمینی وجود دارد که مدرسه این الگوهای تربیتی را تغییر ندهد و فرزندم طوری بزرگ شود که من میخواهم.
تصویری شفافی از آینده نداریم
رضا و همسرش هر دو کار میکنند، آنها به این نتیجه رسیده اند که قید بچه دار شدند را بزنند، رضا میگوید: من ساعت ۷ صبح هر روز برای رفتن به سرکار از خانه خارج میشوم و همسرم هم همین طور، در شرایط کنونی نیاز داریم که هر دو کار کنیم وگرنه جدی با مشکل اقتصادی مواجه میشویم.
او ادامه میدهد: از سوی دیگر اصلا دوست نداریم بچه مان در مهدکودک و خانه مادربزرگها بزرگ شود، نمونه اش را خیلی در فامیل و دوست آشنا داشتیم که بچهها یا مهد کودک اند یا خانه مادربزرگ؛ همه اینها به کنار تامین نیازهای عاطفی از طرف پدر و مادر به صورت مستقیم خیلی اهمیت دارد و ما بعد از گذشت ۸ سال از ازدواج مان به هیچ کدام از شرایط مطلوب نرسیدیم.
رضا مشکلات اقتصادی، گرانیها و نداشتن یک تصویر شفاف از آینده را هم یکی دیگر از دلایل بچه دار نشدن میداند و میگوید: نامشخص بودن سرنوشت مردمان این سرزمین مهمترین دلیل این تصمیم است. ما گربهای داریم که شده پسر خانواده ساکت و تمیز و کم خرج است همین برایمان کافی است.
مدرنیته و نفوذ سبک زندگی غربی از عوامل مهم کاهش جمعیت
محبوبه جوکار، کارشناس و پژوهشگر اجتماعی درباره تغییر سبک زندگیها میگوید: بی تردید کاهش جمعیت در ایران، معلول عوامل متعددی است، اما تاثیر مدرنیته و نفوذ سبک زندگی غربی در لایههای مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ایرانیان، از عوامل مهم کاهش جمعیت در کشور است.
این کارشناس تصریح میکند: بی تردید کاهش جمعیت در ایران، معلول عوامل متعددی است، ولی تاثیر مدرنیته و گسترش سبک زندگی غربی در لایههای مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ایرانیان، از عوامل مهم کاهش جمعیت در کشور است.
جوکارمی گوید: مدرنیته نه فقط در بعد ساختار، خانوادهها را دگرگون ساخته و به دلیل ناچاریهای زندگی شهرنشینی، صنعتی شدن و غیره، خانواده هستهای را جایگزین خانواده گسترده کرده و اشکال مختلفی از خانواده مانند خانوادههای تک والد (ناشی از افزایش طلاق) و تک نفره را پدید آورده، کارکردهای خانواده را نیز دچار تغییرات و آسیبهای زیادی کرده است.
تحقیقات نشان میدهد؛ ساختار و تحولات جمعیت ایران در دهههای اخیر، به لحاظ رشد جمعیت، در دهه ۵۵ تا ۶۵ بالاترین رشد جمعیت یعنی ۳/۴ درصد داشته که با احتساب آمار مهاجرین به حدود ۴ درصد میرسد. این رشد، از عوامل در دستور کار قرار گرفتن سیاستهای کنترل جمعیت توسط دولتهای قبل و پس از انقلاب بود. با اجرای این سیاست ها، رشد جمعیت در دهه ۶۵ تا ۷۵ به ۱/۹۶ و در سالهای ۷۵ تا ۸۵ رشد جمعیت ایران به عدد ۱/۶۱ رسید.
به رغم کاهش شدید نرخ رشد جمعیت، سیاستهای کاهش رشد جمعیت بدون توجه به عواقب و پیامدهای مختلف ادامه پیدا کرد. رشد جمعیت در سالهای اخیر، به عدد ۱/۳ رسیده است. براساس پیش بینیها، جمیعت ایران در سال ۱۴۲۰ به حدود ۹۱ میلیون خواهد رسید. پس از سال ۱۴۲۵ رشد منفی جمعیت آغاز خواهد شد و طبق پیش بینیها در سال ۱۴۳۰ جمعیت ایران به ۸۹/۵ میلیون کاهش پیدا خواهد کرد و حتی، اگر این روال ادامه پیدا کند، در ۷۰ سال آینده جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر میرسد که البته علاوه بر کاهش کمی حجم جمعیت، در کنار تحولات کیفی آن از جمله سالخوردگی و پیری جمعیت، عامل نگران کنندهای برای وضعیت ایران در ۷۰ سال آینده است. طبق پیشبینیها، در سالهای آینده به گروه پیر جمعیت کشور اضافه خواهد شد.
وی میافزاید: تاثیرگذاری مدرنیته بر کاهش جمعیت از راههای مختلف و در ابعاد متنوع از جمله تضعیف باورهای اعتقادی، در اولویت قرار دادن اقتصاد، مصرف گرایی، افزایش سن ازدواج، اشتغال زنان و ... صورت گرفت. این تاثیرگذاری نشان دهنده نزول ارزشهای مرتبط به تولد فرزند و در کنار آن، معرف رشد سایر ارزشهای مدرنیستی نظیر آزادی، اشتغال، رفاه و ... است...