
قطعا تمام این حرف و حدیثها شایعه و دروغ پردازی مخالفان نظام است. شایعه سازان و معاندین در پی صدمه زدن به محبوبیت امیر هستند. بنده شخصا با ایشان صحبت کردم. امیر در کمال صحت و سلامت مشغول خدمت صادقانه هستند. لذا اصلا به شایعاتی که از این دست منتشر شده توجه نکنید.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: گفتوگوی امیر دریادار سیاری با ایرنا حواشی زیادی به دنبال داشت. در راستای پیگیری آنچه امیر سیاری گفته بود و شایعاتی که اخیرا در شبکههای اجتماعی در مورد دریادار سیاری منتشر شده، بهتر دیدیم به سراغ یکی از همرزمان امیر برویم. ناخدا هوشنگ صمدی از جمله همرزمان امیر سیاری بود که در طول جنگ تحمیلی رشادتهای فراوانی داشت. وی فرمانده کلاه سبزهای ارتش در مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر بود. وی خود را چنین معرفی کرد: ناخدا یکم تکاور جانباز هوشنگ صمدی کلخورانی هستم. سال ۱۳۳۹ وارد دانشکده افسری نیروی زمینی شدم. سال ۴۲ فارغالتحصیل تا ۱۳۵۳ در نیروی زمینی خدمت کردم؛ در سال ۱۳۵۴ پس از طی دوره عالی به نیروی دریایی برای تشکیل یگانهای تکاوران دریایی منتقل شدم.
برای طی دوره فرماندهی عالی به کشور انگلستان اعزام شدم. پس از مراجعت در ۱۳۵۶ فرماندهی گردان تکاوران در بوشهر را عهدهدار شدم. روز ۳۱ شهریور ۵۹ ساعت ۱۲ شب با ۱۱۲ خودرو و تجهیزات کامل گردان یکم تکاوران دریایی را به سمت خرمشهر حرکت دادم، ساعت ۵:۳۰ تا ۶:۰۰ روز یکم مهر ۵۹ وارد خرمشهر شدم. پرسنل گردان شامل ۳۹ نفر افسر و بقیه درجه دار جمعا ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر همه کلاه سبز تکاور دریایی با انواع و اقسام تخصصها و همه با فیزیک بدنی و جسمانی در سطح عالی و دوره دیده و کاربلد در مانورها و عملیاتهای مختلف شرکت کرده و همه چتر باز و رنجر بودند.
چرا عملکرد ارتش در طول دفاع مقدس کمتر دیده شده و آنطور که باید و شاید بدان پرداخته نشده است.
نبود اعتبارات لازم و کافی ارتش و کم کاری رسانههای مختلف از جمله عواملی است که باعث شده عملکرد ارتش کمتر دیده شود و البته بعضی نیز اصولا علاقهای برای شرح افتخارات ارتش ندارند. وقتی یک فرمانده روابط عمومی خود را در اختیار ندارد و منابع مالی کافی نیز در اختیارش نیست چگونه میتواند اقدامات خود را به نسلهای جدید و یا به مردم و آنانکه در جنگ نبودند شرح دهد. من در ۳۴ روز مقاومت خرمشهر که فرمانده عملیات آنجا بودم یک مصاحبه با یک خبرنگار یا یک عکس یا یک فیلم ندارم. ورود دوربین به منطقه یگانهای من ممنوع بود. باز هم فاکتور مهم دیگر که بارها در صحبتهایم در دانشگاهها و مجامع و مراسم هم گفتهام کم کاری صداوسیما است. این سازمان هیچوقت حق ارتش را نداده و در حق نیروهای ارتشی و شهدای ارتش اجحاف کرده است. من در خرمشهر در ۳۴ روز مقاومت ۱۰۳ شهید و ۲۹۳ جانباز تقدیم این کشور کردم. صداوسیما کجا به رشادتهای ارتش در مقاومت ۳۴ روزه پرداخت؟ در شکست حصر آبادان (عملیات ثامن الائمه) میدانید ارتش چه شجاعت و جانفشانی و دلاوری از خود نشان داد؟ در مجموع آنطور که باید و شاید به رشادتهای ارتش پرداخته نشده است.
کمتر دیده شدن فعالیتهای ارتش تا چه میزان به آموزههای ارتش مرتبط است.
میتوان به این سوال پاسخ مثبت داد. یکی از فاکتورها همان آموزههای ارتش بود که اشارهای هم در سوال اول به آن شد. ما هیچوقت اجازه نداشتیم دوربین و خبرنگار در پاسگاه فرماندهی راه بدهیم. فکر میکنم هنوز هم این دستور و آییننامه در حال اجرا است، اما این یکی از فاکتورها بود.
در حقیقت رسانهها به ویژه رسانه ملی چنین قانونی نداشت و میتوانست با دعوت از فرماندهان جنگ و مصاحبه با آنها ارتش و فعالیتهای سرنوشت ساز ارتش در طول سالهای جنگ تحمیلی را تبیین کند و گزارش آن را به ملت ارائه نماید، کما اینکه اقدامات سایر رزمندگان را با حداکثر لطف و محبت انجام میداد. البته گاه و گداری از ارتشیها هم دعوت میشدند از جمله خود من، ولی زمان پخش اصلا مناسب نبود مثلا ساعت ۲ نصف شب.
امیر سیاری اشکالاتی را متوجه فیلمهای سینمایی و تلویزیونی کرده از جمله فیلم «چ» و «کیمیا»؛ نظر شما چیست.
قبل از امیر سیاری بنده به فیلم کیمیا اعتراض کردم. زمانی که سریال کیمیا مورد موافقت سازمان عقیدتی سیاسی ارتش قرار گرفت و نامهای که از ستاد ارتش به نیروی دریایی نوشته شد که من همین الان آن نامه را دارم، به عنوان ناظر نظامی سریال معرفی شدم. با تهیه کننده و بقیه مسئولان سریال تلفنی صحبت کردم و دو کتاب معرفی کردم تا با مطالعه آن کتابها با فضای آن روزهای جنگ آشنا شوند. چون قسمتی از فیلمنامه مربوط به فعالیت تکاوران دریایی در ۳۴ روز مقاومت بود، قرار شد روزی که به خرمشهر برای فیلمبرداری میروند به من هم خبر بدهند همراهشان باشم. محل اسکان گروه فیلمبرداری هم در پایگاه دریایی خرمشهر بود. آقایان متاسفانه نمک خوردند و نمکدان را شکستند؛ شما در ۱۰ قسمت سریال حتی یک تکاور هم ندیدند. روی همین اصل امیر سیاری که خود یکی از افسران گردان تکاور بود و تفنگ بدست کوچه به کوچه و خانه به خانه در آنجا جنگیده و در همان منطقه مجروح شده و ۷۵ درصد جانبازی دارد باید دل پردردش را جایی باز کند و از نمک نشناسی صداوسیما و تهیه کنندگان سریال انتقاد شدید کند. من در هفتاد و سومین قسمت سریال فهمیدم و اعتراض کردم، منتهی آقایان هیچکدام حاضر به گفتگو نشدند و منشی سازمان میگفت یکی مرخصی، یکی بیمار، یکی خارج از کشور است. وقتی منشی را تهدید کردم آقایان حاضر به گفتگو شدند. خلاصه اینکه بله کاملا موافقم شما از آنها سوال بفرمایید تا حالا چند تا فیلم برای ارتش ساختهاید؟ پاسخ همه منفی است، چون همه دنبال پول هستند و ارتش کم پول هست و همه و همه دلیل آن را میدانند بنابراین رسانهها هم به سمت پول میروند.
ادعا شده ناوهای آمریکایی در آبهای سرزمینی ایران در طول جنگ رفت و آمد میکردند؛ تأیید میکنید.
نیروی دریایی ارتش روز یکم مهر ۵۹ خلیج فارس را منطقه جنگی اعلام کرد؛ البته روز ۳۱ شهریور نیروی دریایی این کار را انجام داد؛ منتهی چون بینالمللی بود میبایستی توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام میشد پس ارتش روز اول مهر ۵۹ اعلام کرد.
این اعلام منطقه جنگی برای کلیه شناورها در دریا (جنگی، تجاری) محدودیتهایی را تحمیل کرد؛ بنابراین هیچ ناو جنگی در این منطقه نمیتواند ورود بکند، اگر وارد شود دشمن است. کشتیهای تجاری هم تحت شرایط مخصوص زمان جنگ بوده و باید آن اصول را کاملا اجرا نمایند. نیروی دریایی مقتدر ارتش ۷ آذر ۵۹ پرونده نیروی دریایی عراق را بست و تا آخر جنگ ناوهای جنگی عراق در منطقه حضور نداشتند.
مختصرا اشارهای به خدمات و رشادتهای نیروهای ارتشی در طول جنگ تحمیلی کنید.
ابتدا بگویم کدام ارتش منظور شما است؟ ارتش قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب؟ اگر ارتش ۳۱ شهریور ۵۹ مدنظر شما است ابتدا باید نظری بیندازیم به سرگذشت ارتش از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۱ شهریور ۵۹؛ ارتش بعد از پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ به شدت مورد اتهام قرار گرفت و صدمات بسیار سنگینی را تحمل کرد. گروهکها، معاندین، قدرتطلبها همه در پی انحلال ارتش بودند، چون برای قبضه کردن همه قدرت مانعی جز ارتش در پیشرو نمیدیدند. سیاسیون اکثرا با ارتش دشمنی سرسختی داشتند شعارهای انحلال ارتش، ارتش بی طبقه بندی توحیدی در اوایل انقلاب هنوز در گوشهای ارتشیان صدا میکند. تصمیمات سیاسیون که بعضا از روی کینه و عداوت و گاها از روی نادانی و بی اطلاعی از وظایف ارتش در طول سال ۵۸ اتخاذ گردید ارتش را از قدرت و سازماندهی تهی کرد که عبارتند از:
۱. مدیریت بالا (امراء) یا کشته شدند یا اخراج یا بازنشسته یا به هر ترتیبی از ارتش بیرون رفتند.
۲. مدیریتهای میانی (سرهنگ، سرهنگ ۲ و سرگرد) ۱۳ هزار نفر تصفیه شدند.
۳. خدمت سربازی از دو سال به یک سال تنزل پیدا کرد. (با هدف خالی شدن سربازخانهها)
۴. خدمت در محل بومی؛ بخشنامهای که هیچ توجهی به تخصص پرسنل ننمود، چون تصمیم گیرنده آگاهی از سازمان ارتش نداشت. متخصص تانک چیفتن از اهواز رفت اردبیل در پادگان اردبیل نیازی به وی نبود در نتیجه شغل نداشت، لذا مزایای کامل دریافت نمیکرد. از آن طرف در اهواز محل سازمانی وی خالی مانده بود.
۵. در مدت قریب ۲۰ ماه استخدامی در ارتش انجام نگرفته بود و سازمان یگانها ناقص شده بود.
۶. کلیه خریدهای ساز و برگ نظامی از خارج کنسل شده بود بنابراین نیازهای تسلیحاتی تأمین نشده بود.
۷. سلاحهایی که از خارج خریداری شده بود بعضا پولشان پرداخت شده بود، نه سلاح و تجهیزات دریافت شد و نه پولهای پرداختی؛ گاها بعضی از سلاحها مانند موشک خریداری شده در اسفند ۵۸ به ایران رسید، ولی دولت موقت تحویل نگرفت. حتی اصرار شد که آقا بگیرید به ارتش ندهید در انباری نگهداری کنید این کشور بالاخره ارتشی خواهد داشت، قبول نکردند. ۲۰۰ فروند موشک رفت کشور همسایه پولش را ما دادیم عربستان دریافت کرد. همان زمان امارات متحده ادعای مالکیت سه جزیره را داشت.
۸. بخشنامهای مبنی بر آزادی استعفاء و خروج از ارتش؛ فقط در منطقه دوم دریایی بوشهر که من جانشین فرماندهی آن بودم ۳۰۰ افسر جوان فارغالتحصیل تازه برگشته از خارج با تخصصهای مورد نیاز نیروی دریایی استعفا دادند و از کشور رفتند.
چند مورد دیگر هم هست و اما پاسخ سوال شما؛ ارتش با همان ظلم و ستمهایی که پشت سرگذاشته و در آغاز جنگ تحمیلی ۴۰ گردان نیروی زمینی در نبرد با ضد انقلاب مشغول بود، مورد هجوم ارتش بسیار مجهز و آموزش دیده و پشتیبانی شده از ابرقدرتهای شرق و غرب و اروپا و شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس قرار گرفت. صدام با توجه به اطلاعات جمعآوری شده توسط ستون پنجم و استخبارات از وضع کشور و ارتش اطلاعات کاملی را در اختیار داشت. ضمن اینکه ۵ فروند هواپیمای آمریکایی آواکس در عربستان روزانه هرگونه حرکات ارتش ما را جمع بندی و به عراق میداد. یعنی دشمن ما اطلاعاتش از سیاسیون و اداره کنندگان کشور ما از ارتش بهتر و بیشتر و موثقتر بود. در استعفانامه سپهبد قرهنی رئیس ستاد ارتش اوایل انقلاب بیشتر به این اطلاعات میتوانید برسید. صدام با هدف اشغال یک روزه خرمشهر سه روزه خوزستان و نهایتا انجام مصاحبه رادیو تلویزیونی بینالمللی در روز هفتم در میدان آزادی گفته بود هیچ کمکی هم از هیچ یک از کشورهای عربی نمیخواهم. میخواست قادسیه دوم را در ایران برپا کند. کیسینجر سیاستمدار پیر آمریکا هم گفته بود صدام در ده روز همه ایران را اشغال خواهد کرد. خوب عراق از زمین و هوا و دریا با آن اهداف حمله کرد. وضع ارتش ایران را هم عرض کردم؛ چگونه شد که روز هفتم مهر ۵۹ عراق که هنوز از پل نو در جاده شلمچه به خرمشهر هم نگذشته بود پیشنهاد مذاکره کرد؟ در مقابل هجوم دو لشگر زرهی و مکانیزه، دو گردان هوابرد، دو گردان گارد ریاست جمهوری و با آن توپخانه و هلیکوپتر و هواپیما کدام یگان ایستاده بود. در آن زمان سپاه و بسیج نه آنچنان نیرویی داشت نه سلاحی نه آموزشی و نه سازماندهی؛ پس همان ارتش بال و پرشکسته، ولی با غیرت با از جان گذشتگی و با استراتژی. با آموزشهای قدیمی خود توانست دشمن را زمین گیر نموده و به میل خود و با تاکتیک خود او را تحت فشار قرار بدهد. در عملیات ذوالفقار در بهمنشیر اولین شکست در جبهه اروند به ارتش عراق تحمیل شد. در عملیات ثامن الائمه و فتح المبین و نهایتا در عملیات آزاد سازی خرمشهر دشمن را به نابودی کشاند. یکی از مهمترین عملیات ارتش در دریا اتفاق افتاد و در روز ۷ آذر پرونده نیروی دریایی ارتش بسته شد؛ سیادت دریایی از روز اول جنگ تا آخر جنگ در اختیار نیروی دریایی ارتش بود. صادرات نفت عراق روزانه ۳/۵ میلیون بشکه از خلیج فارس بود از روز اول جنگ جلوی آن گرفته شد. ورود و خروج هر نوع کالا از طریق خلیج فارس برای ارتش عراق ممنوع شد.
ولی صادرات نفت ایران از این مسیر آبی حتی یک روز قطع نشد. در آن زمان مایحتاج کشور بیشتر از خارج وارد میشد. دشمن وقتی که در دریا و هوا و زمین قدرت هیچگونه عرض اندامی را نداشت به جنگ نفتکشها روی آورد و خواست راههای ورود و خروج آبی ما را ببندد. در آن زمان تنها بندری که امکانات مناسب تخلیه و بارگیری داشت بندر امام بود. بنابراین صادرات و واردات باید از این بندر انجام میشد. ارتش امنیت بندر را تأمین کرد و حدودا یکصدو پنجاه عملیات اسکورت انجام شد و ۱۱۰۰۰ فروند کشتی جابجا شد. کلیه مایحتاج کشور در این کاروانها بود. این عملیاتها دقیق و منظم و مرتب و با قدرت و هماهنگ بین نیروهای هوایی و دریایی انجام میشد و با حداقل تلفات انجام میگرفت. در طول جنگ کوچکترین کمبودی از نظر مایحتاج عمومی و نیازهای دیگر در کشور مشاهده نمیشد و اینها همه توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام میشد. این قطرهای از اقیانوس خدمات و عملیاتهای ارتش در جنگ تحمیلی بود.
امیر سیاری معتقدند یک عده با ارتش زاویه دارند آیا شما نیز همین عقیده را دارید.
عقیده امیر سیاری کاملا منطقی است من با ایشان موافقم. زمانی هم که من در حال خدمت بودم همان احساس را داشتم. البته قسمتی از این زاویه داشتن طبیعی است، چون هستند کسانی که از اقدامات ارتش شاید خوشحال نباشند. هیچ سازمانی قادر نیست رضایت صددرصدی کسب کند. به نظرم منظور امیر بیشتر در مورد سازمان صداوسیما باشد، چون دقیقا همیشه ما ناراضی هستیم و گلهمند؛ در صورتی که صداوسیما متاسفانه کلمه ملی هم دنبال خود یدک میکشد، ولی اصلا به وظایف ملی خود عمل نمیکند.
آیا بین سپاه و ارتش رقابتی ایجاد شده و اگر چنین است چرا این اتفاق افتاده است.
در دوران جنگ تحمیلی در جبهههای نبرد من هیچگونه اختلافی نمیدیدم. من با شهید محمد جهانآرا در خرمشهر همرزم بودم، روحش شاد و یادش گرامی باد. هم خود آن شهید عزیز و هم همکارانش در کمال احترام و محبت با هم همکاری میکردیم. روزها با هم ملاقات داشتیم، در مورد تبادل اطلاعات شهید بزرگوار مسئولیت بسیار سنگین اداره مسجد جامع خرمشهر را عهدهدار بود، کاری بس سنگین و دشوار من بیشتر در مسیر جاده شلمچه بودم و افسر عملیات من در جاده اهواز ـ خرمشهر و شهید جهان آرا در مسجد جامع خرمشهر بود و مسجد جامع خرمشهر در حقیقت ستاد تدارکاتی جبهه جنوب بود. همه چیز از آنجا تقسیم و به آنجا فرستاده میشد. شهید بزرگوار با صبر و شکیبایی تمام ۲۴ ساعت در محل کار بود و هیچگونه اختلافی هم میان یگانهای ما نبود، ولی نمیدانم چرا پس از پایان جنگ، جوانان گاهی اختلاف برانگیز صحبت میکنند. البته عملکرد بعضی از سازمانها نیز مانند صداوسیما آتش بیار معرکه میشه و با حب و بغض بعضی از مسئولان به این آتش دامن میزنند.
چه کسانی با گفتههای امیر سیاری مشکل داشتند که مصاحبه از خبرگزاری ایرنا حذف شده؛ به نظرتان کدام قسمت از سخنان امیر به مذاق بعضی خوش نیامده که چنین برخوردی کردند.
پاسخی برای این سوال ندارم، چون فرمایشات امیر سیاری دقیقا حقایقی است که سالهاست همه ارتشیان با غیرت جنگ تحمیلی در دلهای خود حبس کردهاند که بنابر مصالح کشور از گفتن آن خودداری میکنند کما اینکه در همان زمان ۱۳ دقیقه از مصاحبه ۹۰ دقیقهای امیر در سایت قرار داد برخوردها عمومی را ملاحظه فرمودید. امیر سیاری فیلمها و سریالهای تهیه شده و پخش شده توسط صداوسیما را نقد کردند که حقیقت محض بود. منتهی مسئولان مصاحبه را حذف کردند. لازم به ذکر است بگویم خیلی چیزها از جنگ تحمیلی هست که در جایی به آن اشاره نشده است و شاید هیچ وقت اجازه چنین کاری را ندهد.
این روزها در شبکههای اجتماعی شایعاتی مبنی بر دستگیری امیر سیاری پخش شده؛ شما اطلاع خاصی دارید.
قطعا تمام این حرف و حدیثها شایعه و دروغ پردازی مخالفان نظام است. شایعه سازان و معاندین در پی صدمه زدن به محبوبیت امیر هستند. بنده شخصا با ایشان صحبت کردم. امیر در کمال صحت و سلامت مشغول خدمت صادقانه هستند. لذا اصلا به شایعاتی که از این دست منتشر شده توجه نکنید.
کلام پایانی خود را بیان کنید.
ارتش ما در دوران آموزشی با یک نحوه آموزش ناسیونالیستی آموزش و پرورش یافته و به همین علت حس ناسیونالیستی و میهن پرستی قوی با خود یدک میکشد. غیرت و تعصب ایرانی بودن و به تاریخ پر افتخار کشور بالیدن را در دورههای مختلف آموزش تجربه کرده است. ملتی که به تاریخ و گذشته کشورش توجه نکند و به آن علاقمند نباشد و در حفظ افتخارات گذشته آن اهتمام نورزد محکوم به فنا است. ارتشیان انسانهای متعهد و صادق و باوفا و غیرتمند هستند. نمونه بارز این علاقمندی را در روزهای اول جنگ تحمیلی از جبهه شمالی، میانی تا جبهه جنوبی به ملت ایران نشان دادند. اگر گروه و یا سازمانی منصف وضع ارتش ما را از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۱ شهریور ۵۹ مورد بازبینی منصفانه قرار دهد و از دید یک نظامی متخصص آمادگی رزمی و توان رزمی ارتش را بسنجد یقینا با پشت سر گذاشتن آن همه مصائبی که قبلا اشاره نمودم در ۳۱ شهریور با درگیری ضد انقلاب ارتش نمیتوانست در یک جبهه دیگری وارد عمل شود. آن هم در مقابل یک ارتش تا بن دندان مجهز و آموزش دیده چون ارتش عراق.
در حقیقت پیشبینیهای طراحان جنگ عراق و سیاستمدارانی همچون کیسینجر این بود که عراق یک روزه خرمشهر، سه روزه خوزستان و هفت روزه در تهران باشد و در ده روز همه ایران را تصرف نماید، ولی به دو نکته مهم در میان ایران توجه نکرده بود؛ اول غیرت ایرانی و تعصب میهن پرستی ایرانیان و ارتشیان و نکته دیگر پشتیبانیهای همه جانبه ملت ایران از ارتش و رزمندگانشان بود.
وقتی که صحبت از میهن و کشور در میان ایرانیان باشد، دیگر وابستگی جناحی، گروهی، حزبی و سازمانی در میان نخواهد بود، مگر تعداد معدودی خائن و بی وطن که آن هم طبیعی است. ارتش در روز هفتم تا دهم مهر ۵۹ در همه محورها جلوی پیشروی ستونهای زرهی مکانیزه ارتش بعث را گرفت و آنها را زمین گیر کرد تا صدام وادار به پیشنهاد مذاکره شود، ولی متاسفانه این حقایق اصلا به اطلاع مردم نرسیده و رسانهها به آن نپرداختهاند و مسئولین در این زمینه احساس وظیفه نداشتهاند. این است که امیر سیاری یک باره بغض میکند و منفجر میشود و ترکشهای دل پردرد این امیر میهن دوست و خدمتگزار ملت این چنین به فریاد میآید. من به عنوان همرزم آن بزرگوار در خرمشهر که وقتی در روز ۱۹ اسفند ۵۹ در بیمارستان بندر امام بالا سرش حاضر شدم آن چنان از دیدن چهره ایشان متأثر شدم که قدرت حفظ تعادلم را نداشتم. از درگاه پروردگار توانا از صمیم قلب برای امیر بزرگوار دریادار دکتر حبیبالله سیاری و همه رزمندگان ۸ سال جنگ تحمیلی سلامتی و طول عمر با عزت و عاقبت بخیری آرزو میکنم.
از فرصتی که به دیدار دادید صمیمانه سپاسگزارم.