دیدارنیوز ـ در تقویم کشور ۱۷ مرداد روز خبرنگار نام گذاری شده است. روز خبرنگار روز قشری که به فراخور شغل سخت و زیان آورشان واسطهای بین مردم و مسئولان هستند. در این میان کم نیستند افرادی که بهدلیل نبود امنیت کاری حرفهای این شغل را در همان سالهای نخست رها کرده و پیشه دیگری برای امرار معاششان بر میگزینند. برخی نیز ققنوسوار در این عرصه فعالیت کرده تا بتوانند دغدغههایشان را مطرح کرده و دردی از دردهای جامعه برطرف کنند. شغلی که نیازمند ارتقای جایگاه و مهارت است تا بتواند در دنیای فناوری امروز با رقبای رسانهای خود به فعالیت بپردازند. آنچه در ادامه میخوانید نظرات کامبیز نوروزی، حقوقدان و کارشناس رسانه در گفت و گو با خبرنگار «آرمان» است.
وضعیت کنونی دولت باید چه بازتابی داشته باشد. هم اکنون از دولت و تیم رسانهای انتظار میرود برای شفاف سازی شرایط چگونه عمل کنند؟
باید بیتعارف عرض کنم که فضای رسانهای کشور در حال حاضر به شکل بیسابقهای ضعیف و کم اثر شده است. غرض از فضای رسانهای تاثیر رسانههای کشور در تولید خبر، تحلیل و تاثیرگذاری در افکار عمومی است، این رسانهها شامل صدا و سیما، مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی میشوند. میزان استفاده جامعه از رسانههای داخلی بهشدت کاهش یافته و با قاطعیت میتوان گفت که افکار عمومی ایران در شرایط کنونی کمتر از همیشه از فضای رسانهای داخلی تاثیر میپذیرد. این مساله خطرناک و فاجعهبار است. این شرایط جامعه را به مرز فاجعه سوق میدهد و در این زمینه دولت کوتاهی کرده است. هم اکنون دولت دیگر با رسانه کاری ندارد و این عنصر را رها کرده است. در واقع دولت دغدغهای تحت عنوان رسانه ندارد. درضمن این رویکرد را سازمان صدا و سیما نیز دارد. این دو در حوزه رسانه به شدت کوتاهی میکنند. منظور بنده از بیان این جملات آزادی بیان، آزادی رسانهها و... نیست، بلکه یافتن راهکارهای حرفهای برای جلب اعتماد عمومی نسبت به رسانههای داخلی و افزایش تاثیر گذاری رسانههای داخلی بر افکار عمومی است. در حالی که دولت و سازمان صدا و سیما هیچ کدام برنامهای برای دستیابی به این مهم ندارند. در این رویکرد صدا و سیما نیز همان رویکرد همیشگی خود را ادامه میدهد، طبیعتا این اقدامات نیز بیتاثیر است. اینکه عنوان میشود که رسانهها یا دولت به مردم امید دهند فهم نادرستی در مباحث است. رسانه باید کار حرفهای خود را انجام دهد. رسانه باید با رعایت قانون و رعایت اخلاق حرفهای فعالیت خود را انجام دهد.
دولت در زمینه رسانه چندان فعال نیست، این انتقاد بهدولت وارد است. تیم رسانهای دولت تعطیل است و فعالیتهایش نیز مشخص نیست. دفتر ریاست جمهوری از حیث رسانهای تعطیل است. در این وضعیت رسانهها و روزنامهنگاران با احساس مسئولیت خودشان جورکش بیعملی و انفعال گروه رسانهای ریاست جمهوری شدهاند. تاکنون شعارهای فراوان در دولت داده شده همچون قانون دسترسی آزاد به اطلاعات و اخیرا لایحه شفافیت مطرح شده است، اما هیچ یک از این شعارها به مرحله عمل نرسیده است. در اصل ارتباط سازمان یافتهای بین دولت و وزارتخانهها وجود دارد و گرایش اصلی آنها با افکار عمومی تلاش بر پنهان کاری است. نمونه بارز این رفتار را میتوان به دستور رئیس جمهور به وزارتخانههای اقتصاد، صمت، بانک مرکزی و معاونت حقوقی ریاست جمهوری درباره فسادهای مربوط به تخفیف ارز و ثبت سفارش غیرقانونی خودروهای لوکس اشاره کرد. در این زمینه آقای رئیس جمهور دستوراتی داد، اما هیچ تاثیری از اجرای این دستورات تاکنون مشاهده نشده است. وقتی که دولت این ارتباط شفاف را حفظ نکند، در این فضای افکار عمومی که فضای مجازی در آن غلبه دارد، طبیعتا میزان تاثیرگذاری دولت بر افکار عمومی به شدت کاهش مییابد.
یکی از اهداف رئیس جمهوری دسترسی به اطلاعات آزاد بود، اما در ماههای اخیر شاهد فیلترینگ تلگرام بودیم. این تضاد در تصمیمگیریها برای چیست؟
باید توجه داشت که فیلترینگ تلگرام تصمیم دولت نبود. با بررسی اطلاعاتی که در ماههای اخیر منتشر شده باید تاکید کرد که دولت موافق فیلتر کردن تلگرام نبود. فشار اصلی برای فیلتر کردن تلگرام به سایر دستگاهها مربوط میشود، نه دولت. واقعا مسئولیت فیلترینگ تلگرام را نمیتوان برعهده دولت انداخت، چون نهاد ریاست جمهوری، وزارت ارتباطات و... موافق فیلتر کردن تلگرام نبودند. در این زمینه دیدگاه قانونیتر و به روزتری در دولت وجود دارد و دستگاههای دیگر مسبب این قضیه هستند. در حوزه مفهوم رسانه و گردشگری اطلاعات کشمکشهای فراوان موجود است. در کشور جریانهایی وجود دارند که تصور میکنند، محدودیت در آزادی رسانهها میتواند به کنترل افکار عمومی کمک کند و به همین دلیل سعی میشود تا فضای رسانههای رسمی را مدام محدودتر کرده و در صدا و سیما، مطبوعات و فیلترکردن فضای مجازی سعی شده محدودیتهایی ایجاد شود. باید دانست که این رویکرد برخلاف قانون است. آنها بر این باورند که با ایجاد این محدودیتها میتوانند افکار عمومی را مهار کرده و گردش اطلاعات را به سمت خودشان سازماندهی کنند. در حالی که این تفکر قدیمی بوده و هیچ سنخیتی با وضعیت کنونی جامعه ندارد. آشکارا پیداست که این رویکرد زمین خورده است، یعنی دورانی که بشود با فیلتر کردن و اعمال فشار بر مطبوعات و صدا و سیما افکار عمومی را محدود کرد، گذشته است. قبل از دهه 60 این رویکرد میتوانست در راستای محدودیت افکار عمومی موثر باشد، اما در وضعیت کنونی جامعه نمیتوان این اقدامات را انجام داد، چون فناوریهای موجود جلوی تاثیرگذاری این سیاست را گرفته است. هرچند این روش افکار عمومی را در اختیار یک فضای مجازی بدون مسئولیت اخلاقی، قانونی، بدون هیچ قید و بند قرار میدهد. وقتی یک روزنامهنگار حرفهای بخواهد در روزنامه خود بنویسد به تمامی ملاحظات و قوانین اخلاق حرفهای تسلط دارد.
هر چند نشر هر مطلب در فضای مجازی بدون توجه به نکات و اخلاق حرفهای انجام میشود. از سوی دیگر شبکههای فارسی زبان مختلف در خارج از کشور فعالیت کرده و در داخل کشور تاثیرگذار هستند. سیاست محدودسازی آزادی رسانهها باعث شده که افکار عمومی کشور بیش از هر مقولهای در اختیار یک فضای مجازی بیقید و بند قرار بگیرد. بنده نمیدانم که چه زمانی مسئولان امر متوجه این سیاست نادرست میشوند و موانع را برای توسعه گردش اطلاعات در کشور از طریق رسانههای حرفهای برداشته و میخواهند در داخل کشور گردش آزاد اطلاعات بهشکل اخلاقی و قانونی اتفاق بیافتد.
از سویی رسانهها به سمت محدود شدن پیش میروند. در این وضعیت هر لحظه در فضای مجازی اخبار جدید بارگذاری میشود. در این میان رسالت یک خبرنگار یا روزنامهنگار چیست؟
روزنامه نگار حرفهای باید در هر فضایی به شکل حرفهای فعالیت کند. برای مثال یکی از ارکان اصول حرفهای بیطرفی است. دیگری شرافت شغلی و شرافت حرفهای؛ به این معنا که یک خبرنگار یا روزنامهنگار با حرفه خود معامله نکند. همچنین رعایت نفع عمومی و پرهیز از انتشار اخبار کذب و نادرست است. این رسالت حرفهای روزنامهنگار است. روزنامه نگارهای امروز هم در رسانه و هم در فضای مجازی فعالیت میکنند. در بسیاری از موارد مشاهده میشود که روزنامه نگاران در فضای مجازی اصول و اخلاق شغلی را فراموش میکنند. برای مثال در فضای مجازی همچون یک فرد عادی مطلب بارگذاری میکند. یکی از نکات مهمی که روزنامه نگاران داخل کشور باید رعایت کنند، این است که در فضای مجازی نیز باید اصول روزنامه نگاری را رعایت کنند. از خبرنگار و روزنامه نگار انتظار میرود که شان حرفهای خود را در فضای مجازی رعایت کند. برای مثال وقتی یک پزشک در زمینه مضرات سیگار مقالههای فراوان نوشته است، انتظار میرود در فضای مجازی هم طرفدار سیگار نباشد. همچنین از یک حقوقدان نیز انتظار میرود تمامی مسائل حقوقی را در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار دهد. برای مثال اگر یک پزشک یا حقوقدان در فضای مجازی فحاشی کند، طبیعتا شأن خود را رعایت نکرده است. بنده بر این باور هستم که یک روزنامه نگار داخلی باید به این مساله توجه کند.
قرار بود دست اندرکاران و مسئولان برای قشر خبرنگار و روزنامه نگار تمهیداتی را درباره شفاف سازی اطلاعات، تامین امنیت شغلی این صنف و.... اتخاذ کنند. هرچند تاکنون هیچ بازخوردی در این زمینه مشاهده نشده است.
دولت سیاست رسانهای ندارد. اگر بخواهیم یک تحلیل جامع در این باره ارائه دهیم باید متذکر شد که مساله مطبوعات در ایران فقط به دولت مربوط نمیشود. به عنوان مثال تاکنون دولت مطبوعات را توقیف نکرده است. توقیف مطبوعات از اختیارات هیات نظارت است که دولت نیز بخشی از آن محسوب میشود. مشکلی که مطبوعات در ایران دارند به این دلیل است که اولا رسانهها از امنیت برخوردار نیستند و هر لحظه بیم توقیف آنها وجود دارد. همچنین هر لحظه بیم انواع فشارها روی آنهاست. از لحاظ اقتصادی نیز باید گفت که فعالیت مطبوعات در این زمینه امنیت ندارد. برای مثال یک کارخانه شیشه سازی توقیف نمیشود، حال ممکن است صاحب کارخانه تحت تعقیب باشد، اما تعطیل نمیشود. در حالی که یک نشریه هر لحظه در مرز تعطیلی قرار دارد. این مساله یکی از موانع امنیت رسانهها در کشور است. در این شرایط دولت مقصر نیست. روزنامه نگاری در ایران شغل ناایمنی است. درضمن دلیل این ناایمن بودن دولت نیست.
با این تفاسیر منشأ این ناایمنی در مطبوعات کشور چیست؟
روزنامه نگار در معرض انواع خطرهاست. مطبوعات نیز از نظر وضعیت حیاتی در شرایط بحرانی قرار دارند. برای مثال این روزها در مطبوعات کشور میزان تیراژها و درآمدها اندک است. به نظر بنده مقصر این نارساییها دولت نیست، اما دولت میتواند با سیاستگذاریها مشکلات را تعدیل کند. اینکه گفته میشود دولت فاقد سیاست رسانهای است، یک بخش از آن به همین دلیل است. باید دانست که وضعیت مطبوعات بغرنجتر از این است که بتوان فقط با اراده دولت این مشکلات را برطرف کرد.
مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری موجود در رسانههای کشور را چگونه میتوان تسهیل کرد.
هر نشریه و رسانهای بر اساس رسالت خود به یک جناح گرایش داشته و مطابق با آن فعالیت میکند. البته اصول اخلاقی نیز در این شرایط وجود دارد. نباید دروغ گفته و تحریف کند. باید دانست که هیچ یک از رسانهها بیطرف نیستند، بلکه بیطرفی یکی از قواعد کاری روزنامه نگار و خبرنگار است. هرچند رسانه به تاثیر رسالت خود نمیتواند بیطرف باشد. در هیچ جای دنیا رسانه بیطرف یافت نمیشود. برای مثال اینکه یک رسانه بهدلیل گرایشهای خود مطلب منتشر میکند یک امر طبیعی است. مشکلات مختلف در حوزه رسانه وجود دارد. در یک جمله باید گفت که حال مطبوعات ما خوب نیست. این مساله بهدلیل عوامل متعدد بروز کرده است. در این وضعیت از دولت انتظار میرود که دغدغههای موجود را وارد گفتمان فرهنگی کشور کند تا حداقل جلسات متعدد در این باره برگزار شود. این مساله باید به یکی از ارکان گفت و گویی کشور تبدیل شود. امروزه فضای رسانههای کشور رقبای سرسختی دارد که از رسانههای کشور پیشی گرفتهاند، این رسانهها یا در خارج از کشور به فعالیت میپردازند یا در فضای مجازی فعالیت میکنند. برای مثال هماکنون کانالهایی در تلگرام فعال هستند که به شکل میلیونی مخاطب داشته و آشکارا امنیت ملی کشور را هدف گرفتهاند. این رسانهها امنیت ملی کشور و تمامیت ارضی کشور را هدف گرفته و کاملا تحت تاثیر قرار دادهاند. برای مثال یکی از شبکههای فارسی زبان اصل اخلاق حرفهای روزنامه نگاری در زمینه بیطرفی و ترویج ندادن خشونت را زیر پا گذاشته است. هرچند این مساله با امنیت ملی کشور ناسازگار است. در این میان شبکه فارسی زبان دیگری با بودجه عربستان سعودی در خارج از ایران به فعالیت میپردازد، فعالیت این شبکهها برای ایران و نظام مصیبتساز است و تا زمانی که فضای داخلی کشور با رعایت آزادی و امنیت ارتقا نیابد، نمیتوان در برابر آنها کاری از پیش برد.
در این شرایط باید گفت و گو در عرصه عمومی وارد شده و قوه مجریه، قوه مقننه، قوه قضائیه و سازمان صدا و سیما اشکالات فضای رسانهای کشور را که باعث بروز این نارساییها شده، شناسایی کرده و اجازه دهند افراد حرفهای در رسانه این مشکلات را برطرف کنند. درضمن لازمه بروز این مهم ایجاد آزادی و امنیت برای رسانهها است. این قضیه بسیار مشکل و پیچیده است. مطبوعات به تنها نمیتوانند نارساییهای موجود را برطرف کنند، چون فشارهای موجود مطبوعات کشور را ناتوان کرده است. به هر حال آزادی رسانه در تمامی شرایط با ساختار قدرت در تضاد بوده است. این مشکل نیز در تمامی کشورهای دنیا وجود دارد. دستگاهها در کشور چندان از آزادی رسانهها خوش آیند نمیشوند و نسبت به این قضیه واکنش نشان میدهند.
در وضعیت نامناسب فعلی برخی از روزنامه نگاران و خبرنگاران مستعد متضرر میشوند.
وقتی گفته میشود که حال مطبوعات کشور خوب نیست، باید دانست که این یک وضعیت کلی است. در این روند باید وارد گفت و گو شد. روزنامه نگاری کشور در حال حاضر امنیت شغلی ندارد، درآمدش اندک است. این درآمد اندک باعث میشود تا روزنامه نگار توانایی برطرف سازی دغدغههای زندگیش را نداشته باشد. از سوی دیگر انتقال تجربه در روزنامه نگاری کشور اتفاق نمیافتد. برای مثال سرمقاله یکی از روزنامههای کشور را یک جوان 20 ساله مینویسد. در روزنامه نگاری ایران تراکم تجربه اتفاق نمیافتد، از سال 1375 تاکنون حداقل سه نسل روزنامهنگار عوض شدهاند. روزنامه نگاری که در سال 75 فعالیتش را آغاز کرده امروز دیگر در حوزه رسانه فعالیت نمیکند. به بیان دیگر این شغل با تجربه متراکم نشده است، یعنی بهدلیل نبود ثبات، امنیت و نبود بازدهی اقتصادی این قضیه را متضرر میکند. برای مثال وقتی از دبیر سرویس صحبت میشود، یعنی او روزنامه نگاری با حداقل 10-15 سال سابقه حرفهای است. در حالی که چنین اشخاصی در رسانههای کشور اندک هستند. روزنامهنگار در چالش قرار دارد و مساله را باید به شکل سیستمی مورد بررسی قرار داد. این مسائل مختلف دست به دست هم دادهاند تا وضعیت بدتر از این نشود. هر چند نقطه مقابل این است که در ابتدا باید مشکلات مبنایی را مورد بررسی قرار داد. مشکلات مبنایی شامل آزادی و امنیت رسانه است. این مقوله اگر تامین و تضمین شود، در کنار آن میتوان اقدامات مناسب انجام داد.
در روزهای اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد میزان ذخیره کاغذ برای مطبوعات را اندک دانست. این مساله میتواند در آینده نزدیک روزنامهها را با ورشکستگی روبهرو کند.
رفته رفته فضای رسانهای کشور در حال آب رفتن است. به باور بنده کاغذ برای مطبوعات همچون دارو برای بیمار ضرروری است. مسئولان با این تصمیمات افکار عمومی کشور را تقدیم رسانههای خارج از کشور میکنند. بنده نمیدانم که با چه منطقی این قضیه را رها کردهاند. تامین کاغذ برای روزنامه نگاری داخلی باید جزو ضروریترین اقدامات تلقی شود.
منبع: آرمان/ زهرا سلیمانی/۱۷ مرداد ۹۷