دیدارنیوز ـ عملکرد دولت دوازدهم در حوزههای مختلف قابل نقد و بررسی است. مخصوصا در حوزه اقتصادی و معیشتی که نمیتوان از عملکرد قابل انتقاد دولت به آسانی گذشت. بحران اقتصادی اخیر که مسائلی از جمله موسسات مالی و اعتباری، افزایش لحظهبهلحظه قیمت ارز و سکه و واردات بیرویه خودرو و سایر اقلام با ارز دولتی موجب شده تا مردم در کمترین حد میزان اعتماد به دولت و حکومت قرار بگیرند. تاکنون بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران در خصوص تغییرات در دولت به طرق مختلف اظهارنظر کردهاند، اما گویا رئیسجمهور هنوز قصدی برای اعمال تغییرات ندارد. حتی ولیا... سیف، رئیس بانک مرکزی نیز خود استعفا داد و رئیسجمهور او را کنار نگذاشت. محمدباقر نوبخت نیز بهگفته خود استعفا داد، اما رئیسجمهور نپذیرفت. در زمانهای که بسیاری به نارکارَآمدی برخی دولتمردان اذعان دارند، معلوم نیست رئیسجمهور باید از برخی مردان ناکارآمدش چه چیزی ببیند تا حاضر به تغییر آنها شود؟ برای بررسی عملکرد دولت در حوزه اقتصادی، سیاسی و بینالملل «آرمان» با مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات و عضو شورای عالی اصلاحطلبان به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
عملکرد دولت موجب بروز نارضایتیهایی در جامعه شده و مردم تا حد زیادی امید خود را از دست دادهاند؛ آسیبشناسی شما از این موضوع چگونه است و راه برونرفت را چه میدانید؟
قبلا هم گفته شده که آقای روحانی در دولت اول خود در حوزه اقتصادی، سیاست خارجی و بهخصوص سیاست داخلی نقاط ضعف و اشکالی داشت که بهکرات به وی تذکر داده شده بود. البته این به معنای نادیده گرفتن دستاوردهای وی و دولت در همه زمینهها نیست. منتها کمتوجهی به این مسائل و انباشت مشکلات موجب شد که به تدریج سطح توقع جامعه و نوع نگاه مردم به دولت جدیتر و متفاوتتر شود. در دولت دوازدهم نیز آقای روحانی بعد از انتخابات غفلت بزرگی را مرتکب شد و بهگونهای رفتار کرد که در جامعه احساس شد که از آنچه که وی در جامعه وعده داده بود عقبنشینی كرده است. حامیان آقای روحانی نیز بهطور جدی در محافل عمومی و خصوصی این مسائل را متذکر میشدند. لذا پس از انتخابات موجی از پشیمانی از رأی به آقای روحانی راه افتاد که با تدبیری که از سوی اصلاحطلبان در جامعه صورت گرفت این موج فرو نشست. بهنظر من آقای روحانی باید پاسخ لازم به این تغییر رویكرد را به جامعه و افكار عمومی بدهد و حتی اگر اشتباه كرده است از مردم عذرخواهی كند و قول جبران بدهد. به هر حال بدنه دولت که توقع میرفت دولتی قویتر، شجاعتر و توانمندتر باشد اتفاق نیفتاد. یکی از ابعاد غفلت آقای روحانی در دولت جدید همین سطح کابینه وی بود که حتی نسبت به کابینه قبلی هم دچار افت شد. طبیعی است که محصول این حرکتها و مواضع این شود که یک مرتبه موجی از ذهنیت منفی در جامعه درست شود و به یأس و ناامیدی دامن زده شود. از طرف دیگر دونالد ترامپ و عوامل سرنگونی طلب او نیز با خروج از برجام عملیات روانی بسیار گستردهای را در راستای بیثبات سازی و بهم ریختگی دركشور سامان دادهاند و درصدد القای یأس و ناامیدی و ایجاد هرج و مرج در جامعه هستند. در داخل نیز از یكسو دلواپسان داخلی که جز منافع باندی خود به چیزی قائل نیستند و از دیگر سو جریان برانداز دستبهدست هم دادهاند و این یأس و ناامیدی را تشدید میکنند. در اینجا بر دولت است که آنچنان تدبیر و هوشیاری و هوشمندی از خود نشان دهد تا بتواند این خلأ و گسستها را ترمیم کند. البته اینها به معنای نادیده گرفتن برخی عوامل اصلی دیگر که در بهوجود آمدن شرایط فعلی موثر بودند نیست؛ بهویژه اینكه برخی رویكردها و موضعگیریها در سطح مسئولان نسبت به مسائل اساسی کشور یکدست و هماهنگ نیست و گاهی حتی دیده شده که در تعارض با یكدیگر است. همینطور جریانات افراطی همچنان در کشور میدانداری میکنند. در چنین شرایطی بهنظر میرسد که دولت و آقای رئیسجمهور و سایر قوا و مسئولان كشور واقعا میخواهند مشکلات حل شود و تلاش میکنند، منتهی توقع میرود که خیلی جدیتر و با همت تمام و با تدوین سریع راهحلها و بستههای موثر و كارساز این حرکت را انجام دهند. به علاوه باید گفتوگویی سازنده و اقناعی با جامعه سامان داده شود تا اعتماد عمومی بازسازی شود و جامعه کمتر تحت تاثیر برخی اخبار نادرست و جنگ روانی قرار بگیرد.
بهنظر شما آیا تغییر جهت و فراموش كردن مطالبات مردم توسط آقای روحانی در بهوجود آمدن چنین شرایطی دخیل نبودهاند و چه فرآیندی باید طی شود تا شرایط دولت به حالت عادی بازگردد؟
من فکر نمیکنم آقای روحانی وعدههای خود به مردم را فراموش کرده یا تغییر جهت جدی و اساسی داده باشد. معتقدم تعبیر درست برای این کار خطا یا غفلت بزرگ است. البته آقای روحانی متوجه شده و در طول چند ماه اخیر طی سخنانش نسبت به وفاداری به مردم و وعدههای داده شده متوجه شده که این خطا خسارتآمیز بوده و باید جبران شود. یکی از دلایل گرفتاری دولت، نوع عملکرد و تصمیمهایی بوده که در دولت گرفته شده و برونرفت از این شرایط، فوقالعاده پیچیده و سخت شده است. به هرحال ترامپ از برجام خارج شده و نهایت دشمنی را با ما میکند؛ به تبع آن براندازان صدای بلندی پیدا کردند و در داخل نیز عوامل افراطی یکه تازی بیشتری میکنند. انباشت مشکلات اقتصادی گذشته نیز امروز خود را نشان داده و باید اینها را کنار یکدیگر دید و واقعا مدیریت چنین صحنهای بسیار سخت است. اینکه از آقای روحانی انتظار میرود واقعا مدیران کابینه خود را تغییر یا ارتقا دهد و مدیران توانمند، شجاع و ریسکپذیر را وارد صحنه کند، بهخاطر این است که مدیریت صحنه فوقالعاده سخت است. البته همانطور كه اشاره كردم برای برونرفت واقعی از مشكلات هیچ راهی جز تجدیدنظر در برخی رویكردها نسبت به چالشهای اساسی كشور نیست و لذا صاحب نظران و فعالان سیاسی کشور نیز ضمن اینکه انتقاد میکنند و از دولت میخواهند که با جدیت وارد صحنه شود و با فساد مبارزه کند و شفافیت را به سرعت به جامعه تزریق نماید، باید از یكسو گفتوگوی انتقادی سازنده و موثری را با سایر قوا و مسئولان كشور برای اصلاح فوری برخی سیاستها و روشهای نادرست دنبال كند و ازسوی دیگر برای جامعه نیز شرایط را تبیین كند که در چه شرایط سختی هستیم تا بتوان با آرامش قابل قبولی به حل مشکلات پرداخت و از این فضا خارج شد.
اینکه دولت برای تغییرات یا بهتر بگویم جابهجاییها به هیچکدام از جریانات سیاسی توجه نمیکند و افراد حول محور خود را در حلقهای بسته جایگزین میکند،چگونه ارزیابی میکنید؟
اشاره كردم كه افت کابینه دوازدهم حتی نسبت به کابینه یازدهم یکی از اشکالات جدی است که اتفاق افتاد. یکی از نمادهای این افت نیز حلقه بستهای است که بهوجود آمده، در حالی که رئیسجمهور بدون مشکلی میتوانست به گونه دیگری عمل کند. مشاهده میشود که کارآمدی لازم و هماهنگی در تیم اقتصادی دولت وجود ندارد و حتی برخی از افراد توانمند کابینه به حاشیه رفتهاند و بسیاری افراد توانمند و كارآمد با این برداشت كه نسبت به آنان حساسیت وجود دارد از عرصه حضور در مدیریتهای ارشد بركنار ماندهاند. به اینها انتقاداتی وارد است که باید بهسرعت ترمیم شود و تا زمانی که ترمیمی صورت نگیرد نمیتوان به حل مشکلات مطمئن بود. علت آن نیز به این خاطر است که به قول خود آقای روحانی با کابینه ساکت و منفعل نمیتوان کاری انجام داد. مهمترین عاملی که میتواند موجب اتفاقات جدید شود حضور مجموعهای از مدیران شجاع، مجرب و کارآمد است. دولت باید خود را از حلقه بسته رها کند و فضای حراستی و امنیتی را بشكند و افکار، اندیشهها و نیروهای توانمند دیگر را وارد صحنه کرده و نوعی گشودگی نسبت به نیروهای توانمند ایجاد کند تا مشکلات را حلوفصل کنند.
با وجود عیانبودن مشکلات اقتصادی و معیشتی در جامعه و تصریح همه کارشناسان به جراحی بزرگ در تیم اقتصادی دولت رئیسجمهور عملا دست به تغییری نمیزند، اما از طرف دیگر مدام میگوید اگر تغییرات لازم بود انجام میدهیم؛ بهنظر شما این نوع رویکرد بهنوعی نادیده گرفتن دیدگاه کارشناسان و نیاز جامعه نیست؟
من فکر میکنم که دلیل اصلی این موضوع به چند مساله از جمله شخصیت خود آقای روحانی باز میگردد. بهنظر میرسد ایشان سعی کرده که با متانت و آرامش و سعه صدر با مسائل برخورد کند. منتهی این مسائل زمانی که به یک شرایط خطیر میرسد جواب نمیدهد. باید در این مواقع خیلی قاطع و سریع و درعین حال بادقت و هوشمندانه اقدام کرد و پیش رفت. اکنون شرایط جامعه بهگونهای است که نمیتوان منتظر ماند تا اگر قرار است مسئولی تغییر کند یا ارتقا یافته و جابهجا شود، مدام آن را به آینده و گذر زمان موکول کنیم. این مساله تاخیر بر نمیدارد و سریعا باید انجام شود. مساله دیگر به تیم رسانهای دولت باز میگردد. متاسفانه از روز اول دولت قبلی نیز بارها گفته شد که تیم رسانهای دولت کارآمد نیست و درک درستی از شرایط جامعه ندارد. اگر کسی نمیتواند در جایگاهی قرار بگیرد که از عهده کاری برآید باید یا جایش را به شخص دیگری بدهد یا خود را روزآمد کند. وقتی تیم رسانهای قدرتمند نباشد نمیتواند فضای دولت و جامعه را مدیریت کند. دلیل دیگر نیز به این مساله بازمیگردد، به تیم سیاسی دولت که بهنظر میرسد اگر از شرایط فعلی خارج شویم و به شرایط عادی برسیم نقاط ضعف تیم سیاسی دولت نمود بیشتری پیدا میکند. من بهعنوان کسی که متخصص این کار هستم و سالیان سال در این عرصه مسئولیت مستقیم داشتهام این را متوجه هستم که استانداران و مدیران مناطق چه نقش برجسته و بیبدیلی میتوانند در کاهش یا حل مشکلات کشور داشته باشند.
مدیران توانمند در فضای مساعد میتوانند بسیاری از مسائل را حل کنند و اجازه ندهند که این مسائل خود را بهگونهای نشان دهد که بعدا تبدیل به معضل ملی شوند، اما چنین اتفاقی نیفتاده است. از همان ابتدا نسبت به تیم سیاسی بیتوجهی شد و همچنان نیز ادامه دارد. ضعف مدیران منطقهای هم بر سر مدیران ملی آوار میشود. خیلی از مسائلی که بعضا میتوان با تدبیر از آن جلوگیری کرد امروز به شکل ملی خود را نشان میدهد. این مجموعه عواملی است که شرایط فعلی را بهوجود آورده و راهحل آن نیاز به اقدام سریع و فوری در تغییرات سازنده دارد. فضای محافظهکاری و ملاحظه کاری سم مهلک برای نظام و دولت است که باید از آن خارج شد. باید فضای امنیتی کنار برود و در جذب مدیران شرایطی بهوجود بیاید که مدیران جوان، مجرب و ایثارگر را وارد صحنه کرد. امروز روزی است که نظام باید با تمام توان بهدنبال این افراد برود و آنها را برای کمک به حل مشکلات کشور بیاورد. چنین حرکتی در گام اول میتواند اعتماد گستردهای را در جامعه بازتولید کند. مجددا تاکید میکنم که نباید در تحلیل و تعلیل مشکلات دچار تقلیل گرایی و ساده اندیشی شویم. مشکلات دولت وجود دارد و بحث شد اما بحث مهمتر درباره مسائل ریشهایتر و عمیقتری است که در کشور وجود دارد. من معتقدم هرجا دولت را نقد میکنیم در کنار آن باید بدانیم که اصل مساله چیست. علتش نیز این است که امروز برخی جریانات بهطور جدی درصدد هستند تا تمام مشکلات را صرفا متوجه دولت کنند و با ناکارآمد نشان دادن دولت بتوانند منویات مخرب خود را دنبال کنند. آنهایی که عوامل اصلی پیدایش این جریانات هستند خود را در پوشش حمله به دولت و نقد به دولت مخفی کنند تا بتوانند از دید مردم پنهان بمانند و کارهای خود را پیش ببرند. نگاه بخشهایی به جامعه تبعیضآمیز است. حقوق شهروندی در خیلی جاها بهطور درست رعایت نمیشود. اگر یک جریان افراطی وجود داشته باشد که نگاه ابزاری به اسلام و جمهوری اسلامی داشته و در سپهر سیاسی کشور یکه تازی کند و اگر آن گروه یا جریان و دسته از حاشیه امن برخوردار باشد، اگر هر روز یک بد اخلاقی و خسارت به کشور وارد کند، اگر صداوسیما كه باید صداوسیمای همه مردم باشد در انحصار یک گروه قرار بگیرد، آن هم گروهی که با جامعه هماهنگی ندارد و ساز خود را میزند، اگر در انتخابات برخی مشکلات وجود داشته باشد که نیروهای کارآمد و موثر به حاشیه رانده شوند و در نهایت اگر در سیاست خارجی و راهبردهای مواجهه با كشورها یکدستی در استراتژی و تصمیمها وجود نداشته باشد، حل مسائل و مشکلات جدی، بسیار سخت خواهد بود.
با توجه به اینکه برخی عملکردها موجب کاهش اعتماد عمومی نسبت به مجموعه حکومت شده؛ بهنظر شما چه راهکارهایی میتواند همگرایی بیشتر میان جامعه و حکومت را رقم بزند؟
دلسوزان کشور بارها گفتهاند که راه همدلی بیشتر ایجاد بحث گفتوگو و آشتی و تعامل ملی است که باید بهطور واقعی در کشور اتفاق بیفتد. یکسری مسائل اساسی در کشور وجود دارد که همه در شعار قبول دارند. مثلا در بحث اخلاق امروز در کشور هیچکس مخالف بیاخلاقی نیست بلکه فکر میکنم در قیاس با سایر کشورها بیشترین توصیههای اخلاقی از انواع تریبونها صورت میگیرد، اما با کمال تاسف باید گفت که گاهی بداخلاقی از کسانی دیده میشود که دائم توصیه به آن میکنند. بنا بر این باید در نظر داشت که طرح و شعار ملاک نیست بلکه عمل ملاک است. وقتی سخن از انسجام، گفتوگو و آشتی ملی به میان میآید باید در عمل و واقعیت اتفاق افتد و اقتضائاتی دارد. یکی از این اقتضائات این است که هیچکس نگوید حرف من درست و بقیه غلط میگویند؛ یعنی همه بپذیرند که در فرآیند گفتوگو به تفاهم برسند و بپذیرند که در سیاستهای خود تجدیدنظر کنند. اگر این مسائل رخ ندهد گفتوگو و آشتی شکل نمیگیرد چون گفتوگو منولوگ نیست بلکه دیالوگ است. از طرف دیگر این مساله در گام اول باید در سطح مدیران و مسئولان اتفاق بیفتد چون در این سطح است که امروز مسائل جدی بر سر برخی مسائل اساسی کشور مثل نحوه برگزاری انتخابات و نحوه نظارت، حقوق شهروندی، مناسبات میان نیروهای نظامی اقتصادی و سیاسی، راهبردهای مربوط به سیاست خارجی را مشاهده میکنیم. باید در این سطح گفتوگوی جدی صورت بگیرد تا بتوانند بر سر این مسائل اساسی کشور با تغییر رویکردها و سیاستها به یک اجماع پایدار ملی برسند و حالت تخریبی از فضای سیاسی دور شود. من فكر میكنم كه آقای روحانی در این فرآیند میتواند و باید نقش موثرتر و مفیدتری ایفا كند و در یك فرآیند تعاملی سعی در متقاعد كردن سایر اجزای برای اتخاذ رویكردهای سازنده و راهگشا داشته باشد. پس از آن نوبت جریانهای سیاسی، نهادهای مدنی و همه ردههای جامعه خواهد رسید.
با توجه به شرایط فعلی جامعه و بدبینی توده مردم به دولت برای عملکرد نامناسب در حوزه اقتصادی؛ بهنظر شما اصلاحطلبان برای انتخابات آینده سرمایه اجتماعی را پشت سرخود خواهند داشت؟
بحث انتخابات به زیرساخت و سنگ بنای نظام بازمیگردد چون سنگ بنای جمهوری اسلامی بر انتخابات است و قانون اساسی نیز صراحتا این مساله را بیان کرده است. همه نهادها با انتخاب مردم تشکیل میشوند. البته مهمترین اصل در انتخابات انتخابات آزاد و رقابت به معنای واقعی است. هرگاه این دو نکته اساسی مخدوش شود به همان نسبت به نظام آسیب وارد میشود و از اصل خود فاصله میگیرد. سالیان سال است که دلسوزان نظام میگویند در مراحل انتخابات مشکل وجود دارد و درست و کارآمد نیست. من معتقدم قانون برای همه یکسان است و اگر فراتر از قانون رفتاری انجام شود مشکل ایجاد میکند.
چندی پیش سخنگوی شورای نگهبان اظهار کرد که در بررسی صلاحیتها به تعلقات جریانی افراد توجه نداریم و بر اساس قانون عمل میکنیم؛ بهعنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب نظر شما چیست؟
بنده دو نکته میگویم؛ نخست اینکه آقای کدخدایی به محصول کارشان مراجعه کنند و ببینند که چه اتفاقاتی افتاده چون حرف و سخن ملاک نیست. در همین انتخابات آخر مجلس در اسفند 94 کاری کردند که اصلاحطلبان در بسیاری از حوزهها هیچ نامزدی برایشان باقی نماند و در هیچ حوزهای هم به تعداد لازم برایشان نامزد نماند و مجبور شدند برای اینکه لیست خود را پر کنند برای جلوگیری از ورود تندروها به مجلس حتی از برخی اصولگرایان نیز استفاده کنند. دیگر اینکه من یکی از کسانی هستم که در این کشور بیشترین انتخابات ملی را برگزار کردهام و کاملا به تمام جزئیات امر واقفم و لذا از آقای کدخدایی دعوت به مناظره میكنم و برای اینكه یك طرفه به قاضی نرفته باشیم، دعوت میكنم در صداوسیما یا یک جمع عمومی، هرکجا ایشان خواستند، بنشینیم و بحث کنیم که این رفتارها چه میزان قانونی و به مصلحت كشور و نظام بوده است.
اخیرا آقای سعید حجاریان اذعان کرده که چون شرایط بهگونهای نخواهد بود که اصلاحطلبان بتوانند با تمام قدرت و پرچم مستقل اصلاحطلبی وارد عرصه انتخابات شوند شاید بهتر باشد که حضور نداشته باشند؛ ارزیابی شما چگونه است؟
اصلاحطلبان نهتنها معتقدند شرایط اصلاح پذیر است بلکه میگوییم برای نجات کشور و برونرفت از مشکلات هیچ راهی جز اصلاحات پیش رو نیست. این موضوع بارها بحث شده و قابل بحث است. شما از اصلاحات که خارج شوید یا باید کشور تسلیم جریان اقتدارگرای پوپولیست شود که معلوم نیست چه بر سر کشور میآید یا اینکه وارد فازهای دیگر شود که آنها ایران را ایرانستان میکنند و فوقالعاده خطرناک است. بنابراین دلیل دیگری وجود ندارد. امروز جنگ روانی خارجی و داخلی بر این اساس است که جامعه را وارد فاز ناامیدی و یأس مطلق از اصلاحطلبی و اصلاحطلبان کند تا اهداف شومی که دشمنان قسم خورده کشور خواب دیدهاند اتفاق افتد. ما محکم با دلایل عدیده معتقدیم که تنها راه نجات کشور اصلاحطلبی است. حال اینکه اصلاحطلبان باید خود و گفتمان خود را با شرایط روز جامعه متناسب کنند بحث درون اصلاحطلبی است كه باید بهطور جدی و اساسی به آن توجه شود و راهبردها و سیاستهای سازنده و موثری اتخاذ شود، اما اصل اصلاحطلبی خواست ملی مردم و جامعه است. اما درخصوص نحوه حضور در انتخابات دو نكته اساسی وجود دارد: اول آنكه برای این شرایط انفعال و سرخوردگی كه بر جامعه عارض شده است و عوامل واقعی داخلی و خارجی آن باید چاره اندیشی كرد چون یكی از بدترین آسیبهای انتخابات حاشیهنشین شدن مردم و مشاركت حداقلی آنان است. نكته دوم هم این است كه نحوه حضور در انتخابات متناسب با شرایط زمانی و مكانی آن مشخص خواهد شد و هنوز زود است كه در این خصوص بتوان صحبت كرد. آنچه بسیار مهم، اساسی و تعیین كننده است، مربوط به نحوه نظارت و شرایط رقابت خواهد بود.
منبع: آرمان/ حمید شجاعی/۶ مرداد ۹۷