دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: زمان زیادی نگذشته که سازمان بهداشت جهانی در اطلاعیهای اعلام کرد که ویروس کرونا از وضعیت اپیدمیک خارج شده و به مرحله پاندمیک رسیده است. معنای ساده آن این بود که این پدیده از سطح منطقهای و کنترل شده خارج شده و به سطح جهانی و همه گیری رسیده است. با شروع این موج، دولتهای مختلف سیاستهای گوناگونی را در این راستا در دستور کار خود قرار دادند.
برخی از دولتها با رویکردهای اقتدارگرایانه به این سمت رفتند که باید با یک قرنطینه همه جانبه، شرایط را برای انتقال و شیوع این ویروس محدود کنند و در مرحله بعد با جداسازی هر چه بیشتر بیماران از باقی افراد جامعه، باعث شوند که انتقال به صفر برسد. دولت چین پرچم دار این نوع از سیاستها بود. در نهایت هم طبق ادعاهای مطرح شده توسط مقامات چینی، شیوع این ویروس کنترل شده و در تلاش هستند که شرایط را به حالت عادی بازگردانند؛ تا حدی که به تازگی مقامات چینی اعلام کردند به این خاطر که کشورهای زیادی درگیر این ویروس هستند پروازهای ورودی به چین را به صورت جدی محدود کرده اند.
دولتهای دیگری بودند که با توجه به شرایطی که داشتند یک رویکرد آزادانهتری را در دستور کار قرار دادند. انگلستان در ابتدا چنین برنامهای داشت و شایعاتی نیز مطرح شد که میخواهد با همه گیری در جامعه، ایمنی را بالا ببرد ولی در ادامه انگلستان هم به جمع دولتهایی که محدودیتهای ویژه در نظر میگیرند اضافه شد. آلمان و ایالات متحده آمریکا نیز از جمله کشورهایی بودند که دست به قرنطینه سراسری نزدند و در ادامه نیز به این سمت نرفتند، اما محدودیتهایی اعمال کردند. شرایط در آمریکا به جایی رسید که ترامپ با توجه به قوانین وضعیت جنگی، به شرکت جنرال موتورز دستور داد که دستگاه کمک تنفسی تولید کند.
در شرق آسیا یعنی در کره و ژاپن که به چین به عنوان منبع اصلی انتشار این ویروس، نزدیک هستند نیز محدودیتهایی اعمال شد و به صورت ویژه از افراد زیادی تست کرونا گرفته شد. به صورت کلی به دلیل پیچیدگیهای این مساله، یک رویکرد واحد در بین دولتها وجود ندارد. پزشکان و مسئولان بهداشتی در کشورها بر لزوم قرنطینه یا آنچه که در ایران به آن فاصله گذاری اجتماعی گفته میشود تاکید دارند، اما مسئولین سیاسی جنبههای دیگر این مساله را هم در نظر میگیرند و متناسب با شرایط هر کشور، یک نسخه جداگانه وجود دارد.
کدام الگوها موفق بودهاند؟
قبل از اینکه به این بحث وارد شویم باید حتما به این نکته اشاره شود که درباره آمارهایی که در سطح دنیا و همچنین ایران منتشر میشود شک و شبهه زیادی وجود دارد. اینکه دولتها بخشی از واقعیت را برای آرامش روانی جامعه پنهان کنند دور از ذهن نیست، اما چون اطلاعات موثق دیگری وجود ندارد باید براساس همین آمارها تحلیل کرد.
شاید این پرسش مطرح شود که وقتی یک ویروس در ایالات متحده آمریکا و اروپا بحران به وجود آورده و جان افراد زیادی از دست رفته است چگونه هنگ کنگ و کره جنوبی و ژاپن توانستهاند با کمترین تلفات جانی این بحران را مدیریت کنند؟ آمار این کشورها به ما میگوید که ژاپن با ۱۲۰ میلیون جمعیت و مراودات بالای اقتصادی با چین، حدود ۱۵۰۰ مورد ابتلا و فقط ۵۰ مورد مرگ داشته است. هنگ کنگ به عنوان کشوری که مرز مشترک با چین دارد به تازگی مبتلایانش از ۱۵۵ نفر بیشتر شده است و فقط ۴ مورد فوتی داشتهاند.
این آمارها نشان میدهد که دولتها میتوانند با اقدامات به موقع و درست و جدی، جلوی شیوع این ویروس را تا جایی که میتوانند بگیرند و هر گونه تصمیم اشتباه میتواند این وضعیت را تشدید کند.
یکی از کارهایی که سازمان بهداشت جهانی بر آن تاکید زیادی دارد و آن را اساسیترین عامل برای مدیریت این بحران میداند تست گرفتن و تشخیص زودهنگام این بیماری است. در شرایطی که دولتها بدانند با چه تعداد بیمار طرف هستند راحتتر میتوانند برنامه ریزی کنند. به عنوان مثال دولت کره جنوبی در هر روز حدود ده هزار تست انجام داد. تدروس آدهانوم، دبیرکل سازمان بهداشت جهانی در اظهارنظری در این باره گفت: ما پیام سادهای برای همه کشورهای جهان داریم، آزمایش، آزمایش، آزمایش؛ همه کشورها باید تمام موارد مشکوک به ابتلا را آزمایش کنند، نمیشود با چشم بسته به جنگ این بیماری همهگیر رفت.
میتوان اولویت این آزمایشهای گسترده را به اطرافیان مبتلایان قطعی اختصاص داد و بعد از آن به سراغ باقی افراد رفت. بعد از آنکه مشخص شد چه تعداد افراد هستند که درگیر این بیماری هستند میتوان برنامههای جداسازی را نیز ساماندهی کرد. به صورت قطعی تمام کارشناسان و صاحب نظران بر این عقیده هستند که فرد بیمار یا فرد مشکوک به بیماری باید کاملا از باقی افراد جدا شود. تایوان، سنگاپور و هنگکنگ افراد مشکوک به بیماری را در خانه قرنطینه کردند و برای کسانی که از خانه بیرون بیایند و این قانون را زیر پا بگذارند، جریمهای بیش از ۳،۰۰۰ دلار تعیین کردند.
به موقع عمل کردن یکی دیگر از کارهایی است که توسط دولتها انجام شده و دولتهایی که در این زمینه سریع نبودند یا مساله را جدی نمیگرفتند دچار مشکلات اساسی شدهاند. بوریس جانسون در انگلستان و دونالد ترامپ در آمریکا نمونه این وضعیت هستند که در ابتدا آنقدرها که باید سریع عمل نکردند و تبعات آن را دیدند و الان که دست به اقدامات جدی زدهاند در بسیاری از موارد شرایط از کنترل خارج شده است تا حدی که خاندان سلطنتی و شخص نخست وزیر انگلستان نیز جواب تست هایشان مثبت شده است. این در حالی است که در در هنگکنگ ایستگاههای کنترل دمای بدن در مبادی ورود کشور از ۳ ژانویه شروع به کار کردند و برای همه گردشگرانی که وارد منطقه میشدند ۱۴ روز قرنطینه تعیین میکردند و همه پزشکان موظف بودند هر بیماری با تب یا نشانههای حاد تنفسی و سابقه مسافرت به منطقه ووهان را گزارش کنند. سوم ژانویه یعنی اواسط دی ماه. کشورهای دیگر سه ماه بعد تقریبا در این راستا جدی شدند. شاید بتوان گفت این زمان سه ماهه، مشکلات امروز را به وجود آورده است.

قرنطنیه محدود یا فاصله گذاری اجتماعی مرحله بعدی است. وقتی در یک کشور این بیماری شیوع پیدا کرد اولین کاری که باید صورت بگیرد فاصله گیری است. امروز در سطح جهانی در خانه ماندن ترویج میشود، دولتها نیز با تعطیلی اماکن عمومی مانند مدارس و دانشگاهها و اماکن تفریحی تلاش میکنند این فاصله گذاری صورت بگیرد. امروز دیگر تقریبا همه دولتهای درگیر با این موضوع، همه توان خود را گذاشتهاند که از رفت و آمدهایی که منجر به افزایش مبتلایان میشود جلوگیری کنند. برخی بر این باورند که قرنطینه و محدودسازیهایی از این دست، مشکلات خاص خودش را دارد. توصیههای سازمان بهداشت جهانی فقط بر فاصله گذاری است و نه قرنطینه سراسری، چون این نهاد هم به خوبی شرایط متفاوت کشورها را درک میکند. اما هر دولتی تا در هر شرایطی که قرار دارد باید بتواند این فاصله گذاری را به حداکثر برساند.
ترویج و آموزش بهداشت فردی از گذشته همواره مطرح بوده و در این دوره نیز به اوج خود رسیده است. به عنوان مثال آموزش درست شستن دست و ترویج این کار در سطح جهانی دیده میشود. به مناسبت سال ۲۰۲۰ گفته شد که هر فرد روزانه ۲۰ بار به مدت ۲۰ ثانیه حتما این کار را انجام دهد. در کشورهایی مثل سنگاپور، هنگکنگ و تایوان، ایستگاههای ژل ضدعفونی دست در خیابانها قرار داده شده است.
این موارد تجربیات و دستاوردهایی بود که علم و خرد جمعی بشر تا به اینجا به آن رسیده است. شاید بخشی از آن ادامه پیدا کند و بخشی دیگر تغییر کند.
* برای نوشتن این بخش از گزارش از مقاله لیومان لیما از بی بی سی بین المللی استفاده شده است.
ایران چه باید بکند؟
همانطور که گفته شد هر کشور باید نسخه متناسب با شرایط خود را داشته باشد اما مشکلات ساختاری ما این بحران را با ابعاد پیچیدهتری روبرو کرده است. بدون تعارف باید بپذیریم که امکانات مجموعه حکومت، اجازه یک قرنطینه تمام عیار را نمیدهد. هنوز در بسیاری از نقاط کشور مانند سیستان و بلوچستان، مردم در صفهای طولانی گاز میایستند تا کپسولهای خود را پر کنند تا بتوانند غذا درست کنند. اینترنت در بسیاری از کشورهای جهان این امکان را ایجاد کرده است که کارمندان دولت و بخش خصوصی در خانهها دور کاری کنند. مدارس با کلاسهای اینترنتی به فعالیت خود ادامه میدهند، اما در کشور ما در بسیاری از نقاط و بسیاری از خانوادهها این امکان وجود ندارد.
اما متاسفانه دولت در بخشهایی که میتوانست کاری بکند هم کم کاری کرد و زمان از دست رفت. نمیتوان بلیط اتوبوس و هواپیما و قطار فروخت، ولی صبح تا شب در صداوسیما گفت که در خانهها بمانید. وقتی سیستم سیاسی از درآمد محدود شب عید خود نمیگذرد چرا باید از مردم کوچه و خیابان توقع داشته باشیم که توصیههای لازم را جدی بگیرند؟ از این حرفها که بگذریم باید در راستای تجربیاتی که جهان به آن رسیده است از همین امروز گامهای موثری برداریم.
در زمینه غربالگری اقدامات خوبی صورت گرفته، اما نمیتوان به آنها اتکا کرد. سامانههای اینترنتی که وزارت بهداشت معرفی کرده و اطلاعات میلیونها نفر را جمع آوری کرده میتواند تصویر کلی از وضعیت حال حاضر کشور ارائه کند؛ هر چند به اندازه تست گرفتن دقیق نیست. در زمینه تولید کیتهای آزمایشگاهی برای این ویروس نیز اقداماتی صورت گرفته است که باید به تولید انبوه برسد تا هم نیاز بیمارستانی را بر طرف کند هم بتواند تعداد بیشتری را مورد بررسی قرار دهد.
در زمینه جدا سازی بیماران و نزدیکان آنها اما مشکلات جدی داریم. در بهترین حالت ممکن اگر همه تختهای بیمارستانی کشور را روی هم بگذاریم ـ خصوصی و دولتی و درمانگاهها و ... ـ این تعداد به ۱۳۵ هزار نفر تخت میرسد که پاسخگوی نیاز کشور نیست، چون دیگر بیمارانی هم هستند که باید به آنها رسیدگی شود. بماند که چرا نسبت تخت بیمارستانی در کشور به جمعیت به این شدت کم است، اما برای جداسازیها باید فکری کرد. بیمارستانهای صحرایی که ایجاد شده شاید بتواند در این راستا کمک کند، ولی باید افراد مشکوک را شناسایی کرد و در صورت بیرون آمدن آنها از خانه، جریمههایی در نظر گرفته شود.
درباره واکنش سریع و قرنطینه یا همان فاصله گذاری هم ما شاید در وضعیت بدی باشیم. همه چیز دیر صورت گرفت. از بستن مدارس و دانشگاهها تا اماکن زیارتی و مراکز خرید و به صورت کلی مراکز پر رفت و آمد. چند وقتی میشود که بحث فاصله گذاری دارد مطرح میشود و تعطیلی بسیاری از مراکز پر رفت و آمد صورت گرفته است، اما کافی نیست. دولت باید در این راستا قاطعیت بیشتری از خود نشان بدهد. خوشبختانه آن گروهی که میدانند باید رعایت کنند و شرایط آن را دارند رعایت میکنند. اما دولت برای آن دستهای که نمیدانند یا نمیتوانند باید فکری کند. آگاهی بخشی کمک خوبی خواهد کرد، اما آن عدهای که جدی نمیگیرند را باید با کمی تا قسمتی اقدامات قهری آگاه کرد. شنیده میشود که محدودیتهایی در شهرها در نظر گرفته شده است که اقدامات بسیار خوبی است. اما برای آن عدهای که توان در خانه ماندن ندارند و برای رفع نیازهای روزمره خود باید به بیرون از خانه بروند باید تسهیلاتی در نظر گرفته شود. یا برای بنگاههای اقتصادی که وجود دارد امکاناتی در نظر گرفته شود تا این دوره را بگذرانند. کاهش هزینههای اینترنت یا اعمال تخفیفهایی در قبوض آب و برق و گاز و اجاره بها هم میتواند کمک کند.
دولت صحبت از بستههای حمایتی کرده، ولی از ظواهر امر بر میآید که شرایط به شدت سخت و نگران کننده است. این وضعیت برای همه دولتها وجود دارد. دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا، به منظور کمک به مقابله با پیامدهای اقتصادی شیوع ویروس کرونا، یک بسته محرکهای اقتصادی به ارزش بیش از ۲ تریلیون دلار را امضا کرده است که بزرگترین مجموعه محرک اقتصادی در تاریخ آمریکاست. ایران نیز با توجه به شرایط اقتصادی که دارد باید به این مسائل فکر کند. کمک ۵ میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول باید در این حوزه در نظر گرفته شود.
اعتماد عمومی نسبت به تصمیمات سیستم سیاسی نیز در این فرآیند به شدت تاثیرگذار است و متاسفانه در ایران این عامل در وضعیت خوبی بسر نمیبرد. این موضوع حتی فرصت خوبی است که اعتماد عمومی بازیابی شود. با شفافیت و تصمیمات درست و به موقع میتوان در این راستا گامهای خوبی برداشت که هم به حل مشکلات گذشته کمک کند و هم مسیر پیش رو هموارتر باشد.
به هر صورت علم و خرد جمعی به مواردی برای حل یا کنترل این بحران رسیده است که اگر در اسرع وقت برای آن فکری نکنیم باید هزینههای زیادی را بپردازیم. شاید شوک کرونا بتواند دولت و مسئولین را از خواب بیدار کند.