
رضا بافتی روان درمانگر درباره رفتارهای اخیر جامعه در مقابل ویروس کرونا به دیدارنیوز گفت: متاسفانه در شرایط حساس فعلی هرجا را که نگاه میکنیم سودجویان و فرصتطلبان بهدنبال منافع شخصی خود باعث وحشت و ترس بیشتر مردم شدهاند، بهراستی چه بلایی سر ما آمده است؟ این بدان معنی است که در مشارکت و احترام به همنوع ریزش داشتهایم. اکنون که کرونا یک بحران جمعی را ایجاد کرده میتوانیم از آن بهعنوان یک فرصت طلایی برای یادآوری انساندوستی استفاده کنیم و بهجای اینکه از جوانی که در کف خیابان از این بیماری افتاده است فیلم یا عکس بگیریم، حس انساندوستی را در خود تقویت کنیم. از کرونا این مهمان ناخوانده بهعنوان یک اهرم برای رشد و ارتقاء فضیلتهای انسانی استفاده کنیم تا با یک همدلی بهسمت انسانتر بودن بودن حرکت کنیم.
دیدارنیوز ـ اکرم جدیدیممتاز: در شرایط بحرانی که همه افراد تحت فشارهای مختلف قرار میگیرند حجم استرس، ترس و سردرگمی در جامعه بیشتر میشود، اما با همدلی و حس مشارکت میتوان اختلالات رفتاری ناشی از بحران را کاهش داد.
بسیج همگانی و کار گروهی منسجم، میتواند نقش موثری در جهت برطرف نمودن بحران یا مدیریت آن؛ بهگونهای که آثار مخرب بحران به حداقل برسد را میسر سازد.
رضا بافتی روان درمانگر درباره رفتارهای اخیر جامعه در مقابل ویروس کرونا به دیدارنیوز گفت: از آنجایی که ما ایرانیها در طی سالها با بحرانهای زیادی دست و پنجه نرم کردهایم با کلمه «بحران» خیلی بیگانه نیستیم، اما در مواجهه با شیوع کووید۱۹ ویروسی که در حال حاضر به شکل یک بحران جهانی درآمده است دچار سردرگمی و ترس شدهایم. برای انتخاب رفتار درست در مواجهه با این بحران، اول باید ببینیم کرونا چه اتفاقی را در جامعه ایجاد کرده است، ما باید چه برخوردی با آن انجام دهیم و در نهایت داستان پساکرونایی چیست؟
وی افزود: بهنظر من بحران نمیتواند باعث نابودی و ریزش امنیت روانی همهجانبه شود، یعنی اگر چنین بود هیچ وقت راجع به مدیریت بحران صحبت نمیکردیم. مدیریت بحران دارای مفهومی است که میگوید: «میتوان از بدترین اتفاقات و شرایط هم استفادههای بهینه کرد.» در ایجاد تغییر شرایط، ضرب المثلهای مختلفی در دنیا وجود دارد. یکی از آنها میگوید: «اگر بهسمت من لیموترش پرتاب کنی با آن شربت آبلیمو درست میکنم.» یعنی میتوان از دل بحران نیز اتفاقات خوب بهدست آورد. گاهی بحرانها بیداری ایجاد میکنند، یعنی انسانها را از خمودگی، افسردگی و از چیزهایی که زندگی انسان را درگیر خود کرده جدا میکنند. به این تفسیر، بحران میتواند یک فرصت طلایی باشد؛ اگر ما از آن درست استفاده کنیم.
این مدرس کلاسهای خودشناسی گفت: من در زمان جنگ حضور داشتم. در برآورد مقایسهای بین بحران جنگ و بحران کنونی میگویم که در آن زمان هرکس بنا بر وسع خود در ایجاد آرامش و امنیت مشارکت میکرد تا خدمتی برای مردم انجام دهد. شاهد بودیم که تمام مردم ایران میکوشیدند به سهم خود کاری انجام دهند. اگر این همکاری در بین مردم در آن زمان وجود نداشت ممکن بود مصیبتهای غیرقابل جبرانی در جامعه بهوجود بیاید. سوال این است چرا بعد از گذشت سی و اندی سال ما به نقطهای رسیدیم که وقتی دچار بحرانی میشویم رفتارهای دیگری از خود نشان میدهیم؟ اگر چه بحران فعلی با شرایط آن زمان قابل مقایسه نیست و ترس زیاد از آن، متاثر از بزرگنمایی رسانهها است، اما در این شرایط نیز با رفتارهای سالم میتوان مشکلات را پشت سر گذاشت. این بدان معنا نیست که شرایط را عادی انگاشته و به خیابانها برویم و واقعبین نباشیم. متاسفانه وحشت ابتلا به ویروس در حالی که راهکارهای برونرفت از آن زیاد است، بیشتر از خود بیماری است. اگر به سابقه فرهنگی و رفتاری مردم در گذشته نگاه کنیم از خود میپرسیم چه اتفاقی افتاد که در دوران جنگ با دلهره از بمباران بهجای ترس، فرار و کلاه گذاشتن بر سر هم، کنار هم بودیم و برای رسیدن به پیروزی مشارکت مردمی داشتیم، مگر آن زمان عدهای نمیتوانستند از کنار جنگ درآمد کسب کنند و بهفکر منافع شخصی خود باشند، اما هیچکس کارهایی را که ما الان شاهد آن هستیم را انجام نداد؟ چرا پس از آن همدلی اکنون بعضی از مردم در خانه ماسک درست میکنند و چند برابر قیمت میفروشند؟ جنس احتکار میکنند تا سر بزنگاه از آن، جیبهای خود را پر کنند؟ علت این همه دگرگونی رفتاری چیست؟
رضا بافتی با اشاره به اینکه بحرانها میتوانند بهجای شکاف انساندوستی باعث نزدیکی آنها شوند گفت: متاسفانه در شرایط حساس فعلی هرجا را که نگاه میکنیم سودجویان و فرصتطلبان بهدنبال منافع شخصی خود باعث وحشت و ترس بیشتر مردم شدهاند، بهراستی چه بلایی سر ما آمده است؟ این بدان معنی است که در مشارکت و احترام به همنوع ریزش داشتهایم. اکنون که کرونا یک بحران جمعی را ایجاد کرده میتوانیم از آن بهعنوان یک فرصت طلایی برای یادآوری انساندوستی استفاده کنیم و بهجای اینکه از جوانی که در کف خیابان از این بیماری افتاده است فیلم یا عکس بگیریم، حس انساندوستی را در خود تقویت کنیم. از کرونا این مهمان ناخوانده بهعنوان یک اهرم برای رشد و ارتقاء فضیلتهای انسانی استفاده کنیم تا با یک همدلی بهسمت انسانتر بودن بودن حرکت کنیم.
وی تصریح کرد: اخیراً در همه گروهها افرادی از احساس گلودرد شکایت میکنند، آیا این تلقین است؟ بهنظر من گلودردهای روزهای اخیر، بغض در گلو مانده است نه کرونا. وقتی اخبار این روزها را دنبال میکنیم و شاهد این هستیم که کارگری از گونی برای خود ماسک درست میکند و یا بچهای در روستا از برگ بهعنوان ماسک استفاده میکند و هزاران تصاویر دیگر که در گلوی آدم بغض ایجاد میکند، آنگاه در کنار آن شاهد نمایش فیلمی هستیم که فردی در اتومبیل شخصی با دهها ماسک، دم به دم آن را عوض میکند، ناخودآگاه غم در گلو مینشیند. حال باید پرسید این بیتوجهی به انسانیت از کجا شروع شد؟
چالش انسانتر بودن را راه بیندازیم
این روان درمانگر ادامه داد: مدتها تصمیم داشتم چالش انسان بودن را راه بیاندازم، اما نتوانستم زیرا وقتی یک سلبریتی مشهور چالش رقص ایجاد میکند مردم حتی اگر این چالش نتیجه بالقوهای نیز نداشته باشد، بیشتر جذب آن میشوند، زیرا چهره برایشان آشنا است و میلیونها کامنت برای آن میگذارند. حالا اگر بهعنوان مثال یک روانشناس، چالش انسان بودن را راه بیندازد و در آن دهها مطلب پربار علمی و روانشناسی بگذارد، کسی به آن نگاه هم نمیکند. شخصاً اگر میدانستم رقص راهکاری اساسی برای برونرفت از این بحران است نه تنها میرقصیدم، بلکه در خیابان معلق میزدم، اما آنچه مهم است نتیجه است. رقص چه کمکی میتواند به موقعیت فعلی برای جامعه داشته باشد در حالی که اگر شاهد پخش فیلمهایی در فضاهای مجازی هستیم که مثلاً فلان پرستار در بیمارستان قبل از ورود به بخش بیماران کرونایی میرقصد به این دلیل است که میخواهد استرسهای ناشی از فشار مسئولیتش را کم کند، این بدان معنا نیست که رقص کارساز است، زیرا قصد او داشتن روحیه برای خدمت است. یک روانشناس چگونه میتواند در برابر چالشهای مختلف (لبخند، رقص و...) چالش انسانی راه بیندازد؟ شاید این چالشها بیتاثیر نباشد، اما نمیتواند جریانی باشد که بعد از دو ماه مردم مانند یک قهرمان از بحران خارج شوند. اگر از بحران بهعنوان یک فرصت استفاده کنیم میتوانیم نه تنها تمام استرسها، نگرانیها و فاصلههایی که در این سالها بین مردم ایجاد شده را از میان برداریم، بلکه بیاخلاقیهایی که در جامعه عادی شده را نیز بیرنگ میکنیم. باید گفت هرکس میتواند به اندازه وسع و توان خود، جانی تازه به انسانیت بدهد. اینکه رایگان برای پرستارها و پزشکان ماسک و لباس دوخته شود، بویی از ایثار زمان جنگ را به مشام میرساند. همه کسانی که کمک میکنند تا صحنههای مثبت از این دست را به مردم نشان دهند در مشارکت انسانی این زمان حساس سهیم هستند.
ترس باد کرده بالاخره میترکد
وی یادآور شد: بسیاری از کسانی که از شهر فرار کردهاند تصور میکنند در ویلای خود در امان هستند. این فرار سفر نیست، گریز از ترس است. این که چگونه دست به دست هم دهیم تا قهرمانانه بهجای ترس بحران را پشت سر بگذاریم، خیلی مهم است.
این روان درمانگر در پایان افزود: الگوهای قدیمی مانند کدهای ژنتیک در تکتک ما وجود دارد. انسان دارای کهن الگوی ترس و شجاعت است. به همین دلیل اگر در شرایط خاص انسانها شجاعانه رفتار کنند بقیه نیز از آن ها تبعیت میکنند. شجاعانه رفتار کردن بهمعنای بیمحابا و بیتدبیر عمل کردن نیست؛ اکنون ترس ناسالمی در جامعه وجود دارد که باعث شده بسیاری از ٨٠ میلیون نفر ایرانی احساس گلودرد کنند؛ در حالی که آمار مرگ و میر انسانها در یک روز بر اثر عوامل مختلف، بیشتر از تلفات ویروس است و این دلیلی برای این مهم است که با شیوع کرونا، خودمراقبتی مردم بیشتر شده است و شاهد مرگ و میر کمتری بهجز عامل کرونا هستیم. حال تلاش کنیم در این ایام حساس بهجای ترس ناسالم علاوه بر خودمراقبتی، خودتخریبی را که از انتشار اخبار نادرست منعکس میشود را کنار گذاشته و خودزنی نکنیم. بهجای اخبار منفی، ذهن خود را بهسمت همکاری و نوعدوستی ببریم و حواس خود را به پالایش روح و اتفاقات بهتر سوق دهیم.
بنظرم مطبوعه شما میتواند چالش پیشنهادی اقای بافتی را ادامه داده ودرجامعه مطرح کند..
باسپاس از شما..