تیتر امروز

بازگشت ترامپ؛ بسیاری از ایرانی‌ها نگران جنگ، برخی امیدوار
از چشم جهان (۱۸۰)

بازگشت ترامپ؛ بسیاری از ایرانی‌ها نگران جنگ، برخی امیدوار

دونالد ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازگشته و این اتفاق یک نگاه دوگانه را برای ایرانی‌ها شکل داده است؛ آیا میان تهران و واشنگتن جنگی تمام‌عیار درخواهد گرفت یا رئیس‌جمهور جدید آمریکا دیپلماسی غیرمنتظره‌ای...
اینطوری ما عوام راحت‌تر تحمل‌تان می‌کنیم
افاضات اضافه

اینطوری ما عوام راحت‌تر تحمل‌تان می‌کنیم

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود، از دستور او برای توقف مازوت‌سوزی در سه نیروگاه تقدیر کرده و گفته اگر بدانیم شما خواص دقیقا چه کار می‌کنید و نفع و زیان کارتان برای ما چیست راحت‌تر تحمل‌تان...
کامبک قاطعانه ترامپ به کاخ سفید/ واکنش ایران به نتیجه انتخابات آمریکا/ دختر دانشجوی علوم و تحقیقات کجاست؟
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

کامبک قاطعانه ترامپ به کاخ سفید/ واکنش ایران به نتیجه انتخابات آمریکا/ دختر دانشجوی علوم و تحقیقات کجاست؟

این چهل و چهارمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
گفتگو با مدیرکل و معاون اداره کل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش درباره وضعیت مشاوره در مدارس

آسیب‌های اجتماعی با طرح‌های ضربتی درمان نمی‌شوند

کار اصلی ما، هم آموزش مهارت‌ها، هم تجربه‌آموزی دانش‌آموزان و هم توانمندسازی آنان است تا به وسیله این برنامه‌ها و فعالیت‌‌ها بتوانند در مراحل و بخش‌های مختلف زندگی آسیب‌ناپذیر و واکسینه شوند.

کد خبر: ۴۱۶۳
۱۰:۰۶ - ۱۲ تير ۱۳۹۷

دیدارنیوز - همه دانش‌آموزان حداقل یک بار سر و کارشان به مشاوران مدارس افتاده است. شاید برای انتخاب رشته تحصیلی و دانشگاهی یا برای مشکلات شخصی خود. پدیده مشاوره در مدرسه موضوعی است که ابعاد گوناگونی دارد و در بسیاری از حوزه‌های تربیتی نقش این بخش از جامعه فرهنگیان به شدت ملموس است. مشاوره‌های فردی، روانشناسی اجتماعی، هدایت تحصیلی، آزمون‌های سنجش سلامت روان و ... مسائلی است که این حوزه با آن روبرو است.

اداره کل امور تربیتی و مشاوره معاونت فرهنگی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش متولی این حوزه است. دیدارنیوز در میزگردی با حضور دکتر مسعود شکوهی مدیرکل امور تربیتی و مشاوره‌ آموزش و پرورش و دکتر محمد مصطفوی معاون برنامه‌ریزی و امور مشاوره‌ای ایشان، پرسش‌هایی را با آنان در میان گذاشته است. متن این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

 

 آقای شکوهی، آسیب‌های اجتماعی در حوزه‌ آموزش و پرورش امروزه به شدت نگران کننده شده است. یکی از ابزارهای تاثیرگذار برای کمک در حل این آسیب‌ها مشاوره‌است. شما به عنوان مدیرکل امور تربیتی و مشاوره، این آسیب‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا نگرانی ما نسبت به این موضوع بهجاست؟ همچنین بفرمایید نقش مشاوران در مدارس چیست و چه وظایفی دارند و تاکنون چه کارهایی در این حوزه صورت گرفته است؟

شکوهی: آسیب‌های اجتماعی موضوع قابل انکاری نیست. مدرسه هم انعکاسی از خود جامعه‌ است. به همان میزانی که آسیب‌ها در جامعه افزایش پیدا می‌کند، در مدرسه هم تقریبا شاهد این وضعیت هستیم اما با این وجود معتقدیم که آن شدت و حدتی که در جامعه می‌بینیم در مدرسه وجود ندارد و از این منظر تناسب آنچنانی وجود نداشته و آن شدت را دارا نیست. حتی می‌توان گفت که شاید اثرگذاری اجتماع و یا خانواده بر روی آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان از اثرگذاری مدرسه بیشتر است.

فعالیت‌‌های ما در حوزه اداره کل امور تربیتی و مشاوره به عنوان بخش تخصصی این مجموعه، نه به عنوان برنامه‌ای برای پیشگیری بلکه به دنبال توانمندسازی و آموزش مهارت‌های دانش‌آموزان است. اینکه دانش‌آموز در موقعیت‌ها، فضاها و مراحل مختلف بتواند آموزش‌ها و توانمندی‌های لازم را کسب نماید تا در مقابل این آسیب‌ها مقاوم باشد. از این جهت حوزه‌ مشاوره در آموزش و پرورش بسیار مهم و حساس است و در یک سال اخیر تمرکز ما روی این حوزه بوده و تلاش کردیم تا با مجموع امکاناتی که داریم، در حد بضاعت، بر روی این بخش تمرکز بیشتری را داشته‌ باشیم. همچنین سعی شده‌ است تا آموزش دانش‌آموزان، والدین، همکاران و حتی خود مشاوران، را بیشتر کنیم. برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌هایی در این حوزه صورت گرفته‌‌ اما همچنان نیازمند زمان بیشتری ‌است.

همانگونه که استحضار دارید، کار در راستای حل آسیب‌های اجتماعی کاری تدریجی و زمان‌بر است و با طرح‌های ضربتی، نمی‌توان در یک شب آسیب‌های اجتماعی را از میان برد. اما تلاش شده ‌است که این فعالیت از مقطع ابتدایی یعنی با ورود دانش‌آموز به این حوزه، با وجود تمامی محدودیت‌ها - نظیر محدودیت در نیروی انسانی و منابع مالی - صورت گیرد و با برنامه‌ریزی، حداقل این دانش‌آموزان را نسبت به آسیب مقاوم ساخت. همانطور که عرض کردم شاید این محدودیت در فرصت‌ها و امکانات، اجازه ورود به مراحل درمانی را به ما ندهد اگرچه اقدامات خوبی را به انجام رسانده‌ایم. مثلا بخشی از تقویت مراکز و هسته‌های مشاوره‌ای در همین موضوع می‌گنجد. اما با این حال، کار اصلی ما، هم آموزش مهارت‌ها، هم تجربه‌آموزی دانش‌آموزان و هم توانمندسازی آنان است تا به وسیله این برنامه‌ها و فعالیت‌‌ها بتوانند در مراحل و بخش‌های مختلف زندگی، آسیب‌ناپذیر و واکسینه شوند.

آسیب‌های اجتماعی با طرح‌های ضربتی درمان نمی‌شوند

هنگامی‌که مقام مسئولی بیان می‌کند که محدودیت وجود دارد اولین سوالی که مخاطب می‌پرسد این است که چه محدودیت‌هایی؟ سوالی که باید پاسخ داده شود.آقای مصطفوی، دکتر شکوهی در صحبت‌هایشان به بحث محدودیت‌ها اشاره کردند. اگر در خاطرتان هست به ما آماری بدهید از اینکه چه تعداد مشاور و مرکز دارید و اینکه با چه محدودیت‌هایی روبرو هستید؟

مصطفوی: همانطور که دکتر شکوهی فرمودند کار اصلی مشاور توانمندسازی دانش‌آموزان، معلمان و شاید همه‌ ارکان مدرسه و حتی خانواده ‌است. اما اینکه کار مشاوره باید از دوره‌ ابتدایی شروع و تا انتهای دوره‌ متوسطه‌ دوم تمام شود، غیرقابل انکار است و شما هم تصدیق می‌فرمایید که اینکار باید انجام گیرد. مشاورین وزارت آموزش و پرورش در گذشته در یک دوره و آن هم در دوره‌ متوسطه‌ دوم مستقر بودند‌ و با رویکرد برنامه‌ریزی تحصیلی، شغلی و بهداشت روان کار خود را ادامه داده‌اند و آن چیزی هم که در شرح وظایف تهیه شده و توسط سازمان مدیریت برای مشاوران مشخص شده‌، شامل همان موارد تحصیلی، شغلی و بهداشت روان است. غیر از این هم نمی‌تواند باشد زیرا شاخص‌های سلامت یک فرد در مدرسه در این سه حوزه‌ جای دارد. تحصیل خوبی داشته باشد، به آینده‌ شغلی خود امیدوار بوده و دارای سلامت روان درستی باشد. اما الان ما نزدیک به ۱۷ هزار نفر مشاور داریم و اگر بخواهیم چنین فرایندی را انجام دهیم بر اساس نیاز باید ۳۴ هزار نفر دیگر به این نفرات اضافه گردد. این از کمبودهای وزارت آموزش و پرورش است اما آموزش و پرورش در جذب این نیروها کاهلی نکرده‌ زیرا زمانی که تصمیم برای انتصاب مشاور در مدارس گرفته شد، با همان رویکرد تحصیلی گذشته بوده است در حالی که الان با تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و همچنین سند جامع نظام مشاوره و بنا بر تکلیفی که در راهکار ۲۱_۳ و ۲۱_۴ سند وجود دارد، مشاوره باید در تمامی دوره‌ها حضور داشته باشد.

وزارت آموزش و پرورش در تلاش است تا این نقیصه‌ را جبران کند، یعنی از طریق دانشگاه فرهنگیان و پیشنهادهایی که در حال ارائه به مجلس است، باید این کمبود را تامین نماییم که البته ما در این زمینه بی‌تفاوت هم نبوده‌ایم. ما الان در دوره‌ ابتدایی 34 هزار رابط داریم. رابط هسته‌های مشاوره، معلمینی هستند که رشته‌ آنها روانشناسی و مشاوره ‌است و با هسته مشاوره در حال همکاری هستند. طبیعی است که این عزیزان نمی‌توانند کارایی تخصصی مشاورینی را که طبیعتا به عنوان مشاور جذب شده‌اند، داشته ‌باشند اما در حال کمک هستند. این یک بخش است.

ما در متوسطه‌ دوم توانسته‌ایم ۲۰ درصد مدارس‌مان را پوشش دهیم و این مدارس مشاور دارند. این دوره، دوره‌ حساسی است زیرا در دوره‌ هویت دوم قرار داریم و طبیعتا هم اضطراب و نگرانی‌های مربوط به ورود به دانشگاه و هم مربوط به بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی وجود دارد و ما برای پاسخگویی به این نیازها، هسته‌ها و مراکز مشاوره را به عنوان جایگزین قرار داده‌ایم. اکنون ۷۲۴هزار هسته و مرکز منطقه‌ای داریم، جدای از ۳۲ مرکز استانی که در واقع این ۳۲ مرکز، کار پشتیبانی اعم از جذب، آموزش و نگهداشت نیروهای انسانی این هسته‌ها را برعهده دارند و هیچ منطقه‌ای وجود ندارد که در مراکز آن‌ با مدرک زیر فوق‌لیسانس کار خدمات درمانی صورت بگیرد. همچنین تمامی خدمات ارائه شده به صورت رایگان است.

تاکید می‌کنم اگر ما در همه مدارس هم مشاور داشتیم اما باز به سمت درمان نمی‌رفتیم و این ششمین سال است که ما در مدارس کار درمانی نمی‌کنیم و کار توانمندسازی با رویکرد اجتماعی را انجام می‌دهیم. دلیلش این است که مشاوری که با شاخص یک پانزدهم در مدرسه هست اگر بخواهد روزی ۴ مراجعه‌کننده را پذیرش نماید و هر فرد به ۴ جلسه مشاوره نیاز داشته باشد تنها به ۱۶ نفر در ماه امکان خدمات رسانی را خواهیم داشت و اینگونه عملکرد اصلا در شرح وظایف مشاورانمان قرار ندارد. لذا کار درمان را جدا کردیم و در مدرسه کار مشاوره با رویکرد راهنمایی و توانمندسازی را انجام می‌دهیم. اما این کمبودها هم هست.

درباره نکته اولی که فرمودید یعنی ازدیاد آسیب‌های اجتماعی، باید خدمتتان عرض کنم که این امر مختص به جامعه‌ ایران نیست. تکنولوژی و فناوری اطلاعات به سرعت رشد کرده است. در دنیا هم با همین موضوعات مواجهیم. اگر شاخص‌ها را بررسی کنید، همینطور هم که در کتاب هوشمندسازی مدارس اثر دکتر حسینی گفته شده، این مطلب گویا است که در دنیا هم پیشرفت مباحث روانشناختی بسیار اندک بوده‌ است زیرا در سمت دیگر شتاب بسیار زیادی را داریم. همچنین باید ملاحظات اجتماعی، خانوادگی، تغییرات، جابجایی‌ها و پوست‌اندازی‌هایی را که در حال انجام است، در نظر بگیریم.

 این نکته‌ای که در آخر اشاره کردید را در ادامه به آن خواهیم پرداخت. با توجه به این ۱۷هزار مشاوری که امروز دارید و با این بحرانی که آقای وزیر هم اعلام کرده‌اند یعنی موج بازنشستگی در آموزش و پرورش، آیا برای این فکری کردهاید که این حجم بازنشستگی‌ها و جذب نیروی مجدد به چه سرانجامی می‌انجامد؟ بسیاری نگرانند که شرایط به گونه‌ای نشود که باز مشاوران در اولویت آخر قرار بگیرند و دیگر بخش‌ها، نیروهایشان را جذب کنند و حتی به این بیانجامد که دوباره این مشاوران را برای تدریس سرکلاس بفرستند، همانطور که الان هم این اتفاق می‌افتد.

شکوهی: بحث نیروی انسانی چالش جدی کل آموزش و پرورش است و به تبع آن ما هم درگیر موضوع هستیم. آقای مصطفوی اشاره کردند که ما بر اساس شاخصه‌های مصوب‌ مجلس شورای اسلامی، آیین‌نامه‌ اجرایی مصوبه هیئت وزیران و همچنین شورای عالی آموزش و پرورش بیش از ۳۰هزار مشاور کمبود داریم و حدود ۱۰۰هزار هم کمبود مربی پرورشی وجود دارد. متاسفانه سازمان امور استخدامی کشور هم به دلیل مشکلاتی که دارد، در این موضوع توجه جدی نداشته ‌است و در بحث نیروی انسانی، این نگاه وجود دارد که الان اولویت فقط تکمیل نیروهای انسانی برای کلاس درس است و مربی و مشاور به عنوان نیروی پشتیبانی تخصصی نظام آموزش و پرورش تلقی می‌شوند. براساس دستورالعمل رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور، سازمان اداری استخدامی کشور به وزارت آموزش و پرورش تکلیف کرده‌است که نیروهای موجود هم باید درصدی کاهش داشته باشد و باید به کلاس‌های درس رفته و تدریس کنند. همینطور که دراین سال‌ها هم تعداد زیادی از نیروی انسانی این بخش به دلیل کمبود نیرو در مقطع ابتدایی، وارد کلاس‌های درس شدند و از تعداد آنها در حوزه‌ مشاوره کاسته شده است. حتی در این ردیف‌های استخدامی هم که اعلام شده‌است متاسفانه حوزه‌ مشاوره جایگاه چندانی را ندارد. یعنی از کل ۱۷ هزار نفر استخدامی جدید در سطح کشور سهم حوزه‌ مشاوره چیزی نزدیک به ۴۰ نفر است. یعنی مجموع نیروی انسانی در حوزه‌ امور تربیتی و مشاوره در کل کشور، ۸۱ نفر است و این نشان می‌دهد که حوزه امور تربیتی و پرورشی همانطور که مقام معظم رهبری هم فرموده‌اند باید جدی گرفته ‌شود و به این حوزه توجه مضاعفی بشود. البته پیگیری‌ها و تلاش‌هایی صورت گرفته و راهکارهایی هم برای تامین نیرو ارائه شده‌است.

الان تنها مقطعی که تقریبا برای آن بر اساس نُرم یک پانزدهم مشاور تامین شده‌ است، مقطع متوسطه‌ اول است، درحالی که اتفاقا اگر بخواهیم به معنای واقعی کار مشاوره را انجام دهیم، باید از ابتدایی شروع کنیم و بعد در مقطع متوسطه‌ دوم که در آن چالش‌ها، اختلالات و آسیب‌های اشاره شده ایجاد می‌شود و به مشاور احتیاج داریم که متاسفانه در آنجا مشاور نداریم.

می‌دانید بودجه معاونت پرورشی چقدر است؟

شکوهی: یک نکته را عرض کنم که متوجه عمق بحران بشوید. ما سال ۱۳۹۶ در معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش کلا ۱۳ میلیارد تومان بودجه داشتیم.

کل بودجه‌‌ معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش؟

شکوهی: دقیق‌تر اگر بگویم ۱۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان بودجه داشتیم. من ۱۳ میلیارد را روند کرد.

۱۳ میلیارد برای معاونتی به این عظمت شامل مربیان و مشاوران و ...؟ با تمام این تاکیدی که بر آن صورت می‌گیرد؟

شکوهی: بله با ۷۵ هزار نیرویی که داریم و مسابقات مختلفی که برگزار می‌شود.

در این فرآیند به اداره کل شما چقدر تعلق می‌گیرد؟

شکوهی: به ما ۱/۵ میلیارد تومان رسید.

این سوالات را به این دلیل پرسیدم تا به بحث محدودیت‌ها برگردیم و از این محدودیت، ملموس‌تر سخن بگوییم که معاونت یک وزارتخانه با این همه پرسنل و برنامه و به تعبیر من در استراتژیک‌ترین وزارتخانه‌ کشور فقط 13 میلیارد تومان بودجه گرفته ‌است.

شکوهی: البته وقتی شما ردیف بودجه‌ معاونت پرورشی را نگاه می‌کنید، ممکن است اعتبارات، رقم بالاتری را نشان دهند اما این خیلی ارتباط مستقیمی به کار ما پیدا نمی‌کند. ماهیت کار، ممکن است تربیتی باشد و هست. مثلا بودجه‌ امور بانوان، بودجه‌ انجمن اولیا و مربیان، حق‌القدم روحانیون، اتحادیه‌ انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان و سازمان دانش‌آموزی درهمین ردیف پرورشی قرار دارد. مطمئنا کار دوستان حائز اهمیت است. خدای ناکرده منظورم زیر سوال بردن این فعالیت‌ها نیست. اما مزید استحضارتان عرض می‌کنم که مثلا اتحادیه‌ انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان، در سال گذشته اعتباری نزدیک به دو برابر معاونت پرورشی داشته‌ که آن را دریافت کرده ‌است. یعنی یک تشکل دانش‌آموزی از کل این معاونت بودجه بیشتری داشته است. قصد این را ندارم که کار آنها را تخفیف بدهم یا از اهمیت کار آنها بکاهم. برای آنها هم اگر یک شرایط مناسب و برابر و در یک شرایط عادی، این مبلغ هم کم است. در واقع به تشکل‌های دانش‌آموزی ما هم به شکل جدی توجهی صورت نگرفته است. اما من به حوزه‌ تخصصی خودم باز می‌گردم که ما سال گذشته چیزی نزدیک به حدود ۱/۵ میلیارد تومان اعتبار مستقیم دریافت کردیم و باقی اقدامات اگر انجام شده، شاید از توان بخش‌های دیگر استفاده کردیم.از آن چیزی که برای امسال مشخص شده است هم هنوزاعتباری از آن دریافت نکرده‌ایم. اگرچه شما بودجه‌ ۲۰۰ میلیارد تومانی را مشاهده می‌کنید اما تحقق این مبلغ بعید به نظر می‌رسد و امیدواریم که با توجه به تاکیداتی که مقام معظم رهبری در دیدارشان با فرهنگیان داشتند، به این بخش توجه جدی‌تری صورت بگیرد.

ما هم امیدواریم. آقای مصطفوی با این حجم بودجه، شما چند آزمون سنجش توانستید برگزار کنید؟

مصطفوی: ما الان سه آزمون را اجرا کردیم که گروه هدف آن، متوسطه‌ اول بود یعنی سه میلیون دانش‌آموز. البته دو آزمون، رقم را طبیعتا بالاتر می‌برد. یعنی ما در پایه‌ نهم دو آزمون گرفتیم و چهار میلیون دانش‌آموز را تحت پوشش قرار دادیم.

آسیب‌های اجتماعی با طرح‌های ضربتی درمان نمی‌شوند

در رابطه با آزمون‌ها هم توضیحی میفرمایید؟

مصطفوی: ابتدا یک نکته‌ای را خدمتتان عرض کنم که بعضی مواقع حوزه‌ ستاد آموزش و پرورش مورد نقد قرار می‌گیرد که در رابطه با آسیب‌های اجتماعی چه کاری انجام می‌دهد؟ در رابطه با هدایت تحصیلی چه کاری انجام می‌دهد؟ یک موقع برنامه‌ها باید نقد شود و یک موقع مدیرانی که مدیران برنامه‌ریز نیستند. یک موقع هست که برنامه هست اما بودجه نیست، همانطوری که آقای دکتر شکوهی فرمودند.

ما در معاونت پرورشی و به طور خاص در اداره کل امور تربیتی و مشاوره، ۵ سال پیش، آزمون سلامت را وارد حوزه کارمان کردیم که در چهار حوزه دانش‌آموز را سرند (نوعی غربالگری) می‌کند: خود فرد را، دانش‌آموز در مدرسه را، دانش‌آموز در خانواده را و دانش‌آموز در جامعه را. یعنی در چهار حوزه اطلاعات را در اختیار مسئولین قرار می‌دهد تا بفهمیم که آسیب‌های ما به کدام سمت می‌رود تا بتوانیم آن را رصد کنیم. ۲ میلیون دانش‌آموز تعداد کمی نیست.

برنامه دوم ما این است که برنامه‌ریزی متناسب با اعداد و ارقام را انجام بدهیم. یعنی نگوییم ما امسال در حوزه‌ پرورشی و مشاوره این کارها را انجام می‌دهیم چون اینگونه فکر می‌کنیم، چون تفکر مردمی به این صورت است. مهم این است که بدانیم دانش‌آموز چه می‌خواهد؟ بر اساس نیازهای دانش‌آموز ۲۳ زیرمقیاس در سلامت روان در حال غربالگری است، اعم از افسردگی، خشم، اضطراب ،... و مثبت‌ها مثل عزت نفس، خوش‌بینی، در مدرسه مثلا رضایت از مدرسه، جو عاطفی مدرسه، حمایت مدرسه؛ در خانواده مثلا حمایت و نظارت خانواده، جو عاطفی خانواده؛ و حتی فعالیت‌های فوق برنامه، اینکه بچه در طول یک سال و یا یک هفته بیشترین وقتش را صرف چه فعالیت‌های خارج از مدرسه‌ای می‌کند. این داده‌ها، داده‌های قوی و متقنی است اما استخراج آنها به تنهایی کافی نیست. منابع مالی نیاز است تا به توان برنامه را پیاده‌سازی کرد. این یک حوزه.

در حوزه‌‌ توانایی و رغبت کاری که در حال انجام است اینکه تمامی دانش‌آموزان سال نهم این آزمون را انجام می‌دهند. توانایی و رغبت فقط برای هدایت تحصیلی نیست، برای این است که بدانیم بچه‌های ما در چه حوزه‌هایی توانمندند، در چه حوزه‌ای ضعف دارند و رغبت آنها چه هماهنگی با توانایی‌شان دارد؟ چون یک موقع کاری را دوست دارند اما توانایی آنها در چیز دیگری ‌است. نتایج اولیه‌ای که امسال از بچه‌هایی که این آزمون را داده‌اند، استخراج شده ‌است بیان می‌کند که تیپ قراردادی ما و تیپ واقع‌گرای ما کمترین نمره را داشته ‌است. ما خیلی با تیپ قراردادی کاری نداریم. این یک نمایه از وضعیت تحصیلی آموزش و پرورش را ارئه می‌دهد. اینکه ما به سمت تئوری رفتیم و کار عملی در مدرسه نکردیم لذا اگر بچه‌ها علاقه‌ای هم به رشته‌ ریاضی ندارند و دوست ندارند که به فنی حرفه‌ای و یا کار و دانش بروند برای این است که اصلا ما برای آن فرصت‌سازی نکردیم.

این داده‌ها، داده‌هایی بنیادین است و فقط برای هدایت تحصیلی نیست. چه بسا همین طرز تفکر هدایت تحصیلی را هم شکل می‌دهد. همین طرز تفکر آینده‌ دانش‌آموزان را هم شکل می‌دهد که باید به چه سمتی بروند. این سه تا آزمون برگزار می‌شود و داده‌های بسیار خوبی در اختیار ما قرار داده ‌است. حتی ما استان‌های در معرض خطر را رصد کردیم. استان‌هایی که دارای خشم بالا، اضطراب بالا یادر مقابل سلامت روان بالا هستند، رصد شده‌اند و اطلاعات کامل و جامعی را در اختیار داریم.

چه خوب. این داده‌های کلان را در اختیار مجموعه‌های دیگر مانند ستاد مبارزه با مواد مخدر، وزارت کشور، وزارت بهداشت و ... هم گذاشتید؟ صحبت آقای مصطفوی بحث کلانی‌ است که به بحث بعدی من هم می‌رسد. اینکه قرار است که از دل این‌ها، سیاست‌های کلان وزارت آموزش و پرورش پیش برده شود یا نه؟

شکوهی: این داده‌ها و تحلیل‌ها به مراجع مختلف تحویل داده شده ‌است. حداقل دو سال متوالی آزمون سلامت روانی رفتاری برای دختران انجام گرفت و این نتایج به مراجع مختلف داده ‌شد. امسال هم آزمون توانایی و رغبت را برای دانش‌آموزان پایه‌ نهم و هم آزمون سلامت روان را برای پایه هفتم و هشتم برگزار کردیم. بعد از استخراج آنها، که استخراج اولیه‌ این آزمون‌ها انجام گرفته و نتایج آنها را داریم، تحلیل و گزارش‌های مدیریتی آنها نیز تهیه خواهد شد و به همه‌ بخش‌ها برای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی ارسال می‌شود.

برای این فکر شده‌است و الان پیش نویس سند نظام جامع راهنمایی و مشاوره را آماده‌کردیم و برای تصویب سایر مراحل آن به شورای عالی آموزش و پرورش فرستاده می‌شود. این اتفاق باید رخ دهد چرا که الزام سند تحول بنیادین است یعنی سند صراحت دارد که ما ملزم هستیم تا این خرده نظام‌ها را تعریف کنیم. یکی از این خرده نظام‌ها، نظام جامع راهنمایی و مشاوره است که اگر به تصویب شورای عالی برسد، هم انسجام و هم یک وحدت رویه را در انجام فعالیت‌های راهنمایی و مشاوره ایجاد می‌کند.

همانطور که اشاره کردید الان فعالیت‌های انجام شده پراکنده‌است: در حوزه‌ بهداشت روان، حوزه تحصیلی، حتی شغلی و استعدادیابی که در حال انجام است. ما چندین بخش را داریم که این کارها را انجام می‌دهند و پراکنده ‌است. با این اتفاق، هم با انسجام و هماهنگی و وحدت رویه، انجام خدمات مشاوره را از این حالت خارج خواهیم کرد و هم بحث ساختاری و نیروی انسانی حل خواهد شد چون در این سند این موارد هم پیش‌بینی شده است. امیدواریم این سند به‌موقع به تصویب برسد.

آسیب‌های اجتماعی با طرح‌های ضربتی درمان نمی‌شوند

حال اگر از بخش قانونی و ساختاری آن فارغ شویم، آیا این نوع نگاه بین فرهنگیان وجود دارد که تنها مشاور نیست که وظیفه‌ مشاوره را برعهده دارد و خود معلم باید در این فرآیند دخیل شده و کار تربیتی انجام دهد؟ جدا از بحث قانونی، شاید بتوان این موضوع را از لحاظ فرهنگی بررسی کرد.

شکوهی: یکی از موضوعاتی که برای جبران چالش نیروی انسانی اندیشیده‌ایم این است که وارد شدن دفعی نزدیک به 35_34 هزار مشاور به مجموعه امکان‌پذیر نیست و بودجه‌ دولتی این اجازه را نمی‌دهد. از طرفی هم نمی‌توانستیم صبر کنیم تا این تامین نیرو صورت گیرد چون در خوشبیانه‌ترین وضع، در سال‌های اخیر حدود هزار و خرده‌ای نیرو وارد این مجموعه شده‌ است.این را با میزان بازنشستگی ما تا سال ۱۴۰۰ بسنجید که حدود ۱۵ هزار نفر مربی و مشاور ما بازنشسته می‌شوند. این حجم نسبت به مربیان و مشاورین ما بالاست. ما طرح ایفای نقش مشاوره‌ای معلمان را آماده و مقدمات آن را مهیا کردیم. الان در فاز اولیه‌ کار هستیم که همکارانمان را آموزش بدهیم. یک دوره‌ ضمن خدمت را برگزار کردیم و مرحله‌ دوم را هم برگزار خواهیم کرد. آموزش‌هایی را می‌دهیم تا حداقل مربی، معلم و مدیر ما در مدرسه، با حداقلی از مبانی راهنمایی و مشاوره آشنا شود و بتواند نه به صورت تخصصی بالا، بلکه در حد آشنایی با بخش‌های راهنمایی و مشاوره، آسیب‌ها و اختلالاتی را که دانش‌آموز با آنها مواجه می‌شود را شناسایی کرده و هم آنها را در موقع مناسب به مراجع ذی‌ربط ارجاع دهد. از این جهت، اینکار شروع شده است؛ ضمن اینکه معلم ما در مدرسه در سند هم دیگر عنوان معلم را ندارد و عنوان مربی را داراست. یعنی بر اساس همین سند تحول بنیادین، همه‌ ارکان مدرسه‌ مربی هستند. لذا از این جهت هم باید برای این موضوع فکری می‌کردیم. طرح آماده شد و مقدمات فراهم گردید و الان ما بخشی از همکاران را آموزش داده‌ایم تا همکاران خود را توانمند سازیم تا به کمک ما بیایند و احیانا اگر با دانش‌آموزانی برخورد کردند که به خدمات راهنمایی و مشاوره نیاز داشته‌باشند، ما در مدرسه نیروهایی نسبتا حرفه‌ای را داشته باشیم که بتوانند این موارد را دنبال کنند.

در کنار آن طرح توانمندسازی روانی- اجتماعی دانش‌آموزان را هم انجام می‌دهیم و همچنین برای والدین هم برنامه‌ریزی با همکاری انجمن اولیا و مربیان در حال انجام ‌است. ما معتقدیم که در آموزش و پرورش، وظیفه‌ نظام تعلیم و تربیت، طراحی مسیر زندگی دانش‌آموز است؛ حداقل زندگی تحصیلی- شغلی. حداقل وظیفه‌ آموزش و پرورش این است که از ابتدای ورود دانش‌آموز، در خوشبینانه‌ترین وضع مطلوب، برای تحصیل فرد و شغل او برنامه‌ای را طراحی نماید. اگر نظام تعلیم و تربیت ما توانست اینکار را انجام دهد و خروجی مناسبی را تحویل داد، یعنی خروجی که بتواند فردی که از این سیستم خارج می‌شود از حداقل وظایفش برآید، مطلوب نظام تعلیم و تربیت است. آن هم چهارچوب‌ها و ارزش‌های یک جامعه و نظامی که تعریف شده است. در واقعیت، خروجی ما این توانمندی را ندارد. این توانمندی حتی در مرحله‌ انتخاب رشته هم وجود ندارد. یعنی یکی از چالش‌های روبه روی ما همین است که دانش‌آموز وقتی به پایه‌ نهم وارد می‌شود هنوز قدرت تفکیک ندارد و نمی‌تواند تشخیص دهد که با توجه به توانایی‌ها، استعداد، رغبت، ارزش‌ها و ویژگی‌های شخصیتی‌اش کدام رشته برایش مناسب است و می‌تواند در آن موفق باشد. نظام تعلیم و تربیت ما باید بتواند از عهده‌ این چالش بربیاید و بتواند دانش‌آموز را بدین شکل تربیت نماید. لذا ما در این بخش تلاش کردیم که گروه‌های هدف را مشخص کرده و اولیا، دانش‌آموزان در مقاطع مختلف و معلمان، معاونان و مدیران مدرسه را دسته‌بندی کردیم و در حال آماده‌سازی محتوا هستیم. بخشی از این محتوا هم آماده شده‌ است.

اتفاق خوبی که در امسال رخ داد این بود که همین طراحی مسیر زندگی دانش‌آموزان هم برای اولیای دانش‌آموزان و هم برای کارکنان مدرسه و همچنین خود دانش‌آموزان، تولید محتوا به صورت جداگانه بوده‌ و در اختیار آنها قرار داده شده ‌است. یا مثلا برای آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی دانش‌آموزان و اینکه بتوانند حداقل مهارت‌ها را کسب نمایند، در تلاشیم تا ۱۰ جلد کتاب را که مورد تایید مجامع علمی و همکارانمان در آموزش و پرورش و در حوزه برنامه‌ریزی درسی است، آماده کرده و برای امسال به مدارس برسانیم. مدارس ما باید به این سمت بروند که دانش‌آموز از افرادی که حداقل‌های مهارت‌آموزی را دارند، بهره ببرد تا حداقل بتوانیم در این زمینه مقطع متوسطه‌ اول را که در آنجا تقریبا مشاور به اندازه کافی داریم، پوشش دهیم.

جناب مصطفوی! نظر شما چیست؟ با این نگاه تفکیکی موجود در آموزش پرورش چکار باید کرد؟

مصطفوی: من فکر می‌کنم سبک نظام آموزش و پرورشی ما، به عبارتی سبک زندگی مدرسه‌ ما باید تغییر کند. یعنی الان چیزی که مرسوم است، این است که معلم ریاضی، ریاضی درس دهد و معلم علوم، علوم و معلم تربیتی، تربیتی و معارف، معارف و مشاوره هم مشاوره. یعنی کارکرد آشکار حوزه‌ رشته‌ تحصیلی و درسی مشخص است اما کارکرد پنهان آن که اصلی‌ترین است یعنی همان تربیت که دکتر فرمودند در سند هم مورد اشاره است، اتفاق نمی‌افتد و اینکه معلم و دانش‌آموز با هم آمده و با هم می‌روند، یعنی فضای تربیتی و فوق برنامه، چه در دل برنامه‌ درسی و چه در خارج از برنامه‌ درسی نیست. این یک تضاد بزرگ را برای کارهای تربیتی و روانشناختی ایجاد می‌کند. حال اینکه در دانشگاه‌ها مخصوصا دانشگاه‌های فرهنگیان، اینکه تربیت معلم باید با رویکرد روانشناختی و البته ایرانی- اسلامی باشد، باید مد نظر قرار گیرد. این یک گام بزرگی است که باید وزارت علوم بردارد یعنی معلم را چند مهارتی تربیت نماید.

ولی به نظر می‌رسد در درون خود آموزش و پرورش هم باید ساعت  حضور معلم و هم ساعت حضور دانش‌آموز در مدرسه، تغییر کند و فرآیند بیشتری را سپری کرده و کارهای تربیتی در درون خود کلاس انجام پذیرد. به عنوان مثال به نظر شما معلم ریاضی بهتر می‌تواند استعداد ریاضی را کشف نماید یا یک مشاور فقط با اجرای یک آزمون؟ طبیعی است که معلم ریاضی موفق‌تر است. معلم ریاضی می‌تواند بهتر حل مسئله یاد بدهد یا یک مشاور؟ در آن سوال استعدادیابی بود اینجا بهداشت روان. طبیعی است که معلم ریاضی حل مسئله یاد می‌دهد؛ معلم علوم اجتماعی شهرنشینی، شهروندی و حل مسائل اجتماعی و بحران‌ها را آموزش می‌دهد. اینها چیزهایی است که در سند هست اما اجرا نمی‌شود. یعنی ایفای نقش مشاور توسط کارکنان و اگر بخواهیم دقیق‌تر ذکر کنیم باید بگوییم همان نقش تربیتی معلمان. کلا باید این نقش موجود باشد؛ در سبک زندگی ما هم قرار دارد یعنی این مسئله در سبک زندگی ما ایرانی‌ها هست که این‌ها را تفکیک کردیم و این برای الان و یا ۵ سال قبل نیست، کلا بوده است و نیاز داریم که این‌ها را تغییر دهیم. اما فرقی که الان کرده ‌است این است که رسانه‌ها بیشتر شده و رصد بیشتری انجام می‌شود و این مسائل پر رنگ می‌شوند. یعنی این آسیب‌ها قبلا هم بوده، شاید هم آمارهای مثلا اضطراب قبلا هم بوده‌ باشد ولی الان بیشتر حواس مردم به آن جمع شده ‌است و با ایجاد شبکه‌ها و کانال‌ها اطلاع‌رسانی بیشتر صورت می‌گیرد. آموزش و پرورش هم تا زمانی که وارد آن فاز، یعنی آنچه سند می‌خواهد ولی اجرا نشده است، نشود نمی‌تواند پوشش دهد. آموزش معلمان با این اعتباراتی که الان هست طبیعی است که جوابگو نیست اما ما در حال تلاش هستیم تا دوره توانمندسازی جهت آشنایی معلمان با مسائل روانشناختی را برگزار کنیم. این کاری است که اداره کل، معاونت و یا حتی وزارت در حد توانش در حال انجام آن است اما کلا باید این‌ها تغییر کند.

شما حوزه تحصیلی و یا شغلی را در نظر بگیرید، خیلی‌ها می‌گویند چرا در آنجا هدایت تحصیلی خیلی فعال است؟ من می‌خواهم بگویم که اتفاقا ضعیف‌ترین بخش آموزش و پرورش همین یک حوزه است برای اینکه دانشگاه، مشاور را برای آموزش و پرورش آماده نکرده یعنی اگر مشاوری را آماده می‌کند، مشاوره با رویکرد کاملا بهداشت روانی است. مشاور باید بیاید مطالبات دانش‌آموز را ببیند، دانش‌آموز می‌خواهد استعدادیابی شود، می‌خواهد طراحی مسیر کند چون دانش‌آموز در دوره ابتدایی و دوره متوسطه اول که بیمار نیست، مسیر را بلد نیستند. وقتی مسیر را بلد نباشند دچار اضطراب، نگرانی و خودکم‌بینی می‌شوند و خودکارآمدی آنها نیز زیر سوال می‌رود. بنابراین وزارت علوم باید این‌ها را ببیند یعنی این انفکاک بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، در تربیت نیروی انسانی خودش یک مسئله است. حال آموزش و پرورش باید تلاش کند که جذب نیرو انجام دهد و خودش دوباره از نو نیروها را تربیت کند، دوره بگذارد و طبیعتا آنچه در دانشگاه آموخته می‌شود مبنا است. همیشه اینگونه بوده لذا طبیعی است که پاسخ به سوال شما اینگونه خواهد بود که همه باید حضور پیدا کنند؛ عین آنچه سند می‌خواهد.

همه باید سهم خود را ایفا نمایند و پرورشی هم نباید به عنوان یک فعالیت فوق برنامه دیده شود. تا زمانی که در وزارت آموزش و پرورش فعالیت فوق برنامه تلقی شود، وضع همین گونه خواهد ماند. باید در بطن کار وارد شود و با این تعریف هم اگر یک روزی به اینجا رسیدیم که مشاور و مربی مدرسه اعلام نماید که این دانش‌آموز به دلیل شرایطی که داراست، بهتر است که فعلا مورد مطالعه قرار گیرد و کلاس نرود، همگان آن را بپذیرند و به او در حل این مسئله کمک نمایند. آن روز باید شاهد این قضیه باشیم که دانش‌آموزان توانمند و پویایی داریم که آماده تصمیم‌گیری برای زندگی آینده هستند.

آسیب‌های اجتماعی با طرح‌های ضربتی درمان نمی‌شوند

برخی از منتقدین وضعیت مشاوره می‌گویند که خیلی از مشاورین مثل باقی معلم‌ها و مربی‌ها به دام کنکور افتاده‌اند و دانش‌آموز را به سمت بهتر تست زدن، بهتر انتخاب رشته کردن و بهترین دانشگاه را برگزیدن سوق می‌دهند. آیا در عمل برای وضعیت مشاوره چنین اتفاقی رخ داده است؟

مصطفوی: دفاع صنفی نمی‌کنم، واقعیت را خدمتتان عرض می‌کنم که می‌توانیم به جرات قسم بخوریم که مشاورین آموزش و پرورش وارد این فاز نشده‌اند و نیستند و اگر هم وارد بشوند می‌گوییم حضورشان خیلی هم خوب است اما وارد این فاز نشده‌اند. آنهایی که به عنوان مشاورین کنکور و پشتیبان معرفی می‌شوند افرادی هستند که رشته‌های غیر مرتبط دارند و مدیر با این افراد تحت عنوان‌های پشتیبان‌های کنکور قرارداد فردی بسته است یعنی با فردی از رشته فلان و دانشگاه فلان قرارداد بسته است و متاسفانه این‌ها نه تنها با مسائل روانشناختی آشنا نیستند، با مسائل تحصیلی هم آشنایی ندارند یعنی همه دانش‌آموز را مثل یک ابزار می‌بینند که باید روزی ۱۰ ساعت درس بخواند و غیره که آسیب‌های زیادی را هم تولید کرده است لذا بیشتر شکایت‌ها که از آنها مطلع می‌شویم، هنگام پیگیری به افرادی می‌رسیم که رشته‌های آنها بعضا شیمی، فیزیک، عربی و ... بوده است که تحت عنوان پشتیبان به دلیل کسب رتبه ۱ کنکور، ۱۰ کنکور و ... در حال همکاری هستند و بعضا فضا را برای فعالیت‌های مشاوره‌ای که در مدرسه در حال انجام است، تنگ کرده‌اند.

سوال آخر من بحث کلان‌تری است. در صحبت‌های هر دو عزیز نکاتی در رابطه با هدف توانمندسازی دانش‌آموزان و معلمان با رویکردهای اجتماعی بود. در پیشینه ذهنی اکثر آدم‌ها مشاوره یک امر فردی و روانشناختی است. می‌خواهم ببینم که نسبت این دو چیست؟ در مشاوره چه در ستاد و چه در مدارس، چه نگاهی وجود دارد؟ آیا شما هم نگاه فردی دارید یا بحث‌های اجتماعی مانند جامعه‌پذیری، هویت، منافع کلان ملی و... هم برایتان مهم است؟

شکوهی: مشاوره به لحاظ روشی به چند روش تقسیم می‌شود. در نوع کار هم مشاوره فردی داریم و هم مشاوره گروهی. اما بحث اینکه باید روی رفتارهای اجتماعی برنامه‌ریزی و روی فعالیتهای گروهی کار شود، ما اتفاقا بیشترین تمرکزمان روی همین بخش است. الان هم از پذیرش مراجعه کننده نزد مشاور در مدارس پرهیز می‌کنیم. اتفاقا برای سال تحصیلی ۹۷_۹۶ تمرکز، توصیه و شعار ما، توسعه خدمات مشورتی بود نه خدمات مشاوره‌ای و همینطور از خدمات درمانی هم پرهیز شود و اقدامات درمانی در مدرسه را ممنوع کردیم تا این کار در مراکز و هسته‌های مشاوره‌ای ما که مراکزی تخصصی هستند، صورت پذیرد. طبعا برای این موضوع ما هیچ راهی نداریم. حداقل با توجه به منابع و امکاناتی که در اختیار ما هست این است که مطالعات ما مطالعاتی اجتماعی باشد و بر اساس آنها برنامه‌ریزی‌های کلی انجام شود و متناسب با داده‌هایی که از آزمون‌های ما به دست می‌آید، برنامه‌ریزی می‌کنیم. دیگر نمی‌توانیم برای یک فرد اقداماتی را انجام دهیم. مثلا اگر در منطقه‌ای می‌بینیم که نرخ خودکشی بالاست، به صورت کلی روی این موضوع تمرکز کرده و بر توانمندسازی دانش‌آموزان و همکارانمان کار می‌کنیم. از این جهت عرض می‌کنم که مطلوب این است که ما این کار را فردی انجام دهیم و اثربخشی مشاوره‌ فردی بیشتر و این نوع مشاوره بهترین نوع مشاوره است اما امکانات ما محدود است.

نکته دیگری در رابطه با پررنگ بودن هدایت تحصیلی که فرمودید که کار مشاوران تنها مشاوره‌ تحصیلی شده‌است و دیگر بر موضوعات دیگر تمرکز نمی‌کنند. من این تصور را ناشی از این می‌دانم که اولین سالی بود که بحث هدایت تحصیلی دراین نظام در حال اتفاق افتادن بود و مشاوران را از متوسطه دوم به متوسطه اول سوق داده بودیم و تقریبا کار زمین مانده‌ای بود که باید در سالیان قبل انجام می‌گرفت اما نشده بود. شفاف و واضح عرض می‌کنم که اگرچه سند تحول ما سند خوبی است و نقشه راه خوبی برای فعالیت در آموزش و پرورش است اما در واقع نوزاد ناقصی بود که در آموزش و پرورش و بدترین وضعیت متولد شده بود. یعنی اینکه ما سندی را که حدود ۱۰ سال روی آن کار شده بود، بدون در نظر گرفتن نیروی انسانی، بدون فضای مناسب، بدون در نظر گرفتن اعتبارات، بدون مسئول دیدن دیگر دستگاه‌ها در این موضوع، بدون اجرای آزمایشی و بدون فراهم کردن محتوای لازم، آن را یک‌شبه در دستور کار قرار دادیم یعنی وارد کاری شدیم که بسیاری از مقدمات آن قبلا باید پیش‌بینی می‌شد و یا تدوین برخی از زیرنظام‌ها که باید زودتر از این‌ها آماده می‌شد که نشد و حالا در تلاشیم که از این جریان عقب نمانیم. در سند قید شده است که این زیرنظام‌ها باید تا یک سال بعد آماده می‌شد اما تاکنون یک الی دو مورد یا نهایتا سه مورد از زیر نظام‌های سند تحول بنیادین آماده شده ‌است و بقیه‌ آنها نیز مانده و عملا امکان آن برای آموزش و پرورش فراهم نیست.

باید یک واقعیتی را هم بپذیریم که ما در آموزش و پرورش بدون اینکه کاهشی در ماموریت‌هایمان داشته باشیم، منابع مالی و نیروی انسانی ما کم شده ‌است بدون اینکه پیش‌بینی‌های لازم شده باشد. باید نظام تکلیف وظایفی را که قانون به عهده آموزش و پرورش گذاشته‌ است، مشخص نماید. اگر گفته‌ایم که تحصیلات رایگان باشد و قرار است تا پایان تحصیلات دوازده ساله رایگان انجام شود، باید منابع آن دیده‌ شود اما الان نیست و آموزش و پرورش در چالش جدی نظام تعلیم و تربیت گیر کرده‌است. نقشه‌ راه آموزش و پرورش همین سند تحول است اما می‌بینید که ابزار و استلزامات این سند فراهم نیست . به همین خاطر می‌بینید که جایی با کمبود جدی مواجه هستیم یا اینکه مشاور ما در فلان مدرسه چند ساعت هم تدریس کند و ....

ما باید حداقل دو موضوع را آماده کنیم: اول سلامت جسمی و دوم سلامت روحی و روانی فرد و باید بتوانیم این دو را آموزش دهیم.اگر این دو آماده نباشد، اصلا آموزش در حوزه‌ آموزش و پرورش معنی پیدا نمی‌کند، لذا باید به این‌ها توجه بیشتری کرد تا بتوان توانمندسازی را در آموزش و پرورش اجرا کنیم. این توانمندسازی را با چه امکاناتی می‌خواهیم اجرا کنیم؟ این تلاش‌هایی که با این امکانات محدود در حال صورت گرفتن است واقعا فشار سنگینی را بر منابع اندک ما وارد می‌کند و طبیعی است که کشش خانواده‌ها بر مشاوره تحصیلی بیشتر باشد. آنجا درآمد بیشتری هم وجود دارد لذا همانطور که آقای دکتر مصطفوی اشاره کرده‌اند افراد غیرمتخصص مثلا پزشک، مهندس یا دانشجوهای رشته‌های مختلف که مشاور هم نیستند، در مدارس مشاوره می‌دهند. ما چند مورد شکایت داشته‌ایم که در بررسی‌هایمان متوجه شدیم که نه تنها نیروی آموزش و پرورش نبوده‌اند حتی دانش آموخته رشته‌ مشاوره و رشته‌های مرتبط با آن مثلا برنامه‌ریزی درسی هم نبوده‌اند که بگوییم اشکال ندارد و اگر فرد مشاور نبوده اما رشته‌ او برنامه‌ریزی درسی، مدیریت آموزشی یا روانشناسی بوده‌است. اما این‌ها هم نیست و رشته‌ها کاملا غیر مرتبط و صرفا برای این است که فرد یک سری نکاتی را بلد است .این آسیب‌های زیادی را هم از لحاظ روحی و روانی به بچه‌ها می‌زند و هم در این حوزه مشکلات را افزایش می‌دهد.

آقای مصطفوی شما بگویید که این رویکرد توانمندسازی اجتماعی با توجه به این وضعیت موجود آیا در نگاه کلان وجود دارد؟ در عمل چگونه پیش می‌رود؟

مصطفوی: اینکه همه قبول کرده‌اند که این مسئله وجود دارد، واقعا همین گونه است. ببینید بحث همیار مشاور به عنوان یک تشکل روانشناختی در آموزش و پرورش مطرح و پذیرفته‌ شد و یکی از دغدغه‌های معاونت پرورشی است و چند سالی‌ است که ما دوره‌های آموزشی آن را به صورت‌های متمرکز و غیرمتمرکز برگزار می‌کنیم با هدف توسعه‌ خدمات مشاوره و کمک همسالان به یکدیگر در فضای روانشناختی.

مسئله‌ دوم این است که ما راهنمایی و مشاوره‌‌ایم. در همه‌ ابلاغ‌های ما «راهنمایی و مشاوره» درج شده ‌است. ما در بخش راهنمایی ورود خوبی داشتیم. من طرح را عرض می‌کنم که مثلا برای توانمندسازی روانی - اجتماعی دانش‌آموزان ده جلد کتاب تولید شده ‌است مثل فضیلت عدالت، خردمندی، مهربانی، دوستی و ... ولی این‌ها در رابطه با حل مشکلات نیست. تمامی این‌ها با یک مثال در درون مدرسه شروع می‌شوند. آمدیم طرح «مدرسه‌ دوستدار زندگی» را راه انداختیم، مدرسه دوستدار زندگی کاملا یک شبکه اجتماعی است. یعنی ما اول به مدیر آموزش می‌دهیم. پایلوت این طرح در تهران و در ده مدرسه بوده ‌است که ابتدا به مدیر و سپس به کارکنان آموزش می‌دهیم. مشاوره هم یک جزئی از این مسئله است. آموزش می‌بیند و بعد این‌ها یک تشکل راه می‌اندازند، تشکل‌های علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. بعد خانواده درگیر است و در این شبکه مدرسه دوستدار زندگی این‌ها به همدیگر خدمات می‌دهند. یعنی وقتی که ما ده جلسه آموزش را برای مدیران گذاشتیم مدیران گفته‌اند که پول بقیه جلسات را خودمان می‌دهیم که این جلسات ادامه پیدا کند. چرا؟ چون نگاه ما نسبت به دانش‌آموز، نسبت به آموزش پرورش و نگاه ما نسبت به تربیت عوض شده ‌است. این طرح شروع شد اما همانطور که خود آقای دکتر شکوهی هم فرمودند این‌ها اعتبار می‌خواهد. یعنی نه اینکه باور وجود ندارد. باور هست ولی تغییر زیرساخت‌ها پول می‌خواهد. در طرح نماد برای یک سامانه نزدیک به دو میلیارد خرج شد. برای نزدیک به ۷۳ هزار مدرسه، یک پورتال همگام زدیم که الان حداقل ۳ میلیون دانش‌آموز در آن پرونده دارند. وقتی وارد سامانه می‌شوید هر دانش‌آموز را که انتخاب کنید سابقه فرهنگی، آزمون‌های گرفته شده، عملکرد تحصیلی، غیبت دانش‌آموز، موفقیت‌ها و ضعف‌ها، همه را درآنجا ملاحضه می‌کنید. این در همین فضا، در همین دولت شکل گرفت و الان می‌توان با افتخار گفت که ما در یک فضایی می‌توانیم دانش‌آموزان را رصد کنیم. یا حتی در بحث آسیب های اجتماعی، اگر وارد سامانه شوید به شما می‌گوید که در منطقه‌ی ۶ تهران وضعیت خودکشی چگونه‌ است و مثلا در وضعیت زرد، قرمز یا آبی قرار دارد. گزارش‌هایی که مدیر ثبت می‌کند قابل رویت است. بنابراین نگاه ما کاملا نگاه اجتماعی ‌است یعنی اگر ما ببینیم که در یک منطقه‌ای فرض کنیم موضوع خودکشی جدی است، می‌گوییم باید آموزش‌های جمعی داده‌شود و فردی انجام نشود. توجه ما به رویکرد اجتماعی به حدی است که یکی از انتقادهایی که توسط برخی از دانشگاهیان و یا حتی مشاورین خودمان به ما می‌شود این است که شما مشاوره فردی را در مدرسه رها کرده‌اید و می‌گویید که مشاور دیگر نباید در اتاق بنشیند و باید در فضای مدرسه قرار بگیرد، بچرخد و کمک کند.

امسال چهارمین سالی ‌است که خدمات مشورتی را شروع کرده‌ایم و امسال جدی‌تر بود. خدمات مشورتی ما، کمک به یک فرد سوم است از طریق معلم‌ها و اولیا. معلم می‌گوید وضعیت روانشناختی این کلاس - نه این دانش‌آموز - چگونه است و برنامه‌ درسی چگونه باید تنظیم شود. این ها همه تدارک دیده شده و در حال اجراست اما وقتی اعتبار نیست و وقتی آن نگاه جمعی که خانواده، سیستم و همگان هم به این باور برسند، وجود ندارد، من فکر می‌کنم باید مقادیری زمان بدهیم. همانگونه که در هدایت تحصیلی وقتی ما بحث شخصیت، توانایی و استعداد را مطرح کردیم در سال اول، خانواده‌ها مقاومت کردند و گفتند ملاک فقط باید نمره باشد و امروز که اینجا هستیم و کاملا در هدایت تحصیلی صد در صد تعیین کننده است و اولیا معترض‌اند و می‌گویند که باید بررسی‌های روانشناختی را مبنا قرار دهید. یک روزی هم که انشالله دیر نباشد همه به این باور می‌رسیم که باید مبنای کار مسائل روانشناختی باشد و بر مبنای آن در رابطه با دانش‌آموز تصمیم بگیریم. اما این‌ها چیزهایی است که انجام شده، می‌شود و در برنامه‌های ما هست.

آسیب‌های اجتماعی با طرح‌های ضربتی درمان نمی‌شوند

تقریبا سوالات من تمام شد. اگر جمعبندی خاصی دارید و یا اگر نکته‌ای بود که باید من می‌گفتم و فراموش کرده‌ام و یا نکته‌ای که فکر می‌کنید نیاز هست را بفرمایید.

مصطفوی: نکته‌ای که نظام آموزش و پرورش نباید فراموش کند، خانواده است. به طور مطلوب چیزی که در دنیا اتفاق می‌افتد این است که ۴۰ درصد تصمیمات درون مدرسه‌ای را اولیا اتخاذ می‌کنند و آموزش و پرورش ما از این ظرفیت بی بهره است. وقتی بی بهره است این تقابل هم پیش می‌آید یعنی این نیست که فقط بهره نمی‌برد بلکه تقابل هم دارد. من فکر می‌کنم بهترین راهکار برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی این است که ما فضایی را برای حضور اولیا در مدرسه ایجاد کنیم تا نه تنها توانمندسازی اتفاق بیافتد بلکه سبک زندگی هم نزدیک شود. یعنی چیزی که باید بیشتر روی آن کار شود سبک زندگی است. یعنی ما ممکن است چیزهایی را بگوییم که ممکن است در خانواده اینگونه نباشد و خود این تضاد ایجاد کند و بالعکس. به نظر می‌رسد باید این شرایط را فراهم کنیم و اینکه دانش‌آموز به سمت بروز خلاقیت برود. یعنی ما فضا بدهیم. پول زیادی هم نمی‌خواهد. اصل این است که معلم به این باور برسد که امروز آنچه را که معلم در کلاس یاد می‌دهد بچه بتواند همین عصر امروز از آن استفاده‌ فوری کند. اینکه اگر در درس مطالعات چیزی یاد می‌دهد در بیرون چه فایده‌ای دارد. یعنی اگر می‌گوییم مجلس مهم است و از رییس و اعضا تشکیل شده‌ است چگونه فرد یاد بگیرد که در انتخابات بتواند انتخاب کند نه اینکه بیاید مثلا از عمویش طرفداری کند. واقعا به این تشخیص برسد که مغز متفکر یک کشور و قانون‌گذاران یک کشور همین آدم‌ها هستند و این را با عمویش معاوضه نکند. بنابراین اهمیت به‌کارگیری یافته‌های درون کلاس به بیرون باید جدی گرفته شود و این از طریق همین نشست‌ها و بحث‌هایی که دارد می‌شود، صورت خواهد گرفت. باید مدرسه را همگام کرد. وعده دادن‌های دور و دراز به بچه‌ها که باید درس بخوانی تا دکتر شوی، مثل این است که ما به یک نفر بگوییم که باید دو سال کار کنی تا ما دو سال بعد حقوقت را دو برابر به شما بدهیم که طبعا هیچکس قبول نمی‌کند. باید این مسئله را قبول کرد و پذیرفت و به آن پرداخت.

بحث خوبی بود و امیدوارم که خوانندگان و بینندگان هم لذت برده باشند. از مربیان، مشاوران و معلمان مدارس درخواست داریم که دیدگاه و نظراتشان را از طریق شبکه‌های اجتماعی و خود سایت با ما به اشتراک بگذارند. دیدگاه‌های شماست که می‌تواند ما را رو به جلو حرکت دهد. ممنونم.

فیلم کامل این میزگرد را در نشانی زیر ببینید: https://www.aparat.com/v/0TlhC

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
عبدالرضاهواسی قم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۳
0
0
عالی بود دست مریزاد
Parizad
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۳
0
0
سلام و خسته نباشید عرض می کنم خدمت اقایان دکترمصطفوی و دکتر شکوهی
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
0
0
ایندو شبیه لوری و هاردی هستن اصلا سواد روانشناسی ندارند. حیف این بودجه ها و بیت المال که در بخش مشاوره داره هزینه میشود. و اینها هم برای بقای میز و مقام اداری بله قربان گوی سیستم هستند. یارو ده سال است بدون تغییر در سیستم است بخش مشاوره نیازمند جراحی است.
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی