هدف سفر ايرانيان به تركيه چيست؟
سفر به ترکیه با نصف هزینه کیش
بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه ، بیشترین تعداد گردشگران خارجی که طی ماههای ژانویه و فوریه امسال (۲۰۱۸) به تركيه سفر کردهاند، ایرانی بودند، در این مدت ۳۵۰ هزار و ۴۲۱ گردشگر ایرانی از ترکیه دیدن کردند و 70 درصد اتاقها توسط گردشگران ایرانی رزرو شده بود.
ديدارنيوز ـ چندی پیش روزنامه «کارار» چاپ ترکیه در گزارشی اعلام کرد که ایرانیان پس از گردشگران آلمانی و روسی بیشترین جمعیت گردشگران خارجی را در ترکیه تشکیل میدهند و بیشتر از گردشگران غربی هزینه میکنند. روزنامه «کارار» در خصوص گردشگران خارجی در ترکیه نوشته است: ایرانیان در سال ۲۰۱۲ در ردیف هفتم گردشگران خارجی ترکیه بودند اما سال گذشته در رتبه سوم گردشگران خارجی این کشور جای گرفتند. همچنین شمار گردشگران ایرانی در ترکیه در ماههای اولیه سال 2018 نسبت به کشورهای دیگر بیشتر بوده است و حالا ایرانیان در رتبه اول گردشگران خارجی ترکیه قرار دارند. در این گزارش نوشته شده است که شهرهای آنتالیا، استانبول و وان مهمترین مقصد گردشگران ایرانی است وآنها ۳۵ تا ۴۰ درصد بیشتر از گردشگران غربی در ترکیه هزینه میکنند. حال این سؤال پیش میآید که کشور ترکیه چه جذابیتی برای ایرانیان دارد که سالانه این همه گردشگر از ایران وارد این کشور میشود و آیا ترکها هم علاقهمند حضور در ایران هستند.
نزدیک ساعت 6 صبح وارد فرودگاه پرجنب و جوش آتاتورک استانبول شدم. وقتی به سالن انتظار رسیدم، از پشت شیشه پروازهای زیادی درحال تیک آف بودند. به سمت گیت شماره 21 رفتم، شلوغی آتاتورک برایم خیرهکننده بود. رفت و آمد افراد، استرس و نگرانی که در چهرهشان نمایان بود همگی به من میگفت اینجا فرودگاهی متفاوت است.
خیلیها چمدان به دست به طرف گیتهای پرواز میدویدند، برخیها نشسته و گپ میزدنند، گروهی روزنامه و مجله میخواندند، عدهای روی صندلی ولو شده و چرت میزدند، گروهی هم با تلفن هایشان مشغول بودند تا زمان حرکت نزدیک شود. این فرودگاه یکی از شلوغترین فرودگاههای جهان از نظر ترافیک مسافری است و البته برای ایرانیان هم به خاطر فراوانی مراکز خریدش، رستورانها و کافههای رنگارنگش جذابیت خاصی دارد. برای همین کافی بود سر میچرخاندم تا همهمه زنان و مردان ایرانی را میدیدم که چمدان به دست در مراکز خرید در حال تست و خرید لوازم آرایشی بودند.مقصد گیت شماره 21 آنتالیا بود. یک هفته به سال جدید زمان مانده و این حجم از مسافران ایرانی برای سفربه شهر ساحلی برایم جای سؤال زیادی داشت ،همیشه فکر میکردم ایرانیها ترجیح میدهند نوروز در کنار خانواده باشند و رسم و رسوم ایرانی را بجا آورند. در تعجب بودم که این همه ایرانی با این دلاری که روز به روز گرانتر میشود چه علاقهای دارند که به آنتالیا سفر کنند. این شهر چه جذابیتی برای شهروندان ایرانی دارد که هر روز علاقهشان برای دیدن ترکیه بیشتر و بیشتر میشود. (شاید هم خیلیها مثل من به اجبار راهی این شهر شدند) شهری که البته پرواز مستقیمی از ایران ندارد. همسفرانم میگفتند رئیس جمهوری سابق اینجا را محل خوبی برای ایرانیان نمیدانست برای همین دستور داد پرواز مستقیم به این شهر ممنوع شود. درست هم میگفتند چند سالی است به خاطر سیاستهای دولت دهم دیگر هیچ پرواز مستقیمی به آنتالیا وجود ندارد.
آن روز مهمترین دلیل لغو این پروازها را کمبود وسایل حمل و نقل در ناوگان هوایی ایران عنوان کردند گرچه در ادامه گفته شده بود: «سفر به آنتالیا صرفاً یک سفر تفریحی و محض خوشگذرانی است و هیچ گونه توجیه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ندارد ضمن اینکه بهطور متوسط سالانه ایرانیها حدود 450 میلیون دلار ارز از کشور خارج میکنند.» همین است که حالا برخی ایرانیان سختی راه را به جان میخرند اما از این سفر که به گفته خودشان برایشان لذتبخش است دست نمیکشند. البته آژانسهای هواپیمایی هم توانستند تا حدودی محدودیت قانون سفر به آنتالیا را برای ایرانیان دور بزنند. این را یکی از مدیران آژانس هواپیمایی میگوید: «خیلیها دو پروازه میآیند یعنی به استانبول میآیند و از آنجا هم هواپیمای آنتالیا را سوار میشوند. برخیها هم به شهرهای نزدیک آنتالیا میروند مثل اسپارتا، دنیزلی یا آدنا از آنجا با اتوبوس راهی آنتالیا میشوند. برخی هواپیماها هم در آدنا فرود میآیند و بعد از نیم ساعت توقف دوباره راهی آنتالیا میشوند.» این راهها گاهی 8 یا 9 ساعت برای ایرانیان زمان میبرد. مسافرتی طولانی که خیلیها هم ردش نمیکنند....
فرودگاه پر از صدای ایرانیان
فرودگاه آنتالیا در مقایسه با فرودگاه استانبول فرودگاهی کوچک اما پر از توریست است آن هم ایرانی. به هر طرف نگاه میکردم زنان و مردانی را میدیدم که به زبان مادری باهم حرف میزدند، خسته و کلافه کنار ایکسری فرودگاه ایستاده بودند تا چمدان هایشان را بردارند و وارد شهر شوند. محسن به همراه دوستانش کنار ایکسری فرودگاه ایستاده و به اطراف نگاه میکند و برای آنها از روز اولی که وارد این فرودگاه شده بود میگفت. کوله پشتی را از روی دوشش باز میکند و به زمین میگذارد چند ساک کوچک هم جلوی پایش است بهنظر نمیآید مسافر توریستی این شهر باشد خودش هم تأیید میکند: «برای کار آمدم. البته دو روز اول سال را کار نمیکنم.»
نزدیک 39 سال سن دارد خودش را واردکننده لباس عروس معرفی میکند. او به همراه دو تا از دوستانش به آنتالیا آمده تا هم یک هفته مانده به عید کارهای خرید برخی سفارشهایش را انجام دهد و بعد از سال تحویل هم دو روزی در شهر بماند و در نهایت به تهران برگردد: «به خاطر کارم سالی چند بار به آنتالیا و استانبول سفر میکنم و کلی دوست ایرانی دارم که کار میکنند.» محسن اصالتش به آذربایجان غربی ایران میرسد و کامل به زبان ترکی تسلط دارد: «وقتی بخواهید در این شهر کار کنید باید زبان ترکی بلد باشید چون ترکیهایها اصلاً انگلیسی نمیدانند.اگر دقت کرده باشید داخل فرودگاه هم خیلی با ایرانیان بداخلاقی میکنند چرا که فکر میکنند ایرانیان باید زبان ترکی را بلد باشند.» درست هم میگفت در فرودگاه حداقل جایی است که افراد باید به زبان انگلیسی مسلط باشند اما آنها بسختی با توریستها انگلیسی حرف میزدند. خانم مسافر میانسالی هم که کنار محسن ایستاده بود این موضوع را تأیید میکند: «یکی از ایرادهای ترکیهایها این است که اصلاً به زبان انگلیسی تسلط ندارند بنابراین شما وارد ترکیه میشوید با هزار بدبختی باید منظورتان را به آنها برسانید. این اصلاً برای کشوری که این همه توریست دارد خوب نیست.»
خودش را زهره معرفی میکند، کانال تلگرامی لوازم آرایش دارد و برای تهیه سفارشهایش به آنتالیا آمده است. او میگوید: «دفعه اولی که به آنتالیا آمدم چند باری در شهر گم شدم، راننده تاکسی اصلاً نمیدانست چه میگویم. کجا باید برود. خیلی زود عصبانی میشوند. اما کارم است ناچارم بیایم و بروم. چارهای نیست.»
در اطرافم هستند مسافران جوانی که مجردی گروه گروه کنار هم ایستادهاند، خیلیها اما خانوادگی سفر کردهاند. آنهایی که با خانوادهاند میگویند: این سفر برایشان ارزانتر از جاهای دیگر تمام میشود؛ موضوعی که امیر به آن اشاره میکند . روی چرخ باربری فرودگاه نشسته است تا وسایلش از دستگاه خارج شود. پسرش تلاش میکند روی ریل باربری بنشیند و او هم هی با دستانش مانع میشود. او میگوید: «سال گذشته همراه دوستانمان به کیش سفر کردیم، امسال هم ابتدا برنامهریزی کرده بودیم به قشم برویم اما هزینه سفر به قشم با هزینه ترکیه برابری میکرد. دوستانم پیشنهاد دادند که به آنتالیا بیاییم و خانهای اجاره کنیم. هزینهاش هم با هزینه سفر داخلی برابری میکرد. اما واقعیت این است نمیدانم باید چند روزی بمانم و نتیجه بگیرم اما راهش خیلی طولانی بود.»
سهراب دوست امیر است، او که دو بار با خانوادهاش به آنتالیا آمده درباره انتخاب ترکیه میگوید: «اول اینکه ترکیه ویزا نمیخواهد، اینجا آب و هوایی خوب و دریایی زیبا دارد. همچنین ترکیهایها تقریباً با ما مشترکاتی دارند، اینجا برای تفریح گران نیست. غذاهای ترکیه خیلی شبیه غذای ایران است. خب اینجا خرید خیلی برایمان ارزانتر تمام میشود و میتوانیم خیلی چیزها بخریم.»مرجان داوری همسر سهراب سعیدی حرفهایش را تأیید میکند: «ببینید ما چهار نفر هستیم هرجای دیگری برویم تقریباً هزار دلار هزینهمان میشود اما ما دو هفته خانه اجاره کردیم تقریباً 800 هزار تومان شد، تازه با دوستانمان آمدیم و این هزینه هم بین ما تقیسم میشود. میتوانیم آشپزی کنیم و هزینه هایمان را بخوبی مدیریت کنیم. ما که برای خرید و تفریح آمدیم.»در همین فرودگاه کوچک آنتالیا تعداد زیادی از مسافران ایرانی به سمت تاکسیهای فرودگاه میروند. آنطور که سعید میگوید: «سبک میآیند و سنگین میروند.»
پاساژگردی ایرانیان
از فرودگاه میگذریم و وارد شهری دریایی و آرام میشویم. بوی رطوبت و نم نخستین برخورد ما با فضای شهری است. در این شهر نه از شلوغیهای تهران خبری است نه از آب و هوای آلودهاش. وسایل حمل و نقل عمومی منظم میآید و میرود. برخی ایرانیها که در آنتالیا زندگی میکنند، میگویند: ترکیه گرانترین کشور جهان در زمینه قیمت بنزین است. برای همین مردم ترکیه ترجیح میدهند با وسایل حمل و نقل عمومی رفت و آمد کنند. کرایه اتوبوسها نزدیک 3 لیر(چهار هزار و دویست تومان) است. مسافران برای پرداخت کرایه از کارتهای الکترونیکی استفاده میکنند. به هیچ عنوان پولی به راننده پرداخت نمیشود و همه باید از این کارتها استفاده کنند. شهری تمیز با بافتی قدیمی که خبری از آلودگی در آن نیست.
کوچههایی سنگفرش شده با عرضی کم که درنهایت به دریا منتهی میشود. از راسته بازارهای سنتی که بگذریم، به دروازههای قدیمی آنتالیا میرسیم. در کنار این دروازه قدیمی، خیابانهای باریک و پرپیچ و خمی با حال و هوای فرهنگ قدیمی وجود دارد. در همین خیابان پر است از کافههای مدرن ، قهوه خانه و رستورانهای متنوعی که بسیاری از توریستها در همین خیابان وقت میگذرانند. بافت این بخش به نوعی شبیه شهر ماسوله ایران است. حتی آب و هوایش هم مثل آب و هوای رامسر است. درست در خیابانهای باریک و پرپیچ و خم مرکز این شهر ایرانیهای زیادی هستند که در کافهها و رستورانهای کنار خیابان نشستهاند و بلند بلند حرف میزنند.ایرانیان را میتوان از روی میزان خریدشان شناسایی کرد. مژگان یکی از همین افراد است، با دوستانش دور میز بزرگی نشسته و چای میخورند و به خریدهایشان نگاه میکردند. کلی پلاستیک دور ورشان است و هر کدام را با دقت باز میکند و به دیگران نشان میدهد. درباره قیمت کالاهایی که خریدند حرف میزند و از کیفیت خریدش میگوید: «چند هفتهای است که به همراه دوستان خانهای اجاره کردیم. پول هتل و غذا گران میشد برای همین ترجیح دادیم تا خانهای کرایه کنیم.» مژگان نخستین سفرش بود: «دوستم چند باری آمده بود و رضایت داشت، راستش در ایران شرایط زندگی شخصیام بهم ریخته بود برای همین چند روزی از محل کار مرخصی گرفتم و با دوستانم که شاغل نیستند تصمیم گرفتیم به اینجا بیاییم و کمی استراحت کنیم و از زندگی شخصیام هم کمی دور باشم . از برخی خریدهایم لذت بردم اما اگر همین پول را داشته باشم داخل ایران هم میتوانم خرید کنم، برخی اجناسش بیکیفیت است و به نظرم به اسم جنس ترکیهای میفروشند.»
بازار خرید ترکیه وسوسه سفر به ترکیه را در بین زنان و مردان ایرانی بیشتر کرده است. جالب اینجاست که در مراکز خرید ترکیه بنرهای بزرگی به زبان فارسی زدهاند و روی هر بنر میزان تخفیف کالا نوشته شده است. حتی برخی مغازهها پشت ویترینشان خبر از تخفیف ویژه نوروزی داده بودند. وارد که میشدم مسافران ایرانی را میدیدم لباسهای زیادی به دست داشتند و پشت اتاق پرو منتظر ایستاده بودند. فهیمه یکی از همین مسافران بود. چند تا لباس مجلسی به دست گرفته و وارد «اتاق پرو» شد، هر کدام را که میپوشد دخترش ایرادی میگیرد. فهیمه میگوید: «یکی از جذابیتهای فوقالعاده ترکیه خریدش است. این همه مسافر میآیند چون خوب میتوانند خرید کنند.اگر در ایران هم بشود لباسهای خوب با قیمت مناسب خرید ما همان تهران خرید میکردیم. چند سالی کیش و بندرعباس میرفتم اما باور کنید خرج هتل و ماندن در آن شهرها با همین ترکیه برابری میکند.»
دخترش وسط حرف مادرش میآید و میگوید: «خیلی از خانمها ترکیه را برای خرید انتخاب میکنند پاساژهای تهران خیلی گران شده. دو ماه پیش نامزدی خودم بود،کلی هزینه کردم اما نتوانستم لباسی که میخواهم را پیدا کنم. اما خوبی تهران این است که همه جا را میشناسیم و میتوانیم تخفیف بگیریم اینجا اصلاً تخفیف معنا ندارد. در همان اتاق پرو با عسل آشنا شدم، میگفت ترکیه بجز خرید هیچ جذابیتی ندارد. اینجا همه چیز هم گران است اما چون به لیر میدهیم به چشممان نمیآید. ترکیه کشور خوبی برای مسافرت توریستی نیست چون زبان انگلیسی بلد نیستند و رفتار خوبی با مسافران ندارند، اگر چند بار سؤال بپرسیم عصبانی میشوند، ما فقط میآییم چند روز خرید میکنیم و میرویم.» عسل درست میگفت در بازارهای روز آنتالیا که قدم بزنی هیچ کدام از فروشندهها زبان انگلیسی بلد نیستند. ترکیهایها به زبان خودشان بسیار تعصب دارند، اصلاً تلاش هم نمیکنند تا زبان دیگری را یاد بگیرند. برخی فروشندهها قیمت تمام وسایل را در یک پوستر بزرگ نوشتهاند و با اشاره انگشت، قیمت را به خریدار میگویند.
ایرانیهای مهاجر
چند روز ماندن در این شهر و رفتن در مکانهایی که پاتوق اصلی ایرانیان بود این موضوع را برایم مشخص کرد که ترکیه به شهر مهاجرپذیر ایرانیان تبدیل شده است، این را چند ایرانی که در آنتالیا سرمایهگذاری کردهاند گفتند. در این میان هستند گروهی از ایرانیانی که تبلیغ خرید خانه را در برخی از شبکههای ماهوارهای دیدند و به شهرهای مختلف ترکیه برای خرید ملک آمدند تا بتوانند اقامت این کشور را بگیرند. گروه دیگری از ایرانیان هم به هوای اقامت در اروپا به ترکیه آمدهاند تا مقدمات اولیه سفرشان را درست کنند هر چند راه سختی را در پیش دارند اینها را محمد میگوید و ادامه میدهد: «بیشتر جوانان ایرانی به شهرهای آنکارا و استانبول برای ادامه تحصیل میروند و کافی است اگر زبان بلد نباشی باید هزینه بالایی پرداخت کنی بهطور کلی باید بگویم اکثر جوانان ایرانی و حتی برخی از افراد متأهل از ترکیه به عنوان سکوی پرتابی برای رفتن به کشورهای اروپایی و یا امریکایی استفاده میکنند.»
وحید هم که آژانس مسافرتی در شهر آنتالیا داشت. میگوید: «خرج و مخارج اینجا برای کسانی که کار نکنند بسیار بالاست با این حال چون نزدیک به ایران است خیلی از ایرانیان را میشناسم که با خانواده در این شهر زندگی میکنند. وحید درباره وضع کارش میگوید: چون ایرانیهای زیادی به این شهر میآیند کار و بارش بد نیست زندگی میچرخد اما هزینههای زندگی بسیار بالاست. این هم به خاطر افزایش قیمت دلار است. به خاطر وضعیت دلار مسیر مهاجرت از «دوبی» به ترکیه رفته است. یعنی خیلی از ایرانیان با بالا رفتن قیمت دلار و شرایطی که در دوبی برای آنها رقم خورده است چمدانهایشان را بستهاند و به این کشور آمدهاند. بسیاری از تجار ایرانی که در دوبی سرمایهگذاری کرده بودند، به خاطر رابطه خوبی که ترکیه با ایران دارد آمدهاند اینجا ملک خریدند و کار میکنند.»
محمد علت علاقه سفر ایرانیان به ترکیه را این طور عنوان میکند: «شمار زیادی از ایرانیها زبان ترکی را میفهمند، اینجا نیاز به ویزا ندارد و این برای ایرانیان خیلی خوب است البته ما به لحاظ فرهنگی هم با ترکیهایها اشتراکات زیادی داریم و امکان دیالوگ و مراودات فرهنگی برای ایرانیها فراهم است. ترکیه نسبت به دیگر کشورهایی که دلار واحد پولشان است برای ایرانیان ارزانتر است. این کشور برای جذب گردشگر ایرانی قیمت اقامت و هواپیما را کاهش داده ولی خرید و مخارجی را که ایرانیها در آنجا دارند افزایش داده است، اما این موضوع را ایرانیان که به اینجا سفر میکنند نمیدانند.
او البته به هزینههای زندگی هم اشاره میکند و توضیح میدهد: «در استانبول و آنتالیا کرایه خانهها گران است وحتماً باید شغل خوبی داشته باشید تا از پس مخارج در این شهرها برآیید. پول برق و هزینههای جاری زندگی خیلی بالاست، کسی که کاری نداشته باشد چطور میخواهد از پس این هزینهها برآید.
بـــــــرش
چرا ترکیه ای ها به ایران نمیآیند
مرکز شهر آنتالیا و خانههای پلکانی مرکز شهر مرا یاد ماسوله خودمان انداخت. حتی در قسمت کوهستانی شهر چند خانه متروکه در پایین کوه وجود داشت مثل خانههای میمند یزد در دل کوه یا خانههای کندوان در تبریز. برای خیلی از توریستها این چند خانه جذابیت بسیاری داشت و حتی خانههای پلکانی مرکز شهر. با چند توریست اروپایی حرف زدم اهل فرانسه و آلمان بودند، گفتم ما در ایران این خانهها را در روستاها داریم.
از جذابیت گردشگری ایران گفتم و آنها هم تعجب کردند که خانههای پلکانی در ایران وجود دارد که مردم در آن زندگی میکنند. برخیهاشان اظهار بیاطلاعی کردند و جوانانشان ایران را بخوبی نمیشناختند، میگفتند مگر میشود به ایران هم سفر کرد. مردم ترکیه هم حضور چندانی در ایران ندارند، این را محمد مدیر آژانس هواپیمایی میگوید: «گردشگران ترکیه در حال حاضر به کشورهای ایتالیا و یونان سفر میکنند و انتخاب آنها برای رفتن به ایتالیا به خاطر جاذبههای تاریخی و فرهنگی این کشور است. یونان را هم برای غذا و تفریح انتخاب میکنند. یونان برای ترکیهایها کشور نزدیکی است که ویزا نمیخواهد.»
وی تأکید میکند: «ما باید ایران را به کل دنیا معرفی کنیم. جاذبههای دیدنی ایران بسیار زیاد است، اما متأسفانه مردم ترکیه آن را بخوبی نمیشناسند. من آژانس هواپیمایی دارم و وقتی مردم ترکیه میخواهند مسافرت کنند به آنها ایران را پیشنهاد میکنم اما متأسفانه در جواب میگویند ایران جایی برای دیدن ندارد. این ضعف تبلیغات و اطلاعرسانی ماست که جاذبههای گردشگری کشورمان را بدرستی به دنیا معرفی نکردهایم. ما یزد، کرمان، شیراز و اصفهان را داریم که جاذبههای تاریخی و فرهنگی بینظیری دارند که در هیچ جای دنیا چنین جاذبهای وجود ندارد. ما هم میتوانیم از گردشگری خودمان پول بهجیب بزنیم اما....»
منبع: روزنامه ايران