تیتر امروز

رضا نامجو: جامعه احساس می‌کند دو طرف ترازو تعادل ندارد/ با توقیف ماشین حق شهروندی تضییع می‌شود/ اگر طرح نور خواست مردم است، اثبات شود
گفت و گوی ویژه جامعه پلاس با یک وکیل پایه یک درباره طرح نور

رضا نامجو: جامعه احساس می‌کند دو طرف ترازو تعادل ندارد/ با توقیف ماشین حق شهروندی تضییع می‌شود/ اگر طرح نور خواست مردم است، اثبات شود

جامعه پلاس در یک گفت و گوی ویژه به سراغ موضوع طرح نور رفته و سوالاتی را با دکتر رضا نامجو، وکیل پایه یک دادگستری مطرح کرده که می‌خوانید.
محمد حسن موحدی ساوجی:حکومتی که رضایت اکثریت را ندارد اسلامی نیست/خداوند به پیامبرش هم‌حق تحمیل حکومت را نداد
در دهمین برنامه دیدار اندیشه گفت‌وگو با یک استاد دانشگاه و حوزه مطرح شد:

محمد حسن موحدی ساوجی:حکومتی که رضایت اکثریت را ندارد اسلامی نیست/خداوند به پیامبرش هم‌حق تحمیل حکومت را نداد

دیدار اندیشه در دهمین برنامه خود میزبان محمد حسن موحدی ساوجی، استاد دانشگاه و حوزه بود، او معتقد است: از کافران نیز نمی‌توان حق حیات، حق آزادی اندیشه، حق تعیین سرنوشت، حق مالکیت و تحصیل را سلب...
المپیک پاریس؛ ناکامی هانیه رستمیان و شمشیربازان/ عذرخواهی کمیته بین‌المللی المپیک از کره‌جنوبی
این گزارش بروز رسانی می‌شود

المپیک پاریس؛ ناکامی هانیه رستمیان و شمشیربازان/ عذرخواهی کمیته بین‌المللی المپیک از کره‌جنوبی

بازی‌های المپیک پاریس ۲۰۲۴ از امروز (شنبه) رسما آغاز شده و نمایندگان پرامید ایران در چند رشته از جمله قایقرانی، شمشیربازی، ژیمناستیک و تنیس روی میز به میدان خواهند رفت و در تیراندازی هم هانیه...

مرگِ رود زنده؟

News Image Lead

آن روزها نقل هر مجلسی بود که زنده رود آب ندارد. خبری ساده که برای من گزاره‌ای مهمل بود؛ مگر رود بی‌آب هم رود است؟ آن‌هم زنده رود!؟

کد خبر: ۳۸۰۰۳
۱۲:۱۱ - ۱۸ مهر ۱۳۹۸
 

دیدارنیوز ـ من که شب‌های دراز با رود سخن گفته بودم، روزهای پی‌درپی، پیاده تا سرچشمه‌اش راه پیموده بودم و جوشش زندگی را در آن یافته و دیده بودم که چگونه ققنوس‌وار هر بار به خشکی می‌گراید و دوباره رودی خروشان می‌شود، احساس می‌کردم راز رود برملا شده است. آنجا مسیلی خشک بود که گاه آب داشت و گاه نداشت و در این میانه، جایی برای موجود پویا و زنده‌ای که زنده رودش می‌خواندند، باقی نمانده بود.

 

در نگاه آن روز من، زنده رود نمرده بود، چراکه مرگ، خیال و معنا را از بین نمی‌برد؛ زنده رود، بی‌معنا شده بود. زنده رود، شیاری می‌نمود که گاهی آب از آن می‌گذشت. مردم از کف مسیل رفت‌وآمد می‌کردند و برخی از اینکه رودی آن‌چنان رمزآلود و ژرف نما و گاه هول‌انگیز اینک، این‌گونه عریان و دم‌دستی می‌نمود، خرسند بودند.

 

در پس‌زمینۀ رهگذرانی که از بستر خشک ‌رود رفت‌وآمد می‌کردند، پل، سازه‌ای پوچ و البته تا حدودی خیال‌انگیز می‌نمود و آنان که بااین‌همه، پا به حریم رود نمی‌گذاشتند و از روی پل می‌گذشتند، در مقایسه با دیگران، شاید سودازده و هذیانی به نظر می‌رسیدند.

 

هیچ‌گاه به‌درستی ندانستم که زنده رود، آن آبِ چنبره زده پشت سد بود یا این مسیلِ خشک یا حاصل حلول آب در تن مسیل و یا تناوبی از جریان آب‌وهوا در مسیل زمان؟

 

تنها بعدها دانستم که در آن آشکارگی راز رود برملا نشده بود، چراکه این تنها فرازی از زندگی ققنوس‌وار زنده رود بود. زنده رود، تسلسلی از مرگ و زایش است؛ چنان‌که زندگی چنین است. پس، دانستم که سخن مردم راست است و زنده رود، حتی آن هنگام که آب ندارد، زنده رود است.

 

منبع: کتاب «یک پل، سی‌وسه درنگ»، نوشته فرزاد گلی، از نشر آسیم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی