دیدارنیوز ـ عدهای از مردم نگران گرانی دوباره کالاها شدند و بیشتر از همه افرادی که بیمار دارند با یادآوری تجربههای سالهای شروع تحریمهای گسترده در تابستان 90، از گرانی و پیدا نشدن داروها ترس و رعشه به تنشان افتاد.
اولین واکنشهای منفی از زمانی آغاز شد که بحث خروج آمریکا از توافق برجام بر سر زبانها افتاد. افزایش تدریجی قیمت دلار باعث شد تا ولولهای در بازار ارز رخ دهد و مردم از ترس گرانتر شدن ارز به بانکها و صرافیها هجوم آوردند تا بتوانند در این میان سودی به جیب بزنند. خشم مردم هم با افزایش قیمت دلار بیشتر میشد و این گرانی زندگی همه را تحتالشعاع قرار داد.
هر چند مسوولان و سیاستمداران معتقد بودند بیرون آمدن آمریکا از توافق تغییری اساسی به حال مردم نخواهد داشت و همواره تاکید میکردند نه در موجودی دارو و نه گرانیهای اخیر بر ناکامی برجام کوچکترین تاثیری نداشتهاند. وزارت بهداشت بارها بر این موضوع تاکید داشت که خانوادههایی که بیمار دارند نگران پیدا کردن داروهای خود نباشند چرا که وابستگی ما به داروهای خارجی اندک است. حالا سوال اینجاست که واقعا وابستگی ما به داروهای خارجی اندک است؟ مشاهدات اما چیز دیگری میگوید. لااقل داروهای خارجی بعد از گذشت زمان کوتاهی تبدیل به کالایی نایاب شده است که متقاضیان آن برای به دست آوردنش دست به هر کاری میزنند. کافی است کمتر از یک ساعت جلوی یکی از داروخانههای خاص شبانهروزی وقت صرف کنید تا متوجه شوید این گفته مسوولان وزارت بهداشت در رابطه با عدم وابستگی ما به داروهای خارجی کمی دور از ذهن است.
مردم تاثیر برجام را حس نکردند
برخی از جامعهشناسان به این موضوع اشاره دارند که در اصل برجام بر زندگی اجتماعی مردمی که در شرایط سخت زندگی میکنند هیچ تاثیری نداشته که حالا با خروج آمریکا از توافق بخواهد دچار تزلزل شود. امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی اعتقاد دارد زمانی مساله برجام و خروج آمریکا از برجام را میتوانید حس کنید که آن زمانی که برجام برقرار شد، مردم تاثیر آن را حس کرده باشند. برجام اجتماعی چیست؟ اقدام مشترک در رابطه با حل مشکلات جامعه انجام میشود. عموم مردم باید منتظر شکوفایی در وضعیت معیشتی باشند و نقش دولتها برای برقراری ثبات و آرامش در زندگی مردم تعیینکننده و مهم است. اما سوال اینجاست که در این چند سال، آیا این حس برقرار شده است؟ بودن یا نبودن آمریکا در برجام برای طبقهای که در سختترین شرایط زندگی میکند، هیچ تفاوتی ندارد.
او تاکید میکند: برجام اجتماعی هیچ وقت برقرار نشده است که ما درباره تاثیرات آن صحبت کنیم. بسیاری از مردم در این قضیه واکنش اجتماعی خاصی نداشتند چراکه تاثیر آن را ندیدند. البته در بخشهایی برجام بخشی از مشکلاتی را که در زمینه تحریمها ایجاد کرده بود، از بین برد و تا حدودی فضای جامعه را تلطیف کرد. اما این برای قشر خاصی از جامعه ملموس و موثر بوده و برای عموم مردم جامعه ثمرهای نداشته است. به عبارت بهتر تاثیری در زندگی آنان نداشته است بنابراین واکنش اجتماعی قابل درک نیست چراکه تاثیر قبل و بعد از برجام را ندیدهاند.
با شکست برجام طبقه متوسط هم درگیر فقر میشوند
یکی دیگر از جامعهشناسان در رابطه با تاثیراتی که خروج آمریکا از برجام به جا خواهد گذاشت به «جهانصنعت» میگوید: نمیتوان از برجام به عنوان به عنوان یک پروژه شکست خورده نام برد چرا که هنوز امیدهایی برای ادامه راه وجود دارد؛ اما اگر برجام با شکست روبهرو شود شاهد این خواهیم بود که فقر رشد بیشتری کند و این بار طبقه متوسط جامعه هم درگیر فقر شود. یکی از ایراداتی که در این خصوص میتوان به دولت گرفت نداشتن شفافیت و صراحت با مردم است، کسی نمیداند سیاستهای دولت چیست و آیا راهحلی برای خروج از این شرایط دارد یا خیر؟
رضا امیدی با اشاره به تحریمهای گذشته خاطرنشان میکند: با توجه به تجربههایی که در تحریم سالهای 90 تا 92 داشتیم به راحتی میتوان گفت که اگر تحریمها دوباره آغاز شود با شرایط سختتری نسبت به سالهای گذشته مواجه میشویم و وضعیت معیشتی مردم خیلی جدیتر به خطر میافتد چراکه در این برهه زمانی با گرانیهای متعدد در سایر حوزهها از جمله مسکن، خودرو و یا حتی مواد غذایی در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم.
این جامعهشناس در پایان صحبتهای خود به این مساله اشاره میکند که دولت باید تکلیف خود را با مردم روشن کند و به صراحت بگوید برنامهاش برای مقابله با وضعیت و شرایط موجود چیست؛ تا الان با توجه به وضعیت هیجانی بازار به نظر میآید دولت یا خیلی امیدوار است که میتواند با حمایت اروپا به نتیجهای دلخواه برسد یا میتوان نتیجه گرفت بی برنامه است و سیاست خاصی برای بهبود شرایط ندارد که این امر باعث میشود پیامدهای بیشتری به سمت جامعه نشانه گرفته شود.
پرخاشگری و سرخوردگی از پیامدهای ناامیدی از دولت
دیماه 94 بود که چشمان منتظر مردم ایران به اخبار دوخته شده بود تا شاید بعد از سالها تلاش از نتیجه حاصل از نشستهای گروه 1+5 باخبر شوند. آن روزها بعد از شنیدن خبر توافق مرد و زن، کودک و سالمند همه در کنار یکدیگر جشن گرفتند و شادی کردند. روزهایی که برای همه ما پر از خاطره و امید به روزهای بهتر بود. همین مردم برای پیروز شدن دوباره حسن روحانی از هیچ تلاشی دست نکشیدند تا امیدشان پروبال گیرد و روزهای بهتری را تصور میکردند، اما غافل از اینکه چند ماه بعد با گرانیهای گستردهای روبهرو خواهند شد که همان قدرت خرید اندک را هم از آنها میگیرد. با افزایش ناگهانی قیمتها و دست آخر خروج آمریکا از برجام آن اندک امید هم از دلها رخت بر بست و این روزها مردم ایران بیش از همیشه سرخورده و افسرده به نظر میرسند.
پروین ناظمی روانشناس در گفتوگو با «جهانصنعت» در رابطه با سرخوردگیهایی که پس از اتفاقات اخیر برای مردم ایران رخ داد میگوید: شدت تاثیرگذاری اتفاقات روی افراد متفاوت است. از یک موضوع واحد یکی بیشتر ضربه میخورد و دیگری کمتر. داستان سرخوردگی مردم ما هم از این قاعده مستثنی نیست. وقتی گروهی برای هدفی مشترک تلاش میکنند و در دل امید دارند از جان مایه میگذارند تا به هدف برسند و اگر به هدف نرسند دچار افسردگی و سرخوردگی میشوند که اولین پیامد آن استرس و پرخاشگری است. در این شرایط مردم با کوچکترین تلنگری به هم میریزند و پرخاش میکنند. واقعیت این است که جامعه نمیتواند خشم خود را از طرق منطقی و درست بیرون بریزد و در خوشبینانهترین حالت با کوچکترین برخوردی این خشم منجر به دعوا و درگیری میشود. مردم یک جامعه زمانی که نتوانند خشم خود را تخلیه کند به قشر ضعیفتر روی میآورند و سعی میکنند در روابط بر آنها تحکم کنند. مثلا یک پدر سعی میکند خشم خود را از محیط روی همسر یا فرزندش خالی کند، مردم به خاطر ناکامیهایی که از جامعه دریافت میکنند و این طرز مقابله دچار یک دور باطل و تسلسل معیوب میشوند.
پروین ناظمی در ادامه با تاکید بر گرانیها اظهار میکند: وضعیت روحی مردم خوب نیست. هر روز که بیدار میشویم نگران این هستیم که چه چیزی گران شده و قدرت خریدمان چقدر پایینتر آمده است. تا زمانی که شرایط اقتصادی اجازه نمیدهد از این شرایط روحی و مالی بیرون بیاییم همچنان داخل بحران هستیم و شرایط بدتر و بدتر میشود. جامعه به سمت سود و منفعت شخصی رفته و هر کسی تنها به نفع سود شخصی خودش است و به شرایط دیگران توجهی نمیکند.
او در آخر به شرایط نسل جدید اشاره میکند و ادامه میدهد: ما نسلی هستیم که جنگ را دیده، تحریم و نداشتن را دیده؛ تحمل این شرایط برای ما آسانتر است تا نسلی که در وفور نعمت زندگی کرده و با این واژهها بیگانه است. برای بچههای ما کنار آمدن با این شرایط بسیار سخت است و این سرخوردگیها خشم و استرس آنها را بیشتر میکند. اگر شرایط کشور به ثبات نرسد با نسلی جدید از سرخوردگی، خشم و پرخاش مواجه خواهیم بود.
منبع: روزنامه جهانصنعت/ریحانه جولایی/۳ تیر ۹۷