بعد از ۶۶ سال هنوز نگاه ما نسبت به کودتای ۲۸ مرداد سیاسی و منبعث از نگاه ایدئولوژیک است. سعی کردیم که از کودتای ۲۸ مرداد برای باورهای فعلی خود بهره برداری سیاسی بکنیم، تردید ندارم چارهای جز گفتن حقیقت تاریخ نداریم. دکتر مصدق از اردیبهشت ۱۳۳۰ زمام دار امور مملکت بود و ضمن اینکه در اتخاذ استراتژی سیاست داخلی و خارجی اشتباهاتی کرد، ولی ما به عنوان ایرانیان امروزی چارهای نداریم جز اینکه تاریخ را تاریخی بررسی کنیم نه سیاسی؛ که معلوم شود که اولاً کودتا به چه شکلی اتفاق افتاد و چه کسانی کودتا را انجام دادند، لذا باید عینک ایدئولوژیک را کنار زده و نگاهی دیگر به کودتای ۲۸ مرداد بیاندازیم.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: مرداد ۱۳۳۲ یادآور اتفاقی در تاریخ ایران است که با گذشت ۶۶ سال هنوز میتوان ابعاد تازهای از آن حادثه جویا شد، کودتایی که منجر به سرنگونی دولت قانونی دکتر محمد مصدق شد. از همان ابتدا هم نقش مثلث خارجی، طرفداران شاه و روحانیون مخالف مصدق در سرنگونی دولت محمد مصدق برای خیلیها روشن بود، اما تنها در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بود که ابعاد بیشتری از نقش ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و روحانیون ایرانی در سقوط نخست وزیر ملی گرای ایران هویدا شد. در سال ۱۳۸۲ دولت آمریکا اسنادی را که از حالت طبقه بندی و محرمانه خارج شده بود را منتشر کرد که گویای دخالت مستقیم آژانس اطلاعات محرمانه آمریکا (سیا) با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (اسآیاس)، با همراهی ارتش شاهنشاهی ایران، کمک طرفداران محمدرضا پهلوی و پشتیبانی مخالفان محمد مصدق بود.
اینکه هر کدام چه مقدار نقش داشتند و در این رهگذر سود و زیان اصلی این ماجرا به چه جریانی رسید، نظرات بسیار پراکنده است. کودتایی در ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ در ایران اتفاق افتاد که تا به امروز منشأ خیلی از حوادث و پیامدها بوده است. شاید انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ اولین واکنش تاریخی مردم ایران بود که ملی گرایان ایران در مشارکت با مذهبیها به کودتای فوق الذکر انجام دادند.
در تحولات تاریخی دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیار مهم، ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران، تازه بود، آمریکا تا سال ۱۳۳۲ خورشیدی (۱۹۵۳ میلادی) هوادار ملی شدن نفت ایران بود و مهمترین دلیل آن هم افزایش بیسابقه کمکهای مالی دولت آمریکا در دوران نخستوزیری مصدق به ایران بود. بریتانیاییها برای همراه کردن آمریکاییها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیستها داشتند. اسناد منتشر شده وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها در ایران بیش از هر چیز نگرانیهای ژئواستراتژیک داشتند. این اسناد نشان میدهند که حضور شوروی در همسایگی ایران، حساسیت ویژهای در دولتهای آمریکا پس از جنگ جهانی ایجاد کرده بود. دست کم سه سال پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آمریکاییها برنامه جامعی برای مقابله با «تهدید کمونیسم» در ایران داشتند.
کودتای ۲۸ مرداد از بحث برانگیزترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود و صفبندیهای سیاسی جدی میان طیفهای مختلف دربارهٔ آن وجود دارد. طرفداران محمدرضا پهلوی، نخستوزیر وقت را به نقض قانون اساسی مشروطه متهم و از برکناری او توسط شاه با همراهی ارتش دفاع میکنند. آنها نقش دولتهای خارجی در این رویداد را مردود دانسته و این کودتا را «قیام و رستاخیز ملی» مینامند و روحانیونی که تا قبل از آن همراه و همپیمان محمد مصدق بودند، دست از حمایت او برداشته و به روایتی با کودتاچیان همراه شدند. این استنباط از لابلای اسناد منتشر شده سیا در سال ۱۳۸۲ خورشیدی به دست میآید.
بنا بر اسناد، سیا از حدود دو سال و نیم قبل از کودتا، کاشانی را به عنوان یک «هدف اطلاعاتی» در تیررس خود داشته تا «ائتلاف نامقدس گروه مصدق و آیت الله کاشانی» را بر هم بزند. مقامات سیا در اسفند ۱۳۲۹ (مارس ۱۹۵۱) دو گزینه را پیشنهاد کردند: تطمیع کاشانی با پول یا تخریب شخصیتش با حملات تبلیغاتی.
در یک گزارش سفارت مورخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۰ (مطابق ۲۰ اوت ۱۹۵۱) مقامات آمریکایی در تهران به واشنگتن گفتند که کاشانی به غیر از خصومت شدید با بریتانیا یک ویژگی بارز دیگر دارد و آن هم با هوش بودن او در خصوص درک شرایط سیاسی و استفاده از فرصت ها است.
اختلافات بین مصدق و کاشانی به حدی اوج گرفته بود که چند هفته بعد از کودتا آیت الله کاشانی در مصاحبهای با روزنامه اخبارالیوم مصر در مورد مجازات مصدق گفت: «طبق شرع شریف اسلامی، مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش در جهاد خیانت کند، مرگ است».
خبرنگار مصری همچنین سوال کرد که آیا در آنچه اتفاق افتاده «انگشت بیگانه» میبیند یا نه؟ کاشانی نیمه سیگاری آتش میزند و میگوید: «ما خیلی ساده هستیم، خیلی ساده. وضع خوبیست و خطر برطرف شده. این مصدق راه را گم کرده و مستحق این عاقبت بود». «اما در مورد انگشت خارجی، تا آنجایی که من میدانم چنین چیزی نبوده. مصدق علیه شاه شورید و موقعیت و نفوذ شاه را در بین مردم فراموش کرد».
اینکه چگونه تصویری از حوادث و اتفاقات دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی در ذهن نسل امروز ایران وجود دارد یا تعاملات گروههای مختلف سیاسی مانند دکترمحمد مصدق و آیت الله ابواقاسم کاشانی بر چه اساسی شکل گرفت و اتحاد و اختلاف آنها بر چه پایههایی شکل میگرفت و همچنین خارجیهایی مانند آمریکا و انگلیس تحت کدام اراده و با درخواست کدامین شخص، اشخاص، گروه یا نهاد، خود را محق در ورود به سپهر سیباسی ایران میدانستند، همچنان دارای ابهام است و نیازمند مطالعه بیشتر.
در همین رابطه، دیدارنیوز از صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران پرسید چه ابعادی از کودتای ۲۸ مرداد درست روایت نشده و چه ناگفتههایی وجود دارد که وی در پاسخ گفت: در خصوص ۲۸ مرداد یکسری مفروضات وجود دارد. ۶۶ سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد، از سال ۱۳۳۲ تاکنون یک سری از مطالب را فرض گرفته ایم. اولین، مهمترین و بزرگترین مفروضه ما این است که حق با ما بوده است و انگلیسیها هیچ حقی نداشته اند، چون نفت ما را به تاراج میبردند، ما کاملاً محق بودیم نفت را ملی کنیم، این مفروض قابل بحث است.
وی با بیان اینکه فرض دوم ما این بود که طی آن ۵۰ سال (دوران قبل از کودتا) هیچ کدام از مسئولان و بزرگان از جمله شاه، وزرا، وکلای مجلس و نخست وزیران هیچ کاری نکردند، افزود: در این فرض آنها آدمهای وابستهای بودند و در آن ۵۰ سال در قبال ظلم و خیانت انگلیس سکوت کرده بودند و فرض سومی که برای خود قائل هستیم این است که بعد از ملی شدن نفت و در دو سال و اندی که دکتر مصدق زمامدار امور مملکت بود، تمام کارهای ما درست بوده است.
استاد دانشگاه تهران یادآور شد: فرض چهارمی که در نظر میگیریم این است که دکتر مصدق به روحانیت، اسلامگرایان و فدائیان اسلام پشت کرد و سقوط دولتش نتیجه این عمل اوست. این فرض میگوید به همین دلیل مردم به یاری دکتر مصدق نشتافتند. البته مفروضه دیگری نیز هست که که بیشتر بعد از انقلاب مطرح شده است و آن این است که دکتر مصدق نباید به آمریکائیها اعتماد میکرد، خیلی اشتباه کرد که به آنها اعتماد و اطمینان کرد و نتیجه میگیرند که کودتای ۲۸ مرداد چوب اعتمادش به آمریکا بود. همه این فرضها و مفاهیم یا کامل نیست یا نادرست است.
وی ادامه داد: مصدق چه کار کرد که مستحق شکست بود؟ چه گامی را برداشت و چه کار کرد که نباید میکرد و در رابطه با آمریکاییها چکار نکرد؟ میگویند مصدق به آمریکا اعتماد کرد و چوبش را خورد. این مطلب را بارها و بارها هم شنیده ایم. این مطلب یک مطلب مندرآوردی و دروغی است که تندروها بعد از انقلاب القا کرده اند و در راستای سیاست آمریکا ستیزی تنظیم شده است. میخواهند بگویند حق با ما است. از نظر آنها دشمنی با آمریکا باید ادامه پیدا کند و مصدق را به عنوان نمونه مطرح میکنند که اعتماد کرد و جواب عکس گرفت. معنی این گزاره این است که رابطه با آمریکا به هر حال به زیان ایرانیان است.
زیباکلام با بیان اینکه بعد از ۶۶ سال هنوز نگاه ما نسبت به کودتای ۲۸ مرداد سیاسی و منبعث از نگاه ایدئولوژیک است، خاطرنشان کرد: سعی کردیم که از کودتای ۲۸ مرداد برای باورهای فعلی خود بهره برداری سیاسی بکنیم، اما من تردید ندارم چارهای جز گفتن حقیقت تاریخ نداریم. دکتر مصدق از اردیبهشت ۱۳۳۰ زمامدار امور مملکت بود و ضمن اینکه در اتخاذ استراتژی سیاست داخلی و خارجی اشتباهاتی کرد، ولی ما به عنوان ایرانیان امروزی چارهای نداریم الا اینکه تاریخ را تاریخی بررسی کنیم نه سیاسی؛ که معلوم شود که اولاً کودتا به چه شکلی اتفاق افتاد و چه کسانی کودتا را انجام دادند، روحانیون و ... واقعاً در ملی شدن نفت چه نقشی داشتند. ما چارهای نداریم که عینک ایدئولوژیک را کنار زده و نگاهی دیگر به کودتای ۲۸ مرداد بیاندازیم.
این استاد دانشگاه در خصوص نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت، کودتای ۲۸ مرداد و بعد از آن گفت: اظهارات او در مصاحبه با روزنامههای عربی و خارجی در هفتههای بعد از کودتا نشان میدهد به شدت از سقوط دولت مصدق و همکاری جدید با حکومت شاه رضایت دارد و مصدق را سزاوار مرگ میداند. نگاه رسمی جمهوری اسلامی که بعد از انقلاب نسبت به این جریان القا شده به این صورت است که آیت الله کاشانی در ابتدا در جریان ملی شدن نفت بود، با دکتر مصدق همکاری میکرد، اما بعد با مصدق اختلاف پیدا کرد.
وی در پایان اظهار داشت: در حالی که آیت الله کاشانی در بغض و کینه نسبت به دکتر مصدق تا آنجا پیش رفت که تنها بحث مخالفت با او نبود. آیت الله کاشانی عملاً از دربار و شاه حمایت کرد و کمترین کارش سکوت در مورد کودتا بود و انگار نه انگار که کودتا در حال رخ دادن است. بعد از کودتا هم دکتر مصدق را مقصر و او را متهم به خیانت کرد.
سوالات پیرامون تاریخ سیاسی ایران بخصوص حول کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از آن وجود دارد که هرکس از زاویه خود به آن مینگرد که هرنگاه و تحلیل نیز ریشه در خاستگاه فکری و تعلق خاطر افراد به روش و منشی دارد. حتما مطالبی که در این گزارش آورده شده را می توان از زوایای دیگر نیز نگاه کرد یا از زبانهای مختلف شنید و نتیجه متفاوتی گرفت.