دیدارنیوز ـ بهگفته مسئولان آموزشی مجرم مدرسه غرب تهران از نیروهای غیررسمی در مدرسه بوده است. بهنظر نگارنده این گزارش، توجیه غیررسمیبودن این نیرو تنها نوعی «عذر بدتر از گناه است» که نبود روش گزینشهای اصولی معلمان و کادر اداری را روشنتر از قبل روبهروی دیدگان مردم قرار میدهد.
در حال حاضر نیرویهای رسمی آموزش و پرورش نیز هیچگونه آزمونی به منظور ارزیابی سلامت روان طی نکردهاند و تنها به ارزیابی میزان دانش و همچنین انگیزهها و ارزشهای اعتقادی - مذهبی آنها توجه شده است. حال پرسش آن است که آیا التزام معلمان به ارزشهای اعتقادی- مذهبی دلیل خوبی برای تایید سلامت روان آنهاست یا خیر. در واقع تایید اخلاق مندی کادر اداری مدارس چقدر به تایید سلامت روانی آنها مرتبط است و آیا این دو رابطه لازم و ملزومی با یکدیگر دارند. مشکل اساسی که آموزش و پرورش سالهاست با آن مواجه است بیتوجهی به سلامت روان معلمان است. در واقع دانشآموزان تحت آموزش و تربیت افرادی قرار میگیرند که هیچتضمینی برای سلامت روان در آنها وجود ندارد. بنابراین در اثر خروج معلمان از یک فرآیند گزینش غیراستاندارد هر چند سال یکبار شاهد اخبار ناخوشایندی از برخورد خشونتآمیز معلم یا کادر اداری با دانشآموزان هستیم. گاهی برخورد خشونتآمیز معلم با دانشآموز به حدی در شخصیت او تاثیرگذار است که آثار منفی خود را در آینده او نیز به نمایش میگذارد و آسیب جدی به روان و شخصیت او وارد میکند.
اخلاقیات رنگباخته
اخلاقیات در جامعه امروز رو به انحطاط رفته است و جامعه از مسائل مهم اخلاقی رنج میبرد. آنچه امروز میتواند کلید حل مشکلات متعدد اخلاقی باشد توجه به نقش اصول تربیتی و پرورشی کودکان و نوجوانان به منظور ایجاد اخلاقمداری و جامعهپذیری در آنهاست. نقش معلم در این راستا ارزشمند و انکارناپذیر است و باید برای آن برنامهریزیهای دقیق و اصولی داشت. در واقع نقش او تکمیلکننده وظایف والدین است تا اگر به هر علت والدین آنچنان که باید در زمینه آموزش اصول اخلاقی و تربیتی موفق عمل نکردند معلم بتوانند خلأهایتربیتی را در کودکان و نوجوانان بپوشاند و آنها را برای انتخاب زندگی سالم و اخلاقی در آیندهای نزدیک رهنمون باشد. اگر کادر اداری در مدارس از معیارها و هنجارهای اخلاقی جامعه به دور باشند یا به هر نحو براساس اصول جامعه قدم برندارند در این صورت آینده دانشآموزان نیز چندان روشن نخواهد بود و بهعنوان مثال از طریق افرادی مانند ناظم خاطی به سوی آیندهای رو به انحطاط و نابودی قدم برمیدارند. از سوی دیگر بیاعتمادی به فضای آموزشی مدارس تبعات بسیار مخربی را بر جامعه میگذارد. هر چند تا امروز مدارس یکی از سالمترین محیطهایاجتماعی بودهاند، اما این سابقه روشن دلیل کافی برای ادامه این روند نیست.
در واقع اگر بپذیریم که ارزشهایاخلاقی در جامعه روزبه روز کمتر شوند و ناهنجاریها جای خود را به هنجارها دهند این پرسش ایجاد میشود که مدارس تا چه زمانی قادر به مقاومت در مقابل سیل بیاخلاقیهای رایج در جامعه هستند و این بیاخلاقیها تا چه برههای پشت دیوار مدارس کشور باقی میمانند. در حالحاضر بهگفته مسئولان آموزش کشور مسائلی مانند اعتیاد، مصرف مشروبات الکلی و همچنین روابط پرخطر جنسی از پشت دیوارهای بلند مدارس به داخل آنها راه یافتند. هرچند هیچمسئولی معلمان و کادر آموزشی را در ارتباط با راهیابی این ناهنجاریها به مدارس مقصر قلمداد نکرده است، اما باید پرسید تاکنون نقش آنها در کنترل و کاهش این آسیبها در مدارس چه میزان بوده است؟
لزوم سلامت روان معلمان
معلمان و کادرآموزشی- اداری مدارس تنها زمانی میتوانند دانشآموزان را از گزند آسیبهایاجتماعی موجود در جامعه نجات دهند که خودشان با آنها دست به گریبان نباشند. امروز علاوه بر مدارس دولتی بسیاری از مدارس غیرانتفاعی نیز در بسیاری از مناطق و شهرهای ایران وجود دارند و غالب نیروهای آموزشی آنها را نیروهای غیررسمی تشکیل میدهند. برخی نیروهای غیررسمی آموزشی در کشور مصاحبههای کاری منسجمی را پشت سر نمیگذارند و همچنین برای استخدام آنها مراحل قانونی بهصورت کامل طی نمیشود، بنابراین شاید بتوان آنها را مانند هندوانه دربستهای دانست که مشخص نیست در نهایت به کام دانشآموزان شیرین و خوشگوار میآیند یا نارس و بدمزه. معلمها هم مانند دیگر اقشار جامعه خطاهایی دارند و ممکن است در محل کارشان دچار خطاهایی شوند که جرم باشد. باید سازمانی وجود داشته باشد تا به این جرائم رسیدگی کند و برای معلمان خطاکار حکم انفصال ازخدمت صادر کند اما مشکل اینجاست که اصلا آموزش و پرورش هیچبرنامه و پروتکلی برای برخورد با جرائم معلمها در محیطهای آموزشی و در ارتباط با دانشآموزان ندارد. بنابراین اگر معلم با دانشآموز برخورد فیزیکی داشته باشد یا او را تحت آزار کلامی و در موارد نادر آزار جنسی قرار دهد والدین دانشآموز هیچراهکار قانونی جز شکایت در مراجع قضائی برای اثبات جرم معلم و همچنین محکومیت آن پیش رو ندارند. این درحالی است که پروندههای قضائی متعدد و مفتوح در قوهقضائیه گواه روشنی بر پرکاری و ازدیاد وظایف در این قوه است و رسیدگی به این پروندهها فرآیندی زمانبردارد. بنابراین راهکار بهتر برای جلوگیری از تکرار اینگونه حوادث تلخ الزام بر آزمونها و گزینشهای سلامت روان برای معلمان و کادر اداری در مدارس است. در این صورت میتوان بهشدت به وجود نسلی سالم و پرنشاط امیدوار بود.
لزوم انجام آزمایشات معتبر سلامتروان
یک کارشناس آموزش در گفتوگو با «آرمان» با تاکید بر لزوم گزینش سلامت روان برای معلمان میگوید: معلمان نقش موثری در آموزش دانشآموزان دارند و یکی از اضلاع مثلث آموزش دانشآموز- مدرسه و معلم را تشکیل میدهند. باتوجه به آنکه آنها با دانشآموزان در ارتباط مستقیم هستند، ممکن است گاهی برخوردهای آنها با دانشآموزان درست نباشد. محمدرضا نیکنژاد میافزاید: معلمان باید نسل آینده را آموزش دهند، بنابراین نهتنها معلمان بلکه مربیان پیشدبستانی یا پرستاران کودک نیز با روشهای مختلف افزون بر آزمونهای سنجش علمی مورد سنجش رفتاری و روحی نیز قرار بگیرند تا مشکلی از نظر سلامت روان نداشته باشند. او خاطرنشان میکند: امروز معلمان در دو سطح و در زمان استخدام مورد سنجش اعتبار علمی و اعتقادی قرار میگیرند، اما هیچگونه گزینشی در مورد سلامت روانی پشت سر نمیگذارند. نیکنژاد میگوید: در واقع بحث توجه به سلامت روان معلمان و کادر اداری هیچگاه بهصورت جدی مدنظر مسئولان آموزشی کشور نبوده و تنها به مانند یک موج و پس از بروز اتفاقات ناگوار در برخی مراکز آموزشی سر زبان آنها افتاده است. امروز برخی شروط در مورد ویژگیهای جسمانی مانند چهره، رنگ چشم، جثه، قد و ... برای معلمان وجود دارد، درحالی که جای این میزان تمرکز بر ویژگیهای جسمانی معلمان باید بر ویژگیهای اخلاقی و مسائل روانی آنها تمرکز داشت. او تاکید میکند: امروز بهدلیل شرایط اقتصادی و بیکاری در جامعه هجوم زیادی از سوی مردم برای استخدام در آموزش وپرورش وجود دارد و بسیاری از افراد در آزمونهای استخدامی شرکت میکنند، بنابراین به میزان زیادی نمیتوان افراد را در زمینههای مختلف جداسازی کرد.
نیکنژاد میافزاید: معلمان دورهابتدایی و متوسطه اول باید در بدو استخدام و هنگام آموزش تحت گزینش و مصاحبه قرار بگیرند، زیرا آنها با کودکان و نوجوانی در تماس هستند که هنوز شخصیت آنها بهدرستی شکل نگرفته است. او خاطرنشان میکند: سنجش در این مورد میتواند بهصورت غیرمستقیم باشد، در واقع مدیر مدرسه میتواند توسط روشهایی مانند هیات ناظر بر عملکرد معلمان در مدارس پایشهای روانی معلمان را انجام و آنها را همواره تحت نظارت قرار دهد. البته در کنار این پایشها سنجشهای فوقالذکر نیز بهصورت سازمانمند باید وجود داشته باشد. نیکنژاد تاکید میکند: این پایشها صرفا نباید برای معلمان باشد و تمام افرادی که در سطوح مختلف با دانشآموزان و کودکان در تماس هستند باید آنها را انجام دهند. او میگوید: آموزش و پرورش یکی از نهادهای بهشدت بیمار در کشور است و گرفتاریهای بسیاری دارد و بیماریهای اقتصادی، ساختاری و ایدئولوژیک آن دیده نمیشود. یکی از مهمترین آنها اقتصاد و بیتوجهی به بودجه این وزارتخانه است. فشارهای روانی و اقتصادی معلمان گاهی آنها را درگیر انواع خشونت میکند و بخشی از مساله بیتوجهی به معلم و آموزش و پرورش است. هنوز آنگونه که انتظار میرود آموزش و پرورش در اولویت نیست. در فرآیندی چندساله باید به مسائل اقتصادی و معیشتی و همچنین ویژگیهای اخلاقی معلمان رسیدگی کرد و یکی از موارد مهم، رسیدگی به سلامت روان معلمان و کادر آموزشی است.
منبع: روزنامه آرمان امروز/ آرزو ضیایی/۲۴ خرداد ۹۷