اسمش را سرنوشت، معجزه یا هرچیز دیگر بگذارید ولى قطعا زمان پایان زندگى ١٠نفرى که در این لیست قرار دارند نرسیده بوده است. از سقوط هواپیما تا اصابت با صاعقه، تمام این داستانها دیوانه کننده و عجیب هستند ولى زنده ماندن نقش اصلى این داستانها حتى عجیبتر است.
دیدارنیوز ـ اسمش را سرنوشت، معجزه يا هرچيز ديگر بگذاريد ولى قطعا زمان پايان زندگى ١٠نفرى كه در اين ليست قرار دارند نرسيده بوده است. از سقوط هواپيما تا اصابت با صاعقه، تمام اين داستانها ديوانه كننده و عجيب هستند ولى زنده ماندن نقش اصلى اين داستانها حتى عجيبتر است.
روى ساليوان(Roy Sullivan)
برخى معتقدند هفت، عدد خوش يمنى است اما اين عدد به هيچ وجه براى «روى سالیوان» خوشايند نيست. اين مرد بدشانس در ٣ دهه زندگيش ٧بار مورد اصابت صاعقه قرار گرفته است.
ضاهراً روى يك رسانای طبيعى جريان برق است! اما ساليوان زنده ماندن معجزه آسای خود را قبول نداشت و نهايتاً جان خود را با شليك گلوله اى به مغزش گرفت.
وسنا والوويچ(Vesna Vulovic)
وسنا قطعاً خوش شانسترين مهماندار هواپيما به شمار ميرود. وسنا با اينكه بيش از ٤٠ سال پيش از انفجار هواپيمايى كه در آن مهماندار بود و تمام دوستان و مسافران را در حالت مرگ ديده بود جان سالم به در برد، هنوز هم خاطرهاى از آن اتفاق ندارد و تمام خاطرههاى آن انفجار را از ياد برده است.
والوويچ از سقوط از ارتفاعى حدود ٣٣٠٠٠ فيت، كُما و خطر فلج شدن دائمى جان سالم به در برد.
فرين سلاك(Frane Selak)
اين مرد بدشانس فقط از يك اتفاق ناخوشايند جان سالم به در نبرد بلكه از سرى دنباله دار آنها سربلند بيرون آمد. فرين از قطار خارج شده از ريل، انفجار مخزن سوخت، سقوط هواپيما و چپ كردن اتوبوس در جادهاى يخ زده زنده و سالم بيرون آمد. هرچند با وجود تمام اين اتفاقها فرين سلاك لقب خوش شانسترين مرد جهان را كسب كرد آن هم با برد بليط لاتارى!
آرون رالستون(Aron Ralston)
داستان آرون ممكن است برايتان آشنا باشد مخصوصاً كه فيلمى هم از آن درست شده است. رالستون ١٢٧ ساعت بين دو تخته سنگ گير كرده بود او تشنه و خسته بود و به هيچ وجه اميدى به نجات خود نداشت پس با چاقويى نسبتا كند دست خود را بريد. او از ١٢٧ ساعت درد، بىآبى، بىغذايى و خونريزى نجات پيدا كرد.
موآرو پراسپرى(Mauro Prosperi)
همه در مرحلهاى تشنگى شديد را احساس كردهايد ولى مطمئناً نه تا حدى كه از ادرار خود بنوشيد! پراسپرى به عنوان دوندهاى مشتاق و پرشور در مسابقات دو ماراتون صحرا مراكش شركت كرد اما طوفان شن وى را از راه مسابقه خارج كرد. موآرو كه راه اصلى خود را گم كرده بود چند صد كيلومتر را دويد تا به همسايگى الجزاير رسيد و در مسجدى مخروبه پناه گرفت و از حيوانات مرده آنجا تغذيه كرد. پراسپرى بعد از يك خودكشى نافرجام توسط تيم نجات پيدا شد و به خانوادهاش برگردانده شد.
آناتولى بوگورسكى(Anatoli Bugorski)
به عنوان يك محقق كار خود را با شتابدهندههاى ذرات و پرتوهاى پروتون بسيار جدى گرفت. در سال ١٩٧٨ وقتى يكى از دستگاههايش به مشكل خورد او تصميم گرفت خودش آن را تعمير كند. در حين تعميرات سر او بين يك فشاردهنده قرار گرفت و با شدت زيادى سرش به سمت تو فشار داده شد! با اينكه از چند ساعت بعد صورتش شروع كرد به ورم كردن و پوست صورتش كنده ميشد ولى به گونهاى عجيب مغزش آسيب جدىاى نديد. البته آناتولى بعد از اين اتفاق ديگر قادر نبود طرف چپ صورت خود را تكان دهد.
تيم دانشگاهى راگبى استلا ماريس(Stella Maris’ College Rugby)
داستان از جايى شروع شد كه یک تيم راگبى براى مسابقات از اروگوئه به شيلى میرفت که به شكل مرموزى سقوط كرد. برخى از افراد داخل هواپيما زنده مانده بودند و بعد از اينكه تيم جست و جو از پيدا كردن آنها قطع اميد كرد، آنها شروع كردند به خوردن گوشت هم تيمى هاى مردهشان تا مدت بيشترى زنده بمانند! در نهايت دو نفر از آنها به شيلى رسيدند و تيم نجات براى دوستان خود آوردند. اين تيم راگبى ٧٢ روز در بالاى كوه زنده ماندند.
هلن كلبن(Helen Klaben)
اكثر ما نميتوانيم حتى چند ساعت بدون خوردن تكهاى كوچك خوراكى يا غذا زندگى كنيم حال تصور كنيد كسى ٤٢ روز كامل بدون خوردن هيچ چيز زنده بماند! كلبن و رالف فلورس بعد از سقوط هواپيماى تك موتورشان در بيابان يوكون ٤٢ روز بدون غذا سر كردند و مقدار قابل توجهى از وزنشان را از دست دادند. كلبن كه زخمى شده بود و قادر به حركت نبود اما فلورس در نهايت توانست پيغام كمك(sos) را روى زمين نقاشى كند كه باعث نجاتشان شد.
پون ليم(Poon Lim)
زمانى كه كشتى تجارتى كه پون در آن بود غرق شد، او به مدت چهار ماه روى تكه چوب باقى مانده از بقاياى كشتى زندگى كرد. ليم خوشبختانه قبل از غرق شدن كشتى توانست چند غذاى بسته بندى شده و آب از انبار بردارد تا مدتى زندگى كند. پون ليم توانست بدون هيچ زخم جدى و در سلامت كامل به جز مقدارى دى هايدريشون ناشى از كمبود آب از اين اتفاق جان سالم به در ببرد.
آنا بگنهولم(Anna Bagenholm)
بگنهولم از زنده يخ زده شدن نجات پيدا كرد! در سال ٢٠٠٠ وقتى آنا كه درس پزشكى ميخواند براى اسكى به كوه رفته بود ورقه نازك يخ زيرپايش شكست و در زير آب درياچه كه رويش يخ بسته بود محبوس شد و به مدت ٨٠ دقيقه زير آب فقط از طريق راه كوچكى تنفس میكرد. در نهايت او نجات پيدا كرد ولى در اين تجربه تا حدى دماى بدنش افت پيدا كرد كه هم اكنون پايين ترین درجه بدن در جهان با ٥٧ درجه فارنهايت (دمای بدن انسان نرمال ٩٨.٦ است) را دارد.
منبع: viralxfiles
ترجمه: صدف بهرامیراد