سارا در حالی که پک عمیقی به سیگارش میزند ادامه میدهد: واقعیت این است که مردها قدرتمندند، همه چیز در دنیا در دست آنهاست، آنها هر کاری بکنند موجه است، هیچ کس آنها را به خاطر هیچ کاری سرزنش نمیکند، محدودیتی ندارند، نه دولت و نیروی انتظامی و گشت ارشاد به آنها گیر میدهد؛ نه خانواده و پدر و مادر، اما برای دخترها اینطور نیست. برای همین است که من دوست ندارم دختر باشم. با پوشیدن این لباسها و رفتار پسرانه، جنسیت واقعی خودم را کم کم فراموش میکنم، مخصوصا که دوستهای من هم مثل خودم هستند.
دیدارنیوز ـ
مرضیه حسینی: تام بوی در غرب به نوعی استایل اطلاق میشود که در عین تنوع، یک ویژگی مشترک دارد و آن مردانه بودن این سبک از پوشش است. در ایران تام بویها دخترانی هستند که موهای خود را میتراشند، شلوارهای گتدار و گشاد و پیراهنها و تی شرتهای گشاد پسرانه به تن میکنند، کلاه بر سر میگذارند، از دستبندهای با اشکال زمخت و مردانه استفاده میکنند و در نحوه صحبت کردن و حتی راه رفتن میکوشند از مردان تقلید کنند.
دختران پسر نما
این روزها در کوچه و خیابان، از کنار نوجوانانی رد میشویم که با یک نگاه گذرا به آنها به ویژه در زمستان نمیتوانیم جنسیت آنها را از روی پوشش تشخیص دهیم، دخترانی که موهای خود را تراشیده اند و پیراهن و شلواری گشاد و مردانه به تن کرده اند و سیگاری گوشه لب دارند و تلاش میکنند شبیه پسرها و با ادبیات آنها صحبت کنند.
این طیف از دختران که بیشتر در میان نوجوانان دیده میشوند را اصطلاحا «تام بوی» میگویند. از حیث اقبال عمومی و واکنشهایی که نسبت به این سبک از پوشش و رفتار وجود دارد، این دختران اغلب مورد انتقاد، قضاوت و حتی نفرت بعضی از مردم هستند، زیرا پوشش، گفتار و رفتار آنها هنجارشکنانه و حتی زننده تلقی میشود.
نکته جالب در زیست تام بویها گرایش به رفتارهای نمایشی و تظاهر به خشن بودن و جدی بودن و انجام کنشهای مردانه در راه رفتن و استفاده از زبان مردانه و حتی فحاشی است.
پگاه که موهای خود را تا جایی که امکان داشته کوتاه کرده و رنگ آبی زده است در مورد انتخاب این تیپ میگوید: در این لباس و این رفتار، احساس سلطه و قدرت میکنم. من از اینکه موجودی لطیف و ظریف و احساساتی باشم متنفرم، در ذهن من زن بودن و دختر بودن برابر با ضعف و نیاز است.
هلیا ۱۶ سال دارد. تی شرت گشادی که عکس یک جمجه روی آن است پوشیده، پاهایش را بیش از عرض شانه باز کرده و درحال دود کردن سیگار است. هلیا میگوید: راستش من از بوی سیگار بدم میآید، اما حس میکنم با سیگار کشیدن، این کار را از انحصار مردان درمی آورم. از اینکه مردم و زنهای میانسال با نفرت به من نگاه میکنند لذت میبرم.
سارا شلوار جین روشن و گشادی به پا دارد و پیراهن چهارخانه گشاد قرمزی پوشیده و کلاهی آبی با نقوش عجیب بر سر دارد. جلوی موهایش بلند و نارنجی رنگ و زیر موهایش را با تیغ تراشیده است. سارا میگوید: خانواده ام با تیپ من مشکل دارند. مادرم میگوید: جلوی در و همسایه احساس خجالت میکند. من فقط از زن بودن نفرت دارم از اینکه در آینده زن یا مادر کسی باشم بیزارم، از مانتو و دامن و کفش پاشنه بلند بدم میآید.
سارا در حالی که پک عمیقی به سیگارش میزند ادامه میدهد: واقعیت این است که مردها قدرتمندند، همه چیز در دنیا در دست آنهاست، آنها هر کاری بکنند موجه است، هیچ کس آنها را به خاطر هیچ کاری سرزنش نمیکند، محدودیتی ندارند، نه دولت و نیروی انتظامی و گشت ارشاد به آنها گیر میدهد؛ نه خانواده و پدر و مادر، اما برای دخترها اینطور نیست. برای همین است که من دوست ندارم دختر باشم. با پوشیدن این لباسها و رفتار پسرانه، جنسیت واقعی خودم را کم کم فراموش میکنم، مخصوصا که دوستهای من هم مثل خودم هستند.
رفتار مردانه در اعتراض به آنچه زنانگی تعریف می شود!
با بررسی صحبتهای تام بویها به یک عامل مرکزی و حرف واحد در دلایلشان برای انتخاب این سبک میرسیم: اعتراض به جنسیت، نارضایتی از دختر بودن و تلاش برای کسب حس قدرت و اقتدار مردانه.
در تمام جوامع به شکل عام و جوامعی که بنیانهای مردسالاری در آنها قویتر است مانند ایران، تعاریفی که از زنانگی و مردانگی وجود دارد تصور زنان از خود و تصور مردان از آنها را شکل میدهد.
از آنجا که جنسیت و تعریف اینکه زن چیست و چه ویژگیهایی دارد یک برساخت فرهنگی است، در فرهنگ ایرانی، مردانگی و مرد بودن مترادف است با قدرت، عاملیت، کنشگری و جذابیت. مردها کارهای مهم را انجام میدهند، رئیس خانواده هستند، از زنها حمایت میکنند و به آنها حس ارزشمند بودن میدهند.
یعنی آنچه که از مرد برمی آید بنا به تعریف، خوب است و آنچه خوب است قاعدتا مردانه است. در فارسی کاربرد کلماتی مثل مرد بودن، مردی، جوانمردی به معانی شجاعت، دلیری و مروت در مقابل نامردی و زن صفتی به معنی ترسو بودن و بی مروتی از نمونههای بارز نسبت دادن ارزش به جنسیت است؛ بنابراین نقشهای جنسیتی و تعاریف زنانگی و مردانگی، متاثر از فرهنگ است که در طول تاریخ از طریق مذهب، آموزش، خانواده، رسانهها و قانون، تعین یافته و نهادینه میشود. در این نهادی شدن، زنان از همان کودکی میآموزند که مردان جنس برتر هستند و جامعه انتظارات متفاوتی از زنان و مردان دارد. همچنین حوزه اجتماع، سیاست، اشتغال، ورزش، ثروت و قدرت متعلق به مردان است و زنان حتی در صورت داشتن توانایی و شایستگی در این حوزه ها، جدی گرفته نمیشوند.
در چنین جوامعی، اهرم آموزش و قانون، مفهوم جنس یعنی تفاوتهای بیولوژیک میان زن و مرد را به جنسیت، یعنی روابط قدرت و امتیازات یک جنس به زیان جنس دیگر، تبدیل میکند. طبعا آنکه قدرت اقتصادی و اجتماعی برتر دارد در کنشها و واکنشهای روزمره، در خانواده و در اجتماع، زن و زنانگی را در مقایسه با مردی و مردانگی کم ارزشتر ارزیابی میکند؛ کوچکتر بودن بدن زن و بزرگی و قدرت بدنی مرد را به عنوان دلیل و توجیهکننده نابرابری ارزش و قدرت اجتماعی دو جنس ارائه میکند.
در چنین بستر تاریخی و اجتماعی است که بعضی از زنان با اتخاذ رفتار و الگوی مردانه علیه جنسیت خود اعتراض میکنند. وجود محدودیتهای ویژه زنان در ایران دلیل دیگر انتخاب تام بوی بودن از طرف دختران است در واقع آنها با این نوع پوشش و رفتار نامتعارف و خاص، سیاست رسمی را به چالش میکشند.
تام بویها به مرور به دلیل انکار ماهیت و جنسیت خود و تلاش برای تغییر آن، به نوعی دوگانگی و اختلال هویتی و تعارض در نقش آفرینی دچار میشوند.
من درمورداین تام بوی خونده بودم اماتحلیل این پدیده روجایی ندیده بودم
ممنون