دیدارنیوز - حدود یک ماه قبل، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که این نهاد اجرایی وابسته به ریاستجمهوری، در تلاش برای رفع چالشهای قانونی است تا مدت نگهداری معتادان خیابانخواب در اردوگاههای درمان اجباری موضوع ماده ۱۶ به دو سال افزایش یابد.
«اسکندر مؤمنی در بازدید از اردوگاه درمان اجباری شهید زیادیان متعلق به نیروی مقاومت بسیج: هماکنون زمان نگهداری فرد معتاد در مراکز بازپروری سه ماه است که در صورت نیاز سه ماه دیگر نیز تمدید میشود اما ۶ ماه، زمان مناسبی برای نگهداری از یک فرد معتاد نیست و لازم است این زمان برای رسیدن به یک نتیجه مناسب افزایش یابد. اکنون در حال برطرف کردن خلأ و چالشهای قانونی از جمله زمان نگهداری و درمان معتادان متجاهر هستیم و به زودی این مساله نیز رفع خواهد شد و زمان بازپروری معتادان باید از ۳ ماه به ۲ سال افزایش یابد.»
فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ، بارها از تریبونهای رسمی اعلام کرده که «امسال»، سال پاکسازی پایتخت از «لوث معتادان متجاهر» است.
«حسین رحیمی در نشست قرارگاه مبارزه با سرقت: امسال پایتخت را از لوث وجود معتادان متجاهر پاکسازی میکنیم و تاکنون بالغ بر ۱۰ هزار معتاد در تهران در مراکز نگهداری معتادان نگهداری میشوند.
حسین رحیمی در همایش مشارکتهای مردمی در حوزه اعتیاد: سال ۹۸ را سال پاکسازی پایتخت از لوث معتادان متجاهر نامگذاری میکنیم و امیدواریم دستگاههای مختلف امکانات مناسبی در اختیار نیروی انتظامی قرار بدهند تا بتوانیم به برنامههای خود در حوزه جمعآوری معتادان متجاهر ادامه دهیم.»
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ هم در گفتوگو با «اعتماد» از به صفر رساندن اعتیاد و سد کردن ورود معتاد جدید میگوید.
این اظهارنظرها، این ادبیات و این نگرش به مختصات پرشاخهترین آسیب اجتماعی کشور، قربانیانش و رویکردهای جدید جایگزین برنامههای حمایتی مؤثر در پرهیز از بازگشت دوباره به اعتیاد، یک پیام دارد؛ مسؤولان جدید مقابله با اعتیاد، عزم را جزم کردهاند که تلاش ۱۴ ساله فعالان خدمات کاهش آسیب اعتیاد برای تزریق واقعیت «موفقیت در درمان اعتیاد به شرط ایجاد زیرساختهای حمایتی و تشویقی و رفع زمینههای گرایش به اعتیاد» به تفکر دولتها و فاصله گرفتن از نگاههای سلبی و جبری و حذفی و در مجموع، بر دوره مدارا با معتادان بیپناه و خیابانی، نقطه پایان بگذارند و به روزهای «شورآباد» برگردند.
جملاتی که طی ماههای گذشته توسط مسؤولان مبارزه با قاچاق مواد مخدر و اعتیاد مطرح شده، جز این معنا نمیدهد که یک دلیل، دلیلی متوجه یک فرد یا یک اتفاق احتمالاً، باعث شده که یک باره، بدون اعلان قبلی، پنهان و در خفا، برنامههای جدیدی بدون اطلاع انجمنهای غیردولتی حامی معتادان کارتنخواب نوشته شود و به دنبال آن، از سال ۹۷، دبیری کل ستاد مبارزه با مواد مخدر، به یک مقام انتظامی سپرده شود و اردوگاههای درمان اجباری متعلق به سازمان زندانها و بسیج و نیروی انتظامی، مجوز فعالیت بگیرد و پلیس با طرحهای ضربتی، پا جای قدمهای همیاران و همتایان بهبودیافته بگذارد تا با ردزنی و پیدا کردن پنهانترین پاتوقها و دخمهها، هرچه هست و نیست در گوشه و کنار پایتخت و سایر شهرهایی که مولد «معتاد» هستند، نسل معتاد بیپناه را مقطوع کنند البته در یک مقطع کوتاه.
همه اتفاقات سال ۹۷ را که نگاه کنیم، جز بوی حذف بصری معتادان خیابانی چیزی شنیده نمیشود. وقتی اردوگاههای درمان اجباری که برای پیمانکاران خاص، مثل چک بدون امضاست، قارچوار از زیر زمین سبز میشود اما هیچ خبری از افزایش حداقلهای بعد از ترخیص از خروجی نهادهای حمایتی در نمیآید، قطعاً هدفگذاری بر این است که پایتختنشینان دردانه، با مشاهده معتاد خیابانخواب، دچار تشویش و آزار نشوند. حالا مهم نیست که این ژولیده متعفن که ممکن است قبای همشهریهایش را آلوده کند، همان همسایه دیروز و همان کارمند پریروز و همان کارگر ماه قبل و همان همسر سال قبل بوده. مهم این است که گنجایش حافظه مردم ایران، از ظرفیت رمهای تبلیغاتی با حجم ۱۰۰ مگ و ۱۰۰ کیلوبایت هم کمتر است.
اینکه چرا نیروی انتظامی، راهبری اقدامات حمایتی و درمانی را در دست میگیرد، کماکان یک سوال بیجواب است چون طبق قانون، ذات این نهاد خاص، با اعمال برخوردهای قهری وحذفی و سلبی معنا پیدا میکند اما با این حال، از یک سال قبل، نیروی انتظامی، مسؤولیت اقداماتی را متقبل شده و با همان ماهیت وجودی خود به این اقدامات عینیت و فعلیت بخشیده که در تمام دنیا، دولتها مسؤولیت این اقدامات را بر دوش مددکاران اجتماعی و همتایان غیردولتی میگذارند چون باور دارند که قربانیان و آسیبدیدگان اجتماعی که مولود بیتوجهی و کوتهفهمی دولتها هستند، باید در آغوش غیردولتیترین آدمها، آرام بگیرند.
از خیابانهای تهران چه خبر؟
شرایط، بهتر شده. تا امروز ۱۰ هزار و ۳۰۰ نفر معتاد خیابانی مرد را از مناطق شوش، هرندی، مولوی و بازار، جمع و به مراکز بازپروری از جمله مرکز مهر سروش - متعلق به نیروی انتظامی - منتقل کردیم. معتادان منتقل شده، در حال بازپروری هستند و کارگاههای اشتغالزایی از جمله کارگاه خیاطی و آهنگری هم در این مراکز فعال شده و گلخانه هم به زودی فعال میشود. در مرکز مهر سروش، طی تفاهمنامهای که با ستاد مبارزه با مواد مخدر امضا شده، ۶۰۰ معتاد خیابانی در حال بازپروری هستند. قرارداد فاز دوم هم منعقد شده و تا شهریور ماه، هزار و ۵۰۰ متر سوله تحویل میگیریم که ظرفیت نگهداری در مرکز مهر سروش را تا دو هزار نفر افزایش دهیم و شهر تهران از وضعیت فعلی - حضور معتادان خیابانی - خارج شود.
در حال حاضر شرایط مناطق شوش، هرندی، مولوی و بازار از نظر پاکسازی از معتادان خیابانی بسیار تغییر کرده و اتوبانها هم وضعیت خوبی دارند. نمیگویم که حضور کارتنخواب در این مناطق، صفر شده چون به هر حال، شهر تهران ۲۰ هزار نفر کارتنخواب دارد در حالی که کل تعداد معتادان خیابانی که به مراکز بازپروری تهران و شهرهای اطراف منتقل شدهاند، ۱۲ هزار نفر است. اما وضعیت بهتر شده و انشاءالله امسال، سال جمعآوری و پاکسازی پارکها و نقاط مختلف تهران از حضور معتادان و خردهفروشان مواد مخدر است و با جدیت هم این کار را پیگیری میکنیم. البته توقع مردم هم بالا رفته و انتظار دارند که حتی یک معتاد هم در خیابانها نبینند.
البته من برخلاف شما، از حامیان معتادان خیابانی هستم. سوالم این است که دو سال قبل که با شما در بازدید از مراکز بهاران همراه بودیم، این انتقاد را از سیستم قضائی مطرح کردید که خردهفروشان را جمع کرده و به بازداشتگاه میبرید اما به دلیل آنکه قوانین، بازدارندگی لازم را ندارد، قاضی صبح روز بعد دستور آزادی خردهفروش را صادر میکند. بعد از دو سال، آیا این مشکل حل شده یا همچنان به قوت خود باقی است؟
حالا هم وضعیت همانطور است چون هنوز هم قانون ما بازدارندگی لازم را ندارد. شرط زندان برای خردهفروش، میزان مواد مکشوفه است و مرجع قضائی، طبق قانون نمیتواند برای دو گرم و ۵ گرم حکم زندان بدهد.
پس ممکن است بسیاری از همین خردهفروشانی که دستگیر میشوند، بازداشتیهای تکراری باشند.
اکثر خردهفروشانی که دستگیر میکنیم، برای بار دوم و سوم و پنجم و دهم دستگیر شدهاند. قانون، برای کمتر از ۱۰ گرم، مجازات زندان ندارد و پرداخت جریمه، کفایت میکند.
یعنی خردهفروش هم یاد گرفته که چه مقدار، حمل داشته باشد که به زندان نیفتد.
آنها قانون را جمله به جمله، حفظ کردهاند و حالا پلیس مبارزه با مواد مخدر در حال پیگیری اصلاح این بخش از قانون است.
شما یکی از پیشکسوتان مبارزه با قاچاق مواد مخدر هستید. حضور ذهن دارید که اوایل دهه ۸۰، پاتوق در خیابانهای تهران پیدا نمیشد اما خدماتدهی و دسترسی تیمهای سیار کاهش آسیب اعتیاد به همان تعداد محدود معتادان خیابانی، معتادان را برای درمان و بهبودی و ترک اعتیاد تشویق میکردند. حالا، معتاد خیابانی برای فرار از طرحهای ضربت جمعآوری، به حاشیههای شهر فرار میکند؛ به نقاطی که تیمهای سیار هم به او دسترسی ندارند و خردهفروش، در این مناطق دورافتاده، رفتار خشنتری با این مصرفکننده خواهد داشت و اعتیاد این معتاد هم در این مناطق دورافتاده، خشنتر و شدیدتر و خطرناکتر میشود. از این بابت نگران نیستید؟
من هیچ نگرانی ندارم. تهران هم دیگر پاتوق ندارد. پاتوقهای شوش و هرندی و مولوی پاکسازی شده. پاکسازی پاتوقهای فرحزاد را هم شروع کردهایم و برآوردمان این است که بیشتر از ۱۰۰ نفر معتاد، در پاتوقهای فرحزاد نیستند که آن منطقه را هم به زودی پاکسازی میکنیم. شاید در گوشه و کنار شهر، یک یا دو معتاد خیابانی از چشممان پنهان مانده باشند که به محض مشاهده برخورد میکنیم. اگر ظرفیت نگهداری بهطور کامل در اختیار پلیس قرار بگیرد، معتادی وجود نخواهد داشت و وقتی معتاد نباشد، تقاضایی هم نخواهد بود و بنابراین عرضه هم نخواهد بود.
مگر ممکن است معتاد نداشته باشیم؟ شما پلیس مبارزه با مواد مخدر هستید. مگر ممکن است بروز اعتیاد صفر شود؟
باید به این سمت حرکت کنیم. من درباره حوزه مقابله حرف میزنم. حوزه درمان و پیشگیری هم باید فعال شوند تا معتاد جدید ایجاد نشود.
پیشرفتهترین کشورها هم نتوانستند مانع بروز اعتیاد شوند.
در کشور ما حتماً این اتفاق میافتد.
ما چه برتری نسبت به کشورهای اروپایی داریم که آنها نتوانستند مانع از بروز اعتیاد شوند ولی ما میتوانیم؟
اصلاً قابل مقایسه نیست. اگر کشورهای اروپایی هم مثل ما، همسایه افغانستان بودند، حالا رییسجمهورشان هم معتاد بود. تمام مسوولانشان هم معتاد بودند. وضعیت کشور ما از نظر مقابله با قاچاق مواد مخدر، درمان معتادان و پیشگیری از اعتیاد، با وجود بیش از ۷۰۰ تن کشفیات سالانه و بیش از ۳ هزار شهید مبارزه با مواد مخدر، وضعیت بسیار خوبی است ولی مطلوب نیست و انتظار مردم و مسؤولان، بیش از این نتایج است.
سالانه حدود ۲ هزار تن مواد مخدر بر پایه تریاک از افغانستان وارد ایران میشود که نیروهای مقابله، فقط یکسوم این ورودی را کشف میکنند و باقی به مصرف داخلی و ترانزیت میرسد. با وجود چنین همسایهای میگوئید که قرار است بروز اعتیاد در ایران به صفر برسد؟
هیچ وقت نمیگویم اعتیاد در ایران به صفر میرسد ولی به حداقل میرسد و باید به این سمت حرکت کنیم. امروز، دانشآموزان و دانشجویان ما در گوشی تلفن همراهشان، اطلاعات مفصلی درباره گل ذخیره کردهاند و متأسفانه، همین اطلاعات غلط که کاملاً هدفدار، اعتیادآور بودن گل را انکار میکند، باعث تولید معتاد جدید میشود یا اینکه الگوی مصرف را تغییر میدهد. راهحل این معضل، پر شدن فاصله بین نوجوان و جوان و اعضای خانواده است. همزمان، رسانهها و سازمانهای متولی هم باید درباره اعتیاد حساس باشند و آگاهی مردم هم در اینباره بیشتر شود تا اعتیاد در جامعهمان کاهش پیدا کند. اعتیاد مشکل لاینحلی نیست.
در کشفیاتی که در پایتخت دارید، در شناسایی خانهها و پاتوقها، آیا کشفیات سلاح سنگین یا ابزار موید ورود نارکوتروریسم به پایتخت داشتهاید؟
بحث مواد مخدر در تهران، به این درجه نرسیده که جابهجایی و قاچاق و خرید و فروش، مسلحانه باشد. البته گزارشهایی به ما میرسد اما در عملیاتمان، مصداقی از این گزارشها ندیدیم. شاید وقتی برای دستگیری یک قاچاقچی در منزلش، عملیات داشتیم و در خانه قاچاقچی، سلاح؛ آن هم نه سلاح سنگین، بلکه سلاح سبک یا گرم هم کشف کردیم ولی این موارد، زیاد نیست. امسال هم دو مورد بیشتر نبود. درباره حفاظت مسلحانه از پاتوقها هم حرف زیاد است ولی ما که مبارزه میدانی داریم با چنین مواردی مواجه نشدیم.
ولی خود من در پاتوقهای آزادگان و یافتآباد، محافظان مسلح به کلت و کلاش دیدم.
منظور شما تپه یافتآباد است که خود من با معاونم؛ سرهنگ روحاللهی برای دستگیری محافظ همان پاتوق رفتیم و سلاحش را هم کشف کردیم. ولی عموم پاتوقهای تهران، حفاظت مسلحانه ندارد. حتی حفاظت خانهها هم مسلحانه نیست و کشفیات اسلحه در خانهها، موردی بوده. ظرف سه ماه گذشته هم ۱۰ باند مواد مخدر را در تهران دستگیر کردیم که قاچاق مواد سنگین داشتند اما رابطهایشان در زاهدان و شیراز و یزد بودند.
از چند ماه قبل، آشپزخانههای شیشه از تهران خارج شده. حالا الگوی غالب مصرف در پایتخت، کدام یک از مخدرها یا محرکهاست؟
همه جور مواد مخدر و محرک در تهران پیدا میشود.
یعنی در تهران کوکائین هم پیدا میشود؟
برای ما، خرید و فروش گل در فضای مجازی خیلی نگرانکننده است اما الگوی غالب مصرف در تهران، تریاک، هروئین، شیشه، حشیش و گل است. تا امروز هم کشفیات کوکائین در تهران نداشتیم. همه کشفیات توسط هر سازمان و هر رده، حتی کلانتری و گمرک باید به انبار ما تحویل شود تا بعد از آزمایش و توزین، رسید دریافت را ضمیمه پرونده کنیم و به مرجع قضائی بفرستیم. اگر کوکائین در تهران کشف شده بود، باید حداقل دو گرم به عنوان نمونه کشف به انبار ما میرسید.