گفتوگوی محمد سرافراز و شهرزاد میرقلیخان با عبدالرضا داوری بسیار جنجالی بود و بسیاری از اتهاماتی که آتها متوجه نهادهای امنیتی و نظامی و افرادی دیگر کردند قطعا بار حقوقی درپی خواهد داشت. توقع میرود موارد مطروحه در این مصاحبه، بدون پاسخ نماند. گفتههای محمد سرافراز از دو حال خارج نیست. یا سخنانش به واقع نزدیک و حتی عین حقیقت است و یا اتهاماتی بیربط و کذب مطرح ساخته است. سکوت در برابر اتهامات، این شائبه را ایجاد میکند که سخن به صواب گفته است و مؤیدی است بر آنچه گفته شده است.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: گفتوگوی محمد سرافراز با عبدالرضا داوری در برنامه اتاق شیشهای، در رسانهها و شبکههای اجتماعی سر و صدای بسیاری ایجاد کرد. این گفتگو مورد توجه رسانههای بیگانه نیز قرار گرفت و آن را به صورت کامل پوشش دادند. در شرایطی که سعی همگان بر آرام سازی اتمسفر جامعه متمرکز شده است گفتوگوی رئیس سابق صداوسیما با بهاریها مغایر با این سیاست است.
دکتر محمد سرافراز با همراهی شهرزاد میرقلیخان از عمان که روی خط برنامه بود اتهاماتی را متوجه بسیاری از نهادهای نظامی و امنیتی کردند. از این رهگذر، نام افرادی نیز برده شد و مورد اتهام قرار گرفتند. سرافراز که دوران صدارتش بر سازمان صداوسیما کوتاه بود در این گفتگو، ادعا کرد فساد گستردهای در این سازمان عریض و طویل حاکم بوده است و وی در صدد اصلاح ساختار سازمان و مبارزه با فسادی که در آنجا لانه کرده بود برآمد و درست به همین دلیل برای وی و شهرزاد میرقلیخان پروندهسازی کردند و در نتیجه، دوام چندانی در صداوسیما نیاورد. فسادی که سرافراز مدعی است بعد از کنار رفتنش بار دیگر در صداوسیما حاکم شده و تنها کسی که میتواند آن را ریشه کن کند شخص رهبری است. با این بیان، به نوعی فساد را سیستماتیک معرفی کرده و توپ را به زمین رهبری انداخته است.
رئیس پیشین صداوسیما در راستای برخوردش با فساد حاکم عنوان داشت: «سعی کردیم تشکیلات را کوچکسازی کنیم و به همین دلیل بعضی از شبکهها را در یکدیگر ادغام کردیم. همین اتفاق بعضا در مورد مدیریتها نیز افتاد. بسیاری از برنامههای بیتأثیر را حذف کردیم و از این طریق، هزینهها را به شدت کاهش دادیم. یکسری از پروژهها نیز بودجه کلانی به خود اختصاص داده بود، اما تعطیل شده بود یا خروجی نداشت و فقط هزینهبر بود، آنها را نیز تعطیل کردیم.»
محمد سرافراز در رابطه با آگهیهای بازرگانی صداوسیما گفت: «سعی کردیم واگذاری آن را به مزایده بگذاریم و سپاه هم بهعنوان اینکه میخواهد به صداوسیما کمک کند وارد داستان شد. اما زمانی که پروژه به گروه دیگری تعلق گرفت مانع تراشی کردند و سعی کردند جلوی این کار را بگیرند. در این رابطه بانک توسعه تعاون با دستور علی ربیعی کنار کشید که آن هم به سفارش حسین طائب بود.»
سرافراز چند نکته مهم و کلیدی در گفتههایش بود که باید بیشتر مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.
۱. محمد سرافراز به صراحت از حمله نظامی آمریکا به ایران بعد از ماه مبارک رمضان یاد میکند و مدعی است مسئولان نظام نیز به این امر به خوبی واقفند. این در حالی است که مقام رهبری به صراحت عنوان داشتند خیالتان راحت؛ حمله نظامی در کار نخواهد بود. مسئولان ارشد نظامی نیز اعلام میکنند با توجه به اینکه آمریکا از قدرت بازدارندگی نظامی ایران مطلع است دست به چنین ریسکی نخواهند زد، اما سرافراز حتی زمان حمله را نیز اعلام کرده است.
وی به درستی اذعان داشته که مسئولان نظام باید اصلاحاتی را در داخل انجام دهند و با فساد به صورت اساسی و ریشهای مبارزه کنند. اصل حرف، کاملا صحیح است و از این طریق میزان امیدواری مردم به نظام اسلامی افزایش پیدا میکند، اما سخن از جنگ با این صراحت جز نگرانی و تشویش اذهان عمومی، چه ثمری به همراه دارد؟
۲. مسئولین وقت صداوسیما بر اساس چه متر و میزانی شهرزاد میرقلیخان را در صداوسیما به کار گرفتند و محمد سرافراز نیز باید به این سؤال پاسخ دهد که این خانم بر اساس چه سابقه و رزومهای در جایگاه بازرس ویژه منصوب میشود.
۳. شهرزاد میرقلیخان ادعا کرده نیروهای امنیتی به وی گفتهاند اگر سرافراز را دوست داری باید از کشور خارج شوی. بر فرض صحت چنین ادعایی، این سؤال مطرح میشود که چرا رئیس وقت صداوسیما چنان زلفش را به زلف شهرزاد میرقلیخان گره زده که نیروهای امنیتی به وی بگویند اگر سرافراز را دوست داری از مملکت خارج شو.
۴. محمد سرافراز در قسمتی از گفتگو معترض میشود که ببینید با سه رئیسجمهور سابق چطور برخورد کردند. ابتدا اطرافیانشان را به جاسوسی و فساد اخلاقی و... متهم کردند بعد هم رفتند سراغ خود رئیسجمهور و این یک رویه است. در جایی دیگر از رضا گلپور یاد میکند و معتقد است نیروهای امنیتی برای محکوم کردن عدهای، آنها را به جاسوسی برای سرویسهای امنیتی اسرائیل و آمریکا متهم میکنند و معتقد است پروژه جاسوسسازی، پدیده زشتی است اما در کمال تعجب به صراحت مرحوم هاشمی رفسنجانی را جاسوس آمریکا معرفی میکند و مدعی است رفسنجانی از طریق عربستان، تمام اطلاعات را به آمریکا میداد و آمریکائیها مرحوم رفسنجانی را دوست خوب خود میدانستند. هر چند این گفتهها از زبان شهرزاد میرقلیخان خارج شد، اما در این گفتگو، هر دو یک حرف را از دو زبان میزدند؛ کما اینکه اگر سرافراز با گفتههای بدون سند و مدرک میرقلیخان مخالف بود باید مخالفت خود را ابراز میکرد که نکرد.
وی پروژه جاسوسسازی را تخطئه میکند و در لحظه، خود از این روش سخیف و غیراخلاقی استفاده میکند و به یکی از ارکان نظام که اکنون در قید حیات نیست به راحتی انگ جاسوسی میچسباند. گفتههای سرافراز و میرقلیخان در راستای گفتههای احمدینژاد در سال ۸۴ است. او نیز در انتخابات ریاستجمهوری، اتهاماتی را متوجه هاشمی رفسنجانی کرد ولی در ادامه، هیچ مستندی را ارائه نکرد و تنها از این نمد برای خود کلاهی دوخت.
به هر حال رئیس پیشین صداوسیما و بازرس ویژهاش در گفتگو با داوری، اتهاماتی را مطرح ساخته اند که تاکنون پاسخی از سوی آنها دریافت نشده است. این گفتوگوی جنجالی به صورت گسترده پخش شده است و بسیاری منتظر واکنش مسئولین امر هستند. گفتههای محمد سرافراز از دو حال خارج نیست. یا سخنانش به واقع نزدیک و حتی عین حقیقت است و یا اتهاماتی بیربط و کذب مطرح ساخته است. سکوت در برابر اتهامات، این شائبه را ایجاد میکند که سخن به صواب گفته است و مؤیدی است بر آنچه گفته شده و اگر چنین نیست به صلاح است که نسبت به گفتههای سرافراز و میرقلیخان واکنشی نشان داده شود تا ذهن پرسشگر مخاطبان جوابی اقناع کننده دریافت کند. بسیاری نیز به درستی توقع دارند قوهقضائیه به این داستان ورود پیدا کند و در راستای احقاق حقوق تضییع شده احتمالی و شفافسازی هر چه بیشتر به وظایف قانونی خود عمل کند.
نیاز به قوه قضاییه نیس شما خودت بریدی دوختی