تیتر امروز

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود
واکاوی چرائی عدم توسعه در ایران در گفت‌وگوی دیدار با مدیر مسئول ماهنامه آگاهی نو

محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود

اهمیت موضوع عدم توسعه در ایران بهانه گفت و گو با محمد قوچانی، روزنامه نگار شد؛ او معتقد است: در هر کشوری تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی شود.
لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
نگاهی آسیب‌شناسانه به ابعاد خشونت در حوزه عمومی

از بوق ماشین تا طناب دار و دیگر هیچ!

خشونت در عرصه عمومی پدیده چندوجهی است که از دلایل مختلف زیستی، اجتماعی و روانی نشات می‌گیرد. ایرانیان مع‌الاسف در ارتکاب به این نوع از خشونت ید طولایی دارند.

کد خبر: ۲۴۷۱
۱۰:۱۸ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: استاد دانشگاهی که پس از قتل همسر و فرزندش  والدین خود را نیز کشت. مردی ۴۸ ساله بخاطر اختلافاتی که با همسر خود داشته دو دختر ۱۹ و ۲۲ ساله‌اش را به قتل رساند و پس از آن با خوردن قرص برنج خودکشی کرد. پدری دختر خود را به خاطر ارتباط با مردی غریبه آتش زد. تشکیل روزانه بیش از 1600 پرونده نزاع خیابانی در پزشکی قانونی یعنی هر ساعت حدود 66 پرونده. مراجعه ۵۹۰ هزار تهرانی به دلیل ضرب و جرح در حین نزاع به پزشک قانونی در سال 96. افزایش قتل‌های حین درگیری. به گزارش دادسرای کیفری استان تهران، امید محبی دبیر ستاد ملی صبر (صلح، بخشش و رضایت) قوه قضائیه در گفتگو با دنیای اقتصاد گفت شمار زیادی پرونده‌های قصاص وجود داد که به خاطر بوق زدن و جای پارک، فردی کشته شده است. همچنین  قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی نزاع را دومین عامل مرگ و میر ناشی از حوادث در کشور پس از تصادفات رانندگی اعلام کرده است.

این آمار تلخ و تکان دهنده نشان دهنده این است که جامعه ایرانی جامعه‌ای خشن و به دور از مدارا است. کلان شهرهایی که بر مدار خشونت قرار دارند و احساس عدم امنیت، گروه‌های مختلف شهری را در فضای شهری تهدید می‌کند. در این افزایش پرخاشگری و کاهش تحمل و مدارای اجتماعی دلایل مختلف فرهنگی، محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و روانی نقش دارند. فروکاستن این آسیب به مسائل فردی و روانی، چشم‌پوشی از بررسی ساختاری آن است.

نظام آموزشی و فقدان مهارت‌های اجتماعی

مدرسه بعد از خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که از طریق آموزش و پرورش، مسئولیت اجتماعی کردن افراد از سنین پایین را برعهده دارد. افراد، بخش زیادی از عمر خود را در این مکان می‌گذرانند و اگر این نهاد قادر نباشد به شکل کارآمدی مهارت‌های زندگی اجتماعی و اقتضائات حیات شهری را به افراد آموخته و هنجارها را در آنها درونی کند، به عنوان مثال اگر نتواند لزوم احترام به دیگران، رعایت قوانین، مدارای اجتماعی، حقوق مدنی و شهروندی را بیاموزد، این افراد با فقدان این آگاهی‌ها وارد جامعه شده و بدترین آسیب‌های اجتماعی رقم می‌خورد.

یکی از تجلیات خشونت اجتماعی، پرخاشگری‌هایی است که از طرف نوجوانان و جوانان به اشکال مختلف سر می‌زند. جامعه ما سازوکارهای لازم برای برای پاسخ گویی به مطالبات و همچنین هیجانات این گروه سنی را ندارد. انباشت این هیجانات سرکوب شده در شرایطی که هیچ فضایی و امکانی برای تخلیه آن نیست، افراد را به سمت ابراز رفتار خشونت‌آمیز و تخلیه احساسی سوق می‌دهد. خشونت الگویی است که نوجوان برای اعتراض علیه شرایط موجود و فقدان مکانیزم مناسب در جامعه انتخاب می‌کند. رشد فزاینده خودزنی در بین دختران مقطع راهنمایی و دبیرستان و یا خودکشی در این گروه سنی، اعمال نوعی خشونت بر خود و بدن است. جامعه ما به لحاظ جامعه شناختی و نه ساخت جمعیتی، جامعه‌ای سالخورده است. در بحث اشتغال، رده‌های مدیریتی، مسائلی از قبیل اوقات فراغت، تفریح و اساسا زیست اجتماعی، برنامه‌ای برای نوجوانان و جوانان ندارد. ناکارآمدی در پاسخ به رفتارهای هیجانی و نیازهای منطبق با سن و موقعیت افراد در کنار وجود شکاف عمیق بین‌نسلی در ایران، به بروز ناهنجاری‌های اجتماعی از جمله انواع خشونت‌ها منجر می‌شود.

در کنار ضعف نظام آموزشی در حوزه آموزش و پرورش باید به ضعف تربیت خانوادگی در خصوص مهارت‌های زیست اجتماعی نیز اشاره کرد. از آنجا که خانواده نخستین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که در کنار نظام آموزشی مسئولیت اجتماع‌پذیر کردن افراد را برعهده دارد، می‌تواند با اتخاذ روش‌های صحیح تربیتی و آموزش مهارت‌های مختلف زیست اجتماعی، افراد را برای حضور صبورانه در اجتماع و دوری از رفتارهای پرخاشگرانه تربیت کند، اما با کمال تاسف خانواده‌ها هم سازوکار مشخص و صحیحی برای تربیت فرزندانشان ندارند. والدینی که نه خود آموزش دیده‌اند و نه تلاشی در جهت یادگیری رو‌ش‌های درست تربیت کرده‌اند، تنها تجربه‌های پدران و مادران خود را تکرار می‌کنند.

عامل دیگری که می‌تواند به افزایش خشونت در بین نوجوانان و جوانان کمک کند، مساله فرهنگ است که با مسائلی از قبیل تفریحات و سرگرمی‌های این گروه در ارتباط قرار می‌گیرد. ضعف نهادها و متولیان حوزه فرهنگ‌سازی در ایجاد فضای سالم جهت اشاعه محصولات فرهنگی به عنوان مثال موسیقی و هنر متعالی و بومی، سبب گرایش بعضی از افراد به موسیقی‌های خشن مانند موسیقی رپ می‌شود. کورش محمدی رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران در گفتگو با خبرگزاری آنا در خصوص این مساله می‌گوید: «هر چند در ایران تحقیقاتی در این خصوص انجام نگرفته است اما پژوهش‌ها در امریکا نشان می‌دهد افراد و به‌ویژه جوانان و نوجوانانی که به شکل افراطی موسیقی رپ گوش می‌دهند علاقه بیشتری به پرخاشگری و رفتار خشونت‌آمیز در سطح اجتماع دارند».

در ایران نیز این نوع موسیقی طرفداران زیادی در بین جوانان دارد. ریتم، شعر و حرکات خواننده این نوع موسیقی حاوی خشمی اعتراض‌گونه است که در قالب‌های مختلف خشونت‌آمیز حتی فحش و نفرین بیان می‌شود و شنوندگانش را به سمت پرخاشگری سوق می‌دهد.

جامعه ما همچنان که گفتیم شاهد پدیده‌هایی چون خشونت خانگی و حتی قتل و تجاوز از طرف کودکان و همچنین اعمال  فجیع‌ترین خشونت‌های جنسی نسبت به کودکان و نزاع های شدید خیابانی منجر به قتل است. پدیده خشونت در خصوص مسایلی از این دست که نتیجه تداوم چرخه معیوب این آسیب اجتماعی است، مورد ریشه‌یابی دقیق قرار نمی گیرد و به دو شکل سر به زیر برف می‌کند: با مجازات اعدام و زندان صورت مساله پاک می‌شود و با تقلیل دادن امر اجتماعی به امر شخصی و تاکید بر روانشناسی به جای جامعه‌شناسی، اقدام فرد نوعی جنون یا سادیسم دانسته شده و  تحلیل مساله که ریشه در معضل حاشینه‌نشینی، آلودگی و فشارهای فضایی و محیط زیستی، فقر و بیکاری و ناآگاهی والدین و ناکارآمدی سیستم آموزشی و بروز ناکامی اجتماعی دارد، به دست فراموشی سپرده شده و این چرخه باطل در بی‌حس شدن دولت و جامعه نسبت به آسیب‌های اجتماعی، ادامه می‌یابد. ناهنجارهایی چون رفتارهای پرخطر، اختلالات بهداشتی و روانی انحرافات اخلاقی، مشکلات و آسیب‌های خانوادگی و بحران معیشت دست به دست هم داده و فرد را با ذهنی انباشته از استرس، نگرانی و خشم به خیابان و عرصه عمومی می‌آورد. جرقه کوچکی، به کوچکی بوق بی‌موقع ماشینی یا فحش نامربوطی از دهان آدم بی‌ملاحظه‌ای به راحتی می تواند تبدیل به نزاعی خشونت‌بار و حتی قتلی دردناک شود.

خشونت و عصبانیت همچنین، نسبتی با جهل و ناآگاهی دارد، در هیچ بخش و نهادی از جامعه ما افراد مهارت‌های زیست اجتماعی و کنترل احساسات ناخوشایند از جمله خشم را نمی‌آموزند. این فقدان آگاهی، در کنار ضعف ساختاری پدیده‌های اجتماعی مانند فقدان فرهنگ رانندگی و عبور و مرور و استفاده از وسایل حمل و نقل، نبود اخلاق تحمل و مدارا در بین افراد، قانون‌گریزی و خودخواهی نهادینه شده و عدم احساس تعلق به یک فرهنگ مشترک، سبب می‌شود افراد نتوانند با یکدیگر به ویژه در موقعیت‌های ناخوشایند، تعامل کرده و اختلاف خود را با گفتگو و یا حداقل مراجعه به قانون حل کنند.

احساس فقر و محرومیت و تاثیر نابرابری‌ها در بروز خشونت

فقر با بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله بیماری‌های روحی، انواع هنجارشکنی‌ها و قانون‌گریزی‌ها و همچنین خشونت‌های حوزه عمومی و خصوصی رابطه مستقیم دارد. کورش محمدی می‌گوید: «در اغلب جوامع تمکن اقتصادی با عزت افراد در ارتباط است. با تحولات اقتصادی و بروز فقر در جامعه افراد از طبقه اجتماعی خود فاصله گرفته و محرومیت‌های مختلفی را تجربه می کنند و همچنین تلاش می کنند که پایگاه قبلی‌شان را بدست آورند» این تلاش مذبوحانه که همراه با احساس ناکامی شدید و در پی عدم دسترسی افراد به حداقل‌های زندگی اتفاق می افتاد، زندگی افراد را هم در حوزه خصوصی و هم عرصه عمومی دچار مخاطره می کند. یک از این مخاطرات پایین آمدن سطح صبوری و تحمل افراد است. این خشم فروخورده از محرومیت‌های مختلف در هنگام عصبانیت به راحتی می تواد به رفتار مجرمانه تبدیل شود.

احساس محرومیت و ناکامی پدیده‌ای است که امروزه طبقات مختلف اجتماعی را بشدت متاثر کرده است. این احساس عمیق ناکامی و داشتن زیست اجتماعی و شخصی نامطلوب تنها مختص به طبقات فقیر و پایین جامعه نیست طبقه متوسط و تحصیل کرده که متاثر از بحران اقتصادی و سختی معیشت روزبه روز کوچک تر شده وبه درون طبقه فرودست می غلتد، نیز تا حدی زیادی این احساس محرومیت نسبی را تجربه می کند. افرادی که علی رغم داشتن سرمایه فرهنگی و تحصیلات آکادمیک از دسترسی به حداقل‌های زندگی محرومند و با مشکلاتی چون بیکاری و مشکل مسکن و سرپناه نیز مواجه هستند در موقعیت‌های پرفشار به راحتی کنترل خود را از دست داده و با این تصور که چیزی برای از دست دادن ندارند بی توجه به عواقب کارشان دست به خشونت می زنند . یکی از نشانه های رواج محرومیت نسبی این است که اکثریت افراد جامعه موقعیت اقتصادی و اجتماعی خود را با اقلیت متمکن مقایسه کرده و احساس ناکامی شان افزون می شود. این احساس ناخوشایند ناتوانی و عدم دست یابی به اهداف شخصی و منزلت اجتماعی، در کنار داشتن مشکلات بی‌شمار خانوادگی فرد را به درجه استیصال کشانده و وقتی هیچ افقی روشنی از آینده ندارد به دنبال یافتن راهی برای خالی کردن خشم ناشی از احساس ناکامی، در حوزه عمومی دست به خشونت می زد که این خشونت اعمالی چون زدو خورد، فحاشی و یا خودزنی و آسیب زدن به اموال عمومی و اموال شخصی دیگران را در پی دارد.

بخشی دیگر از خشونت‌های که افراد بر هم اعمال می کنند که اغلب به قتل و ضرب و جرح منجر می شود، به نظام حقوقی بر می گردد که در بعضی از موارد مطالبه حق و عدالت از مجرای قانونی بسیار زمان‌بر، هزینه‌بر و دشوار است در نتیجه فرد خود دست به اقدام زده و خشم خود را به شکل تسویه حساب شخصی نشان می دهد.

یکی دیگر از دلایل مهم خشونت در انواع مختلف آن، به تعبیر دکتر قانعی‌راد از دست رفتن امید اجتماعی و درک این نکته است که فرد در عین اینکه از حداقل‌های انسانی برخوردار نیست به دلیل بی‌ثباتی وضعیت اجتماعی و مبهم بودن آینده، قادر به پیش‌بینی و مشارکت در ساختن زندگی فردی و اجتماعی خود نیست. وقتی افراد به این درک می رسند که هیچ آینده‌ای برای خود متصور نیستند و همچنین به اندازه تلاشی که می کنند پاسخی دریافت نمی‌کنند و نمی توانند تغییری در نظم موجود ایجاد کنند، بنابراین خسته و ناامید، قادر به رعایت هنجارها در یک وضعیت ناهنجار نیستند. این فقدان امید اجتماعی و قرار گرفتن در برابر نظم مقتدری که افراد قادر به تاثیرگذاری بر آن نیستند، خشونت‌های مختلفی را سبب می‌شود که خودکشی یا خودزنی و دیگرزنی از نمونه‌های آن است.  

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
سورن
|
Germany
|
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۰
0
0
سلام
کارتون حرف نداره. امیدوارم بررسی موضوعی این گونه تحلیل ها تداوم داشته باشه و کمبودها و مشکلات اجتماعی ما ایرانیان رو به چالش بکشه تا در نوع خود موجب رشد فکری و اجتماعی جامعه بشه.⚘⚘
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۲
0
0
تشکر می کنم به خاطر بررسی علمی مساله خشونت
Taherian
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۶
0
0
بسیار جامع و کامل بود
به امید اصلاح رفتارهای اجتماعی
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی