به دلیل اعمال فشارهای زیاد بر جبهه اصلاحات و عدم تایید صلاحیت افراد زبده در انتخابات ۹۴، اصلاحطلبان ناگزیر شدند تا با افراد جوانتر و تازهکار و کمتجربه پا به عرصه رقابت بگذارند و لیست ارائه دهند.
دیدارنیوز ـ انتخابات سال جاری مجلس از موضوعاتی است که در محافل سیاسی مطرح است، این انتخابات نسبت به سالهای گذشته علاوه بر حساسیتهای معمول خود با فراز و نشیبهای دیگری هم روبهرو است. مردم از وضعیت معیشتی خود گلایهمندند و دولت را مخاطب خود قرار میدهند و خواهان اصلاح وضع موجود هستند. چرا که آنها با رأی به دولت فعلی در پی تغییر اوضاع بودند اما اکنون در تنگنا و سختی بسر میبرند و بهبود وضعیت کشور از مطالبات بحق آنهاست. دلسردیهایی ایجاد شده است که چندان به نفع دولت و کشور نیست. در این میان اصلاحطلبان هم به واسطه حمایت از دولت و شخص آقای روحانی بینصیب از این گلایهها نماندهاند و با چالش اقبال عمومی در انتخابات مواجه هستند. نکتهای که روشن است تنها بیان شعار دیگر کارساز نخواهد بود. اکنون این سوال مطرح است که آیا اصلاحطلبان میتوانند مردم را تشویق به حضور در پای صندوق رأی کنند. گذار از وضعیت بحرانی موجود برای دولت حیاتی است، فرزانه ترکان عضو شورای عالی اصلاحطلبان معتقد است «جلب مشارکت مردم در انتخابات تنها وظیفه اصلاحطلبان نیست بلکه همه طیفهای سیاسی باید در این زمینه تلاش کنند و راههای دموکراتیک را به مردم پیشنهاد دهند. از سوی نهادهای قدرت هم باید این اجازه داده شود که سلیقهها و عقاید مختلف که برای پیشبرد نظام و اهداف نظام ارائه میشود جذب شوند و اجازه حضور در انتخابات پیدا کنند. این فعال سیاسی با تاکید به اعتمادسازی بیشتر از سوی دولت میگوید: نمیتوان گفت بیاعتمادی کامل به دولت وجود دارد، اما کاهش اعتماد دولت فعلی نسبت به دولت اصلاحات و یا دولت سازندگی مرحوم آیتا... هاشمی احساس میشود. دولت آقای روحانی نیازمند این بود که افراد کارآمدتر و توانمندتری را برای اعتمادسازی به کار گیرد. در ادامه گفتوگوی «آرمان» با فرزانه ترکان عضو حزب کارگزاران سازندگی را میخوانید.
با توجه به اینکه در سال جاری انتخابات مجلس در پیش است، تحلیل شما از وضعیت اصلاحطلبان چیست؟ آیا مجددا مورد اقبال عمومی واقع میشوند؟
بزرگترین مشکلی که اکنون در جامعه با آن مواجه هستیم، بیاعتمادی یا کاهش اعتماد مردم نسبت به نهادهای اجرایی کشور و حتی نهادهای قانون گذاری است که مطالبات و انتظاراتی دارند که باید به آنها توجه شود. در کل کاهش اعتماد به قوای سه گانه به وجود آمده است که طبعا این شرایط کار را برای جریانهای سیاسی سختتر خواهد کرد. اتفاقاتی که طی سال 97 و به تدریج طی سالهای گذشته به وجود آمده است بیتاثیر در این امر نیست. اخبارهای ناراحت کنندهای که از اختلاسها و فسادهای مالی به گوش عموم رسید به تدریج سبب شده است که فاصلهای بین مردم و دولتمردان جامعه پدید آید. حال برای اینکه بتوان مردم را برای مشارکت در صحنه سیاسی متقاعد کرد و با اعتماد بخشی آنها را در صحنه نگه داشت و در واقع این فرهنگ را تقویت کرد که خود در نهادهای تصمیمگیری و تعیین سرنوشت اجتماع مشارکت جدی داشته باشند، باید با عملکرد درست و جبران گذشته تلاش شود جو عدم اطمینان به نهادهای اجرایی و قانون گذاری از بین برود. این مهم با شعار میسر نخواهد شد و نیازمند همتی مضاعف است تا مردم بدانند برای پیشبرد اصلاحات و تغییراتی که در واقع خواهانش هستند تا کشور به پیشرفت و رونق برسد هیچ راهی جز صندوق رأی و رفتن به سمت یک دموکراسی حتی کمرنگ وجود ندارد. این کاری است که باید برای جلب مشارکت مردم انجام شود. اما موضوع دیگری که باید در بحث اعتمادسازی به آن توجه شود تایید و یا عدم تایید صلاحیتهاست لذا در بحث نهادهای قدرت اگر قرار باشد تیغ رد صلاحیت تندتر باشد و مسئولان امر سلیقههای ناهماهنگ با خود را بر نتابند این رویه باعث میشود که مردم بیاعتمادتر و بیانگیزهتر به انتخابات نگاه کنند و در نتیجه با کاهش میزان مشارکت مواجه باشیم. جلب مشارکت مردم در انتخابات تنها وظیفه اصلاحطلبان نیست بلکه همه طیفهای سیاسی باید در این زمینه تلاش کنند و راههای دموکراتیک را به مردم پیشنهاد دهند و از سوی همه نهادها هم باید این اجازه داده شود که سلیقهها و عقاید مختلف که برای پیشبرد نظام و اهداف نظام ارائه میشود جذب شوند و اجازه حضور در انتخابات پیدا کنند.
بخشی از این اعتماد بخشی متوجه فراکسیونامید است که با توجه به شعارهایی که در زمان انتخابات مطرح کرد اکنون باید پاسخگوی انتقادات باشد. آیا با توجه به انتقادها به این فراکسیون میتوان مجددا مردم را با ارجاع به عملکرد اصلاحطلبان در مجلس به سمت صندوقهای رأی هدایت کرد؟
به دلیل اعمال فشارهای زیاد بر جبهه اصلاحات و عدم تایید صلاحیت افراد زبده در انتخابات 94، اصلاحطلبان ناگزیر شدند تا با افراد جوانتر و تازهکار و کمتجربه پا به عرصه رقابت بگذارند و لیست ارائه دهند. حتی در برخی از شهرها اصلا توان ارائه لیست کامل نداشتند، چرا که فردی که در جبهه اصلاحات باشد و تایید صلاحیت شده باشد، نداشتیم. بنابراین لیستها با توجه به شرایط به گونهای بسته شد که حداقلِ جلب مشارکت از سوی مردم را داشته باشد و به اصطلاح ژنرالها و افراد صاحب نظر جبهه اصلاحات نتوانستند از بررسی صلاحیتها عبور کنند. بنابراین طبیعی است که ناچار شدیم افراد تازه کار یا افرادی که شناخت کامل نسبت به آنها وجود نداشت را وارد میدان کنند. این سبب شد آنچه خواسته اصلاحطلبان بود در لیست امید و شورای شهر محقق نشود. البته ناگفته نماند که نمایندگان اصلاحطلب تلاشهایی هم داشتند و در صد زیادی از وعدهها تحقق پیدا کرد، اما نتوانستند رضایت کامل مردم را جلب کنند. طرحها و لوایحی به مجلس رفت که نیاز بود لیست امید بسیار محکم از آن دفاع کند و در جهت اصلاح شرایط اجتماعی قدم و حتی پیشقدم باشد. اما متاسفانه رأی نیاوردن برخی لوایح اصلاحطلبانه نشان داد که برخی از افراد فراکسیون امید به برخی لوایح اصلاحطلبانه هم رأی ندادهاند و منفعلانه عمل کردند. انفعالی که گاه از ناآگاهی و عدم کارشناسی صحیح سرچشمه میگیرد. حتی در برخی مواقع شنیده میشود برخی از نمایندگان فراکسیون امید به خاطر ترس از رد صلاحیت در جبهه اصلاحات به لوایح رأی نمیدهند که این جای تأمل دارد. انتقاد به فراکسیون امید وارد است اما در کل عملکرد صد در صد منفی از آنها دیده نشده است. امیدوار هستیم در مجلس آینده اصلاحات اساسیتری در لیستها انجام شود تا بتوانیم افراد صاحب نظر و معتقد به جبهه اصلاحات را در لیستها بگنجانیم.
برخی معتقدند به دلیل وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی شکافی بین دولت و ملت ایجاد شده است، آیا این موضوع تاثیری در انتخابات خواهد داشت؟
البته نمیتوان گفت بیاعتمادی کامل به دولت وجود دارد، اما کاهش اعتماد به دولت فعلی نسبت به دولت اصلاحات و یا دولت سازندگی آیتا... هاشمی احساس میشود. دولت آقای روحانی نیازمند این بود که افراد کارآمدتر و توانمندتری را برای اعتمادسازی به کار گیرد اما این امر محقق نشد بنابراین بیاعتمادی شکل گرفته در جامعه حاصل این رویه دولت است. البته من فکر میکنم هنوز هم امکان ترمیم کاهش اعتماد وجود دارد و قطعا کاهش اعتماد مردم به نهادهای قدرت باعث کاهش اعتماد آنها به مشارکت هم میشود که قطعا به نفع هیچ گروهی نیست و هیچ جناح فکری موافق کاهش مشارکت مردم در انتخابات نیست. چراکه هرگاه مردم در عرصه سیاسی و اجتماعی مشارکت کمی داشتند و به روشهای دموکراتیک نظر خود را اعلان نکردند با پدیدهها نوظهوری مواجه شدیم. افراد نالایقی که به هیچ وجه مورد تایید نبودند، کار را به دست گرفتند و ضربههای سهمگینی را به سیستم سیاسی کشور وارد کردند. ضرورتی است در جبهه اصولگرا و اصلاحطلب و همه جریانهای موجود باید تلاش شود که در مردم امید ایجاد کنند تا بتوانند به پای صندوق رأی بیایند.
با توجه به تجربهای که از فراکسیون امید به دست آمد بازهم اصلاحطلبان با اصولگرایان ائتلاف خواهند کرد؟
تصور میشود که این تجربه قابل تکرار است. چرا که در جبهه اصولگرایان هم افراد شایسته و عاقلی که مصلحت کشور را به مصلحت جناحی خود ارجح میدانند وجود دارد بنابراین ائتلاف با این طیف از اصولگرایان لازم است و مفید واقع خواهد شد. اگر هر جناح سیاسی مصلحت کشور را اولی بر مصلحت خط و ربط سیاسی خود بداند به راحتی میتوانیم بر شرایط بحرانی موجود فائق آییم. بر کسی پوشیده نیست که شرایط کیفی کشور شرایط عادی نیست. به سبب فشارهای خارجی و تحریمهایی که اعمال شده است در بحران اقتصادی جدی قرار داریم بحرانی که بیشتر ناشی از فشارهای سیاسی است که دولت آمریکا بر ایران اعمال میکند و برای برون رفت و عبور از این بن بستهای اقتصادی احتیاج به یک همبستگی و هم رأیی در افراد عاقل جامعه است تا بتوانند مصلحتها را در نظر بگیرند.
چالش اصلاحطلبان در سال 98 و عرصه انتخابات را چه میدانید؟
اولین بحث این است که باید منشور و اصول فکری اصلاحطلبی مشخص شود تا افرادی که در حاشیه و متن اصلاحات خود را اصلاحطلب میدانند خود را پایبند و مقید به اصول بدانند. بحث دوم ایجاد همبستگی و حدت است، لذا در جبهه اصلاحات بیش از پیش به همبستگی نیاز است تا از تفرقه و پراکنده گویی و ایجاد یأس و نا امیدی در مردم جلوگیری شود. اگر همه با هم متحد باشیم و در جهت پیشبرد اهداف اصلاحات تلاش کنیم. هرچند خیلی کند میتواند راه حلی برای مرتفع شدن مشکلات باشد. معتقدم راه حل برون رفت از مشکلات، اصلاحطلبی خواهد بود که با همبستگی جبهه اصلاحات محقق میشود.
اصلاحطلبان تدبیر و تلاشی هم برای انتخابات سال 98 داشتهاند؟
درجلسات شورای هماهنگی اصلاحات اصول کلی و تدوین آیین نامهها و شرایط و چارچوب ها پیشبینی شده است. اما اینکه بخواهند افرادی را انتخاب کنند یا لیستی بسته شود به این مرحله نرسیده است. باید در درجه اول شرایط و جو اجتماع در نظر گرفته شود و بعد به طرف افراد شایسته و لایق بروند.
استراتژی اصلاحطلبان برای جلب مشارکت مردم چیست ؟
بزرگترین استراتژی اصلاحطلبان همبستگی و ایجاد همدلی است. نباید تفرقی وجود داشته باشد. اینگونه نباشد عدههای تشویق و عدهای تقلیل دهنده مشارکت مردم باشند و یا برخی منتقد برگزاری باشند. در درجه اول باید تلاش شود که استراتژی برای حرف و شعار ثابت وجود داشته باشد و سپس دولت با انتخاب افراد کار آمد به مردم در جهت رفع مشکلات به ویژه اقتصادی کمک کند و به آنها امید دهد.
اگر قانون منع به کارگیری بازنشستگان برای نمایندگان مجلس به تصویب برسد چه تاثیری در کیفیت مجلس خواهد داشت؟ ارزیابی شما از این طرح چیست؟
در کل با این طرح موافق هستم. معتقدم اگر فردی تلاش و ایده و توانمندی داشته باشد حداکثر طی 3 دوره نمایندگی میتواند این توانمندی را به منصه ظهور بگذارد. منع ورود نمایندگان بعد از سه دوره حضور در مجلس باعث میشود که صحنه برای افراد جدید با ایدههای بهروز و کارآمدتر باز گذاشته شود. دراین شرایط افراد میتوانند خدمت بهتری به جامعه داشته باشند و همچنین مصلحت کشور را در نهاد قانونگذاری کشور بیشتر ببینند و برای آن طرح و برنامه بدهند. این امر مختص سیستم اجرایی نیست و فکر میکنم سیستم قوه مقننه هم احتیاج به یک پایش جدی دارد. برخی شهرهای کوچک و یا شهرستانها هستند که تقریبا نمایندگان حوزه انتخابیه آنها مادامالعمر شدهاند. نمایندگانی هستند که سالهای متمادی نماینده حوزه انتخابیه خود هستند. دلیل آن این است که ظهور و بروز افراد با ایدههای جدید کمتر میسر شده و این افراد در سمت خود ماندگار شدهاند. بنابراین تصویب قانون منع بهکارگیری نمایندگانی که بیش از سه دوره انتخاب شدند مفید خواهد بود و اثرات مثبت زیادی در بر خواهد داشت.
منبع: آرمان/سارا ابراهیمی