"دیدارنیوز" نگاهی به نقش مدیریت ضعیف در زمینه وقوع سیلابهای اخیر دارد؛
دیدارنیوز-
مرضیه حسینی: سیلاب های اخیر که ۵ استان کشور را درگیر کرد، تلفات سنگینی برجای گذاشت. بررسی ابعاد فاجعه از زوایای مختلف، آدمی را دچار آه و افسوس و درگیر اما و اگرهای فراوانی میکند. صحبت های کارشناسان و گزارشها و مصاحبههایی که از محل وقوع حوادث، تهیه شده نشان میدهد که این میزان دردناک از مصیبت، اتفاق نمیافتاد اگر مدیریتی مسئول و دلسوز و دارای قوه آینده نگری در نهادهای مربوطه در استانهای مذکور وجود میداشت.
سیل شیراز و اشتباهات مرگبار
واکاوی جزء به جزء حادثه وقوع سیل در شیراز، لرستان و به ویژه ترکمن صحرا و گلستان، نشان از ساختاری فشل، کژکارکرد و غیر پاسخگو در نهادهای متولی مدیریت آب، شهرداریها و مجموعه وزارت راه و شهرسازی دارد. البته انتظار کارامدی از مدیریتی که در شرایط عادی و نرمال نیز ناتوان از رتق و فتق امور است، چیزی شبیه معجزه است.
محمد ابراهیم بنیحبیب، کارشناس حوزه مهندسی آب و استاد دانشگاه تهران، در خصوص سیل شیراز به عملکرد منفی وزارت راه و شهرداری شیراز اشاره کرد و گفت: عدم حفاظت از مراتع و استفاده بیش از حد از ظرفیت مراتع و اشغال بستر رودخانه از طریق جادهسازی، باعث وقوع سیل شده است.
وی همچنین افزود: آبگذرهای کوچک (نظیر آبگذر احداثی در دروازه قرآن شیراز) به آسانی توسط رسوبات سیلابهای واریزهای (سیلابهای گِلی)، مسدوده شده و موجب سیل گرفتگی شدند. سیلاب شیراز نشان داد که وزارت راه و شهرداریها باید ظرفیت آبگذری پلها را به شکل استاندارد طراحی میکردند و همچنین استانداردهایی نیز برای مهار سیلابهای واریزهای و گلی تعبیه مینمودند.
در سیل اخیر شیراز، نقش ضعف مدیریتی و اجرای پروژههای عمرانی و شهرسازی غیر کارشناسانه به خوبی مشهود است. باریک کردن بستر رودخانههایی که از شهرها میگذرند و انجام ساخت و ساز در اطراف این رودخانهها سبب شد که در شیراز به سرعت، آب از کانال اصلی آن خارج و وارد شهر شود بهویژه اینکه در داخل کانالها هیچ گونه سیل بندی طراحی نشده بود.
مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟
مدیریت بحران ۴ مرحله دارد: پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی که اگر این مراحل در قبل و بعد از هر بحرانی به شکل کارامد انجام شود از میزان خسارات و تلفات کاسته خواهد شد.
بررسی عملکرد دستگاههای دولتی در هنگام وقوع بحرانها و بلاهای طبیعی در ایران در طی سالهای گذشته و همچنین در سیل اخیر نشان میدهد که مدیریت بحران در هر یک از مراحل ۴ گانه به خوبی عمل نکرده است.
در خصوص مرحله پیشگیری و آمادگی، اولین ایرادی که افکار عمومی و همچنین کارشناسان به نحوه مدیریت بحران وارد میکنند این است که این ستاد و همچنین نهادها و کارشناسان مربوطه میبایست تغییرات جوی و اقلیمی را پیش بینی کرده و آمادگی مقابله با آن را از هر حیث فراهم میکردند، اما این اتفاق نیفتاد و سوءمدیریت سبب شد زیرساختهای لازم برای آمادگی و مقابله با تغییرات الگوی آب و هوایی فراهم نشود.
فقدان زیرساختهای مناسب برای پیشگیری و مقابله با بحرانهای طبیعی، ضعف دیگر مدیریت بحران در ایران است. به عنوان مثال در سیل اخیر، باریک کردن بستر رودخانههای قدیمی و ایجاد ساخت و ساز در کانالهای آب، بدون در نظر گرفتن این نکته که ممکن است این رودخانهها بار دیگر فعال شوند، به خوبی عدم وجود زیرساختهای لازم و ضعف مدیریت در طراحی پروژههای عمرانی را نشان میدهد.
در خصوص شهرهایی مانند پلدختر و معمولان و بسیاری دیگر از روستاهای لرستان، خانههای مردم نه تنها در بستر رودخانهها قرار داشت بلکه بسیاری از خانهها دارای بافتی فرسوده و ناایمن بودند.
ضعف مدیریتی دیگری که به قیمت آواره شدن و بی خانمانی هزارن تن از مردم تمام شد، بی توجهی در ساختن سدها از طرفی و نحوه اداره و نظارت بر این سازهها در شرایط غیرعادی از طرف دیگر است. یکی از مهمترین کارکردهای ساخت سد، مهار سیلاب است و سد قاعدتا باید بتواند این کار را انجام دهد اما این مساله منوط به تنظیم کردن آب پشت سد، با توجه به میزان بارش است، بدین معنا که با آغاز بارشها و احتمال تشدید آن، مدیران باید اقدام به تخلیه تدریجی آب پشت سد و هدایت آن به سمت رودخانهها کنند اما در سال اخیر به ویژه در ترکمن صحرا مسئولین در آغاز فصل بارش و پیش از آن، علی رغم مشاهده پر بودن آب سدها اقدامی برای تخلیه آن نکردند، در نتیجه سطح آب پایین نیامد و سیلاب مهار نشد.
آیا سیل واقعا آزمون الهی است؟
عیان شدن این ضعفهای اساسی سبب شد که موجی از اعتراضات از طرف سیل زدگان استانهای لرستان و خوزستان نسبت به نحوه مدیریت سیل توسط ستاد بحران آغاز شود. اما وزیر کشور نسبت به این نحوه از اعمال مدیریت، ابراز رضایت کرده و گفته است که به دلیل کاهش درآمدها، پیشگیری و مقابله با بحران در اولویت دولت نبوده است. وی همچنین گفته است وقوع این سیل آزمون الهی بوده تا دست دشمنان رو شود.
مشخص نیست منظور وزیر کشور از دست دشمنان در وقوع بحرانهای طبیعی مانند سیل چیست اما علی لاریجانی انتقادات وارده به نحوه مدیریت را تایید کرده و درخصوص بی نظمی در امدادرسانی گفته است که در توزیع چادر، غذا و آب در بین سیلزدگان استان لرستان هرج و مرج وجود دارد و این بینظمیها سبب انتقاد از عملکرد ستاد بحران شده است.
ساکنان پلدختر و معمولان نیز از روند امدادرسانی و از نحوه مدیریت سیل ناراضیاند.عدهای از سیلزدگان معترض میگویند ستاد بحران به وظیفه خود در پیشگیری از بحرانها به خوبی عمل نکرده است.
در پلدختر و معمولان، تأمین آب آشامیدنی، مهمترین چالش است. کمبود دارو، جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیردار و همچنین جبران خسارتها از چالشهای بعدی است. هنوز ۱۵۰۰ خانوار در این شهر با سیل درگیرند.
سیل آق قلا و بحران مدیریت
سوءمدیریت در پیشگیری و مهار بحران در حادثه سیل آق قلا و گمیشان نیز فاجعه بار بود. توجه نکردن به ظرفیت سدها و اتخاذ تدبیری در جهت تخلیه مرحله به مرحله آب پشت سد؛ قبل از شروع بارندگیها، عدم تعبیه پل در مسیرهایی مانند گرگان به آق قلا که منجر به تخریب کل روستاهای این مسیر شد، عدم توجه به مسأله سیلاب در ساخت راه آهن گرگان به مرز و و همچنین خودداری از لایروبی رودهای گرگان، اترک و قرهسو، و همچنین عدم لایه روبی کانال های آب، سبب شد ترکمن صحرا به دامان این فاجعه بغلتد.
بنا به گفته امدادرسانان و برخی از اهالی، چند روز قبل از حادثه، مشخص بود که سدهای وشمگیر، بوستان و گلستان، ترکمنصحرا را تهدید میکنند و خود مسئولین نیز در جریان این خطر بودند. در این فاصله فرصتی برای تخلیه حداقل یک چهارم آب سدها و جلوگیری از وقوع این فاجعه و همچنین تخلیه روستاها وجود داشت اما عملکرد نامناسب مدیریت بحران استان و مدیر اداره آب منطقه گلستان، وقوع این حادثه را منجر شد.
این منطقه پیشتر نیز در سالهای ۴۵، ۴۶، ۷۱ و ۱۳۸۰ با جاری شدن سیل در گرگانرود، این بلای طبیعی را تجربه کرده بود، اما این تجربیات، زنگ هشدار را برای مسئولین به صدا درنیاورد.
موسی جرجانی، فعال رسانهای و یکی از اهالی ترکمن صحرا در گفتگو با
دیدارنیوز به ابعاد هولناکی از سیل گلستان و درگیری مردم گمیشان و آق قلا اشاره کرد. به گفته وی، پیامد اقتصادی سیل گلستان و ترکمن صحرا برای آینده اقتصاد کشور نیز فاجعه بار است زیرا این مناطق در زمره تأمین کنندگان اصلی منابع گندم، جو و دانههای روغنی کشور هستند، این در حالی است که تمامی کشتزارهای منطقه زیر آب رفته و خسارت این سیل بر بخش کشاورزی، بالغ بر هزاران میلیارد تومان است.
فاجعه دیگری که در این منطقه در راه است وقوع زلزله به دلیل ورود سیلاب به خانهها و سست شدن پی خانههای مناطق روستایی است. علی نوری یکی از ساکنین ترکمن صحرا در خصوص وضعیت خانهها میگوید: خانههای ما اکثرا قدیمی هستند و یا اسکلت محکمی ندارند، عمر بسیاری از خانهها به ۵۰ سال میرسد، همچنین مصالح بیش از ۶۰ درصد خانهها فاقد سیمان است، در نتیجه در صورت باقی ماندن آب در رودخانهها شهر ویران میشود.
موسی جرجانی همچنین میگوید: مشکل دیگری که عدم تخلیه به موقع سیلابها در مناطق سیل زده ایجاد کرده، ورود فاضلاب شهرها و روستاها به آب سیل است که با ایجاد بوی بسیار نامطبوع ممکن است طی هفتههای آینده به شیوع بیمارهای عفونی و یا پوستی منجر شود.
وی افزود: سرازیر شدن مارها و مارمولکها و حشرات مختلف از جنگلها اهالی سیل زده را دچار وحشت کرده است. جرجانی در خصوص وضعیت اسکان آوارگان سیل گفت: اسکان سیل زدگان با دشواری مواجه است و سکونت گاهها که شامل چادر و کمپ در ۲۲ منطقه گرگان است، نه تنها ظرفیت اسکان بیش از ۶ هزار نفر را ندارد بلکه وضعیت بسیار نامناسبی داشته و از داشتن حداقل لوازم بهداشتی و معیشتی محروم هستند.
به گفته اهالی منطقه و امدادگران، بار کمک رسانی به دوش خود مردم است که از اقصی نقاط ایران در قالب تیمهای جهادی به مناطق سیل زده شتافتهاند. کمکهای مردمی مرتب به مناطق میرسد اما مشکل عمده این است که نهادهای دولتی حتی توان مدیریت درست و توزیع این اقلام را نیز ندارند. در چنین وضعیتی، هر چقدر که افراد فداکاری کنند و با نثار جان و توان و وقت خویش، یاری رسانند اما چون ساختار، کارآمدی لازم را ندارد لذا اقدامات تحسین برانگیز و ارزشمند افراد هم کم اثر می شود.