دیدارنیوز ـ
هاتف سپهر: عصر امامان شیعی مشحون از بحرانهای سیاسی و عقیدتی بوده است. یکی از بحرانهایی که در زمان امام رضا علیهالسلام گریبان شیعیان را گرفته بود وجود فرقه واقفیه بود. واقفیه گروهی از شیعیان بودند که بر امامت امام کاظم علیهالسلام توقف کردند و از اعتراف به امامت امام رضا علیهالسلام سرباز زدند و معتقد بودند امام کاظم علیهالسلام مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و رجعت خواهد کرد.
گرچه در طول تاریخ تشیع در عصر امامان شیعی گروههای دیگری را نیز داشتهایم که عنوان واقفیه بر آنها صدق میکرده است اما به طور عام و مطلق، واقفیه بر توقف کنندگان بر امام هفتم اطلاق میشود. در اینباره وحید بهبهانی، معتقد است گرچه عنوان واقفیه بر کسانی که بر امامت همه امامان توقف کردهاند اطلاق میشود، اما هر گاه به طور مطلق و بدون اشاره به امامی خاص بیان شود، مراد از آن، توقفکنندگان بر امامت موسی بن جعفر علیهالسلام است.
شبهه در زمان امام رضا علیهالسلامامام رضا علیهالسلام تا مدتها صاحب فرزندی نبود و این امر بهانهای بود در دست معتقدان به واقفیه که به حضرت کنایه بزنند و از اینکه فرزندی ندارد امامت حضرت را قبول نکنند. «ابن قیاما واسطی» که طرفدار مذهب واقفیه بود ضمن ارسال نامهای به امام رضا علیهالسلام چنین نوشت: «چگونه تو امام هستی با اینکه فرزندی نداری؟» امام رضا علیهالسلام در پاسخ او نوشت: «تو چه میدانی که من دارای فرزند نیستم؟ سوگند به خدا، این روزها و شبها نگذرد مگر اینکه خداوند پسری به من عنایت کند که خداوند به وسیله او میان حق و باطل را جدا سازد.»
امام رضا علیهالسلام در مورد دیگری به ابن قیاما فرمود: «سوگند به خدا، خداوند برای من فرزندی به وجود آورد که به وسیله او حق و صاحبان حق را ثابت کند و باطل و اهل باطل را نابود نماید.» و پس از یک سال از این ماجرا، حضرت جواد علیهالسلام چشم به جهان گشود. گفتنی است توطئه واقفیه درصدد بود با القای شبهه، امامت حضرت رضا و پسرش حضرت جواد علیهماسلام را انکار و در امامت حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام توقف کند و بدین وسیله قلوب شیعیان را متزلزل و پریشان نماید. از اینرو امام رضا علیهالسلام از حضرت جواد علیهالسلام بهعنوان مولودی پربرکت برای شیعیان یاد میکرد؛ چرا که با تولد وی و رهبری شیعیان پس از امام هشتم علیهالسلام، توطئههای دشمنان تا حدودی خنثی شد و بسیاری از شیعیان از سرگشتگی نجات یافتند.
علل شکلگیری واقفیهشیخ طوسی، علت توقف در امامت موسی بن جعفر علیهالسلام را فریفته شدن مردم به اموال و ثروتهای فراوانی دانسته است که در نزد آنان جمع شده بود. چنانکه شیخ طوسی در الغیبه نوشته است: «اولین کسانی که بر امامت امام هفتم شیعیان توقف کردند، علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی بودهاند که در مال دنیا طمع کردند و به حطام آن دل بستند.»
این افراد که شیخ طوسی آنها را پایهگذاران واقفیه دانسته است، از وکیلان امام هفتم بودند که شیعیان، واجبات مالی خود را به آنها تحویل میدادهاند تا به دست امام علیهالسلام برسد، اما با شهادت امام علیهالسلام آنها این اموال را نزد خود نگه داشتند و از تحویل آن به جانشین امام کاظم علیهالسلام خودداری کردند.
علت دیگر مسأله سن امام بهویژه پس از امام رضا علیهالسلام است که موجب پیدایش شبهاتی در بین شیعیان گردید، زیرا در این دورانِ به خصوص، امامان در سنین کم وگاه در سن خردسالی به امامت میرسیدند و این امر موجب شک و تردیدهائی درباره امامت ایشان میشد. این امر بهویژه پس از شهادت امام رضا علیهالسلام بسیار مسئله ساز گردید و یکی از عوامل رویکرد گروهی از شیعیان به اندیشه واقفیه گردید. آنچه موجب تشدید بیشتر این مشکل شد وجود عده زیادی از بزرگان و ریش سفیدان اصحاب امام رضا علیهالسلام بود که زمان امام هفتم و گاه دوران امام صادق علیهالسلام را هم درک کرده بودند و اینک پذیرش امامت فرزند امام رضا علیهالسلام را که در سن هفت سالگی بود برایشان دشوار مینمود.
برخی از اصحاب بزرگ امام هشتم علیهالسلام در مسأله امامت حضرت جواد علیهالسلام به شک و تردید گرفتار شدند. به هر حال این مسأله موجب رویکرد عدهای از شیعیان، پس از وفات امام هشتم علیهالسلام به واقفیه گردید. آنان با اشاره به سن کم حضرت جواد علیهالسلام امامت وی را رد کردند و سپس امامت حضرت رضا علیهالسلام را با استناد به اینکه جانشین و فرزند بالغی نداشته، انکار نمودند و به اعتقاد واقفیه بازگشته و بر امامت موسی بن جعفر علیهالسلام توقف کردند. آنها اینطور استدلال میکردند که جایز نیست کودکی نابالغ امام باشد و اظهار میداشتند اگر جایز باشد که خداوند به اطاعت از امام نابالغ فرمان دهد پس جایز است که کودک نابالغ هم مکلف باشد و همان طور که عاقلانه نیست کودک نابالغ مکلف باشد جایز نیست که کودک نابالغ امام گردد و امام باید فردی بالغ باشد. بدین ترتیب گروهی از شیعیان، سالها پس از درگذشت امام موسی بن جعفر علیهالسلام بر امامت آن حضرت توقف کردند. البته شبهه سن امام پیش از درگذشت امام رضا علیهالسلام نیز در میان اصحاب ایشان مطرح بود و امام به سؤالات ایشان در این باب پاسخ میگفت؛ با این حال، این امر مانع از گرایش گروهی از اصحاب به واقفیه نگردید.
شبههای که پیرامون سن امام معصوم وارد شده بود باعث تشویش و نگرانی شیعیان شد. گروهی به سراغ عبدالله بن موسی برادر امام رضا علیهالسلام رفتند و چون وی را در پاسخگویی به سؤالات خود ناتوان دیدند او را ترک کردند. گروهی دیگر به واقفیها پیوستند و جمعی به امامت احمد بن موسی برادر امام هشتم علیهالسلام قائل شدند. برخی از شیعیان برای یافتن حقیقت راهی مدینه شدند تا از نزدیک با امام خویش آشنا شوند و از نگرانی بیرون آیند. آنان با طرح سؤالات متعدد و پاسخ صحیح از امام جواد علیهالسلام به امامت آن حضرت یقین پیدا کردند.
مبارزه امام جواد علیهالسلام با فرقههای انحرافی
در دوران امام جواد علیهالسلام آن حضرت با فرقههای منحرف از خط امامت برخورد کرده و شیعیان را در اتخاذ تصمیم مناسب در رویارویی با آنان راهنمایی و هدایت میکرد. گروههای انحرافی در دوره امام جواد علیه السلام منحصر به واقفیه نبود و فرقههایی همچون مجسمه، زیدیه و غُلات نیز از جمله گروههای انحرافی آن دوران بودند. حضرت برای مقابله با آنان، پرداخت زکات و اقتدا کردن به آنان در نماز را ممنوع اعلام کرد و از پیروان خود خواست از آنها بیزاری جویند؛ زیرا خدا از آنها بیزار است.
از سوی دیگر نیز امام جواد علیهالسلام بهواسطه جو مسمومی که علیه امامت ایجاد شده بود و حلقه انحرافی به جِد در صدد تغییر مسیر امامت بود؛ جهت تنویر افکار عمومی شیعیان به صراحت خود را امام و ولی خدا معرفی میکرد و از این راه اقدام به روشنگری نفوس مردد و سرگشته کرد.
کرامات بسیار زیادی که از امام نهم روایت شده را میتوان در همین راستا تحلیل کرد. امام علیهالسلام جهت خارج کردن آنها از تردید و دو دلی، هر از چند گاهی کرامتی به آنها نشان میداد و میفرمود نشانه امامت همان نشانه نبوت است از این رهگذر گروهی با دیدن کرامات امام به آن حضرت ایمان آوردند.