نگهبانی از کرامت انسانها، بزرگ داشتن مردم و بندگان خدا و احترام به آنان، سرلوحة سیرة امام علی علیهالسلام بوده است. از اینرو، زمامداران نباید مردم را تحقیر کنند یا به بهانههای واهی مردم را به کارهایی وادارند که تحقیر در آن نهفته باشد.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: سخن گفتن و نوشتن درباره امام علی علیهالسلام کاری بس طاقت فرسا است، نه از این باب که اطلاعاتی در مورد وجوه مختلف آن امام همام نیست بلکه در این حوزه با انبوهی از اطلاعات روبهرو هستیم و در این باب بسیاری از بزرگان حوزه تاریخ اسلام و سیره نویسان، اندر احوالات آن یگانه دهر سخنها گفتهاند؛ هر چند هیچیک قادر نبودند که حق مطلب را ادا کنند و صد البته هیچ تقصیری متوجه آنان نیست چرا که خود حضرت فرمود: «و لا یرقی الی الطیر» و مرغ اندیشه به قله منزلتم نمیرسد.
امیرالمؤمنین که نسخه تام و تمام از انسان کامل است در جایگاهی فراتر از عقول بشری قرار دارد و از اینروست که اندیشمندان غرب و شرق در برابرش حیراناند و این حیرانی و سرگردانی همراه با احترامی وافر در نوشتههایشان متجلی است.
مادام دیالافوا ـ سیاح فرانسوی ـ در مورد جایگاه آن حضرت میگوید: «احترام علی در نزد شیعه به منتهی درجه است، و حقاً هم باید اینطور باشد؛ زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداکاریها که برای پیشرفت اسلام کرد، در دانش، فضایل، عدالت و صفات نیک بینظیر بود، و نسلی پاک و مقدس هم از خود باقی گذارد».
جانین ـ شاعر آلمانی ـ میگوید: «علی را جز آنکه دوست بداریم و شیفته او باشیم چارهای نداریم؛ زیرا جوان شریف و بزرگواری بود، وجدان پاکی داشت که از مهربانی و نیکی لبریز بود و قلبش مملو از یاری و فداکاری بود و از شیر شرزه شجاعتر بود، ولی شجاعتی ممزوج با رقت، لطف، دلسوزی، مهر و عاطفه».
جرجی زیدان هم در برابر امیرالمؤمنین چنین به عجز خود معترف است: «اگر بگویم مسیح از علی بالاتر است عقلم اجازه نمیدهد و اگر بگویم علی از مسیح بالاتر است دینم اجازه نمیدهد».
شبلی شمیل ـ از پیشتازان مکتب مادیگری ـ میگوید: «امام علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان، یگانه نسخهای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه در امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است».
نویسیان ـ دانشمند مسیحی ـ نیز میگوید: «اگر امام علی این خطیب با عظمت و این گوینده زبر دست، امروز در همین عصر، بر منبر کوفه مینشست، شما میدیدید که مسجد کوفه با آن همه وسعت، از مردم مغرب زمین و دانشمندان جهان برای استفاده از دریای خروشان علم علی موج میزد».
اندیشمندان شرق و غرب به انحاء مختلف و هر کدام به فراخور ادراک خود حضرت را مورد تجلیل و تبجیل قرار دادهاند و از زاویه دید خود این قصه را بیان کردهاند؛ هر چند به قول خاقانی قلم اینجا رسید و سر بشکست و همچنان این قصه ناتمام ماند.
وقتی نوشتن راجع به امام خوبیها بر دوش، چون منی گذارده شد در بدو امر کاری سهل مینمود، اما در ادامه آن را ممتنع یافتم، به همین سبب به نظرم رسید از کلام خود حضرت کمک بگیرم و مشکلات بین دولت و ملت برآنم داشت تا از قول حضرت گوشهای از حقوق مردم بر حاکمان را بازگو کنم.
باید توجه داشت که اساسا حقوق، طرفینی است، بدین معنا که اگر حاکمان بر مردم حقی دارند مردم نیز طبیعتا حق و حقوقی بر حاکمان دارند که حکام مکلف به ادای آن هستند. از نظر امام علی علیهالسلام حق زمامدار بر مردم و حق مردم بر زمامدار بزرگترین حقی است که خداوند قرار داده و کاملاً دو سویه است. چنان که میفرماید: «همانطور که کسی را بر دیگری حقی است آن دیگر را نیز بر او حقی خواهد بود. کسی که بر همگان حق دارد و هیچکس را بر او حقی نیست خدای تعالی است نه هیچیک از بندگانش».
از نظر امام علیهالسلام رعایت حقوق متقابل زمامدار و مردم ثمرات فراوانی دارد: «زمانی که رعیت حق خود را نسبت به والی به جا آورد و والی نیز حق خود را نسبت به رعیت ادا نماید، حق در میان آنها عزت یابد و پایههای دینشان استوار گردد، نشانههای عدالت آشکار شود و سنتهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسیر خود افتد و اجرا گردد».
حضرت برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در بخشنامههایی که به مأمورین دولتی داده کاملاً آشکار است. در بخشنامهای که برای مأمورین جمع آوری خراج نوشته، اینگونه آمده است: «به عدل و انصاف رفتار کنید و به مردم درباره خودتان حق بدهید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات مردم صبر و استقامت به خرج دهید که شما خزانه داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید».
همچنین در سفارش نامهای به مأموران زکات میفرماید: «آنگونه رفتار نکن که مردم از تو کراهت داشته باشند. بیش از آنچه از حق خداوند در اموالش است از او مگیر... سپس به افراد بگو:ای بندگان خدا، مرا، ولی خدا و خلیفه او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را که در اموال شما است بگیرم. آیا در اموال شما حقی از خدا هست که آن را به نمایندهاش بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه مکن و اگر کسی پاسخ داد بلی، همراهش برو بدون اینکه او را بترسانی و یا تهدید کنی».
حفظ کرامت انسانی
نگهبانی از کرامت انسانها، بزرگ داشتن مردم و بندگان خدا و احترام به آنان، سرلوحة سیرة امام علی علیهالسلام بوده است. از اینرو، زمامداران نباید مردم را تحقیر کنند یا به بهانههای واهی مردم را به کارهایی وادارند که تحقیر در آن نهفته باشد. چنانکه امام علی علیهالسلام میفرماید: «آنگونه که با ستمگران و جباران سخن میگویید با من سخن نگویید و آنچنانکه در مقابل مستبدان و حاکمان جبار، محافظهکاری و خود را جمعوجور میکنید، در حضور من نباشید، بهطور تصنعی با من رفتار نکنید» (نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۶).
حضرت همواره استقبال از خود، شبیه استقبال از امیران و حکام ظالم و ستمگر را منع، و از اینکه دیگران خود را در برابر او خوار و خفیف سازند، نهی میکرد. (کلینی، کافى، ج ۶، ص ۵۴۰؛ نهجالبلاغه، حکمت ۵۳). از اینرو، برخورد انسانی با مردم از سوی نهادهای دولتی و کارگزاران قدرت، جزء تکالیف مسلم آنان است و شأن انسانی افراد باید رعایت شود؛ یعنی هرگونه توهین و تحقیر مردم بهوسیلة کارگزاران قدرت اجرایی ممنوع است.
با توجه به اینکه انسان دارای کرامت است، دولت موظف به حفظ و پاسداشت آن است؛ یعنی رفتار دولت نهتنها نبایستی ناقض کرامت انسانی و حقوق مبتنی بر آن باشد؛ بلکه باید کرامت، عزت و شرافت انسانها را حفظ و پاسداری کند؛ یعنی دولت باید از اعمال و رفتارهایی که مغایر با کرامت انسان و شرافت و عزت اوست، خودداری کند؛ حتی دولت باید مردم را از رفتارهای مغایر با کرامت و شرافت انسانی باز دارد؛ چنانکه مصادیق عزتطلبی و کرامتخواهی برای شهروندان اسلامی را میتوان در شیوة برخورد امام علی علیهالسلام در مقام عالیترین مرجع اقتدار جهان اسلام در عصر حکومت علوی با شهروندان مشاهده کرد. برای نمونه، وقتی امام سواره بود، فردی (حرببن شرحبیل الشبامی) پیاده در رکاب ایشان راه میرفت و با آن حضرت سخن میگفت. امام علیهالسلام فرمود: «بازگرد! که پیاده آمدن، چون تو با کسی، چون من برای حاکم فتنه است و برای مؤمن موجب خواری» (ابن ابى الحدید، ۱۳۸۵ ج ۱۹، ص ۳۲۸).
از سخنان حضرت پیداست که نکوهش ایشان از رفتار «حرب»، صرفاً یک عمل اخلاقی نیست و آن را برای والی بهمثابة فتنه، و برای مؤمن ذلت برمیشمارد. از یکسو، حضرت رفتار آنچنانی از هر شهروندی با هر حاکمی را نادرست میداند؛ زیرا واژة «مثل» را بهکار میبرد. از سوی دیگر، نادرستی رفتار مذکور را به اینکه ذلت مؤمن در آن است، تعلیل میکند. در نتیجه، حاکم و کارگزاران حکومتی باید از اعمالی که ذلت مؤمنان در آن است، جلوگیری کنند. مصداق حفظ کرامت انسانی به مورد مزبور محدود نمیشود؛ بلکه بسیاری از حقوق شهروندی، مبتنی بر کرامت انسانی است و انسانها حقوقی دارند که در مورد سایر موجودات زنده معنا ندارد. از اینرو، رعایت کرامت انسانی و پاسداشت آن اهمیت زیادی دارد؛ زیرا اثبات کرامت انسانی با رویکرد فقهی و حقوقی، مطالبات بهحقی را برای شهروندان بهوجود میآورد که دولت باید بدانها پاسخ مثبت دهد.
در نتیجه، اساس حقوق بشر و شهروندی حرمتی است که خداوند برای انسان، مسلمان و همة شهروندان جامعة اسلامی قرار داده است. بنابراین، دولت و حکومت اسلامی باید به حقوق شهروندان جامعة اسلامی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان احترام بگذارد و حرمت، شرافت و برتری را که خداوند بهطور فطری و طبیعی به انسان عطا کرده است، رعایت کند.
همچون حضرت امیر علیهالسلام بررسی سیره حضرات معصومین علیهمالسلام نیز بیانگر آن است که کرامت انسانی یک امر طبیعی و عمومی است که همة انسانها اعم از مسلمان و غیرمسلمان باید از آن برخوردار باشند. اهلبیت علیهمالسلام تلاش میکردند کرامت انسانها آسیب نبیند. از اینرو، از مردم میخواستند که خواستهها و حوایجشان را مکتوب کنند، تا مبادا صورت آنها دیده شود و خجالت بکشند.