"دیدارنیوز" شیوههای نادرست اتمام رابطه و آسیبهای آن را بررسی میکند؛
دیدارنیوزـ
مرضیه حسینی: در اطرافمان و در میان گروه دوستان و جمع فامیل و همچنین در محل کار و ... افرادی را میبینیم که پس از اتمام رابطه عاطفیشان درهم شکسته و درماندهاند، کنترل خود و زندگیشان را از دست داده و قادر نیستند به این راحتی به زندگی عادی برگردند و بعضی از آنها سالهای سال درگیر یک جدایی و تبعات آن هستند. اینکه بعضی افراد از اتمام یک رابطه عاطفی تا این حد آسیب میبینند دلایلی دارد که در زیر تعدادی از آنها را میخوانید.
ماجرای حنانه و سعید که او را ترک کرده بود
وقتی او را کنار تختش دیدم، دختری درهم شکسته با چشمانی خیس و قرمز و اعصابی داغون بود. صدای موزیک بسیار محزونی میآمد، چشمهایم از دود سیگار میسوخت، پنجره را باز کردم و به این فکر کردم که برای آرام کردنش چه باید بگویم.
در طول ۸ ماه اخیر، حنانه چهارمین زنی بود که از رابطه عاطفیاش خارج شده و به این روز افتاده بود. به حرفهای حنانه، سمیرا، رویا و پریسا که گوش کردم اشتراک زیادی یافتم. داستانی که از رابطه و جداییشان تعریف میکردند و همچنین نوع مواجهه خود با این مساله و حتی راه حلهایشان بسیار شبیه به هم بود.
حنانه در حالی که هق هق میکرد گفت: «دیدی چطور عین آب خوردن منو ول کرد، آخه چرا؟ من که تو این زندگی همه کاری براش میکردم، من که عاشقش بودم». به خوبی میدانستم در ادامه صحبتش چه میخواهد بگوید، حنانه ادامه داد: «حتما من به اندازه کافی جذاب نبودم، حتما دلش زده شده، اصلا شاید سر دعوایی که تو برج میلاد کردیم، ولم کرده چون فهمیده من چقدر یک دندهام، کاش باهاش بحث نمیکردم، اگه نمیکردم جدا نمیشد».
خودآزاری سمیرا
پیشتر، هنگامی که سمیرا از زندگی مشترکش بدون حتی یک خداحافظی درست و درمون جدا شده و به مدت یک ماه شدیدا افسرده شده بود، سعی کرده بودم به او بفهمانم هنگامی که مردی تو را ترک میکند، به معنای وجود عیب یا ضعفی در تو نیست و همچنین به این دلیل نیست که تو دیگر برایش جذاب نیستی و حتی همیشه به این دلیل نیست که او زنی بهتر و جذابتر از تو یافته است.
به او توضیح دادم که قبول دارم بسیاری از روابطی که این روزها در جامعه بین پسرها و دخترها و زن و شوهرها وجود دارد، از آنجا که نه مبنای عاطفی دارد و نه حتی هدف مشخصی را دنبال میکند و تنها نتیجه هیجان زدگی و یا وجود ذهنیتی سوداگرانه و معاملهای بین دو طرف است، بسیار شکننده بوده و چون فاقد تعهد لازم و مؤلفههای یک رابطه انسانی و عاطفی است، به سرعت تمام میشود و در این روابط نیز اغلب زنان دچار آسیب میشوند، بحث من اما در خصوص روابطی است که بین دو طرف ارتباط قلبی و حقیقی وجود دارد.
پاسخ به چرا مرا ترک کرد؟
با دقت در حال و روز سمیرا، رویا و پریسا پس از جدایی، دریافتم که پس از قطع رابطه به سرعت شروع به یافتن پاسخ «چرا ترکم کرد؟» میکنند و در این فرآیند پرسش و پاسخ شروع به ساختن داستانی درباره رابطه خود از ابتدا تا انتها کرده و در نهایت خود را مقصر جدایی میپندارند.
برایم جالب و البته دردناک بود که چرا داستانهایشان تا این اندازه شبیه به هم است و چرا اتفاقهای رخ داده در طول رابطه و همچنین رفتارشناسی شریکشان را به گونهای معنادار نمیکنند که حالشان بهتر شده و از اندوهشان کاسته شود.
حال آنها تا مدت زیادی بد بود و به شکل بیمارگونه و خودآزاری به گذشته چسبیده و مدام در حال مرور کردن خاطرات رابطه و تلاش برای احیای آن بودند. دوستان من، نماینده طیف زیادی از زنان و مردانی هستند که قادر نیستند یک رابطه را به شکل درست و اصولی پایان دهند و یا نمیدانند چگونه در برابر جدایی از خود محافظت کنند.
از آنجا که عشق و رابطه، اموری نه فقط فردی بلکه اجتماعی و فرهنگی هستند، رفتار عشقورزی و رفتار جدایی از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. اینکه افراد خود را در یک رابطه چطور تعریف میکنند، اینکه در ایران معمولا دست بالا را در روابط، مردان دارند و زنها از قطع رابطه آسیب بیشتری میبینند و بالاخره اینکه نحوه مواجهه هر فرد با پایان یافتن رابطه عاطفیاش چگونه است، بستگی کامل به مناسبات میان دو جنس و نسبت بین جنسیت و عشقورزی دارد.
بهعنوان مثال در اروپا این مساله که بار عاطفی رابطه بیشتر بر دوش زنان باشد و مردان قدرت و عاملیت بیشتری در اداره رابطه داشته باشند کمتر به چشم میخورد. دو مسأله آموزش رفتار عشقورزی و جدایی و همچنین وجود روابط کمتر تبعیض آمیز میان دو جنس سبب شده که هر دو طرف رابطه، مسئولیت خود را بپذیرند و همچنین آگاه باشند که یک رابطه عاطفی، قراردادی دو طرفه است و یکی از طرفین نمیتواند به تنهایی آن را نقض کرده و بدون آنکه مسئولیت پایان دادن به رابطه را بپذیرد، از این قرارداد خارج شود.
چرا برخی افراد در بندِ گذشتۀ عشقیشان باقی میمانند، درحالیکه برخی دیگر ظاهراً با کمترین دشواری، زندگی خود را پس از شکست رابطه ادامه میدهند؟
حنانه، ترس از طردشدگی و بی خویشتنی
حنانه کمی آرامتر شد و شروع به صحبت کرد و برایم از ترسی جالب و دوسویه در خودش گفت. او گفت: با خودم فکر میکنم وقتی مردی مثل سعید که بسیار معمولی بود و امتیاز ویژهای نداشت مرا رها کرد، چطور مرد دیگری مرا دوست خواهد داشت و اینکه منی که عاشقانه سعید را دوست داشتم و خودم را وقف او کرده بودم و او اینطور قلبم و غرورم را شکست، چطور باز میتوانم مرد دیگری را دوست بدارم و مطمئن باشم که مرا رها نخواهد کرد، راستش را بخواهی دیگر از عشق ورزی کردن میترسم.
وقتی حنانه تعریف کرد که برای سعید چه کارهایی میکرده و چطور خودش را در او حل کرده، فهمیدم مشکل جدی او برای کنار آمدن با پایان رابطهاش چیست. مشکل رابطه حنانه و سعید اینجا بود که حنانه به حدی خود را شبیه سعید کرده بود که هویت واقعی و مستقل خودش را تقریبا فراموش کرده بود.
او از صبح تا شب، در تمام لحظات یا در ذهنش با او زندگی میکرد و یا در واقعیت با او وقت میگذراند. حنانه تلاش کرده بود علایقش را به او نزدیک کند و سر هر چیزی با او تفاهم و مشابهت ایجاد کند. او چنان خود را در سعید غرق کرده بود که ضمن فراموش کردن خویشتن خود، خودش را در نسبت با دیگری یعنی سعید تعریف میکرد و حال که سعید نبود، دست و پایش را گم کرده بود و نمیدانست چطور باید زندگی کند.
حنانه در واقع، تحمل این بیخویشتنی را نداشت. بهعلاوه اینکه او از آنجا که هویتش را و حتی حال خوب و بدش را در نسبت با سعید تعریف کرده بود، حال که از طرف شریکش طرد شده بود تصور میکرد تنها هنگامی زن ارزشمندی است که از طرف مردی دوست داشته شود و چون از طرف سعید که مرد معمولی هم بود طرد شده بود، به شدت احساس بیکفایتی میکرد و میترسید که دیگر مورد محبت مردی قرار نگیرد.
برای حنانه توضیح دادم که اشتباهش کجاست، به او گفتم هنگامی که با رفتار و عملکردت به سعید نشان دادی که بدون او چقدر درماندهای و چون خودت را تماما وقف او کردی، حال که شریکت را از دست دادهای حس میکنی خودت را نیز از دست دادهای.
برای شریکتان مادری نکنید
در ادامه به دوستم گفتم مشکل دیگر این بود که تو مانند زنان بسیار دیگری، به سرعت تبدیل به یک مادر عاشق و همیشه نگران برای سعید شدی و این مسأله او را به حالت خفگی کشاند. اینکه از صبح تا شب مواظبش باشی که چه میخورد، چه میپوشد و چطور میخوابد.
حنانه تصور میکرد که با این کار، ضمن محافظت از همسرش به او نشان میدهد که تا چه حد او را دوست دارد و او نیز با دیدن این فداکاریها قدر او را بیشتر خواهد دانست، غافل از اینکه ایفای نقش مادری و فداکاری بی اندازه، ضمن اینکه تبدیل به یک رویه و وظیفه میشود، در طرف مقابل احساس ترس و میل به فرار ایجاد میکند؛ زیرا او میبیند که چگونه آزادیاش در معرض خطر است و خود را در رابطهای میبیند که مدام باید توضیح دهد که کجاست و چکار میکند.
وقتی سعید علیرغم تمام این فداکاریها حنانه را رها کرد، او به جای بررسی منطقی رابطهاش، ارزشمندی خودش را به کلی نفی کرد. به او گفتم که باید این واقعیت را بفهمد که هر رابطهای دارای چالشها و فراز و فرودهایی است و رابطه اساسا یک فرآیند است و از آنجا که رابطه عاطفی در ارتباط با احساسات و نیازهای افراد قرار دارد، و احساسات نیز سیال هستند و همچنین افراد مدام در حال یافتن پاسخهای جدید برای نیازمندیهای خود هستند، روابط دچار تردید، آسیب و بنبست میشوند، بنابراین او نباید دلیل آسیب پذیر شدن رابطهاش را بیکفایتی و ضعف خودش بداند.
همچنین به او گفتم که ماهیت روابط مانند کارکرد آنها در دنیای جدید، متفاوت از جهان سنت و فرهنگ دنیای قدیم است. در جهان مدرن طیفی از روابط وجود دارد و فرد، بیش از جهان سنت خود را مختار به انتخاب یکی از این اشکال میداند و بیش از گذشته خود را برای خروج از یک رابطه عاطفی، آزاد میبیند و در جهان جدید اساسا ذات رابطه کوتاهتر از جهان سنت است.
رابطه عاطفی خود را اینگونه پایان دهید
افراد باید بدانند که قطع رابطه عاطفی بسیار دشوار است زیرا شامل دادن یا گرفتن خبر بسیار بد و تلخی است که روح و جسم افراد را تا مدتها درگیر میکند؛ بنابراین افراد باید رفتار جدایی را بیاموزند تا طرف مقابل با کمترین آسیب، جدایی را بپذیرد.
مسئولیتپذیر باشید
در وهله اول، فرد باید مسئولیت کامل قطع رابطه را بر عهده بگیرد، بدین معنا که اگر احساساتش تغییر کرده و یا زندگیاش در مسیر دیگری قرار گرفته، شجاعت این را داشته باشد که به صراحت و در نهایت احترام موضوع را با شریکش در میان بگذارد. اینکه افراد به جای توضیح دلیل خروج از رابطه و پذیرفتن مسئولیت آن، طوری رفتار میکنند که شریکشان خود متوجه این موضوع شود و یا تحملش از سردی و تغییر رفتار آنها تمام شده و خود تصمیم به رفتن بگیرد، بسیار بیرحمانه و آسیب زننده است.
نداشتن رفتار جدایی حتی از نداشتن رفتار عشقورزی بدتر است، زیرا هنگامی که شما فردی را بدون هیچ توضیح و به جا آوردن مناسک قطع رابطه، رها میکنید این سوال آزار دهنده را برای همیشه در ذهن او باقی میگذارید که چرا ترکم کرد؟ او قطعا پس از مدتی دیر یا زود با رفتن شریکش کنار میآید اما اینکه چرا اینقدر ارزش و احترام نداشته که شایسته یک خداحافظی محترمانه باشد را نمیپذیرد.
اینگونه پایان دادن به یک رابطه عاطفی، تبعات منفی دیگری نیز دارد. وقتی شما فردی را ناگهان رها میکنید بدون اینکه توضیحی دهید، اعتماد به نفس او را میکشید و او در روابط بعدیاش دچار ترس و ضعف خواهد شد و همچنین ممکن است نسبت به ماهیت عشق و رابطه بدبین شود و اعتمادش را پس از آن نسبت به هر مرد یا زن دیگری از دست بدهد.
برای اتمام رابطه وقت بگذارید
اشتباه دیگری که افراد در هنگام تمام کردن رابطه به دلیل فقدان رفتار جدایی انجام میدهند، این است که رابطه را تلفنی و نه رو در رو تمام میکنند. وقتی کسی حتی برای خداحافظی وقت نمیگذارد و با یک یا چند تماس تلفنی و پیام و چت، رابطهاش را تمام میکند، طرف مقابل همواره در برزخی از احساس منفی از جمله اضطراب، شک و تردید و پرسش از اینکه چرا اینگونه طرد شده به سر میبرد. وقتی که او نمیداند دقیقا چه اتفاقی افتاده، و در هنگامی که شریکش حاضر به پاسخ دادن به سؤالات او نیست، او مجبور است خود را در قصه بافی غرق کرده و به شکل آزار دهنده به سوال چرا ترکم کرد پاسخ دهد.
از کلیشهها پرهیز کنید و به رابطه تمام شده برنگردید
نکته مهم دیگر در قطع ارتباط، پرهیز از گفتن کلیشهها و جملات بسیار دم دستی شبیه اینکه «مشکل منم نه تو»، «من لیاقت تو رو ندارم» و «انشاءالله یکی بهتر از من میاد تو زندگیت» است.
مسأله مهم دیگری که باید در رفتار جدایی مورد توجه قرار گیرد، ضرورت قدرشناسی در وقت جدایی است. با این کار شما به طرف مقابل میفهمانید که او مقصر نیست. آخرین نکته در چگونگی مواجهه با جدایی این است که به تصمیم جدایی اگر محصول مدتها صحبت کردن و تفکر است، اعتراض نشود و همچنین افراد سعی نکنند به اشکال مختلف و با هزار بهانه به رابطه برگردند.
سخن آخر اینکه آموختن رفتار جدایی بسیار حائز اهمیت است. متأسفانه بسیاری از ما نه شیوه عشقورزی را میدانیم و نه آداب پایان دادن به یک رابطه را آموختهایم و به همین دلیل یک جدایی غیر مسئولانه میتواند برای سالهای زیادی فرد مقابل را دچار آسیبهای جدی کند.