بازنمایی حقوق عمومی در اندیشه سعدی» عنوان نشست و گردهمایی بود که به همت انجمن علمی حقوق اساسی ایران و گروه حقوق عمومی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی با حضور جمعی از حقوقدانان و علاقمندان به حقوق و ادبیات کلاسیک فارسی، خاصه سعدی برگزار شد.

دیدارنیوزـ مسعود پیوسته: «بازنمایی حقوق عمومی در اندیشه سعدی» عنوان نشست و گردهمایی بود که به همت انجمن علمی حقوق اساسی ایران و گروه حقوق عمومی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در محل تالار آزادی این دانشکده، با حضور جمعی از حقوقدانان و علاقمندان به حقوق و ادبیات کلاسیک فارسی، خاصه سعدی شیرین سخن برگزار شد. نشستی که به دلیل تعدد و تنوع سخنرانان، چهار ساعت به درازا کشید. جلسه با تلاوت آیة الکرسی آغاز شد و بلافاصله جمعیت با شنیدن سرود خاطره انگیز «ای ایران» با صدای زنده یاد بنان، بپا خاستند و موقع خوانش یکایک واژگان این سرود، روی پرده، با احترام، احتمالا به معنای پرشکوه این کلمات و عباراتِ حسین گل گلاب، سراینده اش و به روح الله خالقی آهنگساز فکر میکردند که دامنهی تأثیر این آهنگ ملی تا امروز و همه روز آمده و بر جانهای ایرانیان دغدغهمند نشسته است.
قبل از شروع رسمی نشست، ویدئوی کوتاهی پخش شد که در آن به مرور اجمالی و سیالیت میان رشتهای بین ادبیات و حقوق پرداخته میشد، تا بدین طریق برای جمع حاضر در نشست، آمادگی ورود به بحث حاصل شود. راوی از پیوند میان معارف و آثار حکمت آموز سعدی میگفت و نسبتش با حقوق عمومی. اینکه: «سعدی، الهام بخش اخلاق، عدالت و انسانیت است. سعدی با زبان حکمت و اخلاق از مسئولیت پذیری حکومت، عدالت اجتماعی، منصب داری درست و حرمت انسان سخن میگوید. مفاهیمی که امروز، هستهی حقوق عمومیاند. این نشست، پلی است میان ادبیات کلاسیک ایران و دانش حقوق عمومی. تلاشی برای بازخوانی سنت فکری ایرانی در پرتو نیازهای جامعه امروز. در نشست امروز تخصصی بازنمایی حقوق عمومی در اندیشه سعدی، استادان، پژوهشگران گرد هم آمدهاند تا پیوند ظریف ادبیات، حکمرانی و اخلاق و حقوق را بررسی کنند.» سپس مهدی یزدان پرست، پژوهشگر حقوق اساسی، مدیر و مجری نشست با همان تیپ آراسته و پرهیبتش؛ و با کلام مستحکم و با لحنی تاریخی و حماسی، قطعاتی کوتاه و متناسب با فحوای نشست، از سعدی خواند و از استادان حاضر در این گردهمایی یک به یک خواست تا نگاه و باورشان را در نسبت آثار سعدی با حقوق عمومی بگویند.
نخستین سخنران، علی اکبر گرجی، رئیس انجمن علمی حقوق اساسی ایران و دبیر علمی این گردهمایی بود که خطاب به جمع حاضر گفت: «خداوند بزرگ را هزاران بار شکر میگوییم که این توفیق را امروز نصیب ما کرد که در سفره شیخ اجل، سعدی بزرگ بنشینیم و سخنهای شیرین در این باره بر زبان جاری کنیم و بکوشیم تا این سخنهای شیرین را با یکی از رشتههای بسیار راهبردی حقوقی پیوند بزنیم. یعنی پیوندهایی بین ادبیات و حقوق عمومی، بین سعدی و حقوق عمومی، پیوندهایی بین دنیای قرنها پیش و دنیای مدرن امروزی.
واقعیت این است که چنین ایدهای از سالها قبل در ذهن و روح ما جاری بود و با دوستان و دانشجویان مطرح کردیم و در ادامه، کار به مقاله و پژوهش و پایان نامه و حتی به رسالهی دکتری هم با همین ایده و مضمون رسید. با تغییر شرایط، این ایده را در اردیبهشت ماه با رئیس جدید دانشکده، جناب دکتر منصور امینی مطرح کردم و اتفاقا بسیار استقبال کردند و چراغ سبز را به ما دادند. البته انصاف حکم میکند که بگویم وقتی اصلِ ایده پذیرفته و تصویب شد و به مراحل اجرایی رسید، گروه حقوق عمومی دانشکده دانشگاه شهید بهشتی هم اعلام مساعدت و مشارکت کرد و امروز خرسندم که بالاخره این گردهمایی با حضور استادان گرانقدر، در حال برگزاری است.» رئیس انجمن علمی حقوق اساسی ایران در ادامه به تبیین این ایده، یعنی مناسبات حقوق عمومی و ادبیات پرداخت و گفت: «دوستان گرامی، ملاقات حقوق و ادبیات، در نقطههای مختلفی ممکن است. گاهی اوقات میشود ارتباطاتی بین مبانی حقوق و ادبیات برقرار کرد؛ و گاهی هم حتی ممکن است غیر مستقیم، ادبیات، الهام بخشِ منابع حقوق باشد. بنابراین، بندهی کمترین، حداقل شک ندارم که این ملاقات، صورت گرفته است در تاریخ. ما اگر با عینک حقوق، به ویژه حقوق عمومی، حقوق بشر، حقها و آزادیها به نوشتههای ادبی نگاه کنیم، تردیدی وجود ندارد که جملات، گزاره ها، تک مضرابها و تک مصرعهایی را پیدا خواهیم کرد که مستقیم با مسائل حقوق در ارتباط است. هنگامی که وارد دنیای حقوق عمومی و حقوق اساسی میشویم، به نظر میرسد که یک کوچولو کارمان آسانتر است. چرا؟ برای اینکه شما خیلی از نوشتههایی که در ظاهر، صرفا جنبه ادبی دارند، اینها را وقتی میخوانیم، میبینیم که این نوشتهها مشحون از «حق» است. حق یعنی همان جوهرهی زیست عمومیی مدرن. البته با یک نگاه و رویکردی دیگر. سعدی در کنار دیدگاههای مختلفی که داشته، از حق، عدالت و آزادگی سخن بسیار گفته است و نمیشود انکار کرد. حالا از معاصرین مثال بزنیم.

کلیدر استاد دولت آبادی، واقعا اگر با عینک حقوق عمومی به آن نگاه کنیم، به نظرم میشود صیدهای خوبی از این منظر به دست آورد. یا رمانهای کوری و بینایی ساراماگو، قلعه حیواناتِ جورج اورول یا مدیر مدرسهی جلال آل احمد، هر کدام از اینها را که خواندم، چون عینکم عینک حقوق عمومی بوده، به خودم گفتم این قسمتش را بدون آنکه خود نویسنده اساسا آشنا به حقوق به حقوقی بوده باشد، ولی در فضای حقوق عمومی سخن گفته. اگر بخواهیم نظم خودجوش را وارد تحلیلهای خود کنیم، بی شک ادبیات یکی از مؤلفههای مستقیم یا غیرمستقیمِ مشارکت کننده یا سازندهی نظم خودجوش است. نظم خودجوش، مبنای قاعده حقوقی است. حالا اینها را گفتم، آیا به این معناست که شیخ اجل حقوقدان بود. روشنفکر بود؟ آزادیخواه بود؟ نه. او پادشاه بود، اما پادشاه سخن. شیخ اجل البته سخن پردازِ صرف نبود. او حکیمی بود که گوهر معنا را در قالب تجربههای زیستهی خود به ایران، حتی به نظرم به بشریت عرضه میکرد. حال، با چنین نگرشی است که میتوان به واکاوی نگاه سعدی به چگونگی نعل بندی قدرت (گرجی، یک لحظه از بکارگیری اصطلاح نعل بندی قدرت به تردید افتاد و سپس با لبخند ادامه داد) و لگام زنی اسب چموش آن پرداخت. در این زمینه، مصادیق فراوانی از این ادعاهایی که کردهام میشود ذکر کرد که در اینجا فقط به یک مورد آن میپردازم که واقعا شاهکار است. باب اول، در سیرت پادشاهان، حکایت ششم: یکی را از ملوک عجم، حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کُربت جورش راه غربت در پیش گرفتند.
(گرجی، به آرامی به تعبیر امروزین کلام سعدی پرداخت و ادامه داد: همین مهاجرت نخبگان را که داریم میبینیم، سعدی دارد میگوید این فرار خلق و رفتن شان به غربت، نتیجهی حکومت ستمگرانه است. البته هزینهی این ظلم و کربت و جور را در نهایت، خود قدرت خواهدداد.) رئیس انجمن علمی حقوق اساسی ایران، ادامه حکایت را خواند:، چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت. خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند. مشروعیت قدرت سیاسی پایین آمد و فرونشست. حکومتی که مشروعیت او، ارتفاع قدرت سیاسی و حاکمیتش فرو بنشیند، در نهایت، خود فرود خواهد آمد و سقوط خواهدکرد. سخن کوتاه میکنم. هرکه فریادرسِ روز مصیبت خواهد/ گو در ایام سلامت، به جوانمردی کوش» از دیگر سخنرانان مدعو در این نشست میان رشتهای، گردهمایی حقوقی و ادبی، صدرالدین زمانیان، حقوقدان و در عین حال از محققین و پژوهشگران ادب فارسی بود که اتفاقا شرحی بر بوستان سعدی نیز نوشته است. وی در این نشست حاضر بود ولی به علت کسالت، قادر به سخنرانی نبود و جمعیت حاضر به افتخار حضورش، لحظاتی به کف و تشویق پرداختند. علی اصغر مهابادی، حقوقدان، سخنران بعدی این گردهمایی بود که کلامش را با ذکر ابیاتی از مقدمهی بوستان سعدی آغاز کرد و گفت: «سعدی که مقدمهی بوستانش ثمرهی سالها زندگی اش بوده و گردش در دنیا، وقتی برگشت به شیراز، اول، بوستان که همان «سعدی نامه» بود را در عرض هفتاد روز نوشت. در چهار هزار و نه بیت. یک چهارمِ این چهار هزار و نه بیت را به باب اول، یعنی باب عدل و تدبیر و رای اختصاص داد.
یعنی سه پایه اصلی زندگی انسان. یکی عدالت، یعنی هر چیزی سر جای خودش. تدبیر، یعنی آینده نگری و برنامه نویسیهای سه ساله و پنج ساله و ده ساله. اینها همه اش حقوق عمومی است؛ و رای، یعنی خرد و خردمندی. بوستان، حضار گرامی، جایی است که انسان به اختیار خودش خلق میکند. جایی درخت میکارد. جایی سبزه، جایی گل؛ و جایی گیاه. دیدهاید که همهی پارکهای کشور را کردهاند بوستان، یعنی جایی که انسان درست میکند. آنچه که مورد علاقه اوست. اما گلستان نه، گلستان خودرو است. جایی غم است و جایی شادی، جایی کم است و جایی بیش. جایی پستی و جایی بلندی. ملغمهای است از زندگی انسانی. به همین دلیل سعدی، آن اتوپیای افلاطون، آن مدینه فاضلهی رسول اکرم (ص)؛ و آن آرمانشهرِ خردمندان جهان را در بوستان گرد آورد.» مؤلف کتاب «آیین دادرسی کیفری کاربردی» در پایان گفت: «الان ما مفتخریم پس از هفتصد و چندین سال داریم به زبان سعدی سخن میگوییم و سعدی در حقیقت دارد بین ما زندگی میکند. سعدی زنده دل است. تنی زنده دل خفته در زیر گِل/ به از عالمی مردهی زنده دلسعدی در آخرین بیت حکایت ذوالنون مصری، باب چهارم در تواضع میگوید: عجب گر بمیرد چنین بلبلی/ که در استخوانش نروید گلیو در پایان این بیت سعدی را هم بخوانم: من آن مرغ سخنگویم که در خاکم رود صورت/ هنوز آواز میآید که سعدی در گلستانم»
سپس بیژن عباسی لاهیجی، استاد حقوق عمومی و سرپرست معاونت قانون اساسی، قبل از ورود به بحث قواعد حقوق عمومی و حقوق بشر و حقوق بین الملل، به مبانی این حقوق اشاره کرد و گفت: «این حقوق عمومی که ما داریم، ریشه در کجا دارد؟ معمولا میگوییم دوران باستان چه بوده، قرون وسطی چه بوده، دوره رنسانس چه بوده، دوره روشنگری، دوره انقلاب صنعتی، جنگهای جهانی اول و دوم چه بوده، همهی اینها را باید بگوییم دیگر، چون به یکباره اگر برویم سراغ قواعد، خیلی معنا و مفهوم ندارد. اینها در واقع مبانی و پیشینهی حقوق عمومی است؛ و موقعی که از قواعد حقوق عمومی و حقوق بشر صحبت میکنیم، حتما از ماکیاول، از ژان بُدٓن، از توماس هابز، از جان لاک، از منتسکیو، از ژان ژاک روسو، از ایمانوئل کانت، همین طور از کارل مارکس در سده نوزدهم و اینها صحبت میکنیم و میگوییم اینها هستند آن مبانی حقوق عمومی و دولت به شکل جدید را پدید آوردهاند. ولی مسألهای که وجود دارد این است که ما هم به عنوان یک فرد ایرانی فقط باید بگوییم این ریشههای حقوق عمومی و دولت غربی؟ و ما کارهای نبودیم در این دوران و هیچ اثری نداشتیم؟! فقط بگوییم توماس هابز این را گفته، جان لاک آن را گفته و ایمانوئل کانت هم این را گفته است! ما فقط پیرو آنان باشیم و دیدگاههای آنها را بیان کنیم. خب، نباید اینگونه ببینیم. داشتههای ما، تجارب ما در سرزمین ایران، خیلی وسیع و غنی است و باید به اینها توجه شود. حالا ما چرا سعدی را انتخاب کردیم؟ سعدی برای من در بین حکما و ادبای ما نفر اول است. خب، ما میخوانیم اینها را دیگر، البته ادعایی ندارم. قبل از سعدی، ما سنت اندرزنامه نویسی، پندنامه نویسی، نوشتن نصیحةالملوک را داشتیم. پیش از اسلام، چندین پندنامه داریم که اندیشمندان خطاب به حاکمان نوشتند. ویژگیها و تکالیف شان را نوشتند. این سنت، پس از اسلام هم ادامه داشته است. مثل کلیله و دمنه، مرزبان نامه، قابوس نامه، سخنان عمرخیام نیشابوری، همین طور فردوسی و نظامی، اخلاق ناصری، سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی و بعد، سعدی؛ بنابراین این سعدیی قرن هفتم، به یکباره نیامده این آثار و اندیشهها و این حکمت را عیان کند، میخواهد بگوید این ریشهها و پیشینه را خودش داشته است؛ و اینها تأثیر گذاشته بر کشور، بر دولت، بر حاکمان. اینها هستند که فرهنگ و تاریخ و هویت یک ایرانی را ساختند و اینها جزء داشتههای مشترک ماست و ما را تبدیل کرده به «ملت ایران». نویسنده کتاب مبانی حقوق اساسی، ضمن مرور آثار و اندیشههای سعدی که به تکالیف حاکمان میپرداخت، به نمونهای از نگاه سعدی به حقوق عمومی اشاره کرد و به رعایت مصلحت و منفعت عمومی در ذیل مبحث تکالیف حاکمان از منظر سعدی و گفت: «شنیدم که خسرو به شیرویه گفت/ در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت/ بر آن باش تا هرچه نیت کنی/ نظر در صلاح رعیت کنی/هم چنین در خصوص تأمین امنیت جامعه، خطاب به حاکمان میگوید که درواقع پاسداری از حقوق طبیعی مردم است: بدان که ملوک از بهر پاس رعیتاند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک. شهی که پاس رعیت نگاه میدارد، حلال باد خراجش که مزد چوپانی است.»

ابوالحسن بزرگمهر وفا، وکیل و نویسنده کتاب «تحریمهای اقتصادی و حقوق بنیادین بشر»، سخنران بعدی این نشست بود و از همان آغاز سخن، تأکید داشت که سعدی، یک حقوقدان بود. حقوق را خوب درک کرده، فقیه بوده. وی در تبیین بحث مورد نظرش گفت: «از دیدگاه من، سعدی حقوقدان حقوق عمومی هم هست و قواعد حقوقی را به صورت اخلاقی تبیین میکند. ببینید دفاعیات را چگونه به وکلا یاد میدهد، به قضات هم همین طور. در بحث اینکه رضایتمندی برای مردم، بقا و دوام حکومت را به دنبال دارد، این نیست که اگر حاکم فکر کند رضایتمندی مردم را فراهم کند، دارد امتیاز ویژهای میدهد، خیر. دارد زیربنای حکومت خودش را درست میکند. پادشاهی که طرح ظلم افکند/ پای دیوار ملک خویش بکند/ سعدی در همین نصیحت انوشیروان به هرمز ادامه میدهد: طبیعت شود مرد را بخردی/ به امید نیکی و بیم بدیدوستان توجه کنید! امید به نیکی باید داشته باشند مردم از حکومت. اگر مردم از حکومت، امید به نیکی و رضایتمندی نداشته باشند؛ و حاکم هم بیم نداشته باشد از اینکه اگر به حقوق مردم تجاوز کند، ساختارش به هم نمیریزد باید شک کنیم. در جایی دیگر، سعدی از غوغای مردم میگوید: خداوند فرمان و رای و شکوه/ ز غوغای مردم نگردد ستوه/ غوغای مردم چیست بچه ها؟! همین اعتراضات و نقدها و مطالبات مردم را میگوید. این نقدها و مطالبات را وقتی مردم ببینند کسی نمیشنود، میریزند در خیابان ها. این را سعدی میگوید غوغای مردم. میگوید کسی که بر بالای قدرت نشسته، باید تحمل داشته باشد و سریع نیروهایش را نریزد بیرون برای سرکوب!»
فریدا حصاری، دانش آموختهی حقوق، در ادامه این نشست، بحث خلاف آمدِ عادت را گشود و گفت: «خیر، ما نمیتوانیم از حقوق عمومی در اندیشه سعدی صحبت کنیم. برای پایان نامهی دکتریام، پژوهشی دارم و آن هم جستوجو کردن در مورد یک سنت حقوق عمومی ایرانی است. ادعایم این است که میتوانیم ادعای سنت حقوق عمومی ایرانی را داشته باشیم. میخواهم به اصل بحث این نشست برگردم. سعدی از دو جهت مهم است. یک اینکه در زمانهی بغرنجی میزیست. سعدی از اولین سخنورانی است که بعد از حملهی ویرانگر مغول به ایران، ما میبینیم. تا پیش از آن، حمله اعراب، یا صحیحتر بگویم عربها و ترکان به این میزان از ویرانی ما نداشتیم. از بعد از حمله مغول، جامعه ایرانی، امیدش را از دست داده، یک سعادت این جهانی و زمینی را؛ و از این به بعد است که جامعه رو به آسمان میکند؛ و همین باعث شده که نوعی رابطهی علی و معلولی پیداکنند بین رواج عرفان از این دوره به بعد و فترت اندیشه سیاسی از این دوره به بعد؛ و به طور خاص، حادثهی حمله مغول. برای اینکه به دنبال پاسخ به پرسش امکان یا امتناع اندیشه سعدی در حقوق عمومی بروم، با مفهوم عینک «کشور» به آثار سعدی نگاه کردم. میخواستم ببینم سعدی چه دیدکاهی در باره کشور دارد. آیا معنا شده و موضوعیت مستقلی در آثار سعدی دارد یا خیر. نکته اینجاست که من مفهوم کشور را در آثار سعدی پیدا نکردم و این مفهوم، غایب بود. پس وقتی این مفهوم پایهای و اساسی در نگاه سعدی وجود نداشته باشد، نمیتوانیم در جست و جوی پیوند اندیشه سعدی با حقوق عمومی باشیم.
یا به عبارتی در پی پیوند آثار سعدی با حقوقی باشیم که در آن، در مورد چگونگی حکمرانی کردن در این کشور سخن میگوید.» در ادامهی نشست، به نظر آمد طرح سخنانِ دیگرگونِ فریدا حصاری، خوشایند برخی حاضرین در این گردهمایی نبود و به ابراز مخالفت با این دیدگاه برآمدند. برجسته تربن مخالف این نگاه، ابوالحسن بزرگمهر وفا بود که با همان شور و هیجان کلامی اش، مقدمتا به نقد گفتههای فریدا حصاری برخاست. اما مدیر و مجری نشست، مهدی یزدان پرست به بزرگمهروفا فرصت ابراز عقیده نداد و با اشاره و کلام، از وی خواست در پایان نشست، به پرسش و پاسخ بنشینند. محسن محبی، حقوقدان، سخنران بعدی بود که ابتدا در باره آثاری که در موضوع سعدی چاپ و منتشر شدهاند گفت که اغلب به بحث «ادبیت» سعدی پرداختهاند و بحث زیبایی شناسی اش. اینکه کمتر درباب مفاهیم آثار سعدی کار شده است. وی با استناد به کتاب سعدی ضیاء موحد که در دهه هفتاد خورشیدی منتشر شد و از کم و کیفِ زیست سعدی میگوید، اشاراتی به تعدادی از کارهای معطوف به سعدی کرد و گفت: «فهرستی که به دست آوردم از همین کتابِ خوش خوان است. دیوان و کلیات سعدی، قابل شمارش نیستند که چاپ شده. هر انتشاراتی اولین چیزی که چاپ میکند، سعدی است و حافظ است و مفاتیح! برای اینکه میداند که اینها به فروش میروند. تحقیق درباره سعدی، هفت اثر، مقاله درباره سعدی، ۲۳ مقاله، بزرگداشت و جشن درباره سعدی، سال ۱۳۱۶ وزارت معارف و صنایع مستظرفه برگزار کرد. ۱۳۵۰ کنگره جهانی سعدی و حافظ؛ در سال ۱۳۶۳ بعد از انقلاب، به پیشنهاد کمیسیون ملی یونسکو در ایران، مجموعه مقالاتش منتشر شده، همایش بین المللی سعدی شناسی (عجیب است واقعا، دیشب این را پیدا کردم) که از سوی مؤسسه عبدالعزیز سعود البابطین بابتین، یک مؤسسه کویتی که علاقمند به زبان و ادبیات فارسی است و یک رشتهی ادبیات فارسی هم در این مؤسسه وجود دارد. آنها برگزار کردند که آقای محمد خاتمی هم سخنرانش بوده و سخنرانی جالبی هم کرده. از سال ۱۳۷۵ به بعد، چهار پنج اثر بیشتر منتشر نشده و آخرینش هم سایت مرکز سعدی شناسی در ایران است که آقای حداد عادل رئیسش هست. در باره زمانه و زمینهی سعدی، کمتر اثر تحقیقی منتشر شده. یک اثر هست به نام از سعدی تا آراگون، مرکز نشر دانشگاهی چاپ کرده، نوشتهی جواد حدیدی که فوت شدند و خدا رحمتش کند. اثر درخشانی است دربارهی زمانه و زمینهی کاری سعدی. موضوع حقوق عمومی همان طور که میدانید رابطهی قدرت و آزادی است. هر دو مفهوم جدیدند. هم مفهوم قدرت و هم مفهوم آزادی. آیا انسان بالاخره خلیفه خداست در زمین؟ و قدرت را دارد و بعد میدهد به دولت؟ یا دولت و سلطنت، آن طور که در قانون اساسی مشروطه آمده بود، موهبتی است الهی؟ هدف اصلی در حقوق عمومی، حاکمیت قانون است. هم برای دولت و هم برای مردم. اما به نظرم تا زمانی که این منشأ قدرت معلوم نشود، این نزاع همچنان باقی است. هنوز برای نظریه قرارداد اجتماعی بدیلی نیامده و نهایتا برخی بر آن حواشی نوشتهاند. اما چرا یک مورد وجود دارد. آن هم نظریه ولایت فقیه است، البته سعی کردند یک لباسی از قرارداد اجتماعی به آن بپوشانند. اما هرچه میپوشانند، یا کوتاه میآید یا بلند! میگویند کار مجلس خبرگان، کشف رهبری است، اصلا صحبت از قرارداد نیست.
ما انتظار نداریم که از سعدی یا حافظ یا فردوسی برای ما حقوق عمومی در معنایی که امروز در دانشکدههای حقوق میخوانیم، آموزهای بدهند. امروزه حقوق عمومی مبتنی و متکی بر آموزههای مدرنیته است، تفکیک سوژه از ابژه است. امروزه صحبت از دولت پاسخگو و دولت رفاه است. همه اختیارات دست مردم است. بله، میشود در برخی موارد، از نگاه سعدی در حقوق بهرهمند شد، ولی آنچه که اینجا برخی دوستان بیان کردند، نوعی تذوق است به قول طلبه ها. ذوق اندیشی است. چه ضرورتی دارد که خداوند ۱۴۰۰ سال پیش درباره مریخ حرف زده باشد. این در شأن قرآن نیست. بلکه کتاب هدایت است. کوتاه کنم سخن را. از سعدی نمیشود نظریه حقوق عمومی استخراج کرد. تذوق میشود کرد. قرینه سازی میشود کرد. ولی مثل روسو نمیتوانید قرارداد اجتماعی از آثار سعدی دربیاورید. اخلاق باید بیرون از قدرت تعریف شود. اخلاق، یک امر برون قدرتی است. سعدی از این حیث به کار ما میآید. در ادامه، مهدیه رشیدی، نویسنده و شاعر و عضو کانون وکلای دادگستری، از هنر نوشتن و اندیشهی سعدی، دقایقی سخن گفت و نوبت رسید به نطق دیگر سخنوران ادیب و حقوقی. دکتر حکمت هم دقایقی صحبت از همکلامی و همراهی بحث میان رشتهای بین ادبیات و حقوق شد و خواست از دیگر آثار ماندگار تاریخی، ادبی، همچون ناصرِ خسرو نیز نشستهایی برگزار شود.

سپس علی دشتی، دانش آموخته حقوق و استاد حقوق عمومی نیز با ابراز خرسندی از برگزاری چنین نشست گفت: «سعدی شناس نیستم ولی سعدی دوست هستم و سعدی میخوانم. تا کاملا سعدی و حقوق عمومی فهم نشود، شاید نشود پاسخ روشنی بیابیم که آیا میتوان اندیشه سعدی را در حقوق عمومی و نظریه حقوق عمومی و از آن بالاتر، اصول حقوق عمومی سراغ گرفت؟ به عبارتی آیا ردپای حقوق عمومی در اندیشههای سعدی دیده میشود؟ یا آیا میتوان ردپایی از سعدی را در حقوق عمومی دید؟ در واقع دو متغیر داریم.» وی سپس به تبیین و تشریح این موضوع پرداخت و گفت اگر بخواهیم در باره اندیشههای سعدی، در بحث آموزههای حقوق عمومی بگوییم، به نخستین نتیجهای که میرسم این است که نه، ما نمیتوانیم درباب حقوق عمومی مدرن، نکتهای را از تعلیمات و انذارهای حضرت سعدی بیابیم، چون اصلا فضایش فرق میکند. نگاه سعدی در تمام آثارش این است که مردم، ولی نعمتانِ حاکماند، اما برچه اساس و مبنایی؟ بر مبنایی که خداوندی حضور دارد و به عبارتی خداوند، این ودیعه را به پادشاه داده و پادشاه هم مکلف است که با مردم بخوبی رفتار کند. هیچ ساز و کار پاسخگویی زمینی، شما در اندیشههای سعدی پیدا نمیکنید که پادشاه را به بند بکشد. یادمان باشد هرجا که «نصیحةالملوک»ها در حاکمیتها زیاد میشود، نشان از ضعف یک ساختار نظارتی و پاسخگویی است.» در دقایق پایانی نشست، دوباره ابوالحسن بزرگمهر وفا سخن گفت. به علت ضیق وقت، به نقد کلام و نگاه فریدا حصاری نپرداخت و با همان شور و هیحان پیشین گفت: «قانونگذاری در دوره سعدی، خود سعدی است. آموزههای سعدی همه اش قواعد اخلاقی است. اصلا کتاب بوستان و گلستان، همه اش قانون است. کتاب خدا (قرآن) هم قانون خداست دیگر. آموزههای سعدی هم قانون است.» نشست که در ثانیههای پایانی، سرشار از حرارت و التهاب بود، بالاخره با مدیریت مستحکم یزدان پرست، با یک عکس داغ دسته جمعی به انتها رسید.