
مصطفی کواکبیان، چهره شناختهشده اصلاحطلب در گفتوگویی زنده با صداوسیما اعلام کرد کاترین شکدم، تحلیلگر یهودیتبار غربی با «۱۲۰ نفر از مقامات مهم کشور رابطه داشته است»؛ همین اظهارنظر جنجالی کافی بود تا او خیلی زود و سریع توسط دستگاه قضایی احضار شود.
دیدارنیوز: سخنان مصطفی کواکبیان در یک برنامه زنده تلویزیونی درباره نقش احتمالی کاترین شکدم در پروژه نفوذ، واکنشهای شدیدی از سوی رسانههای اصولگرا در پی داشت.
مصطفی کواکبیان با یک جمله جنجالی، نه فقط خود را درگیر پرونده قضایی کرد، بلکه تبدیل به نقطه وحدت رسانههای اصولگرا برای حمله به اصلاحطلبان شد.
این چهره شناختهشده اصلاحطلب، در گفتوگویی زنده با صداوسیما مدعی شد کاترین شکدم، تحلیلگر یهودیتبار غربی که مدتی در ایران فعالیت رسانهای داشت، با «۱۲۰ نفر از مقامات مهم کشور رابطه داشته است». ادعایی که بیدرنگ با واکنش مقام قضایی و دستور احضار مواجه شد و تا لحظه تنظیم این گزارش، هیچ سندی از سوی گوینده ارائه نشده است.
واکنشها با دو محور قضایی و رسانهای
دادستانی تهران بلافاصله اعلام جرم کرد و پرونده تشکیل شد. خبرگزاری میزان و فارس نیز به نقل از نهادهای قضایی نوشتند «هیچ سند و گزارشی مبنی بر فعالیت غیرقانونی یا ارتباطات مشکوک شکدم در ایران وجود ندارد». اما واکنش اصلی از سوی رسانههای اصولگرا بود که نهتنها به تکذیب اکتفا نکردند، بلکه حملهای گسترده به کواکبیان، اصلاحطلبان، و حتی تلویزیون راه انداختند.
خشم جناح راست؛ روایت رسانههای اصولگرا
روزنامه خراسان با لحنی تند و طعنهآمیز، نوشت: «کواکبیان همان آدم اشتباهی در جای اشتباهی است». این روزنامه با یادآوری گاف مشهور او درباره کیارستمی، نوشت: «اینبار اشتباه فقط شاعرانه نبود؛ جنجالی، پرهزینه و شلیک مستقیم به اعتماد عمومی بود.» و هشدار داد که ادعاهای بدون سند، اگر هزینه نداشته باشند، «سنگ روی سنگ بند نمیشود.»
روزنامه اصولگرای فرهیختگان با تیتر تند «کواکبیانها را از تاکسی پیاده کنید»، نوشت: «ادعای شکدم از مکالمات داخل تاکسی هم بیپایهتر بود. کواکبیان، به جای تحلیل جنگ، به ابتذال سیاسی روی آورد». این روزنامه معتقد است افرادی مثل کواکبیان «جای نفوذ را به نزاع جناحی تقلیل میدهند» و حضورشان در صداوسیما باعث «خدشه به وحدت ملی» شده است.
«جوان»، اما کواکبیان و چهرههایی، چون فیاض زاهد را به «کاسبی سیاسی» متهم کردند. نوشتند: «کاسبان جنگ در حال تخریب چهره نظام از قاب تلویزیون هستند». به گفته جوان، زاهد نیز با القای دخالت افغانیها در ترورها و نفی گزارش ۷۰۰ جاسوس موساد، فقط «دروغ و فرافکنی» کرده است.
«کیهان» نیز ادعای کواکبیان را در کنار بیانیه میرحسین موسوی قرار داد و هر دو را ادامه «فتنه ۸۸» و «پادویی آمریکا و اسرائیل» خواند. نوشت: «اگر کسی مدعی چنین چیزی است، یا ناظر بوده، یا خود عامل بوده؛ راه سومی ندارد!» کیهان همچنین شکدم را بیگناه دانست و انتقادات را توطئهای برای تضعیف نیروهای انقلابی معرفی کرد.
خبرگزاری فارس اعلام کرد که «نهادهای امنیتی هیچ سندی دال بر ادعای کواکبیان ندارند» و او را به «تشویش اذهان عمومی» متهم کرد. فارس همچنین از آغاز رسمی برخورد قضایی با او خبر داد.
مساله اصولگرایان فقط کوابیان است؟
در حالی که ادعای کواکبیان بیپایه و فاقد سند است، شدت و دامنه واکنشها نشان میدهد مسأله فقط صحت یا سقم ادعا نیست. رسانههای اصولگرا تلاش کردهاند از این اظهارنظر، استفادهای چندجانبه کنند. از یک سو حمله هماهنگ به چهرههای اصلاحطلب در قاب رسمی، از سوی دیگر نقد صداوسیما بابت دعوت از منتقدان و تقلیل بحث نفوذ به یک نزاع جناحی و حذف روایتهای آلترناتیو.
بسیاری ناظران معتقدند دغدغه اصلی جریان رسانهای اصولگرا، نه مقابله با جعل یا نفوذ، بلکه حفاظت از روایت رسمی امنیتی و جلوگیری از طرح هر گونه روایت بدیل از ماجرای جنگ، انسجام ملی یا فساد احتمالی در بدنه قدرت است.
در فضای شکننده پساجنگ، آنچه بیش از ادعای کواکبیان محل تأمل است، نحوه مواجهه جریان مسلط با صداهای متفاوت است. روایتی که اگر با ادبیاتی غیررسمی، کنایهآمیز یا غیرهمسو بیان شود، به شدت مورد برخورد قرار میگیرد. حالا دیگر ماجرا نه شکدم است و نه کواکبیان؛ ماجرا این است که مرز انتقاد مجاز کجاست و آیا جایی برای روایتهای دیگر باقی مانده است؟