
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران گفت: معتقدم که ما نیازمند تجدیدنظر و تغییر رویکرد اساسی در ابعاد مختلف حاکمیت و سیاستگذاری هستیم چرا که با پزشکیان که هیچ، با ١٠ چهره دیگر مثل پزشکیان هم قادر به عبور از این شرایط نیستیم. چنان که حتی اگر همین امروز شخصیت موفق، ارزنده و مقبولی همچون خاتمی هم برگردد و عنان کار را به دست بگیرد، تا وقتی که تغییر رویکرد نداشته باشیم، نمیتوانیم مشکلات را مرتفع کنیم. بلکه این حکومت است که باید تغییر رویکرد بدهد.
دیدارنیوز: جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران در گفتوگویی با روزنامه جهان صنعت از برخی از مهمترین مسائل کشور سخن گفت.
در ادامه صحبتهای جواد امام را میخوانید.
آقای امام! اصلاحطلبان تاکید دارند که حمایت جبهه اصلاحات ایران از کاندیداها در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم، انتخابی حداکثری نبوده و از آنجا که هیچ گزینه اصلاحطلبی در میدان نبود، بنابه شرایطی از روحانی حمایت کردهاند؛ نظرتان درباره حمایت از پزشکیان در انتخابات اخیر چیست؟! ضمن آنکه شما در این انتخابات یک میثاقنامه نیز تدوین کردید که به امضای کاندیداهای موردحمایت جبهه اصلاحات رسید.
بله! اتفاقا نکته مرکزی مورد تاکید میثاقنامه این است که دولت در راستای مصالح کشور و منافع مردم گام بردارد. منتها مساله دیگری هم مطرح است که باید به آن توجه داشته باشیم؛ شما ببینید امکان احیای مجدد برجام در دولت آقای روحانی وجود داشت، اما با تصویب قانون راهبردی نگذاشتند. همینطور اگر مانع از تصویب FATF در دولت آقای روحانی نمیشدند و اگر فضایی ایجاد نمیکردند که بازپرسی که بعدا خودش هم تحت تعقیب قرار گرفت، راسا تصمیم به فیلترینگ تلگرام بگیرد یا سایر شبکههای اجتماعی توسط شورایعالی فضای مجازی فیلتر نمیشد، امروز شرایط دیگری داشتیم. بهخصوص آنکه ظاهرا این اقدامات به این دلیل انجام گرفت که وقتی دولت به دست خودشان افتاد، خودشان مشکلات را حل کنند که البته در عمل در این مسیر نیز ناکام ماندند و نتوانستند. در واقع کسانی که آن سناریوها را مدیریت کردند و از طرفی محدودیت ایجاد کردند و از طرف دیگر در مسیر دولت سنگاندازی کردند، در عمل شرایطی را رقم زدند که مشکلات به قدری افزایش پیدا کرد که وقتی بالاخره همهچیز یکدست شد و دولت مرحوم رییسی بر سر کار آمد، نتوانستند کاری از پیش ببرند؛ چرا که فارغ از اینکه در دولت سیزدهم آن دانش و توانایی لازم برای مدیریت امور وجود نداشت، مشکلات نیز به قدری افزایش یافته بود که نمیشد به یکباره مشکلات را حل کرد. ضمن آنکه وقتی کشوری تمامی ارتباطات و تعاملات خود را با دنیا قطع میکند و به دور خود دیوار میکشد و بهجای تنشزدایی با جهان، دست به اقداماتی میزند که همگی تنشزاست و ایجاد خسارت میکند، به این سادگی قادر به عبور از این شرایط نیست. درواقع با آمارسازی و گزارشهای خلاف واقع، نمیتوانیم جامعه را همراه کنیم. آن هم در شرایطی که بهواسطه محدودیتهایی که برای رسانهها ایجاد شده، اجازه ندادیم واقعیتهای جامعه به تصویر کشیده شود؛ بنابراین بحث بر سر این است که اگرچه امروز در این وضعیت بحرانی قرار داریم، اما این وضعیت یکشبه در دولت پزشکیان ایجاد نشده است. امروز میبینیم در همه حوزهها از ناترازی صحبت میشود. حال آنکه به نظرم این تعبیر که صرفا شیک و دهان پرکن است، در واقع بازگوکننده عمق ناکارآمدی و بیکفایتی و خسارتهایی که متوجه کشور شده، نیست.
فراموش نکنیم این فشارهایی که در ماههای گذشته به کشور وارد شد و حوادث منطقه که منجر به سقوط دولت اسد شد، همگی هزینههایی برای جمهوری اسلامی داشت؛ بنابراین معتقدم که ما نیازمند تجدیدنظر و تغییر رویکرد اساسی در ابعاد مختلف حاکمیت و سیاستگذاری هستیم چرا که با پزشکیان که هیچ، با ١٠ چهره دیگر مثل پزشکیان هم قادر به عبور از این شرایط نیستیم. چنان که حتی اگر همین امروز شخصیت موفق، ارزنده و مقبولی همچون خاتمی هم برگردد و عنان کار را به دست بگیرد، تا وقتی که تغییر رویکرد نداشته باشیم، نمیتوانیم مشکلات را مرتفع کنیم. بلکه این حکومت است که باید تغییر رویکرد بدهد. البته که پزشکیان صادقانه پیگیر حل مشکلات است، ولی وقتی حتی اختیار نداشته باشد که افراد مورد نظرش را به مجلس معرفی کند، چه انتظاری داریم. آن هم در حالی که میدانیم همین مجلسی که با رای اقلیت تشکیل شده، به دنبال رییسجمهور شدن قالیباف و جلیلی و دیگران است و در واقع یکی از دلایل اینکه از ١٩ وزیر پیشنهادی پزشکیان، ١٥ نفر به جریان مقابل گرایش دارند. به همین دلیل است که میبینیم باوجود تغییر دولت، عملا سیاستهای امنیتی دولت تغییر نکرده است. مجلسی که حتی حاضر نیست با این مساله که مجمع تشخیص مصلحت نظام مجددا FATF را بررسی کند، کنار بیاید. مجلسی که هنوز دولت پزشکیان مستقر نشده، وزیر اقتصاد را استیضاح میکند، آنقدر فشار میآورد که ظریف را حذف کند و دنبال اجرای مصوبه جنجالی حجاب است که باتوجه به تصویب تحت شرایط خاص اصل ٨٥، حتی خود نمایندگان هم از جزئیاتش خبر ندارند. در واقع اگر پزشکیان شجاعانه و صریح اعلام نمیکرد که این مصوبه اساسا قابلاجرا نیست، امروز مشکلات بسیاری داشتیم چرا که معتقدم اجرای همین یک مصوبه، برای پایان جمهوری اسلامی کافی بود!
در بحث اختیارات ریاستجمهوری و موانعی که پیشروی دولت قرار دارد، نکته دیگری که محل تامل است، این است که امروز بهعنوان مثال در بحث مذاکره، این تنها مخالفان دولت نیستند که در این رابطه به دولت فشار میآورند، بلکه وزیر دولت پزشکیان و حتی معاون وزیر این دولت همسو با مخالفان دولت موضعگیری میکنند و فراتر از آن، با تعابیری بعضا توهینآمیز کسانی را که از لزوم حرکت به سوی مذاکره سخن میگویند، مورد انتقاد قرار میدهند. اگر اجازه بدهید سوالم را اینطور بپرسم؛ مجموعه این نکات و مشخصا همین تصویری که شما از شرایط کشور ترسیم کردید، آیا اساسا سیاستورزی را از حیز انتفاع ساقط نمیکند؟!
ساقط کرده! منتها در عین حال موافقم که همه اعضای دولت هم با نگاه رییسجمهور همراه نیستند. چنان که ما حتی در بحث وزارت خارجه هم بهنحوی با همین ناهماهنگی مواجهایم؛ در واقع وزیر خارجهای داریم که فارغ از اینکه با ظریف قابلمقایسه نیست و حتما از معدل پایینتری برخوردار است، بعضا در صحبتها و مواضعش نیز بهجای آنکه به مخالفان پاسخ منطقی بدهد و تلاش کند تا با بیان ضرورتها و چالشهای کشور، زمینه مذاکره و تعامل مثبت را فراهم کند، صرفا سعی در راضی کردن مخالفان و همسویی با آنان دارد. همچنان که سیستم سیاسی-امنیتی کشور از آنجا که صرفا سعی در حفظ امنیت مخالفان دارد، شرایطی را فراهم کرده که آقایان به خیابانها میآیند و به جای دادگاههای صحرایی، دادگاههای خیابانی برگزار میکنند و علنا برای اعضای دولت حکم اعدام صادر میکنند. شرایطی که نه هیچ تناسبی با امنیت دارد و نه هیچ تناسبی با نظم اجتماعی. حال آنکه یکصدم این شرایط برای جریانات دیگر فراهم نیست تا حداقل آنان هم بیایند و خواستههایشان را مطرح کنند. البته این حق مخالفان است که بتوانند بهپشتوانه اصل ٢٧ قانون اساسی تجمع اعتراضی برگزار کنند؛ منتها اینکه به این شرط که همه از این حق برخوردار باشند. در واقع نقد ما این است که نمیشود امنیت برگزاری تجمع اعتراضی را برای یک جریان اقلیتی مخالف رییسجمهور فراهم کنید، اما حامیان رییسجمهور از این حق محروم باشند!
شما پیشتر به بحث میثاقنامه اشاره کردید که اتفاقا در یکی از بندهای آن، به مانیفست ١٥ مادهای خاتمی اشاره شده و تاکید شده بود که کاندیدای مورد حمایت جبهه اصلاحات در صورت پیروزی در انتخابات، باید در راستای تحقق آن گام بردارد؛ سوالم این است که دولت پزشکیان تا اینجای کار چه اقداماتی در راستای تحقق آن اهداف برداشته است؟ آیا عملکرد دولت را از این حیث نیز بررسی کردهاید؟!
نکته اول که باید به آن اشاره کنم این است که بیانیه ١٥ مادهای خاتمی از جامعیت چشمگیری برخوردار است و در آن به نکات مهمی اشاره شده که اگر واقعا اجرایی شود، بسیاری از مشکلات اساسی کشور حل خواهد شد. اتفاقا یک نکته محوری در آن بیانیه نیز همین مساله است، تا زمانی که به ملت و حاکمیت قانون بازنگردیم، نمیتوانیم امیدوار باشیم که شرایط تغییر کند و اصلاح شود چرا که در آن بیانیه به مسائل بسیار مهم و اساسی از جمله تامین حقوق کلیه شهروندان جامعه از جمله حق حاکمیت ملی، حق آزادی بیان، حق استفاده از فرصتهای برابر فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب و گرایش سیاسی و همچنین اصلاح ساختارها، سیاستها و عملکردها اشاره و تاکید شده که مجموعه حاکمیت باید تمام توان خود را برای قدرتمند شدن جامعه مدنی ایران بهکار گیرد و در این راستا تلاش کند.
اما در مورد بخش دوم سوال درباره عملکرد دولت در این راستا و نظارت جبهه اصلاحات بر عملکرد دولت، باید به این مهم اشاره کنم که ما در جبهه اصلاحات کمیتههای مختلفی را تشکیل دادیم و از جمله یک کمیته پایش نیز داریم که یکی از ماموریتهای مهمش، نظارت برکاندیداهای جبهه اصلاحات و عملکردشان است. در واقع این کمیته پایش براساس همین مفاد مورد بحث در بیانیه و همچنین براساس وعدههایی که خود کاندیدا مطرح کرده، عملکرد آنان و نهادها و دستگاههایی را که زیرنظر آنان فعالیت میکنند، مورد پایش و ارزیابی قرار میدهد و نتایج این بررسیها را هم به جبهه اصلاحات، هم به خود مسوولان آن نهادها و دستگاهها و هم البته به عموم جامعه گزارش میدهد. جالب اینکه اتفاقا یکی از بحثها و گلایههایی که امروز نسبت به جریان اصلاحات مطرح میشود، همین مساله است که اساسا چرا این مشکلات را مطرح میکنید.
یعنی دقیقا چه کسانی گلایه میکنند؟!
دستگاههای نظارتی و امنیتی به ما اعتراض میکنند و جالبتر آنکه وقتی ما بنابر قانون درخواستی را ارائه میکنیم که مثلا میخواهیم در اعتراض به وضعیت فیلترینگ و طرح مطالبه رفع این محدودیتها یک تجمع برگزار کنیم به ما میگویند که اصلا چرا چنین درخواستی را مطرح کردید و در عمل وظیفه نهادهایی که باید مجوز بدهند و امنیت چنین تجمعهایی را تامین کنند، فراموش میشود. بحث ما این است که حقوق ملت چیزی نیست که یک جریان سیاسی بخواهد بر سر آن معامله کند.