
مراسم رونمایی از لوح ثبت ملی خانه آیت الله طالقانی، روز سهشنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۳ در موزه ملی ایران برگزار شد که گزارش خواندنی مسعود پیوسته، خبرنگار دیدار را درباره آن میخوانید. رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این مراسم گفت که طالقانی نیاز امروز و ضرورت فردای ایران است و عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی، آیت الله طالقانی را یکی از نمادهای مشروطیت در بعد از مشروطه عنوان کرد.
دیدارنیوز _ مسعود پیوسته: عصر سه شنبه، ۱۸ دی ماه، روز رونمایی لوح ثبت ملی خانهی زنده یاد آیت الله طالقانی در موزه ملی ایران بود.
روزی که متولیان امروز و دیروز فرهنگ و دیگر چهرههای فرهنگ مدار کشور به همراه اعضاء خانوادهی مرحوم طالقانی، شوقمندانه دربارهی این خانه و اهمیت تاریخی، سیاسی و فرهنگیی صاحب این خانه سخن گفتند و برخی نیز واقعگرایانه از خلاء و کمرنگ شدن خط و نگاه زنده یاد طالقانی در جان جامعه ندا دردادند و امیدوار بودند با ثبت ملی این خانه و نگهبانی و نگهداری اش، فضای رویدادمحور خانه اش را بازیابی و بازسازی کنند تا هم موجب حفظ هویت اثر شود و هم موجب تمدید آن نگاه مشکل گشا و بقای آن صدای گرم و مهر آمیز و بی غش و خشِ آیت اللهِ مردم دوست.
یکی از جلوههای متأثرکنندهی مراسم پرشکوه رونمایی از لوح ثبت ملی خانهی آیت الله طالقانی، حضور ساده و بی تکلف اعضاء خانوادهی مرحوم طالقانی بود که به نظر آمد در هفتمین دههی زندگانی شان، بسانِ مردم کوچه و بازار و عادی کشور؛ و ادامهی نگاه و کیفیتِ زیستِ پدرند.
از جمله صحنههای اخلاقمدار یکی از فرزندان آیت الله، این بود که طبق کنداکتور برنامه، قرار بود دقایقی از این خانه و صاحبِ خانه سخن بگوید، ولی ترجیح داد خاموش بماند تا امکان نطق دیگران فراهم شود. چرا؟ چون احساس میکرد با توجه به کلیپهایی که در مجلس رونمایی پخش شد و در آن حضور داشت و از کیفیت رفتار و پندار پدر میگفت، همان اندازه بس است و بگذارد میدان کلام برای دیگران فراهم شود. تواضعی که برآمده از جنس تربیت پدر است.
در این مجلس، وقتی دومین سخنران، اسکندر مختاری طالقانی، معمار و باستان شناس، از اهمیت این خانه و صاحب خانه گفت که اینجا محل رویدادهای مردمی انقلاب بوده و ما (اعم از میراث فرهنگی و شهرداری و خانواده) در نگهداری این خانه کوتاهی کرده ایم و این خانه به نوعی سالها رها شده بوده و حالا خوشحالیم که ثبت ملی شده و محل توجه است، چراکه خانه باید «صاحب» داشته باشد و نطقش را با همین جمله تمام کرد، یاد گزارشم از این خانه در اول مهرماه سال جاری افتادم که از همین سایت خبری، تحلیلی (دیدارنیوز) منتشر شده بود. گزارشی با عنوان «از کتابخانه تا رهاخانه» که متنش حکایت از رهاشدگی این خانه داشت و متولیان مربوطه برای بازسازی و ثبت ملی اش، امروز و فردا میکرده اند.
اسکندر مختاری، معمار و باستان شناس
در نشست سهشنبه، خودم هم یکی از خوشحالان این اتفاق مبارک بودم. وقتی که اسکندر مختاری، از ۱۳۰۰ شهر ایران گفت که جایی نیست و شهری نیست که در آن یک خیابان یا بلوار به اسم طالقانی نباشد، عباس آخوندی (وزیر اسبق راه و شهرسازی) که یک دغدغهمند اجتماعی و فرهنگی نیز هست، کلام مختاری را تصحیح کرد که ۱۴۳۰ شهر داریم. این همه شهر که هر کدامش نام یک خیابان به نام طالقانی را دارد.
برخی سخنوران در این مراسم، علت کوتاهی کردن مسئولان در نگهداری از این خانه را به این خاطر دانستند که توجه و تمرکز بر این خانه و صاحب خانه اش، کسی را به منصب نمیرسانٓد.
وقتی هم که نوبت سخن به محمد مهدی جعفری (نهج البلاغه پژوه) رسید، اولین جمله اش این بود: «ما میراث بر نیستیم، ما میراث بانیم.» او با توجه به شرایط واگرایی جامعه ایرانی و انفصالش از روحیات و امیدها و انگیزههای دههی اول انقلاب، امیدوارانه ابراز کرد: «به روشنی میبینم که دین اسلام و قرآن، پیوسته غریب نمیماند و روزی میرسد که مردم با فطرت پاک، از مکتبهای مردم ساخته، سرخورده میشوند و در به در دنبال اسلام میگردند تا حقیقتش را دریابند؛ و یکی از منابع شناخت دقیق از اسلام و اهل بیت، درسهای آیت الله طالقانی است. به همین دلیل، وظیفه ما به عنوان میراث بان، نگهبانی از این میراث برای حفظ و انتقالش به آیندگان است.»
محمد مهدی جعفری، نهج البلاغه پژوه
جعفری، امیدوار بود با کمک میراث فرهنگی، کتابهای رفته از کتابخانه آیت الله طالقانی، دوباره به خانه وکتابخانه اش برگردد. (رسول جعفریان، محقق، چندی پیش، کتابهای طالقانی با مهر کتابخانه را در کهنه بازار کتاب دیده بود که خرید و فروش میشود!)
احمد مسجدجامعی (وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی) نیز در مراسم رونمایی حضور داشت، ولی سخن نگفت.
سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی درباره اهمیت خانه تاریخی آیت الله طالقانی گفت: «این خانه فقط کالبد و خشت و سیمان نیست، بلکه روح و معنا دارد.» وی بی اشاره به رخدادهای سالهای ۵۶ و ۵۷ که همین خانه، محل آمد و شد انقلابیون و مأمن جامعهی ملتهب روزهای انقلاب ۵۷ بود، به معنای این رفتار اشاره کرد و ادامه داد: «این خانه، خود روایتگر است.».
اما عباس آخوندی که حالا رهاتر از همیشه، و با فاصله از قدرت ایستاده و «مسکن اجتماعی» اش در زمان وزارتش در راه و شهرسازی، چون حبابی آمد و رفت، حالا دغدغه مندانه، مکرر در نشستهای فرهنگی و اجتماعی در اینجا و آنجای مملکت حضور مییابد و دیدگاههای مشروطه طلبانه اش را بیان میدارد، در مجلس رونمایی از لوح ثبت ملی خانهی طالقانی نیز گفت: «به نظرم، آیت الله طالقانی یکی از نمادهای مشروطیت در بعد از مشروطه است. او یک نماد تاریخی متأخر ایران است و ادامه دهندهی مشروطیت.»
عباس آخوندی
آخوندی، خیلی کوتاه و گذرا، اشارهای به یک مشروعه خواه کرد و نام بزرگراهی که به نام اوست. بزرگراه مشروعه خواه، فضل الله نوری! حالا او خرسند است که خانهی یک مشروطه خواه متأخر، به ثبت ملی رسیده است.
در مراسم، وقتی که کلام آخوندی به مشروطه خواهی آیت الله طالقانی رسید، مشروطه خواهان حاضر در نشست، برایش کف زدند.
پرهام جانفشان، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران، حرفهای اداری و رسمی زد و از کمیت و کیفیت ثبت آثار ملی در استان تهران گفت. اینکه شاخصههای مطلوب شان در به ثبت رساندن آثار ملی چیست.
پرهام جانفشان، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران
او از ۹۰۰ اثر گفت که در استان تهران، متناسب با شاخصهای شان ثبت ملی شده اند. در این بین، ۳۳ اثر شخصیت محور، به ثبت رسیده اند که سی و چهارمینش، ثبت ملی خانهی آیت الله طالقانی است.
وی ادامه داد: «وزیر میراث فرهنگی نگرانیهایی درباره تخریب این خانه داشت و دستور پیگیری داد و ما با همکاری خانواده مرحوم طالقانی، صحت سنجی کردیم و بالاخره در تاریخ ۱۷ آذرماه امسال، این بنا در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسید.»
جانفشان، ثبت خانه آیت الله طالقانی را موجب حفظ هویت تاریخی و ماندگاری بنای آن دانست.
آخرین سخنران، سید رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بود که کلامش را این گونه آغاز کرد: «این محفل، نه سیاسی است و نه تبلیغاتی، این محفل برای این برگزار شد که ما به نسل جوان این پیام را منتقل کنیم که سرمایههای بزرگ ایران زمین را بشناسید و این شکاف و انقطاع تاریخی را یک بار دیگر، کمرنگ و یا برطرف کنیم. ما دچار یک شکاف و گسست در بعضی مقاطع شدیم. ایران ما دارای یک تبار تاریخی است و هویت ایرانی با عناصر هویتی اش شکل گرفته است. نسل امروز ما با گذشتهی پرافتخارش فاصله گرفته و به همین دلیل، ما دچار دهها و صدها مشکل در متن اجتماعی شده ایم. اگر روح و اندیشه و گفتمان طالقانی در جامعه ما و دربین نسل جوان ما بازشناسی شود، جامعه ایران از همهی ادوار خود، داناتر و عقلانیتر عمل خواهدکرد. انگیزهی این کار که دنبال شد، فقط یک هدف بود که ما به همهی کسانی که از این گفتمان فاصله گرفتند، این پیام را منتقل کنیم که طالقانی، نیاز امروز و ضرورت فردای ایران است.»
رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
وی در بخش دیگری از سخنانش از روح خانهی آیت الله طالقانی گفت و افزود: «این خانه، مجموعهای از آجر و سیمان و خشت نیست. این خانه یک روح دارد و با جامعه سخن میگوید. گاهی روایت را یک گوینده میگوید، گاهی روایت را در یک کتاب یا اثر میخوانید. اما این خانه، خود روایتگر است. بخش پرفراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، در این خانه رقم خورده است. این خانه هم از استبداد و شکنجه و خشونت، داد و فریاد دارد؛ و هم از آزادی و رهایی. این خانه، شخصیت و هویت تهران است. طالقانی باید برای نسل جدید و با زبان جدید بازشناسی شود.»
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در ادامهی سخنانش از وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و تحقیقات و دیگر مراکز علمی و پژوهشی خواست که کمک کنند یک بار دیگر، برای نسل جوان جامعه، سراغ بازشناسی شخصیت آیت الله طالقانی و دیگر تاریخ سازان جامعه مان بروند.
وی از شخصیت والای آیت الله طالقانی و هم چنین از شخصیت آیت الله منتظری گفت که در سندی دیده است ساواک هم در مواجهه با این دو شخصیت، توقف میکرد و تسلیم میشد. آیت الله طالقانی و مرحوم منتظری مجاز بودند با لباس روحانیت در زندان زیست کنند، چون آن قدر بزرگ بودند که کسی جرأت نمیکرد به ایشان بگوید شما حتما باید در لباس زندانی حاضر شوید.
صالحی امیری در وصف شخصیت آیت الله طالقانی ادامه داد: «طالقانی هم در دوران مبارزه، ملجأ و مرجع همه جوانان بود؛ و هم در زندان. شخصیتی بود که تمام زندانیان را در دایرهی خود جمع میکرد و به آنها اندیشه و روح و هویت و درس مقاومت میداد؛ و هم در انقلاب، هویت ساز بود. کلامش نافذ بود. سخن که میگفت، همهی انسانها مسخش میشدند. طالقانی روح زمانه بود. از این منظر، ما بنا داریم با هماهنگی خانوادهی مرحوم طالقانی و مجتمع فرهنگی شان، ان شاءالله در سال آتی، یک همایش ملی با هدف بازشناسی اندیشههای مرحوم طالقانی برگزار کنیم.»
اینجا بود که حضار باشنیدن نوید برگزاری همایش ملی بازشناسی اندیشههای آیت الله طالقانی در سال آینده از زبان وزیر میراث فرهنگی، وی را با کف زدن تشویق کردند.
صالحی امیری در بخش پایانی سخنانش از رسانهی صداوسیما خواست که در قالبها و اشکال مختلف فیلم و سریال، زندگی و زمانهی آیت الله طالقانی را به زبان امروز به نسل جوان معرفی کند. (اینجا و در پایان جملهی وزیر، جملهی مأیوسانهای از کسی در ردیف جلو شنیده شد: «نه بابا! این کار را نمیکنند!»)
در حاشیه مراسم، از صالحی امیری پرسیدم این بنا که در حال مرمت است، کی آمادهی بهره برداری میشود؟ پاسخ داد: «با شهرداری صحبت کردیم که این کار را یا شما یا ما هرچه زودتر تمام کنیم، جناب زاکانی قول دادند که شهرداری انجام میدهد و تا پایان سال، این خانه آمادهی بهره برداری میشود.»
بخش پایانی مراسم رونمایی از لوح ثبت ملی خانهی آیت الله طالقانی، نمایشگاه تابلو عکس بود که میهمانان میتوانستند وارد شوند که عکسهای کمتر دیده شدهی آیت الله طالقانی و جامعهی آن روز را که به خانهی آیت الله مراجعه میکردند، ببینند.
برایم فرصتی پیش آمد که پرسشی کلیتر در بارهی رفتار سازمانهای رسمی فرهنگی و اجتماعی کشور، از درون تا بیرون؛ و مقایسه شان به لحاظ فاصله و بحث «مرکز، پیرامون» را از عباس اخوندی بپرسم که حالا «اجتماعی تر» جلوه میکند و کنارم ایستاده بود.
برایش یک مثال زدم. از اداره میراث فرهنگیی زادگاهم لاهیجان که به ظاهر چهارصد کیلومتر با مرکز فاصله دارد، ولی به لحاظ معنایی شاید یک فاصله چهارصدهزارکیلومتری باشد؛ و این منحصر به این شهر مثلا «فرهنگی» هم نیست، در سراسر کشور را هم بجویید، اوضاع، مشابه همین است. آیا باید به گردن «فرهنگ عمومی» در استانهای مختلف کشور، از جمله تهران انداخت؟!
او این به هم ریختگی اجتماعی و فرهنگی را دریافت و کوتاه گفت: «چارهای نیست جز اینکه به اشکال مختلف، رسانهها وارد موضوع شوند!»
و آخر اینکه، این مراسم قرار بود رأس ساعت پنج و سی دقیقهی عصر ۱۸ دی ماه برگزار شود که ظاهرا انگار برای وزیر هم مهم نبود مراسم به جای پنج و نیم، از ساعت شش شروع شود!