اگر وزیری قصد خارج شدن از دولت و یا استعفا را دارد، نمیتوان جلوی او را گرفت؛ یک تصمیم شخصی است. اما همین تصمیم به ظاهر شخصی، تبعات اجتماعی خواهد داشت. مسئولان برای خودشان نمیتوانند تصمیم بگیرند. ابتدا دلیل و یا دلایل استعفای وزیر بهداشت باید مشخص شود، تایید و تکذیب و صحت و سقم آن باید معلوم شود. تاکنون همه چیز در حد گمانهزنی و اخبار فضای مجازی و رسانهای بوده است که آقای قاضیزاده بهخاطر کاهش بودجه وزارتخانه استعفا دادهاند.
دیدارنیوز ـ از ابتدای هفته جاری، در فضای مجازی و به مثل از یک نماینده عضو فراکسیون امید، شایعه ترک خدمت یا استعفای قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت دست به دست شد و اکنون پس از ۴ روز افکار عمومی، رسانهها و حتی نمایندگان مجلس و شاید هم خود دولت، نمیدانند که جریان چیست؟ آیا دولت و یا مسئولان دیگر، پاسخگویی، رفع ابهام، شفافسازی و احترام به افکار عمومی را امری تخیلی و شعاری تلقی میکنند یا به آن اعتقاد قلبی دارند؟ از شواهد امر چنین برمیآید که همچنان رویه برخی مسئولان و قوای کشور، بر مدار استراتژی روشنی نمیچرخد و آنچه اهمیت ندارد، شفافیت است. وزارت بهداشت با گسترهای به وسعت تمام ایران، چند روز است بدون صاحب و پاسخگو مانده است. آقای وزیر بهداشت (نمیدانیم فعلی یا سابق!) روزه سکوت گرفته است. جا دارد به همه دولتمردان گوشزد کرد که همه فهمیدهاند وزیر بهداشت «قهر» را به پاسخگویی و انجام خدمت ترجیح داده است. حال پرسش این است که آیا کارهای یک وزارتخانه که با جان و سلامت مردم در ارتباط مستقیم است، گرفتار رفتارهای دون شأن یک وزیر یا دولت «تدبیر و امید» باشد؟ آیا پاسخگویی به افکار عمومی در یک مورد ساده و پیش پا افتاده استعفا و یا عدم استعفای یک وزیر، تا این اندازه سخت و طاقت فرساست؟ «آرمان» در همین رابطه با محمد دامادی، نماینده اصلاحطلب ساری در مجلس به گفتوگو پرداخته است که در پی میآید.
اخبار جسته و گریختهای از استعفای قهرگونه وزیر بهداشت به گوش میرسد که پس از گذشت 4 روز از این خبر، نه آقای قاضیزاده هاشمی نه وزارت بهداشت و نه دولت، هیچکدام شفاف و صریح راجع به این استعفا سخن نگفتهاند. به نظر شما دلیل اینگونه رفتارها در دولت را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
استعفا و کنار رفتن از مسئولیت را نمیتوان به درستی تحلیل کرد. حداقل بنده تحلیلی در این باره ندارم و چندان با استعفا دادن موافق نیستم. حالا مسئولی میتواند بگوید من با دولت کار میکنم اما در ادامه با سیاستها و رویکردهای آن در تعارض هستم و به راحتی میتواند جدا شود. اما ببینید الان کشور در شرایطی است که تنها گذاشتن و کنار رفتن از دولت چندان پسندیده نیست. نباید پشت دولت را خالی کرد. اما بنده، آقای قاضیزاده را به نیکی میشناسم و از نظر کاری هم وزیری توانمند است. واقعا تاکنون رسما مشخص نشده که ایشان استعفا داده یا نه. در هر صورت اگر این اتفاق روی دهد، اتفاقی میمون و مطلوب نخواهد بود.
این نوع استعفا دادن و از کار کنارهگیری کردن، تایید و تکذیبها، بازی با افکار عمومی آن هم در این شرایط کشور، چرا از سوی اعضای کابینه و دولت روی میدهد؟ آیا میتوان این اخبار و حرف و حدیثها را بیتوجهی به افکار عمومی قلمداد کرد؟
واقعا درباره چرایی این موضوع نمیتوان نظر داد. خود دولت و وزارت بهداشت باید پاسخ دهند. به هر حال این افراد در قامت وزیر مملکت حضور دارند و مسئولیت معمولی ندارند. وزارت بهداشت بسیار حساس و حائز اهمیت است نمیتوان اینگونه رها شود. دولت باید خودش مساله را حل کند. آقای روحانی باید با وزرای خود بنشینند و صحبت کنند، مشورت کنند، مشکلات را بشنود. اگر وزیری هم نمیتواند در این شرایط کار کند، باید تعیین تکلیف شود. اما اینکه بخواهند از استعفا و یا قهر کردن به عنوان اهرم فشار برای گرفتن بودجه استفاده کنند یا مشکلی شخصی داشته باشند یا در رویکردها اختلاف وجود داشته باشد و با قهر بخواهد مشکلات را رفع کنند، قابل تایید نیست. افکار عمومی نسبت به این مسائل حساس است و از سویی عقل سلیم هم چنین روشی را پسندیده نمیداند.
مجلس در این باره چه عکسالعملی نشان خواهد داد؟ زیرا از سویی بحث کاهش بودجه وزارت بهداشت و طرح تحول سلامت مطرح است و هم اینکه مدتهاست بر سر این طرح قاضیزاده هاشمی با رئیسجمهوری یا ربیعی وزیر سابق کار اختلاف عمدهای داشتند. آیا مجموعه دولت و رئیسجمهوری توانایی مدیریت این مسائل و حاشیهها را ندارند یا قرار است این رفتارها به یک رویه در دولت تبدیل شود؟
اگر وزیری قصد خارج شدن از دولت و یا استعفا را دارد، نمیتوان جلوی او را گرفت؛ یک تصمیم شخصی است. اما همین تصمیم به ظاهر شخصی، تبعات اجتماعی خواهد داشت. مسئولان برای خودشان نمیتوانند تصمیم بگیرند. ابتدا دلیل و یا دلایل استعفای وزیر بهداشت باید مشخص شود، تایید و تکذیب و صحت و سقم آن باید معلوم شود. تاکنون همه چیز در حد گمانهزنی و اخبار فضای مجازی و رسانهای بوده است که آقای قاضیزاده بهخاطر کاهش بودجه وزارتخانه استعفا دادهاند.
مشکل این است که درباره هیچ موضوعی شفافسازی نمیشود و مسئولان خودشان سوار بر موج شایعهسازی و اخبار ضد و نقیض میشوند و اساسا احترام به افکارعمومی امری شعاری و فانتزی تلقی میشود.
بله؛ کسانی که مسئولیت پاسخگویی دارند باید وارد عمل شوند. چندین ماه است که دولت سخنگو ندارد. اما به هر حال دفتر آقای رئیسجمهوری و یا سخنگوی وزارت بهداشت باید قبل از بهوجود آمدن شایعهها، خودشان اقدام به تنویر افکار عمومی میکردند. اساسا پاسخ به مردم و رسانهها، احترامی که باید به مردم گذاشته شود. مردم به ما مسئولان احترام و آبرو دادهاند. حداقل کار این است که شفافسازی شود. خبری که همه رسانههای، دیداری و شنیداری و مجازی به آن پرداختهاند و خبری مخفی و محرمانه نیست. خبر استعفای وزیر بهداشت عمومی شده است، بنابراین دولت هر چه زودتر باید بگوید داستان چیست. بنده به عنوان نماینده مجلس هم خبر قطعی ندارم که آیا استعفا انجام شده و اگر شده به چه دلیل بوده؟ اگر نه چرا اخبار اینچنینی از دولت درز میکند؟ این رفتار دولت واقعا پسندیده نیست که افکار عمومی را معطل خود کردهاند و پاسخ نمیدهند.
شائبههایی در بین اصلاحطلبان، فعالان رسانهای و کنشگران سیاسی این جریان وجود دارد که یک «حلقه خاکستری» در دولت و نزدیک به آقای روحانی شکل گرفته که هرچه نیروی کارآمد، مفید و مدیران منتسب به جریان اصلاحات را از دولت دور میکند و یا حداقل عرصه را برای آنها تنگ میکند تا از دولت بروند. شما از این اتفاقات چنین استنباطی دارید؟
من بعید میدانم اینگونه که شما گفتید باشد. مسائل شخصی و جناحی را نباید در عرصه عمومی دولت و کار اجرایی به این شکل دخیل داد و عرصه خدمت را به مسلخ کار جناحی برد. زیرا بحث خدمت و کار بسیار مهمتر از جناح و شخص است. اما به هر دلیلی اگر سخن شما واقعیت داشته باشد، باید اظهار تاسف کرد و نگران بود. در کابینه باید همه افراد، معاونین و وزرا مانند دانههای تسبیح کنار هم باشند و با هم برای مردم کار کنند. بزرگترین و مهمترین وظیفه مسئولان در دولت، مجلس، قوه قضائیه و سایر ارگانها، خدمت به مردم و در واقع «نوکری مردم» است؛ البته نه نوکری زبانی، بلکه در عمل شأنیت مسئولان در خدمت به مردم و کشور است. امیدوارم صفبندیها و خطکشیهایی در دولت وجود نداشته باشد که امری پسندیده و به صلاح دولت و کشور نیست.
این شائبهها از آن جایی ایجاد شده است که مثلا در بحث اختلافات آقای آخوندی با رئیسجمهوری، جابهجایی خانمها ابتکار و مولاوردی در دولت، کنار گذاشتن آقای مجید انصاری از دولت و... این مسائل باعث شده فشار آن حلقه خاکستری و تیم مشاوران آقای روحانی به بخشی از کابینه، سوال برانگیز باشد. از این منظر پاسخ شما چیست؟
دولت باید به شائبهها و گمانهزنیها پاسخ دهد. اما وقتی دولت پاسخی ارائه نمیدهد و مدام شایعه ایجاد میشود، هر شخصی هر گروهی و هر رسانهای از دید خود مساله را تخیل میکند. دولت خودش باید پیشقدم شود و شفافسازی کند. حالا در کابینه افرادی با گرایشات سیاسی مختلفی حضور دارند و اما در عمل باید هماهنگ و همسو با هم باشند. گرایشات سیاسی نباید باعث عدم خدمت رسانی به مردم شود، زیرا خروجی مثبتی نخواهد داشت. اما کاملا نمیتوان چنین شائبههایی که شما عنوان کردید را رد کرد، به این علت که دولت در مقام پاسخگویی و شفافسازی بر نیامده است. تصور میکنم اولین کاری که آقای روحانی باید انجام دهند این است که «اختیار» دولت را خودش به دست بگیرد و اجازه حاشیهسازی را به هیچ شخصی ندهند.
شما از «پاسخگویی» سخن گفتید در حالی که نزدیک به 6 ماه است دولت سخنگو ندارد. به قول برخی از اصلاحطلبان، «شاید دولت حرفی برای گفتن ندارد که سخنگو ندارد!» به نظر شما دولت حرفی برای گفتن و در میان گذاشتن با افکار عمومی ندارد؟
خیر اینطور نیست. مثل این میماند که الکترون را در سیم برق نبینیم بعد بگوییم برق وجود ندارد! حتما دولت حرفی برای گفتن دارد اما چرا سخنی نمیگوید و مسائل را تبیین نمیکند؟ سکوت دولت معادلهای است که بنده شخصا نتوانستهام حل کنم! این مسائل بسیار حداقلی است و باید انجام بگیرد. سخنان و مواضع دولت را نباید از توئیت دولت یا نمایندگان مجلس باخبر شد. حرفها را باید از زبان مرجع رسمی دولت شنید. فکر میکنم آقای رئیسجمهوری که فردی محترم هستند و ما هم به ایشان علاقهمند هستیم، اما حتما باید در نحوه اداره کابینه تجدیدنظر کنند و تدبیر تازهای بیندیشند تا بتوانند این پیام را به مردم و رسانهها بدهند که مدیریت و هدایت مجموعه کابینه و دولت، با شخص ایشان است و رأسا به اتخاذ تصمیمات مبادرت میورزند.
چند پرسش هم در رابطه با مجلس مطرح میکنم. میگویند در فصل تقسیم بوده و رسیدگی به آن، سهمخواهی حتی نمایندگان مناطق مختلف و لابی آنها برای دریافت ردیفهای بودجهای بیشتر میشود. آیا این امر صحت دارد که نگاه نمایندگان به بودجه بیشتر منطقهای است تا ملی؟
خیر بدین شکل نیست. اول اینکه مجلس نمیتواند کلیت بودجه را تغییر دهد زیرا دولت معترض خواهد شد. وقتی بودجه سالانه به مجلس ارائه میشود، اینگونه نیست که هرچه مد نظر دولت باشد حتما تصویب میشود. نمایندگان مجلس حق اظهار نظر در بودجه مواد و تبصرههای آن را دارند. این حق برای دولت هم لحاظ شده است که نمایندگان نباید ساختار اصلی بودجه را تغییر دهند. نظر نمایندگان هم جای خود لحاظ میشود. اما اینکه بگویی صرفا سهمخواهی صورت میگیرد، چنین نیست. در دورهای حتی برای توسعه آب و فاضلاب روستایی، تصویب شد تا 500 میلیون دلار از صندوق توسعه ملی برداشت شود که با اجازه مقام معظم رهبری این امر به انجام رسید. این پیشنهاد حتی در لایحه دولت هم نیامده بود اما دولت و آقای روحانی عنایت ویژهای به این امر داشتند. پروژه یعنی بود و در ابتدا دولت در کمیسیون تلفیق بسیار مقاومت کرد اما با بحثهای مفصلی که انجام شد، دولت قانع شد تا به امر آب روستایی و مناطق محروم، توجه جدی شود. بالاخره مجلس نظر خود را مطرح میکند و اگر انحرافی در بودجه ببیند یا اولویتهایی را مد نظر داشته باشد، حتما لحاظ خواهد کرد. البته نمایندگان مجلس هم خطاهایی دارند و کارشان خالی از ایراد نیست اما همواره اولین هجمهها به مجلس وارد میشود و انواع و اقسام اتهامات به نمایندگان زده میشود. بحث سهمخواهی منطقهای از بودجه هم از آن نوع اتهامات است که واقعا چنین نیست. در بحث افزایش قیمت حاملهای انرژی، حذف یارانهها و سایر مسائل حساس جامعه، مجلس فعالیت زیادی داشت و جلوی این کارها را گرفت و نقش موثری داشت. به هر حال نمایندگان با مردم حوزههای انتخابیه خود مستمرا در ارتباط هستند و ریز مشکلات را میدانند. فکر میکنم حق نمایندگان است در بودجه اعمال نظر کنند اما در عین حال نیم نگاهی هم به حوزههای خود دارند و بر اساس اولویتهای مد نظر خود، رأی میدهند. طی 6 سالی که بنده در مجلس حضور دارم، نمونههایی که نمایندگان واقعا دست در بودجه برده باشند و تغییرات اساسی ایجاد کرده باشند را مشاهده نکردهام. بیشتر روی احکام بودجه و کلیات آن نظر داده میشود. اما در جداول بودجه، تغییرات عمدهای روی نمیدهد. نمایندگان هم باید پاسخگوی مردم باشند. برای مثال در دولت دهم تصمیم گرفته شد تا آب دریای مازندران به سمنان انتقال یابد؛ آن هم فقط استان سمنان و نه سایر استانهای مرکزی! در آن مقطع با ادله کارشناسی، جلوی آن کار گرفته شد در دولت آقای روحانی هم باز چنین پروژهای مطرح و باز هم جلوی اجرای آن خواهیم ایستاد. خوب اگر قرار است به استانهای کم آب، آبی منتقل شود، از دریای عمان این کار برای استانهای کمآبی مثل کرمان، اصفهان، یزد، سیستان و بلوچستان به سرانجام برسد نه فقط برای استان سمنان. باید به این نکات توجه کرد زیرا اگر مجلس مقابل این کارها نایستاد، عذرخواهی میکنم اما یک دیکتاتوری دولتی شکل میگیرد که هیچ کسی حتی شمای رسانه هم آن را نخواهد پذیرفت. مجلس به عنوان رأس امور و نماینده ملت، حتما اعمال نظر خواهد کرد اما با هماهنگی و همفکری نمایندگان دولت. دولت هم در کمیسیون تلفیق هم در کمیسیونهای تخصصی هم در صحن علنی اجازه سخن گفتن و دفاع از بودجه مصوب خود را دارند. در بیشتر موارد نمایندگان پیشنهاداتی داشتند که با توضیحات و روشنگریهای نمایندگان دولت، از پیشنهاد خود منصرف شدند یا اصلا رأی نیاورد. بنابراین هیچ کدام از تصمیمات و پیشنهادات بودجهای نمایندگان مجلس، خارج از نظر و کارشناسی دولت روی نداده است.
درباره حاشیههای این روزهای مجلس چه نظری دارید؟ برخی نمایندگان میگویند دستها یا برنامههایی برای تخریب وجهه مجلس وجود دارد. شما هم از فضای موجود چنین برداشتی دارید؟
از مجلس ششم به این سو که بنده خاطرم هست، تصاویری از نمایندگان در حالتهای مختلف در رسانهها پخش میشود؛ نماینده در حال چرت زدن است و یا میوهای میل میکند یا روزنامهای میخواند و غیره... این عکسها را جمع میکنند و در جامعه نشر میدهند که ببینید؛ این مجلس است و اوضاع نمایندهها! خیر اینگونه نیست. یا رفتار و گفتار یک نماینده را به همه مجلس تعمیم میدهند. اگر یک روزنامهنگار تخلفی انجام بدهد، آیا باید همه اهل رسانه را مورد بازخواست قرار داد و زیر سوال برد؟ چند روز قبل در مرکز صداوسیمای کیش، اتفاقی رخ داد، آیا اکنون باید همه صداوسیما را متهم کرد؟ ما نقدهایی به این سازمان داریم اما میتوان همه کارمندان و مدیران آن را مورد هجمه قرار داد؟ مسلما نمیشود. فکر میکنم یک جریانسازی علیه مجلس دهم در حال شکل گرفتن است تا در این مدت حدود یکسال و نیم عمر این مجلس، مسائلی علیه نمایندگان به وجود بیاورند. حقیقت این کارها اخلاقی نیست. حالا نماینده رفتاری ناپسند داشته است، مواردی هست که به نمایندگان معترض میشوند و توهین میکنند. شخص بنده را چند سال قبل در نمازجمعه کتک زدند و عکسالعملی هم نداشتیم و جنجال نکردیم، آیا باید به خاطر این کار مدال میگرفتم؟ علیه بنده فحاشیهای رکیکی کردند که چرا طرح سوال از رئیسجمهوری دولت دهم را امضا کردهام! آیا این کار مستحق فحش و کتک خوردن بود؟ حالا آن بحث هم با دستور مقام معظم رهبری لغو شد و نمایندگان هم اطاعت کردند. حالا نمایندهای کار ناپسندی انجام داد (که اصلا قابل تأیید نیست و هر شخصی مسئول پاسخگویی به رفتار و گفتار خود است) اکنون باید آن رفتار را به نام تمام مجلس نوشت؟ نمایندگان مجلس دهم طرحها و مصوباتی داشتند که به اذعان کارشناسان، به نفع کشور و مردم بوده است. اگر واقعا کسانی هستند که نقدی دارند، بهتر است در جهت بهبود کارها و خدمات صورت پذیرد. ادامه تخریب مجلس، دیوار اعتماد مردم به پارلمان را فرو خواهد ریخت و اساسا اخلاق را از بین خواهد برد.