
"آیا جنگ تمام عیار ایران و اسرائیل شروع شده است"؛ عنوان ترجمه حمیدرضابابایی بود که قسمت اول آن روز دوشنبه سی ام مهر منتشر و حالا قسمت پایانی را میتوانید بخوانید.
دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: فارین افرز
نویسنده: کِنِت ام. پولاک (*)
مترجم: حمید رضا بابایی
ایران و اسرائیل با محدودیتهایی روبرو هستند که تشدید گسترده مناقشه میان دو طرف را غیرممکن میسازد.
... برای ایران تحقیرآمیز است که به حملاتش ادامه دهد، اما به این شکل ناکام بماند. بدتر از آن، این است که حملات ایران، اسرائیل را به واکنشی بسیار دردناکتر فرامیخواند.
به طور کلی میتوان گفت اسرائیل قادر است از طریق حملات موشکی و پهبادی دقیق و کم حجم، خساراتی شدید به ایران تحمیل کند در حالی که ایران برای چنین امری، با مشکل مواجه خواهد شد؛ و نکته دیگر این که هیچ یک از آنها در موقعیتی نیستند که بتوانند علیه یکدگیر عملیات هوایی گسترده اجرا کنند. به همین دلیل، حتی تشدید جنگ میان آنها به هیچ وجه شبیه تهاجم لوفتوافه آلمان و یا تهاجم مرکب بمب افکنهای آمریکا-انگلیس علیه آلمان در در جنگ جهانی دوم نخواهد بود. یا حتی شباهتی به نبردهای هوایی اخیر آمریکا علیه صربستان و عراق و نیز حملات هوایی کنونی اسرائیل علیه مواضع حزبالله لبنان نخواهد داشت.
جنگ نامتعارف
هر دو طرف مایل هستند عملیات متعارف خود را با حملات بیشتر سایبری و اقدامات مخفی، تکمیل و یا جایگزین کنند. در این عرصه، به نظر میرسد برتری اسرائیل حتی فراتر از جنگ هوایی باشد. سازمان جاسوسی اسرائیل – موساد – در چندین دهه ثابت کرده که قادر است مقامات مهم ایرانی را ترور و یا داخل ایران عملیات خرابکاری اجرا کند. مشخص نیست که چقدر طول کشید تا اسرائیل برای چنین عملیاتی زمینه سازی کند، و این که آیا به سادگی میتواند بدون آمادگی قبلی عملیات جدیدی در این عرصه اجرا کند و یا این که برنامههای بیشتری در این زمینه در دست اجرا دارد یا خیر.
در این عرصه نیز ایران نشان داده که چندان توانمند نیست. گرچه بر اساس گزارشات، تلاش کرده است تا مقامات ارشد اسرائیلی را ترور کند، اما تاکنون دراین خصوص ناکام بوده است. موفقترین تلاش آن، یک حمله کوچک در شب اول اکتبر بود که چند کشته در تلآویو برجا گذاشت، یعنی همزمان با دومین حمله موشکی و پهبادی ایران به اسرائیل. در سال گذشته، عوامل ایران شاید در تعدادی از حملات در اسرائیل دست داشته باشند، اما در مقایسه با اسرائیل، عملکردی ضعیفتر داشتهاند.
در عرصه سایبری، به نظر میرسد ایران در موقعیتی قویتر قرار داد، اما ظاهرا همچنان نسبت به اسرائیلیها، ضعیفتر است. ایران تقریبا دو دهه صرف تقویت تواناییهای سایبری خود کرده و به اندازه کافی دستاوردهایی داشته است تا به اهداف مدنظر ضرباتی وارد کند. ایرانیها نشان دادهاند که قادرند مناطق سختتر را نیز هدف قرار دهند. اما در این عرصه، اسرائیلیها در موقعیت برتر قرار داشتهاند. مثلا در تابستان ۲۰۲۳، حملات سایبری ایرانیها، برق چندین بیمارستان و مرکز درمانی اسرائیل را قطع کرد. اما اسرائیلیها هم در حملات متقابل سایبری توانستند خدمات رسانی در پمپهای بنزین را در سراسر ایران مختل کنند. به دنبال آن، تهران حملات خود را متوقف کرد.
البته نکته کلی در عملیات سایبری آن است که هیچ یک از طرفهای درگیر اطلاع ندارند که طرف دیگر قصد دارد چه کاری انجم دهد، زیرا اگر اطلاع داشتند، نقاط آسیب پذیر خود را محدود میکردند. این احتمال هم وجود دارد که ایران سلاحهای کاملا مخرب سایبری، ذخیره کرده باشد. این احتمال برای اسرائیل هم وجود دارد. تاکنون شواهد امر نشان داده است که اسرائیلیها برای ضربه زدن احتمالی به ایران در موقعیت برتر قرار داشته و به منظور محدود کردن خسارات ناشی از حملات ایران، در آمادگی بیشتر به سر میبرند.
شرایط راهبردی
ایران و اسرائیل هر دو با نوعی شرایط راهبردی روبرو هستند که عرصه بالقوه جنگ میان دو طرف را محدود میکند. ایران به خوبی میداند که در جنگ متعارف و حتی غیرمتعارف با اسرائیل، در موقعیت ضعف قرار دارد. ایرانیها همچنین اطلاع دارند که اسرائیل تسلیحات کشتار جمعی در اختیار دارد. گرچه ایران اغلب به رفتار غیرمنطقی متهم میشود، اما واقعیت آن که ایرانیها تدابیر قابل ملاحظهای نیز به خرج دادهاند و قطعا از اقدامی که به واکنش گستردهتر اسرائیل بینجامد، خودداری خواهند کرد.
اسرائیل هم در محاسبات خود احتمالا همین مسایل را لحاظ خواهد کرد. نیروی دفاعی اسرائیل قادر است بسیاری از تاسیسات حیاتی برنامه هستهای ایران را نابود کند. اما به یک دلیل مهم که چندان هم به چشم نیامده، هرگز چنین کاری انجام نداده است: اسرائیل و آمریکا نگرانند که حمله گسترده اسرائیل به سایتهای هستهای ایران باعث شود تهران از پیمان منبع تولید و تکثیر تسلیحات اتمی (ان پی تی) خارج شود و اعلام کند که برای مقابله با حملات بیشتر اسرائیل چارهای جز تولید بمب اتمی نخواهد داشت. در این صورت تهران ساخت تاسیسات بیشتری را در اعماق زمین آغاز خواهد کرد، همان گونه که در سایت فوردو در نزدیک قم عمل کرده است، مکانی که هیچ یک از سلاحهای شناخته شده اسرائیل قادر به نفوذ در آن نیست؛ لذا حمله به برنامه هستهای ایران شاید سالها آن را به تاخیر بیندازد، اما قطعا سبب خواهد شد ایران زودتر از آن چه که تصور میشد، به سلاح هستهای دست یابد. این مساله برای اسرائیل تبعات منفی بسیار شدید به همراه خواهد داشت.
نه ایران و نه اسرائیل احتمالا مایل نیستند در صادرات نفتی ایران هیچ گونه دخالتی داشته باشند. دولت ایران به درآمدهای نفتی کاملا وابسته است و تلاش خواهد کرد از هر اقدامی که آن را تحت تاثیر قرار دهد، دوری کند. اسرائیل میداند که مختل کردن صادرات نفتی ایران به افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی منجر خوهد شد، و این امر خشم احتمالی آمریکا و بسیاری از دیگر کشورها را درپی خواهد داشت. با توجه به وابستگی زیاد اسرائیل به حمایتهای آمریکا، بعید است که اسرائیل به این بازی خطرناک دست بزند، گرچه شاید حمله به پالایشگاهها، انبارهای نفتی و سایر تجهیزات مرتبط با مصارف داخلی ایران را به عنوان گزینه در نظر داشته باشد.
چه چیزی اوضاع را بدتر میکند؟
به همین دلایل، تشدید جنگ میان ایران و اسرائیل احتمالا شامل یک رشته حملات پراکنده از طریق هواپیماهای جنگی، موشک، پهباد و حملات سایبری، به اضافه عملیات مخفی و تروریستی، خواهد بود.
به عبارت دیگر، شکلی شدیدتر از مناقشه کنونی. ایران احتمالا حملات موشکی و پهبادی خود را به تاسیسات نظامی اسرائیل کاهش خواهد داد، زیرا نگران است که حمله به شهرهای اسرائیل، حملات شدیدتر اسرائیل را به همراه داشته باشد که در این صورت قادر نخواهد بود به آنها واکنش متناسب نشان دهد؛ و اگر هم دولت ایران تصمیم بگیرد بدون لحاظ کردن عواقب امر، تا آنجا که ممکن است به اسرائیل ضربه بزند، به اندازه کافی توانایی آن را ندارد که بیش از این عمل کند. ایران میتواند شهرهای اسرائیل را با هزاران موشک هدف قرار دهد که احتمالا به مرگ صدها نفر منجر خواهد شد؛ و در این صورت اگر نیروی دفاعی اسرائیل تصمیم به اقدام تلافی جویانه بگیرد، شهرهای ایران با صدها موشک و عملیات جتهای جنگنده هدف قرار خواهد گرفت و هزاران نفر کشته خواهند شد، همین.
در این صورت ایران تضعیف خواهد شد و گرچه نیروی هوایی اسرائیل میتواند چند هفته در سطح محدود به حملات خود به ایران ادامه دهد، اما بعید است چنین حملات احتمالی، تلفات زیادی به همراه داشته باشد مگر آن که اسرائیل عامدانه تجمعات گسترده مردمی نظیر زمین فوتبال را بمب باران کند. هیچ کدام هم با چنین حملاتی نابود نخواهند شد. در حقیقت دشوار بتوان گفت که در چه صورت در آستانه چنین وضعیتی قرار خواهند گرفت.
به احتمال قوی، حملات اسرائیل، بیشتر متوجه اهداف نظامی ایران خواهد شد، اما زیرساختهای غیرنظامی نیز مانند سدها، پالایشگاهها و ساختمانهای دولتی ومراکز فرماندهی نظامی و عوامل مرتبط با سپاه هم میتواند اهداف این حملات باشد. در این صورت هم بعید است رهبران ارشد ایرانی نظیر رئیس جمهور مسعود پزشکیان هدف قرار گیرند. مقامات اسرائیلی به خوبی میدانند که فردی تندروتر به راحتی جانشین پزشکیان خواهد شد که در این صورت مایل است به اسرائیل ضربات بیشتر وارد کند و یا حتی بدتر از آن، به دنبال تولید سلاحهای هستهای باشد بدون آن که به هزینههای آن اهمیت بدهد.
این احتمال هم وجود دارد که حوادثی کاملا غیرمترقبه رخ دهد، مثلا با پشتیبانی ایران، حمله گسترده در اسرائیل صورت گیرد که صدها و یا هزاران کشته به دنبال داشته باشد، که در این صورت طرف مقابل نیز تلاش خواهد کرد اقدام تلافی جویانه انجام دهد و تلفات بیشتری به بار آورد.
اما محتملترین گزینه آن است که بُعد مسافت، دیپلماسی و راهبرد که درباره آنها توضیح داده شد، جنگ گستردهتر را میان ایران و اسرائیل محدود خواهد کرد و شکل مناقشه به گونهای رقم خواهد خورد که اکنون شاهد آن هستیم.
(*) عضو ارشد موسسه اینترپرایز، اندیشکده آمریکایی