احتمال حمله اسرائیل به مواضعی در ایران، ادبیات مشترکی بین ایرانیان وطن دوست ایجاد کرده است که قابل توجه و تامل است.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی*: یوم النصر یا روز پیروزی عنوانی است که این روزها اصلاح طلبان و میانه روها به روز جمعه اطلاق میکنند، روزی که حضرت آیت الله خامنهای امامت جمعه مردم تهران را به عهده داشت و این مراسم در حالی برگزار شد که چند روز قبل از آن سید حسن نصرالله در یک عملیات اسرائیل به شهادت رسیده بود.
حضور این تعداد از مردم تهران در مصلی تهران و شنیدن خطبههای رهبری روزی تاریخی را ثبت کرد. با توجه به درجه جنون نتانیاهو، و از آنجا احتمال یک حمله غافلگیرانه علیه نمازگزاران ایرانی دور از ذهن نبود، حضور یافتن خطیب و مخاطب در مصلی تهران نیازمند یک شجاعت و از خود گذشتگی بود.
از سویی اصلاح طلبان و میانه روها از بعد از پیروزی پزشکیان و از روزی که متوجه تمایل آیت الله خامنهای به پیروزی مسعود پزشکیان شدند، تلاش دارند خود را به رهبری نزدیک کنند تا شاید سالها دوری این جریان سیاسی از هسته مرکزی قدرت جبران شود.
محمدباقر قالیباف رییس مجلس شورای اسلامی که او هم این روزها به سمت میانه روها و اصلاح طلبان متمایل شده و در اتحاد نانوشتهای با مسعود پزشکیان قرار دارد، روز جمعه یعنی روزی که رهبری در خطبههای نماز جمعه حاضر شد، را «جمعه نصر...» نامید. بعد از آن بود که به وفور دیده شد که هشتک «یوم النصر» یا جمعه پیروزی توسط فعالان اصلاح طلب و میانه رو مورد استفاده قرار گرفت.
اوج این حس اتحاد و وفاق و حمایت از سیاستهای نظام را میتوان در سخنان سید حسن خمینی دید. گر چه همیشه نام و نشانی از سید حسن خمینی در رسانهها و فضای مجازی وجود داشت، اما بعد از چندی دوری از دوربین صدا و سیما این بار به درخواست صدا و سیماییها لبیک گفت و جلوی دوربین آنها نشست و جالب اینکه او هم از کلمه «نصر» برای روز جمعه استفاده کرد و بارها به سخان رهبری اشاره و استناد کرد.
به نظر میرسد از یک سو اصلاح طلبان و میانه روها در یک ائتلاف و اتحاد تاریخی به سر میبرند و دست به دست هم داده اند تا مانع از مانع تراشان تند رو شوند و از سوی دیگر این دو دسته در نزدیک شدن به رهبری و همساز و همنوا شدن عملی با رویکردها و سیاست رهبری، دوره نوینی از سیاست ورزی در جمهوری اسلامی را آغاز کرده اند.
همراه شدن سید محمود نبویان نماینده تندرو و نزدیک به پایداری و از مخالفان شناسنامه دار برجام با سید عباس عراقچی در سفر دمشق نشانه دیگری از یک کاسهتر شدن حرف و عمل نظام است. رفتارهای منحصر به فرد و خاص مسعود پزشکیان و پاسخهای صریح و گاه عامیانه به خبرنگاران خارجی و بخصوص سفر به قطر در اوج درگیری اسرائیل با آسمان و زمین محور مقاومت نیز در نوع خود موجب جذابیتش برای چند نماینده سابقا مخالف او شده است.
مضاف بر همه این موارد، صدا و سیما هم جز معدود مواردی که گاف میدهد و تک و توک خبرنگارانش که به جای بی طرف بودن وارد تحلیل و فاز تهدید میشوند، بلندگوی وفاق بین جناحهای سیاسی شده که این هم نشانه خوبی است.
تمام این اشارهها و نشانهها یک طرف، مصاحبه سید حسن خمینی یک طرف. سید حسن در این گفتگو به گونهای سخن گفت که طیفهای زیادی از مردم ایران را با خود همدل و همراه کند. مثلا در بخشی از صحبتهای خود میگوید نتانیاهو غلط میکند به یک ایرانی چپ نگاه کند حتی اگر آن ایرانی ضد انقلاب یا ضد امام خمینی باشد. وقتی این سخن را در کنار مخالفت رضا پهلوی بگذاریم که صراحتا اعلام کرد با حمله اسرائیل به ایران مخالف است، میتوان فهمید که وقتی سخن از ایران به میان میآید و حس ملت بودن القا شود، برای همه جذاب است و میشود متوجه یک خط ارتباطی بین صحبتهای فرزند شاه سابق و نوه رهبر سابق در اصل اصالت دادن به ایرانی بودن شد.
بدیهی است که انسان نمیتواند بیش از حد به یک اتحاد ملی واقعی و یکی شدن همه ایرانیان مخالف و موافق جمهوری اسلامی امید داشته باشد، اما از طرفی هم نمیتوان شنونده و بیننده این اتفاقات بود و به آن نپرداخت و نسبت به آن تامل و تمرکز به خرج ندهد. اگر چه امیدی به اتحاد همه ایرانیان بر سر یک محتوای مشترک برای آینده ایران در کوتاه مدت نیست، اما حداقل این امید وجود دارد که جناحهای داخلی حول مشترکاتی مانند رهبری و منافع ملی جمع شوند و به نیت توسعه ایران و رفع موانع مختلف و البته مشخص، دست از اختلافات ایدئولوژیک و گاه شعاری بردارند و اولا مسئله تنش موجود بین ایران و اسرائیل (بخوانیم آمریکا)، را با رعایت مصلحت و غرور ملی حل کنند و دوم اینکه دست به دست هم دهند و موانع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را از سر راه دولت جدید بردارند.
*روزنامهنگار