تیتر امروز

«کلینیک ترک بی‌حجابی» بازی با اعصاب جامعه!/ تابوی مذاکره تهران و واشنگتن شکسته می‌شود؟/ کادر درمان و دیوار کوتاه ناامنی!
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

«کلینیک ترک بی‌حجابی» بازی با اعصاب جامعه!/ تابوی مذاکره تهران و واشنگتن شکسته می‌شود؟/ کادر درمان و دیوار کوتاه ناامنی!

این چهل و ششمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
زیباکلام: بین مسئولان و واقعیات، دیوار وجود دارد!/ بخارایی: می‌خواهی به آمریکا احترام بگذاری؟! پس به تبع آن، باید به اسرائیل هم احترام بگذاری!
بررسی عواقب جنگ ایران با اسرائیل در بستر ریاست جمهوری ترامپ در نشست اندیشکده سیمرغ باریخ

زیباکلام: بین مسئولان و واقعیات، دیوار وجود دارد!/ بخارایی: می‌خواهی به آمریکا احترام بگذاری؟! پس به تبع آن، باید به اسرائیل هم احترام بگذاری!

روز یکشنبه ۲۰ آبان ماه، نشست اندیشکده سیمرغ باریخ با موضوع عواقب جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل در بستر ریاست جمهوری ترامپ، برگزار شد و نام‌های آشنا از جمله صادق زیباکلام، احمد بخارایی و مهدی مطهرنیا...
مریم جلالی: ضرغامی فرمانده بود و صالحی امیری استاد است/دیگر جای صنایع دستی در برنامه توسعه خالی نیست/صنایع دستی به رونق گردشگری و ارتقاء میراث فرهنگی کمک کرد
گفت و گوی دیدار در برنامه جامعه پلاس با معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی

مریم جلالی: ضرغامی فرمانده بود و صالحی امیری استاد است/دیگر جای صنایع دستی در برنامه توسعه خالی نیست/صنایع دستی به رونق گردشگری و ارتقاء میراث فرهنگی کمک کرد

جامعه پلاس چند روز مانده به سی و هفتمین نمایشگاه ملی صنایع دستی، میزبان مریم جلالی معاون صنایع دستی بود؛ از او هم درباره عملکردش در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی صحبت کردیم هم درباره...
گزارش میدانی دیدار از وضعیت خانه آیت الله طالقانی به مناسبت سالگرد درگذشت او

از کتابخانه تا "رهاخانه"

مسعود پیوسته خبرنگار دیدارنیوز چندی پس از سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی به سراغ خانه او در خیابان نورمحمدی و کوچه طالقانی رفته و از سرگذشت این خانه برایتان نوشته که می خوانید.

کد خبر: ۱۷۲۵۸۵
۱۲:۵۵ - ۰۱ مهر ۱۴۰۳

 

از کتابخانه تا

دیدارنیوزـ مسعود پیوسته: ساعت ده صبح روز تعطیل شنبه، سالروز ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد کوچه‌ی بامسمای طالقانی، واقع در پیچ شمیران، خیابان نورمحمدی شدم. کوچه خلوت بود هیچ رفت و آمدی نبود. به انتهای کوچه رسیدم. خانه‌ی زنده یاد آیت الله طالقانی را دیدم که پس از کتابخانه شدن، حالا «رهاخانه» شده و شیشه‌های پنجره هایش شکسته و فقط تابلوی «کتابخانه طالقانی» بر پیشانی اش نشسته و یادداشتی قدیمی و دهه شصتی بر دیوار فرسوده اش که خواهران چه روزی می‌توانند وارد کتابخانه شوند و برادران چه روزی!

یاد صدای گرم آیت الله طالقانی افتادم که وقتی در خطبه‌های نماز جمعه اش در همان ماه‌ها و سال‌های اول انقلاب، حرف می‌زد، داده هایش هم به آدم، امید و مهر و آگاهی می‌داد. محتوای کلامش و جنس صدایش گرم و همگن بودند و باورپذیری در مخاطب را دو برابر می‌کرد. جوانی دهه هفتادی (دقیقا متولد ۷۷) از منزلش خارج می‌شود.

از کتابخانه تا

پس از سلام و صبح بخیر، می‌پرسم در همسایگی خانه‌ی آیت الله طالقانی اید، درباره‌ی شخصیت و منش آیت الله طالقانی چه شنیده یا خوانده اید؟ می‌گوید: «در موردش هیچ نشنیده ام، ولی در خانواده ام و بیرون از محل، درشبکه‌های اجتماعی آنچه فهمیده ام این بود که او در آن سال‌های اول انقلاب، با بقیه شان کمی فرق می‌کرده. میگن بهتر از آن‌ها بوده است.» سپس لحنش صمیمی‌تر می‌شود و با لبخند ادامه می‌دهد: «سه چهار ماه پیش، تازه متوجه شدم که روز تولدش با روز تولدم یکی است. هر دو ۱۳ اسفند به دنیا آمدیم!»

از وی درباره موزه شدنِ این خانه و تغییرات و مرمت این بنا می‌پرسم که آیا در این باره چیزی شنیده است؟ می‌گوید: «نه، اینجا هیچ بازسازی و مرمت و این‌ها ندارند. چهارسالی هم می‌شود که کتابخانه اش هم تعطیل شده و از اینجا رفته. برای کنکور هم، سال‌های پیش، از این خانه استفاده می‌کردند.»از کتابخانه تا

از این جوان می‌پرسم از اینکه در این کوچه و در همسایگی خانه‌ی قدیمی آیت الله طالقانی زندگی می‌کنید، حس خوبی دارید؟ می‌گوید: «از این کوچه خوشم می‌آید که در آن زندگی می‌کنیم، اما (با دست اشاره می‌کند) خیابان نورمحمدی که همیشه شلوغ و پرترافیک است، نه. این کوچه را دوست دارم، شاید هم برای این است که موقعی محل زندگی آیت الله طالقانی بوده. نمی‌دانم شاید!» یک ال نود سفید وارد کوچه می‌شود، به خانه‌ی طالقانی می‌رسد. سپس دنده عقب می‌گیرد. کنار راننده، خانمی چادری نشسته است.

از او می‌پرسم آیا از اهالی این کوچه اید؟ می‌گوید: «نه، آمدیم که کتابخانه آیت الله طالقانی را ببینیم، ولی دیدیم بسته است.» از راننده‌ی تاکسی که در حال ورود به پارکینگ خانه اش در کوچه طالقانی است، از این خانه و کتابخانه‌ی تعطیل شده می‌پرسم و اینکه چیزی درباره‌ی موزه شدن خانه آیت الله طالقانی شنیده است؟ در پاسخ، با بی رغبتی می‌گوید: «بله الان مدتی است تعطیل است. در باره‌ی موزه شدن این خانه هم چیزی نشنیده ام.» از یکی که با خودروی رانای خود، در حال خروج از منزل است، می‌پرسم آیا خبر دارد خانه آیت الله طالقانی قرار است موزه شود یا نه، می‌گوید: «اینجا کتابخانه اش فعال بود، ولی بخاطر قدیمی بودن ساختمان و ریزش سقف، کتابخانه را از اینجا بردند جای دیگر. درباره موزه شدنش چیزی نشنیدم.

از کتابخانه تا

فقط درباره آیت الله طالقانی این را بگویم وقتی بچه بودم، هفت هشت ده ساله، در همان سال‌های ۵۷ و ۵۸ و ۵۹ در نماز جمعه هایش شرکت می‌کردم. این خاطره‌ی خوش از آن موقع از طالقانی به یادم مانده. از اینکه ساکن همین کوچه طالقانی ام، حس خوبی دارم.» از مرد مسنی که حدود هفتاد سال دارد و پلاستیک زباله در دست، به مقصد سطل زباله‌ی سر کوچه در حرکت است، از طالقانی و خانه اش می‌پرسم. باشوق پاسخ می‌دهد: «بعد از انقلاب، اینجا و همین خانه، یک بار شام پیشش میهمان بودم.

از کتابخانه تا

مرد خوبی بود. حذفش کردند. همان طور که بهشتی را! » وی پس از عبور از این مرحله‌ی حذف و اضافه، تلخ ادامه داد: «نمی دانم اینجا موزه خواهدشد یا نه. یک کتابخانه‌ای داشت قبلا که این هم جمع شد. الان مخروبه شده. دختر‌ها و پسر‌های جوان، از لای شیشه شکسته‌های پنجره‌های این خانه وارد می‌شوند و کثافتکاری می‌کنند و مواد مخدر و ...»

از کتابخانه تا

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی