اصرار آقایان برای تحریف صریح نص قانون اساسی مبنی بر جا انداختن تنفیذ حکم ریاست بجای امضاء که امری تشریفانی است، یادداشت سال ۹۲ ام را خواندنی میکند.
دیدارنیوزـ *حسین جعفری: اصرار آقایان برای تحریف صریح نص قانون اساسی مبنی بر جا انداختن تنفیذ حکم ریاست بجای امضاء که امری تشریفانی است، یادداشت سال ۹۲ ام را خواندنی میکند.
امضاء، تنفیذ و یا انتصاب رئیس جمهور؟!
مراسم امضاء حکم ریاست جمهوری جناب روحانی بصورت مستقیم و زنده پخش شد... به دقیقهی اول سخنرانی اش نرسیده بود که با شنیدن این جملات خشکم زد!
"خدای بزرگ را سپاسگزارم که به این بنده کوچک خویش منت نهاد و او را مفتخر به رای اعتماد ملت بزرگوار ایران و امضای حکم ریاست جمهوری توسط مقام معظم رهبری قرار داد"
آری درست میشنیدم ایشان بجای استفاده از کلمه غیر حقوقی "تنفیذ" از واژهای استفاده کرد که کاملاً در قانون اساسی بود: "امضاء حکم ریاست جمهوری! "
آیا واقعاً همانگونه که این روزها در رسانههای عمومی تبلیغ میشود امضاء حکم رییس جمهور؛ تنفیذ/ تایید رای مردم از سوی رهبری است و رییس جمهور در واقع منصوب ایشان است؟ قانون اساسی چه میگوید.
در بند ۹ اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده: "امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم. "
و در بندها ۶ و ۱۰ هم آمده:
۶-نصب و عزل و قبول استعفای فقهای شورای نگهبان. عالی ترین مقام قوه قضاییه. رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. رییس ستاد مشترک ...
۱۰-عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور... یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت.
مقایسه میان این سه بند روشن میسازد قانون اساسی سه شیوه را برای چگونگی اعمال وظایف و اختیارات رهبری تعیین کرده، اولی امضاء، دومی انتصاب و دیگری تایید و یا تنفیذ اقدامات مقدماتی مراجع دیگر. به یقین میان این سه مفهوم اختلاف وجود داشته و جدا کردن آن در قانون اساسی آن هم در یک اصل؛ نشان از تدبیر خبرگان اول قانون اساسی است.
انتصاب
انتصاب واگذاری یکی از پستها و یا سمتهای قابل تصور، توسط مقام صلاحیت دار به فردی دیگر است. در انتصاب، حق و اختیار وجود دارد یعنی تکلیف و اجبارقانونی برای نصبِ فردِ خاص وجود ندارد.
تنفیذ:
تنفیذ بمعنای "تائید کردن" و "استوار کردن" است. بعنوان مثال معاملات فضولی تنها در صورتی معتبر است که مالکِ اصلی، آن را اجازه (تنفیذ) دهد و الا معامله باطل بوده و اثری ندارد.
مقایسه تنفیذ با انتصاب روشن میکند که در تنفیذ، چون اقدامات توسط مراجع غیر صلاحیتدار انجام شده لذا ناتمام بوده و مقام ذیصلاح پس از اطلاع، حق و اختیار دارد اقدامات انجام شده را تایید و یا رد نماید. بعبارت دیگر تنفیذ حکم در اموری همانند نصب مقامات، زمانی قابل تصور است که اقدامات اولیه برای انجام انتصاب توسط کسانی انجام گیرد که صلاحیت ذاتی ِمورد قبول قانون را نداشته باشند. در این حال مقام اصلی دارای صلاحیت حق و اختیار دارد این انتصاب را تایید و یا رد کند.
امضاء
امضاء عبارت است از نگارش نام نویسنده در ذیل نوشتهای به منظور تصریحِ صحتِ تحققِ تعهداتی که در سند برای وی درج شده است. امضاء در موضوعات حقوق عمومی همانند موافقت نامههایی که بین بالاترین مقامهای اجرایی دستگاههای مرتبط، بین دو کشور و... به امضاء میرسد به معنای آن است که شرایط و تشریفات قانونی آن رعایت شده و از آن پس الزام آور و قابل اجراخواهد بود.
برای روشن شدن این مساله به امضاء رییس جمهور در ابلاغ مصوبات مجلس شورای اسلامی اشاره نموده تا مفهوم امضاء حکم رییس جمهور توسط مقام رهبری نیز روشنتر گردد.
طبق اصل ۱۲۵ ق. ا امضاء رئیس جمهور، یعنی اعلام رسمی اینکه تصویب قانون با رعایت تشریفات مقرر قانونی بوده است.
نکتهی مهمی که میتواند فرق میان امضاء با تنفیذ را روشنتر کند این سوال است که آیا رئیس جمهور میتواند از ابلاغ قانون خودداری کند؟ آیا امضاء کردن رییس جمهور حقِ اوست یا تکلیف و وظیفهی او؟ که اگر تکلیف باشد، عدم امضاء، بمنزله تخلف از وظایف محوله خواهد بود؛ و اگر حق باشد یعنی امضاء رییس جمهور به معنای تنفیذِ مصوبات مجلس است.
از لحاظ تاریخی یکبار رئیس جمهور وقت (بنی صدر) از ابلاغ مصوبات مجلس خودداری نمود و پس از بررسیهای مختلف این نوع نگرش رد و در نهایت هم در سال ۱۳۷۰ به این شکل اصلاح گردید که «.. در صورت استنکاف رئیس جمهور از امضاء یا ابلاغ در مدت مذکور در این ماده، به دستور رئیس مجلس شورای اسلامی، روزنامه رسمی موظف است ظرف مدت ۷۲ساعت مصوبه را چاپ و منتشر نماید.»
بی تردید مردم در موضوع انتخاب رئیس جمهور، مرجع اصلی و صاحب اختیار مطلق ِ بی شریکند و تمامی اقدامات قبل و بعد آن از جمله امضا حکم توسط رهبری شرایط شکلی موضوع است و امضاء حکم رییس جمهور نمیتواند به معنای انتصاب رییس جمهور و "تنفیذ"رای مردم" باشد.
*پژوهشگر