عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در برنامه دیدار اندیشه گفت: اصرار بر حق تعیین سرنوشت مهمترین دلیل امتناع امام حسین (ع) بر عدم بیعت با حاکم بود.
دیدارنیوز ـ حسینجعفری: با حجتالاسلام عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، استاد دانشگاه و حوزه، محقق و قران پژوه بمناسبت ایام عاشورای حسینی در خصوص"کنش امامحسین، کنشی مبتنی بر دستور خاص یا حرکتی عقلایی با توجه به اطلاعات/ فکتهای واقعی؟! " گفتگو کردیم. چندین موضوع مهم مورد توجه قرار گرفت که میبینید و میخوانید.
ویدیوی کامل را در اینجا، یوتیوب و آپارات دیدار ببینید و بشنوید
سلیمانی در ابتدا توضیح میدهد که با فهم مشهور و رایجی که در خصوص علم، قدرت و عصمت امام وجود دارد نمیتوان امام را الگوی مردم معرفی کرد و لذا معتقدند تنها وقتی امام حسین (ع) را، چون بقیه بشر بدانیم که بر مینای دادها و تحلیل عقلائی کنشگری کرده آنگاه میتوان رفتار امام را الگو مردم قرار داد.
به اعتقاد مهمان برنامه وظیفه همیشگی یک نبی و امام اصلاح است و البته این وظیفهی دائمی با حکومت، حکمرانی و تصدی قدرت فرق دارد. امر حکومت مربوط به مردم است؛ و نه پیامبر و نه امامان، هیچیک ولایت سیاسی از طرف خدا نداشتند بلکه این مردم هستند که ولایت سیاسی/ قدرت سیهسی و حکمرانی میدهند؛ لذا مشروعیت حکومتها فقط با اقبال مردم است؛ و با اینمقدمات فکری است که جناب سلیمانی به واقعه کربلا تبیینی کاملاً عقلایی و بر مبنای دادهها و فکتهای عینی دارد، تبیینی که هر عاقل مصلحی نیز در آن وضعیت همانگونه رفتار میکرد که امام انجام داد و برای همین هم در تحلیل از تمسک به الهامات و دستورات خاص خودداری مینماید.
در این گفتوگو بیان میشود که امام حسین (ع) با معاویه هم بیعت نکرده بود، چون معتقد بود حق عدم بیعت یک حق عام شهروندی است و کسی حق ندارد به زور بیعت بگیرد؛ و به همین جهت در ده ساله تقارن حکومت معاویه با امام نیز، چون تعرضی به این حق نشد امام نیز ضمن عدم بیعت، وظیفهی امربمعروف و نهی از منکرش را انجام داد و اقدامی برای کسب قدرت و یا قیام بر علیه حکمران نکرد و اگر یزید هم به این حق عدم بیعت تعرضی نمیکرد، امام حسین هم، چون قبل ادعایی بر تقابل با یزید نداشت. به همین جهت حجت الاسلام سلیمانی معتقد است که در هیچ مرحلهای از حرکت امام از مدینه به مکه و از مکه به کوفه امام ادعای بدست گیری حکومت نداشت.
مرحله اول کنش امامحسین (ع) در مدینه صرفاً امتناع از بیعت است و بدلیل فشار و تهدیدهای موجود در مدینه بسمت مکه میرود، اما آنجا نیز فشارها چنان زیاد میشود که امام بفکر فرار از مکه میافتد. تا نامه کوفیان میرسد و اینگونه است که با عقلانیت تصمیم حرکت بسمت کوفه میگیرد. حتی امام نه در مدینه و نه در مکه کسی را بر علیه یزید تحریک نکرد و تلاشی برای شورش نداشت. در واقع فقط خط قرمزش اعمال حق عدم بیعت با یزید بود.
این استاد دانشگاه در تحلیل چرایی سکوت و عدم همراهی مردم کوفه میگوید؛ آدمها ظلم میبینند، ولی به هنگام وجود زور و تطمیع، با تمسک به اصلی مجعول بنام تقیه فلسفه میگویند تا به تقابل با ظالم نرسند. امروز هم چنین است که بسیاری ظلم میبینند و در برابرش سکوت میکنند و با مظلوم همراه نمیشوند، پس زیاد هم نباید گفت ما اهل کوفه نیستیم!
نکته جالب در این نگاه عقلایی به واقعه عاشورا آنجاست که گفته میشود کنش امام منطبق بر اصول حقوق بشری از جمله حق بشر در تعیین سرنوشت خود است و در کلامی عمومیتر بیان میشود که "هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست. "
در بخش آخر گفتوگو نیز موضوع مداحان معلم ندیده و به ارتباط معیشت علماء با نحوه تعاملشان با قدرت اشاراتی میشود.
از مخاطبان گرامی دیدار نیوز تقاضا داریم گفتگوی تحلیلی را ببینند.