پایان دادن به جنگ اوکراین، به همان اندازه دشوار است که نظارهگریِ این مناقشه، دهشتناک به نظر میرسد.
دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا
نویسنده: دَن رایتِر (*)
مترجم: حمید رضا بابایی
پایان دادن به جنگ اوکراین، به همان اندازه دشوار است که نظارهگریِ این مناقشه، دهشتناک به نظر میرسد. این یک معمای خونین است: چرا اوکراین و روسیه همچنان پس از این مدت طولانی با هم میجنگند و از هم به شدت انتقاد میکنند؟ اینها چرا نمیتوانند به توافق صلح برسند و به این کشتار پایان دهند؟
در کتابی که به تازگی منتشر کردم، توضیح دادهام که چرا پایان دادن به برخی جنگها اینقدر دشوار است. دریافتم که یک مشکل اساسی که باعث طولانی شدن جنگ میشود، بیاعتمادی عمیق کشور متخاصم به این مساله است که دشمن به توافق صلح، پایبند نخواهد بود. حتی اگر توافق صلح، حاوی شرایط قابل قبول باشد، اگر کشور متخاصم تصور کند که دشمن آن توافق را نقض خواهد کرد، آن را نمیپذیرید و به این صورت جنگ ادامه خواهد یافت.
این بیاعتمادی، آتش بسیاری از جنگهای خونین و طولانی را شعلهور کرده است. در سال ۱۹۴۰، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس، پیشنهاد صلح آلمانیها را رد کرد، زیرا میدانست نازیها قابل اعتماد نیستند. همین اواخر، جنگ داخلی سوریه بیش از یک دهه ادامه یافته است، زیرا گروههای شورشی به قول و قرار دولت اسد، هیچ اعتمادی ندارند. این که پس از حصول صلح چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، بر موافقت یا مخالفت طرفهای درگیر با توافقنامه صلح، سایه خواهد افکند.
البته که میان مسکو و کییف، دنیایی از بیاعتمادی وجود دارد. اقدام روسیه در اشغال شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴، حمایت آن از شورشیان دونباس در شرق اوکراین و تهاجم همه جانبه روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، سبب شده است اوکراین عمیقا نسبت به روسیه بیاعتماد شود. زیرا تمام این موارد ناقض تفاهمنامه بوداپست در سال ۱۹۹۴ است که بر اساس آن روسیه توافق کرد به مرزها و حاکمیت اوکراین احترام بگذارد.
بدتر از آن، برخی شرایط احتمالی صلح، نظیر اعطای اختیار همیشگی به روسیه برای کنترل منطقه دونباس، که از منظر اقتصادی و نظامی بسیار مهم است، توازن قدرت را به نفع روسیه تغییر خواهد داد. اوکراین به احتمال قوی چنین معاملهای را نخواهد پذیرفت، زیرا این توافق به روسیه بیش از پیش انگیزه میدهد تا توافق صلح را پس از مدتی دیگر، نقض کند. یک دلیل مخالفت چرچیل با مذاکره، نگرانی از این بابت بود آدولف هیتلر رهبر نازیهای آلمان در هرگونه توافق صلحی، خواستار الحاق مستعمرههای انگلیس و همچنین خلع سلاح نیروی دریایی این کشور خواهد شد؛ که در این صورت انگلیس در قبال درخواست نهایی آلمان برای تسلیم کامل انگلیسیها، دست بسته میشد.
روسیه نیز بر اساس مواضع رسمی اعلام شده خود، به اوکراین و غرب بیاعتماد است. روسیه مدعی است، گسترش ناتو به سمت شرق پس از جنگ سرد، ناقض تعهدات آن سازمان برای احترام به حوزه منافع مسکو است. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در می ۲۰۲۲ گفت "به این ترتیب، یک تهدید کاملا غیرقابل قبول به صورت مدام درحال شکل گیری در مرزهای ما بود. "
تاریخ نشان میدهد که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست خواهد بود. در مناقشات میان نیروهای کوچک متخاصم، صلح بانان بینالمللی میتوانند به کاهش بیاعتمادی کمک کنند. اما با توجه به وسعت روسیه و همچنین حق وتوی آن در شورای امنیت سازمان ملل، صلحبانان بخشی از راهحل نخواهند بود. در اواخر دهه ۲۰۱۰ که ناظران سازمان امنیت و همکاری اروپا به شرق اوکراین اعزام شدند، روسیه با بیاعتمادی، آنها را نادیده میگرفت.
"گزینه کره" نیز شاید از منظر سیاسی چالش برانگیز باشد. واشنگتن گرچه در سال ۱۹۵۳ به شدت نسبت به کره شمالی و چین بیاعتماد بود، اما با آتشبسی که عملا به جنگ کره پایان داد، موافقت کرد، زیرا امنیت کره جنوبی همچنان بر سه محور مهم استوار بود: ائتلاف میان آمریکا و کره جنوبی، استقرار درازمدت تعداد زیادی از سربازان آمریکایی در شبه جزیره کره و بازدارندگی هستهای آمریکا.
گزینه کره برای اوکراین، دست کم در کوتاه مدت، چالشهای سیاسی درپی خواهد داشت. سران ناتو در نشست آتی خود در ماه ژوئیه، احتمالا شرایط "مسیر" پیوستن اوکراین را به این سازمان ترسیم خواهند کرد و جزییات بیشتری را از تعهدات نه چندان سفت و سخت خود برای پیوستن اوکراین به ناتو که در سال ۲۰۰۸ مطرح شده بود، ارائه خواهند داد. اما سیاست اوکراین برای آن که واقعا به ناتو بپیوندد ظاهرا نامشخص است. عضویت در ناتو برای این کشور مستلزم توافق جمعی متحدین اوکراین است، و از همین الان میتوان انتظار داشت ترکیه، مجارستان یا انزواطلبان در سنای آمریکا مقابل این امر خواهند ایستاد. در حقیقت به نظر میرسد در بهار ۲۰۲۲، مانعی در مسیر احتمالی پایان دادن به جنگ ظاهر شد. بخشی از دلایل آن، موضع واشنگتن بود که نشان داد مایل نیست شرایط اوکراین را برای تضمین امنیتی شبیه ناتو از جانب آمریکا، درنظر بگیرد.
اما یک راه دیگر پیش روی ما قرار دارد. تصور کنید که بعد از جنگ، غرب توافق میکرد اوکراین عضو ناتو نباشد، و در عوض به اوکراین کمک میکرد به اندازه کافی قوی بشود تا روی پای خود بایستند و با حملات روسیه مقابله کند. این شرایط از طریق کمک نظامی و آموزش و همچنین کمک به اوکراین برای بهبود صنعت تسلیحاتی خود، میسر میشد.
اندیشکده آمریکایی رند به تازگی این رویکرد را به گونهای دیگر توصیف و از آن به عنوان راهبرد "جوجه تیغی" یاد کرده است. در این حالت اوکراین به هدفی پر از تیغ تبدیل میشود که روسیه ترجیح میدهد آن را به حال خود رها کند.
این راهبرد، به ناتو اجاره خواهد داد تا بتواند در جنگ آتی روسیه و اوکراین کنار بماند، شرایطی که از منظر سیاسی مطلوب غرب است. برای اوکراین، این شرایط یعنی مسیری منتهی به امنیت درازمدت که دیگر نباید امیدوار به نیات خوشخیم روسیه باشد؛ و اگر این وعده، با عقب نشینی روسیه از مناطق اشغال شده اوکراین پس از تهاجم سال ۲۰۲۲ همراه باشد، میتوان اوکراین را به این بازی راه داد.
برای روسیه نیز نقطه جذاب این گزینه، تعهد به نپذیرفتن اوکراین در ناتو خواهد بود، وعدهای عملی اگر نگوییم قانونی. اگر ترکیه و مجارستان به روسیه ضمانت دهند که با عضویت اوکراین در ناتو مخالفت خواهند کرد، در این صورت روسیه شاید بیشتر مایل باشد به تعهد غیررسمی ناتو در مخالفت با عضویت اوکراین دل خوش کند. تصور چنین وعدهای از جانب مجارستان آسان است، زیرا این کشور به تازگی تلاش کرده است تا حتی مانع از آن شود که اتحادیه اروپا به اوکراین سلاح بفرستد.
مخالفت با عضویت اوکراین در ناتو که نوعی امتیاز برای روسیه محسوب میشود، شاید به گونهای دیگر کمک کند جنگ به پایان برسد: پوتین میتوند از این شرایط برای مخفی شدن بهره ببرد. به تازگی مشخص شده که پوتین دریافته است جنگ اوایل مارچ ۲۰۲۲، اشتباه بود. وی شاید با راهی برای پایان دادن به جنگ موافقت کند، به ویژه با توجه به آن که روسیه تا این لحظه حدود ۱۵۰ هزار نفر از نیروهای خود را در جنگ از دست داده و شاید تا تابستان ۲۰۲۵ دیگر تانک و خودروهای جنگی در اختیار نداشته باشد.
اما اگر از امتیازِ ابزار لاپوشی برای پوتین خبری نباشد، وی با خطر کنار گذاشته شدن از اریکه قدرت به دست نخبگان ملیگرا و یا افسران نظامی روسیه مواجه خواهد شد. سایر دیکتاتورها هم برخی مواقع به همین شکل قدرت را از دست دادهاند، مثلا یحیی خان رهبر مقتدر پاکستان پس از فشار گسترده به کشورش در جنگ بنگلادش در سال ۱۹۷۱، از قدرت برکنار شد. از ابزارهای لاپوشی، میتوان برای کسب حمایت ارتشهای جنگ طلب به منظور رسیدن به توافقات صلح هم استفاده کرد. در سال ۱۹۴۵، توافق آمریکا برای آن که امپراطوری ژاپن را به حال خود رها کند، نقشی حیاتی برای متقاعد کردن ارتش ژاپن به تسلیم بی قید و شرط در جنگ داشت.
شاید برخی با دنبال کردن یک جانبه راهبرد جوجه تیغی مخالفت کنند، و درپی ارسال کمک به اوکراین باشند بدون آن که به خود زحمت بدهند تا روسیه را برای توافق صلح متقاعد سازند. اما تحولات سال گذشته نشان داده است، اوکراین حتی اگر به خوبی هم مسلح باشد، از طریق عملیات نظامی برای بازپس گیری مناطق از دست دادهاش، با مشکل مواجه خواهد شد. توافق صلح مناسب که روسیه نیز با آن موافقت کند، بهترین ابزار برای اوکراین است تا مناطق مهم اشغال شده خود را به دست آورد.
به گفته منتقدان، این معامله چیزهایی دارد که همگی از آن متنفرند: اوکراین از رویای پیوستن به ناتو دست بکشد و احتمالا با اشغال کریمه به دست روسیه کنار بیاید، غرب هم موافقت کند در درازمدت به اوکراین کمکهای نظامی و اقتصادی کند، و روسیه نیز از سرزمینیهای اشغال شده اوکراین پس از جنگ، عقب نشینی کند. اما در سیاست و معامله، وقتی تمام طرفها دریافتند که توافقی دردناک است، عملا در محاصره آن معامله قرار گرفتهاند.
امکان چنین توافقی بیش از پیش وجود دارد، زیرا جنگ برای تمام طرفها به یک رکود خونین تبدیل شده است. با افزایش هزینههای جنگ، تمام طرفهای درگیر بیشتر مایل خواهند بود برای پایان دادن به مناقشه، توافقی حاصل کنند که از منظر سیاسی دردناک باشد. علاوه بر آن، به ویژه اگر دونالد ترامپ برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر باشد و از حمایت آمریکا از اوکراین دست بکشد، چه اوکراین و چه روسیه دشوار بتوانند تصور کنند که به زودی برنده نظامی جنگ خواهند بود.
برای برقراری صلح، اوکراین و شرکای غربی آن باید راهی بیابند تا بر بیاعتمادیها غلبه کنند. چنین کاری ساده نخواهد بود. اما برای جلوگیری از مرگِ دهها هزار - و اگر نگوییم صدها هزار - نفر دیگر، باید تلاش کنند.
(*) دَن رایتِر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه اِموری آمریکا و مولف کتابی است با عنوان: "جنگها چگونه پایان مییابند". این کتاب برنده جایزه شده است.