سید محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین کشورمان در جمع معلمان گفت: حکمرانی خوب شرایطی دارد. اینکه برآمده از رأی و نظر مردم و ابزاری برای خدمت به مردم باشد، نه ارباب مردم، نه اینکه تمام امکانات را از جمله نهادهایی که باید منشأ رشد باشند را در خدمت اهداف و خواست و سیاستهای خود قرار دهد.
دیدارنیوز: حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در جمع معلمان با اشاره به ویژگیهای حکمرانی خوب و بد، به شرایط امروز جامعه و معلمان و نسل آینده پرداخت و تصریح کرد: جامعه معلمان نشان داده، میشود بدون آشوب و برهم زدن نظم اعتراض و ابراز وجود کرد و به طور نسبی به خواستهای خود رسید.
متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در جمع معلمان در پی میآید:
«به نام خداوند جان و خرد کز این برتر اندیشه بر نگذرد
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
خدمت همه مهمانان عزیز خیر مقدم عرض میکنم. خیلی خوشحالم در خدمت خانمها و آقایانی هستم که دغدغه و کار آنها امر تعلیم و تربیت است؛ جامعه معلم و مربی؛ و در برابر این جامعه سر تعظیم فرود میآورم؛ و درود میفرستیم به روان پاک معلمان بزرگ شهیدمان آیت الله مطهری، دکتر رجائی و دکتر باهنر و نیز گرامی میداریم یاد معلمانی که در راه هدف بزرگ خود رنجها کشیدند؛ به زندان افتادند و محرومیتها دیدند و برای همه آرزوی سلامتی و سعادت میکنم؛ و هفته معلم را به همه مردم ایران، به همه معلمان و مربیان عزیز و دانشآموزان عزیز تبریک میگویم.
من امروز میخواهم در خصوص دو مسئله صحبت کنم که نه تنها آموزش و پرورش بلکه کل جوامع از جمله جامعه ما با آنها روبروست.
یکی از عوامل اصلی که بر نهاد آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت موثر است، مسئله حکمرانی است که البته بر زندگی انسان هم تاثیر بنیادی دارد. اینکه حکمرانی یک کشور در چه موقعیتی قرار دارد را میتوان از آثار و نتایج مثبت و منفی آن در همه عرصهها مشاهده کرد.
اولین ملاکی که میتوان گفت یک حکمرانی، حکمرانی بدی نیست این است که از نهادهایی که ریشه در سرشت وجودی انسان دارد و بدون آن حیات انسان رشد و تکامل پیدا نمیکند و نیازهاش برآورده نمیشود، به عنوان ابزار استفاده نکند. چرا که نهاد حکومت باید ابزاری باشد در خدمت به انسان و برای رشد و بهبود زندگی انسان.
اما متاسفانه یکی از ویژگیهای حکمرانیهای بد این است که ابزار سازی میکند؛ از نهاد آموزشوپرورش، نهاد اقتصاد، نهاد دین و ... و آنها را از جای خودش بیرون میبرد و در نتیجه این نهادها نه تنها کارآیی خود را نخواهد داشت بلکه نتایج و کارآیی منفی به همراه دارند.
حکمرانی خوب شرایطی دارد. اینکه برآمده از رأی و نظر مردم و ابزاری برای خدمت به مردم باشد، نه ارباب مردم، نه اینکه تمام امکانات را از جمله نهادهایی که باید منشأ رشد باشند را در خدمت اهداف و خواست و سیاستهای خود قرار دهد.
همچنین وظیفه و رسالت یک حکمرانی خوب تأمین خیر و مصلحت جامعه است. یعنی داشتن برنامه درست برای تأمین معیشت جامعه و اقتصاد خوب و پویا، تولید مناسب، بهره گیری (نهاد سیاست خارجی) از امکانات مادی و معنوی و فنی تمام کشورهای دنیا برای پیشبرد و پیشرفت جامعه؛ از جمله استفاده از فناوریها و تکنولوژیهای بروز دنیا. چرا که زندگی امروز بشر بدون فناوری و دانشهای نو پیش نخواهد رفت. همچنین سیاستهای یک حکمرانی خوب باید به نحوی تنظیم شود که بتواند با بازارهای جهانی در ارتباط باشد و کل دنیا را مدّ نظر قرار دهد و بتواند از تمام امکانات مادی، معنوی و فنی جهان برای تامین اهداف خود که زندگی خوب برای مردمش است استفاده کند؛ و این نوع حکمرانی در نهایت منجر به اقتدار ملی و انسجام ملی که اساس آن رضایت و مشارکت مردم است خواهد شد.
در مقابل در یک حکمرانی بد، به جای اقتصاد پویا و تولید و سرمایه گذاری، رشد نقدینگی و تورم شکل میگیرد و روز به روز زندگی و معیشت مردم تنگتر میشود. مردم و از جمله معلمان امروز در معیشت در مضیقه هستند. وقتی معلم دغدغه معیشت دارد چگونه میتواند رسالت انسانسازیاش را انجام دهد؟
به باور من عامل مهمی که اثر فوری بر نهاد آموزش و پرورش، نهاد تعلیم و تربیت و نیز جامعه دارد نوع حکمرانی است. اگر جامعه خوب میخواهیم باید هم رویکرد و هم کارکرد حکومت خوب باشد.
نظام تعلیم و تربیت هم به شدت متاثر از آنجاست. تا رویکردها به سوی تامین رضایت جامعه، تامین مشارکت آزاد جامعه و بستر سازی برای رشد مادی و معنوی جامعه نباشد و بسترها فراهم نشود انسانها رشد پیدا نمیکنند. در تعلیم و تربیت هم مسئله یک طرفه نیست؛ معلم و دانش آموز باید در فرایند رشد مشارکت کنند و سازوکارهای رشد از درون جوشیده شود نه اینکه از بیرون بر متعلّم تحمیل شود.
نکته دوم که نکتهای جهانی و مهم است و معتقدم سرنوشت ساز نیز هست، تغییرات و تحولاتی است که در جامعه بشری پیدا شده و از جمله بروز و ظهور آن مثلاً در دنیائی جدیدی است که نسلهای نو بخصوص نسلهای "زد" و "آلفا" از آن متأثرند.
همیشه صحبت از انقطاع نسلی وجود داشته است. ولی اکنون آنقدر فاصلهها زیاد شده است که به نظر میرسد زمینه همزبانی وجود نداشته باشد. همواره تغییرات در جامعه بشری بوده است، جوامع، ایستا و ساکن نیستند و دائماً در حال تحولند. اما آنچه که امروز رخ داده و مسئله جدیدی را ایجاد کرده است، سرعت تحول است. یعنی زمان تغییرات از قرنها به دههها رسیده است. بطوریکه هر دهه از دهههای قبل تفاوت بنیادین کرده است.
تحول و تغییر در دوران ما سه خصوصیت دارد سرعت، گستردگی و ژرفا..
دورهها و عصرها نامهای خود را دارند اگر بخواهیم عصر کنونی را نام گذاری کنیم از جمله میتوان به تسامح آن را عصر دیجیتال، دنیای مجازی و بخصوص هوش مصنوعی نام نهاد.
در این دوران مرجعیتهای سنتی و معیارهای تاثیرگذار در جامعه اگر نگوئیم از بین رفته و بکلی عوض شده لااقل مسلم است که به شدت تضعیف شده است. نهاد خانواده، نهاد مدرسه، نهاد روشنفکری، نهاد روحانیت و حتی به یک معنی نهاد دین جایگاه قبلی خود را ندارند. معنی حکومت، اقتدار، امنیت و ... تغییر کرده است حتی دولت-ملت که در دنیای مدرن جایگاه مهمی داشت امروز کم و بیش اعتبار خود را از دست داده است.
در اینجا نمیخواهم از بحرانی که تجدد (مدرنیته) که روح تمدن جدید است دارد صحبت کنم، ولی آنچه مسلم است دوران مدرن هم ابدی نیست. اینکه دنیای پسا مدرن چه دنیائی است درست نمیدانیم، ولی بشر در حال گذار است و دنیای جدید این گذار را سریعتر کرده است. ما در چه دنیائی به سر میبریم؟ قطعاً بازگشت به دنیای پیشا تجدد ممکن نیست، ولی هرکس به تحول میاندیشد ناچار است در همه ذکر و فکرها و برنامه ریزیهایش به دنیای پسا تجدد نگاه داشته باشد. دینداران نیز باید به دین که روح آن قدسی است (و نه برداشتهای ما از دین) باید ببینند دین در دنیای پسا مدرن چه جایگاه و نقشی در زندگی بشر خواهد داشت.
نسل امروز و نسلی که دارد میآید با دنیائی کاملاً متفاوت با ما روبرو است؛ و نظام تعلیم و تربیت بیش از همه با این نسل سروکار دارد.
من نمیگویم آنچه این نسل میبیند و میخواهد درست است. ارزشها و اصول مهماند، ولی نظام ارزشها و اصول هم قابل بررسی، تجدید نظر و بازسازی و نوسازی اند. البته نه با بخشنامه بلکه با تفکر و توان تفکیک محتواها از شکل و اصول از برداشتها.
بهرحال آموزش و پرورش بیش از دیگران با این پدیده روبرو است و بیش از همه باید در شناخت آن و روبروشدن با آن فکر و برنامه داشته باشد.
نکته آخر اینکه جامعه معلمان و مربیان ما توانسته است کرامت خود را حفظ کند و نیز معقول عمل کرده است.
با اینکه این بخش از بخشهای مظلوم جامعه است، به ما یاد داده است که میتوان به روشهای دموکراتیک و قانونی اعتراض و خواستهای خود را بیان کرد و حتی اگر نه کاملاً، ولی در مواردی موفق بوده است هرچند هزینه تلاش خود را نیز پرداخته است.
جامعه معلمان برای جامعه مدنی هم معلمی کرده است و نشان داده است که میشود بدون آشوب و برهم زدن نظم، میتوان اعتراض و ابراز وجود کرد و به طور نسبی به خواستهای خود رسید.
امیدوارم موفق و موید باشید و خداوند به شما عزت، طول عمر، سعادت و سلامت عنایت کند.»