
سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با بیان اینکه به نظر میرسد که اعداد برای ابراهیم رئیسی معنی و مفهوم ندارد، گفت: جریان حاکم بهویژه در کارگزاران قوه مجریه از صدر تا ذیل، رسانه و مطبوعات را به چشم روابط عمومی نگاه میکنند. آنچه به عنوان روزنامهنگاری، پرسشگری و اطلاعرسانی میشناسیم و از یک رسانه حرفهای انتظار داریم، جایی در این نگاه ندارد.
دیدارنیوز: سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت درباره مصاحبه تلویزیونی اخیر رئیس جمهور به «هممیهن» گفت: «جریان حاکم بهویژه در کارگزاران قوه مجریه از صدر تا ذیل، رسانه و مطبوعات را به چشم روابط عمومی نگاه میکنند. آنچه به عنوان روزنامهنگاری، پرسشگری و اطلاعرسانی میشناسیم و از یک رسانه حرفهای انتظار داریم، جایی در این نگاه ندارد. این گفتگوهای خبری با آقای رئیسی با چند مجری شناختهشده صداوسیما یا خبرنگاران خاص، بیشتر برای بازتاب دادن صحبتهای ایشان بدون هیچ چالش، پرسش و حرفهای جدی است.»
وی درباره آن بخش از صحبتهای رئیسی که از مبارزه بیتعارف با فساد خبر داده بود، اظهار داشت: «اگر رسانههای آزاد وجود داشتند اصلاً نیازی نبود شخصی مقابل رئیس دولت بنشیند و پرسشی درباره فساد مطرح کند. موضوعات به روز رصد و اطلاعرسانی میشد و هر کسی که در مسائلی اینچنین مسئولیتی داشت، در جایگاه خود به رسانهها پاسخ میداد یا اگر پاسخی نداشت در نهایت مسئولیت موضوع را میپذیرفت.
موضوع چای دبش و فسادی که رقم آن حدود ۳/۴ میلیارد دلار اعلام شده است، هنوز پر از ابهام است. یک روز اصل وقوع آن انکار و روزی دیگر تائید میشود. مقامی میگوید چند نفر دستگیر یا برکنار شدند و جایی مقام دیگری میگوید اصلاً پولی پرداخت نشده است. حرفها درباره این پرونده بسیار متنوع و متکثر است. خبرنگاران مستقل که به چنین اسناد و اطلاعاتی دسترسی نداشتند.
من باور دارم که مسئله چای دبش در درگیریها و اختلافات دستگاههای مختلف ساخت قدرت کشور به بیرون درز کرد. متاسفانه حتی کشف فساد هم از مسیر درست نیست. قبل از این پرونده، مسئله فولاد مبارکه مطرح بود. سپس مشخص شد عددی که به رسانهها راه پیدا کرد، محصول دعوای درونی آن مجموعه صنعتی بود. هیچکس هم پاسخ نمیدهد و نمیگوید بالاخره این پرونده چه سرنوشتی پیدا کرد. اینها به خاطر عدم وجود شفافیت و افشاگریها از طریق جنگ قدرت است. در حال حاضر بخش زیادی از افکار عمومی هر چه به آنها گفته شود چه راست باشد و چه دروغ، به خاطر پیشزمینه ذهنیای که دارند باور میکنند. این آشفته کردن فضا یکی از تبعات آزاد نبودن گردش اطلاعات است.»
شریعتی درباره تمایل مقامات دولتی به مصاحبه با شبکههای خارجی حتی به قیمت پاسخ دادن به پرسشهای چالشبرانگیز آنان و عدم گفتگو با رسانههای منتقد داخلی، گفت: «گفتگوهایی که مسئولان کشور طی تشریفات خاصی با رسانههای بینالمللی میکنند، ارزش رسانهای و خبری خاصی ندارد؛ مثل گفتگوهایی که در حاشیه سفر نیویورک اتفاق میافتد. حتی اگر این گفتگوها چالشبرانگیز باشد. جوابهای پرتی داده میشود و اگر در داخل از آنها سوالی راجع به پاسخهایشان بپرسید، مطرح میکنند که ما باید در برابر رسانههای خارجی از حیثیت کشور دفاع کنیم. شبکهای مثل سیانان و خبرنگاری مثل کریستین امانپور هم انقدر مشغله دارند که پاسخهای پرت مصاحبهشونده را پیگیری نکنند که کجا حقیقت مطرح شده و کجا خلاف واقع بوده است. صحبتها را منتشر میکنند و قضاوت را بر عهده افکار عمومی میگذارند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره صحبتهای رئیسی راجع به آمارهای ساخت مسکن گفت: «پیش از این رئیسی از وعده ساخت ۴ میلیون واحد مسکن عقبنشینی کرد و گفت منظورم این بود که کشور به ۴ میلیون مسکن نیاز دارد. فارغ از اینکه رئیسجمهور باید نیازهای کشور را برآورد کند یا با مدیریتش آنها را برآورده کند، اجازه بدهید صحبتهای مطرحشده در این گفتگو درباره آمار ساخت مسکن را مرور کنیم. رئیسی گفت ما در این ۳ سال ۲/۵ میلیون واحد مسکن ساختیم. مدرکی هم برای اثبات این ادعا در اختیار ما نیست. از کجا میتوانیم آن را راستیآزمایی کنیم؟ از طریق آمارها و نرخ رشد بخش مسکن در رشد اقتصادی.
وقتی گفته میشود که ظرف سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، دو و نیم میلیون مسکن ساخته شده، رشد مسکن باید بالای ۱۰ درصد میشد. نرخ رشد مسکن ۱/۲ اعلام شده، اما اگر آمار ۲۵ میلیون خانوار در کشور را مبنا قرار بدهیم و ۲۵ میلیون خانه در کشور داشته باشیم، این دوونیم میلیون مسکن جدید ۱۰ درصد رشد را نشان میدهد، نه ۱/۲ درصد. به نظر میرسد که اعداد برای رئیسی معنی و مفهوم ندارد. به زبان سادهتر، اگر ۲/۵ میلیون مسکن ساخته شد، این چه وضعیت اجارهبهاست؟ چرا یک ریال قیمت خرید مسکن کاهش پیدا نکرده است؟ عرضه، تقاضا را مهار میکند و قیمت را کاهش میدهد. اگر به اندازه ۱۰ درصد مسکن در کشور ساخته شده باشد، یک ریال نباید در این بازار تاثیر بگذارد؟»
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت یادآور شد: «منصفانه بخواهیم بگوییم، این شرایط ربطی به رئیسی ندارد. انزوا، تحریم، عدم ورود سرمایه، استهلاک شدید زیرساختها این وضعیت را به وجود آورده است. بیش از ۱۰ سال است که نرخ تشکیل سرمایه ثابت در کشور منفی بوده است. در کنار اینها، خروج سرمایه را نیز قرار بدهید. ما هر سال تحلیل میرویم و چیزی به اقتصاد اضافه نمیشود. با چنین وضعیتی، تولید شکل نمیگیرد. اینها عددسازی است. اگر این اعداد واقعی بود، به فاصله ۶ ماه تاثیر آن بر زندگی مردم مشهود بود.»