مهدی عرب صادق عضو سابق شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی مهمان برنامه رکن سه در استودیو دیدار بود. با او درباره طیفهای مختلف درون اصولگرایی گفتوگو کردیم.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: جریان شناسی تشکلهای داخلی از جمله مباحثی است که گرچه به صورت جسته و گریخته و اتفاقی مورد بررسی قرار گرفته اما به گونهای که از مسیر این بررسیها متوجه خاستگاه و پایگاه نظری احزاب داخلی شویم، جای کار دارد.
در ادامه سلسله برنامههای رکن سه (رکن سوم دموکراسی یا رکن احزاب)، این بار به سراغ این سوژه و مبحث رفتیم و مجموعه احزاب اصولگرا را از حیث تعلق فکری به مکاتب متعارف سیاسی مورد واکاوای قرار دادیم.
ویدیوی کامل گفتوگو با مهدی عرب صادق را اینجا در یوتیوب و آپارات دیدار ببینید و بشنوید
برای پیشبرد این موضوع از یکی از چهرههای جوان جریان اصولگرا دعوت کردیم تا بپرسیم اصولا و اساسا احزاب در قانون اساسی چه نقشی دارند و احزاب مختلف و متعدد اصولگرا چه نسبتها و قرابتهای فکری و نظری با هم دارند.
همانگونه که میدانید وقتی از یک جریان چپ سیاسی صحبت به میان میآید، از جهت و جریانی سخن گفتهایم که در مقابل جناح و جریان سرمایهداری و کاپیتالیسم قرار میگیرد و به گروهی اطلاق میشود که تا حدودی (با شدت و ضعف) به اقتصاد دولت و مالکیت عمومی معتقد است که البته اشکال جدید آن و نمونههایی که در دموکراسیهای "اروپای سرد" میبینیم بسیار با خاستگاه اصلی خود فاصله گرفتهاند و عملا سرمایهداری را گردن نهادهاند و فقط از نظر شعاری و پوپولیستی، از عدالت و برابری اجتماعی و اقتصادی سخن میگویند. به عنوان نمونه میتوان از سیستمهای سوسیال دموکرات در مجموعه کشورهای اسکاندیناوی نام برد.
جناح یا مکتب راست جهانی (Global right wing) نیز تکلیفش روشن است و حامی بازار آزاد و بخش خصوصی و سرمایه داری (Capitalism) است. همانگونه که در پاراگراف قبل هم عرض کردم امروز بسیاری از دموکراسی ها و حتی حکومتهای مادامالعمری که از نظر جایگاه اقتصادی در جهان حرفی برای گفتن دارند، کاپیتالیسم را گردن نهادهاند و مشخصا دموکراسیها، محتوای مطلوب خود را لیبرال دموکراسی میدانند. لیبرالیسمی که زاده و محصول کاپیتالیسم است.
در ایران و بخصوص در جمهوری اسلامی اما تمام این مفاهیم، شکلها و محتواها به هم ریختهاند. به عنوان مثال انسان نمیتواند بفهمد شخصی مانند محمود احمدینژاد با شعارهای عدالت اجتماعی، معتقد به تقسیم پول بین مردم، مسکن دولتی، زمین مشارکتی، به قولی معتقد به عدالت اجتماعی و اقتصاد دولتی، چرا باید در «جریان راست» تعریف و نشانهگذاری و شناسایی شود. این یک نمونه بود. یا چرا سید محمد خاتمی معتقد به بازار آزاد، ارتباط با جهان، طرفدار سرمایه و سرمایهگذار و دموکراسی لیبرال، را چپ میخوانند و میدانند؟
جامعه روحانیت مبارز، موتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین، احزاب و تشکلهای مذهبی، سیاسی و صنفی جناح راست سنتی در جریان اصولگرا هستند که از قدیم الایام معروف بودند به جناح بازار. اما از دولت اول احمدینژاد به این سو عمده شعارها و سمت سوی این احزاب و چهرههای اول آنها، سوسیالیستی و به نوعی ادامه گفتمان محمود احمدینژاد بوده است.
البته همینجا مهم است که بدانیم سه تشکل ذکر شده نقش آنچنانی در لیستهای انتخاباتی سالهای اخیر جریان اصولگرا نداشتهاند و هر سال بیشتر از گذشته نقش و جایگاه خود را در نهادهای تقنینی و اجرایی از دست دادهاند، به گونهای که بسیاری دولت ابراهیم رئیسی را دولت سوم محمود احمدینژاد میدانند.
مخلص کلام؛ این به هم ریختگی مفهومی و نظری در کلیت احزاب و تشکلهای مذهبی، سیاسی و صنفی هر دو جناح سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارد.
من اسفندیار عبداللهی (تهیهکننده و مجری برنامه رکن سه) در گفتوگو با مهدی عرب صادق عضو ارشد و البته پیشین حزب موتلفه اسلامی برای بررسی این مهم -یعنی خاستگاه نظری طیفهای درون اصولگرایی- به گفتوگو نشستهام و در ویدیوی مربوطه به تفصیل به موضوع «جریان شناسی» جناح راست پرداخته شده است.