دیدارنیوز برای ماه مبارک رمضان، ستون ثابتی به قلم حسین جعفری پژوهشگر حوزه دین تدارک دیده است که امسال عنوان این ستون "اسلام مکی- اسلام مدنی" است که پانزده قسمت، یک روز در میان منتشر خواهد شد.
دیدارنیوزـ *حسین جعفری: اگر خداوند توفیق دهد در سلسله مقالاتی که با عنوان"اسلام مکی - اسلام مدنی" تقدیم خواهد شد از دو نوع اسلام در قران و تاریخ اسلام سخن گفته میشود.
منظورمان از "اسلام مکی" همان اسلامی است که عموم متدینان از آن سخنگفته، تبلیغ اش میکنند و به آن مینازند! و در مقابل؛ "اسلام مدنی"همان اسلامی است که منتقدین، بر جای جای آن انگشتِ اتهامِ فرسودگی و فرتوتی و متحجرانه بودن میزنند و بر کفرِ بر آن اصرار دارند!
در واقع احکام و مفاهیم "اسلام مدنی"، بن مایهی عمومِ انتقادات نسبت به اسلام است و متدینان اما، در پاسخ از "اسلام مکی" میگویند و سعی بر رفوکاری "اسلام مدنی"دارند.
رفوکاری، توجیه و تفسیر عقلایی ساختن برای "اسلام مدنی" از طرق مختلف صورت میگیرد. برخی با تمسک به احکام ثانویه و وجود مصالح برتر، جمعی با توجیه نسخ زمانی، بخشی با دستاویز کردن اهمیت و وجوب "عدم وهن اسلام" و گروهی بدلیل تغییر موضوع و احکاممستحدثه و...، در به عمل نسبت به احکام و مفاد "اسلام مدنی" دچار تردید و وقفه عملی میشوند. اما مهم آن است که جملگی اینان در عالم واقعیت؛ انجام به احکام اسلام مدنی را متوقف کرده و اجرای آن را اگر ناشدنی (و در تغایر با عقل زمانه ندانند) بی تردید سخت میدانند. مگر گروههایی بسیار کوچک اماممصمم از اهل سنت و شیعه، چون طالبان و داعشیهای خارجی و داخلی! البته نتیجه عینی رفتار و اعمال کسانی هم که همچنان بر اجرای احکام و مفاد اسلام مدنی بهمان شکل ۱۴۰۰ سال قبل پا فشاری میکنند چیزی نیست جز آبرو ریزی از اسلام، محجوریت دین و انزوای متدینان!
این مقالات پیش درآمدی از تبیین و تعریف اجمالی این دو اسلام، روابط میان آنها و اینکه این دو اسلام را چه نسبتی با هم است. چرا و چگونه اسلام مدنی هم اکنون نقشی تخریبی برای اسلام مکی ایفا میکند؟
به این سوال پاسخ داده میشد (ولو به اجمال) که از این دو اسلام کدام، اسلامیتر است؟! برای رفع تعارض میان این دو اسلام چه باید کرد و چه تغییرات ذهنی و انتظاراتی از دین مورد انتظار است و چگونه میباید مبلمان ذهن را تغییرِ ضابطهمند داد؟
آیا اصولاً اسلام وظیفهی ذاتی تشکیل یک جامعه منحصر بفردی بنام " جامعه اسلامی" را داشته است؟ آیا تشکیل حکومت وظیفهی ذاتی دین است؟ و یا اینکه در صحنهی عمل ناگزیز شده در "مسابقهی دو"ای شرکت کند که از ابتدا قصد و تمایلی برای حضور نداشته و اقتضائات حضور نبی در جامعه، باعث حضور سیاسی دین/ متدینین در عرصهی اجتماع شده است؟
آیا تغییرات و مفاد اجتماعیِ اسلام یک "پروژه"ی خاتمه یافته است یا شروع " یک پرورسه" اصلاحی است که باید تا الی الابد ادامه یابد؟ نتایج منطقی و عملیاتی قبول پروسه بودن چیست؟ آیا نظریهی "پروسه بودن تغییرات اجتماعی"، در قرآن و از سوی پیامبر مورد تایید قرار گرفته است؟ از میان اسلام مکی و اسلام مدنی کدام ثابت و ماندنی و کدام در ذاتش تغییر قرار داده شده است؟ آیا ضوابط کلی این فهمِ پروسهای قابل اشاره است؟ آیا میتوان بر خلاف/ تغایر یا تفاوت احکام اجتماعی قران توافق کرد؟ آیا توافقات باید منطبق بر احکام قران باشد یا همین که در تضاد با آن نباشند کافی است؟
اینها بخشی از مطالبی است که فهرست وار تقدیم دوستان خواهد شد و ان شالله به اجمال هم که شده به آن پرداخته میشود.
ان شاالله در مقالهی بعد برای ورود به بحثِ"اسلام مکی - اسلام مدنی"، سورهی مجادله و راهکاری ارزشمند برای اصلاح روشمند و نگاه پروسهای به احکام" تقدیم خواهد شد.
*پژوهشگر دینی