سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشورمان درباره انتخابات ۱۱ اسفند و عدم شرکت خود در این انتخابات گفت: آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم. بدون اینکه با انتخابات معنادار به عنوان منشأ تقویت قدرت و حاکمیت ملت و امنیت ملی و ترمیم اعتماد همگانی، مخالف باشم و بدون اینکه با رأی دادن مردم مخالفت کنم، رأی ندادن را در شرایط نامطلوب کنونی وجه دیگری از رأی دادن در وضعیت حتی نسبتاً مطلوب انتخابات میدانم.
دیدارنیوز: سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران مطلوبترین راه برای رهایی از این وضع را مصالحه ملی و استقرار مردمسالاری توسعهگرا دانست و گفت در یک نظام مردم سالار انتخابات بسیار مهم است، در صورتی که "حدّ نصاب ضابطه و معیارهایی که انتخابات را انتخابات میکند“ رعایت شود.
خاتمی روز گذشته (چهارشنبه) در جمع مشاوران خود به تبیین وضعیت کشور، انتخابات و راه برون شد از بحرانهای پیش رو و بازگشت امید به جامعه پرداخت.
وی در این نشست اظهار داشت: علاوه بر ناخشنودی و اعتراض نخبگان و بخصوص جوانان که به انحاء مختلف ابراز میشود، با توجه به آمار و اطلاعات رسمی باید گفت اکثریت ملت از وضع موجود و سامان و سازمان راهبردن جامعه نارضایتی دارند و همین امید به آینده را کمتر میکند.
رئیس جمهوری اسبق ایران مطلوبترین راه برای رهایی از این وضع را مصالحه ملی و استقرار مردمسالاری توسعهگرا دانست و گفت در یک نظام مردم سالار انتخابات بسیار مهم است، در صورتی که "حدّ نصاب ضابطه و معیارهایی که انتخابات را انتخابات میکند“ رعایت شود. این بار تصمیم گرفتم که اگر نمیتوانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است.
متن کامل اظهارات سیدمحمد خاتمی بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز پیش از برگزاری انتخابات گفتم که همه از مردم سخن میگویند و افزودم فعلا وقتی میگوییم مردم مراد همان بالای پنجاه درصدی است که در دو انتخابات قبلی شرکت نکردند و نیز چند میلیون نفری که با رأی اعتراضی و باصطلاح باطله خود ناخشنودیشان را نشان دادند و در انتخابات آخری هم دیدیم که درصد کسانی که رأی ندادند و نیز آراء باطله از انتخابات قبلی بیشتر بود.
این به آن معنا نیست که آنان که در انتخابات شرکت کردند مردم نیستند. مردم همه اقشار و بخشهای مختلف رنگین کمان دل انگیزی اند که ملت ایران نام دارد و مورد احترام عمیق من است. همگی شهروندان ذیحقاند که فقر و فساد و تبعیض را نمیپسندند و همه به فکر اعتلای ایران و بهبود وضع جامعه اند. فعلاً سخن بر سر کسانی است که بنحوی نارضایتی خود را ابراز داشته اند و میدارند.
امروز علاوه بر ناخشنودی و اعتراض نخبگان و بخصوص جوانان که به انحاء مختلف ابراز میشود. با توجه به آمار و اطلاعات رسمی باید گفت امر مشترک میان اکثریت بالای ملت نارضایتی از وضع موجود و سامان و سازمان راهبردن جامعه است که روز بروز امید به آینده نیز کمتر میشود.
این عده زیاد چه میخواهند؟ به نظر من میخواهند زندگی کنند، از وضع بد اقتصادی و معیشت تنگ نجات یابند، از فساد گسترده ناراحتند، میخواهند به آینده بهتر خود و فرزندان خود امیدوار باشند، خود را در عرصه بینالمللی محترم ببینند، کشور و مرز و بوم مشترک زندگی اشان یعنی ایران عزیز سربلند و پیشرفته باشد، از امنیت داخلی و امنیت در برابر تجاوز و توطئه بیرونی برخوردار باشند و همه کسانی که در این کشور با هر آئین و قومیت و گرایش و سلیقهای زندگی میکنند به عنوان شهروند از حقوق برابر و حرمت واقعی برخوردار باشند و با کمال تاسف این طبیعیترین خواستهای طبیعی خود را برآورده نمیبینند.
در چنین وضعی براندازان نرم و سخت میکوشند از این نارضایتی در راستای ادعاهای واهی خود سوء استفاده کنند در حالیکه بر این باورم اکثریت قاطع ناراضیان (و بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت کردند) ناراضی اند، اما بهم خوردن امنیت و ثبات کشور را نمیخواهند. غالب مردم اصلاح کم هزینه و پرفایده امور را طالبند، لذا نظر "براندازی نه ممکن است نه مطلوب" از جمله در همین جا معنی پیدا میکند.
مطلوبترین راه برای رهایی از این وضع یک مصالحه ملی است که در سایه آن اولاً جامعه نشاط خود را بازیابد و زمینه مشارکت فعال مردم را فراهم آورد. ثانیاً راه براندازی مسدود گردد و از خود براندازی نیز که برای حاکمیت و مردم زیانهای فراوانی دارد، خودداری شود. ثالثاً از دامنه پیشرفت بحرانهائی که روز بروز بیشتر میشود، کاسته گردد. این یعنی مصالحه ملی برای اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار بخصوص از جانب نظام حکمرانی.
گفته ام و باز هم میگویم که راه نجات، استقرار مردم سالاری توسعه گراست و با توجه به واقعیتهای تاریخی و اجتماعی کشور و اعتقاد بخش مهمی از مردم، "جمهوری اسلامی" که دست آورد مهم انقلاب است میتوانست و میتواند پاسخگوی بسیاری از خواستهای تاریخی ملت و آرزوهای دیرینه او باشد و انسجام و امنیت ملی و پیشرفت کشور و مصالح و منافع ملی را تامین کند.
امّا کدام جمهوری اسلامی؟ جمهوریت مردم سالار بهمان معنی که در دنیا هست و اسلامیّت (در عرصه حیات اجتماعی) که نه تنها با پایههای اصلی جمهوریت مردم سالار سازگار باشد بلکه آن را تقویت و خواستنیتر کند. موضوعی اساسی که کم و بیش بطور مبسوطتر در این باره سخن گفته ام. در یک نظام مردم سالار، انتخابات بسیار مهم است در صورتی که "حدّ نصاب ضابطه و معیارهائی که انتخابات را انتخابات میکند"رعایت شود.
این بنده کوچک خدا همیشه بر انتخابات و اهمیت آن تاکید داشته است و دارد و راه خیر خواهانه اصلاح وضع نگران کننده کشور را اثربخش کردن نهاد انتخابات میداند. من آنچه را که برای بهبود وضع و در جهت منافع ملت و کشور و حتی حکومت بنظرم میآمده است تاکنون گفته ام و پیشنهاد کرده ام، امّا متاسفانه به آن اعتنایی نشده است.
این بار تصمیم گرفتم که اگر نمیتوانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم. بدون اینکه با انتخابات معنا دار به عنوان منشأ تقویت قدرت و حاکمیت ملت و امنیت ملی و ترمیم اعتماد همگانی، مخالف باشم و بدون اینکه با رأی دادن مردم مخالفت کنم، رأی ندادن را در شرایط نامطلوب کنونی وجه دیگری از رأی دادن در وضعیت حتی نسبتاً مطلوب انتخابات میدانم، به این امید که با رأی ندادن در این شرایط اعتماد آسیب دیده مردم از حکومت و جریانهای سیاسی از جمله اصلاح طلبی (که دامنه اش گستردهتر از دائره اصلاح طلبان رسمی است) تا حدی ترمیم شود. نیاز حیاتی امروز کشور بازگرداندن سرمایه اجتماعی و حرکت به سوی نوعی مصالحه میان حاکمیت و مردم برای نجات کشور از تهدیدها و بحرانها و برداشتن گامهای جدی برای ورود به وضعی است که در آن ثبات و امنیت پایدار و پیشرفت همه جانبه کشور و آزادی و رفاه و بهبودی معیشت همه طبقات مردم و عزّت ملی و بین المللی ایران عزیز تامین شود.»