دیدارنیوز - اکنون که رئیسجمهور آمریکا خروج کشورش از توافق هستهای را اعلام کرده است، اروپا نقش مهمی در اثرگذاری بر سایر جهان در سوق دادن آن به صلح یا جنگ را دارد.
نظم جهانی به سوی گذار از یک ساختار تک-قطبی به رهبری آمریکا به یک ساختار چندقطبی است. از میان این مراکز قدرت به نظر میرسد تنها اروپا است که در مورد موضع خود تردید دارد. این عدمقطعیت امنیت و منافع اروپا و و نیز سایر کشورهای دنیا بهویژه ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را به مخاطره میاندازد.
جهان با چالشهای جدی مواجه است و ما شاهد دو جریان هستیم که به طور همزمان در حال روی دادن است؛ در حالی که آمریکا به طور فزایندهای روندی مرکانتیلیستی، درونگرا و ارتجاعی را طی میکند، آرایش نیروها در جهان در حال تغییر بنیادین است و سایر قدرتهای قدیمی و نوظهور مثل چین و هند جایگاه خود را تقویت میکنند. به نظر میرسد آمریکا دیگر قادر نیست جایگاه خود را در راس نظم جهانی حفظ کند. این موضوع تاحدی به دلیل ماهیت ناپایدار نظم جهانی تک-قطبی و همچنین موضع ضعیف و غیرمنطقی دولت ترامپ است.
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی تعدادی از اندیشمندان امریکایی اظهار نگرانی کرده و گفتند که امریکا به تنهایی نمیتواند بهپیش رود و باید متحدانی داشته باشد و گرنه از درون دچار تعارض میشود. ما این وضعیت را از این سوی جهان میبینیم و شاهد قدرت گرفتن قدرتهای قدیمی و نوظهور و همپیمانانشان هستیم.
زمانی آمریکا خود را حامی و پایگاه نظام لیبرال و اقتصاد بازار و رقابتی میدانست. اوج ظهور و بروز این چهره از امریکا مربوط به دوران جنگ سرد است. اما سیاستهای کنونی آمریکا بهویژه ایجاد جنگ تجاری با جهان بهمفهوم بازگشت به دوران مرکانتیلیستی است. رئیس جمهور کنونی آمریکا راجع به اقتصاد و بازار آزاد و منافع آن صحبت نمیکند؛ بلکه در واقع در مورد انتخاب سیستم مرکانتالیستی و مدل تجاری قرنهای پانزدهم تا هجدهم اروپا صحبت میکند که البته رویکرد خطرناکی است. دوران حاکمیت مرکانتالیستها همواره همراه با جنگ و خونریزی بودهاست و ممکن است با ظهور مجدد امنیت جهان را به مخاطره بیندازد. آیا رفتارهای رئیس جمهور آمریکا با تئوری بازار رقابتی آزاد و معیارهای «سازمان تجارت جهانی» قابل ارزیابی است؟
در این میان، قدرتهایی چون هند، روسیه و چین به عنوان قدرتهایی تاثیرگذار در حال تحکیم موقعیت خود هستند و در صحنه جهانی حضور دارند. آنها اهداف مشخصی دارند و عزم آنها با سیاستهایی مشخص حمایت میشود که در راستای فرصتهای اقتصادی و اجتماعی آنها است و ایران از تعامل با آنها به اقتضا منتفع میگردد.
در چنين فضايي، ما در ايران نسبت به موقعيت تاريخي، ژئوپلتيكي و اقتصادي خود به عنوان وارثان تمدنی تاريخي ایرانشهری و اسلامی با جايگاه و تاثيري جهاني آگاه هستيم. با وجود برخي ضعفها، ما توانستهايم اين موقعيت را احيا كنيم. ايران كشوري متشكل از اقوام گوناگون است و تسامح، تساهل و سازگاری در تاريخ چند هزار ساله ما نهادينه شده است. ما ميتوانيم در صلح و سازگاري با همسايگان خود در منطقهاي پرآشوب زندگي كنيم و به پايبندي به قواعد و قراردادهاي بينالمللي باور داريم.
ما مصمم هستيم كه از ظرفيتها و پتانسيلهاي كشور بهره برده و از راه گفتگوی مبتنی بر قانون و از موضعي منصفانه و برابر، بر موانع غلبه نماييم. در اين برهه حساس، از اروپا انتظار داريم كه نقش تاريخي خود را ايفا كرده و از اين روند حمايت كند. اما شاهد هستيم كه اروپا مردد است. اروپا نميتواند از مشارکت تجاري پربار خود با آمريكا چشمپوشي كند، و در عين حال رهبران اتحاديه اروپايي از خطرات رويكرد مركانتيليستي دولت ترامپ براي صلح و ثبات جهان آگاه هستند. آيا اروپا ميتواند به حمايت از سياستهاي آمريكا ادامه دهد و كماكان منافع اقتصادي خود را نيز حفظ كند؟ اروپا درخواهد يافت كه اين دو موضوع با هم در تناقض هستند.
پس از به نتيجه رسيدن توافق هستهاي در سال ۲۰۱۵، دو نوع مذاكرات در جریان بوده است: مذاكرات سياسي و اقتصادي. ما در وزارت راه و شهرسازي به صورت فعالانه درگير مذاكرات اقتصادي بوديم و قراردادهاي خريد هواپيما و موافقتنامههاي تامینمالی و سرمايهگذاري در زيرساخت را به نتيجه رسانديم. مشكل اروپا از آغاز روند مذاکرات، ترديد در پوشش سياسي حفاظتی کامل از مذاكرات اقتصادي بوده است. اروپا همواره نگران مواجهه با واکنشی تنبیهی از سوی ایالات متحده بوده است. در سال ۲۰۱۷ در گفتگو با زيگمار گابريل، معاون وقت صدراعظم آلمان، گفتم كه سرنوشت برجام در دست کسانی قرار گرفته که در موفقیت آن هیچ سهمی نداشتند. اما اين وظيفه ماست كه از اين توافق محافظت كنيم.
انجام گفتگوهای مستمر برای ارزیابی تجارب دو سال گذشته لازم است. دو پیشنهاد ما، داشتن دستورالعملهای تجاری و بانکی با پشتوانه و حمایت سیاسی و همچنین گفتگو با بروکسل (اتحادیه اروپا) به عنوان نماینده تمام کشورهای عضو این اتحادیه است و هر دو پیشنهاد با وجود یک اراده سیاسی قوی از جانب اروپا دستیافتنی است.
مذاکرات و تحولاتی در این سطح طبعا به زمان نیاز دارد و ما نباید خسته و ناامید شده و از تلاش دست برداریم.