انتشار گزارشی از میزان باور نکردنی افت تحصیلی دانش آموزان در کشور، دیدار را بر آن داشت تا در گفتوگو با یک فعال فرهنگی، زوایای این اتفاق را بررسی کند.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: خانوادهها و حتی آموزش و پرورش در سطح کلان یکی از مقصران اصلی اُفت تحصیلی دانش آموزان را به عهده کرونا و رونق آموزش آنلاین میدانند، اما علیرغم تمام شدن کرونا و حضور دانش آموزان در مدارس این افت همچنان ادامه دارد؛ این موضوع بهانهای شد تا با هادی عظیمی، دبیر، فعال فرهنگی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت گفتوگویی داشته باشیم که میخوانید.
گزارشی که اخیرا از وضعیت تحصیلی دانش آموزان منتشر شده را چگونه ارزیابی میکنید و اینکه گفته میشود ریشه افت تحصیلی مربوط به دوران کرونا و آموزشهای غیرحضوری است، چقدر درست است؟
در ابتدا لازم است چند تا نکته بگویم، نکته اول اینکه همین بحث کرونا خیلی مهم بود. کرونا باعث شد، آموزش مجازی رایج شود در حالی که کیفیت آموزش حضوری را ندارد و این خیلی بحث مهمی است، اما نکته بعدی که باعث این اتفاق شده، نحوهی امتحان نهایی بود. امسال امتحان نهایی با سالهای گذشته متفاوت انجام شد. سالهای گذشته امتحانات نهایی به صورت منطقهای برگزار و تصحیح میشد، اما امسال به صورت الکترونیکی با سوالات خیلی ریز و مفهومی برگزار شد و هدف هم این بود که نتیجه این امتحانات در نتیجه کنکور تاثیرگذار باشد.
از طرف دیگر، تعداد سوالات زیاد و تشریحی بود و این یه عامل مهمی بود، چون نوع آموزش ما به این نوع امتحان نمیخورد، از این رو نمیتوان انتظار داشت از آن جواب بگیریم و نکته سوم که این هم عامل مهمی است، محتوای کتابهای درسی است که عموم دانش آموزان با آنها هیچ ارتباطی برقرار نمیکنند و نمونه عینی آن طرح موضوعات مذهبی است که با جامعه امروز و واقعیتهای امروزی تطابقی ندارد.
هدایت تحصیلی یک دانش آموز که سالهاست انجام میشود هم نکته مهمی در صعود و نزول سطح کیفیت تحصیلی آنها دارد و این کار با این هدف پیش میرود تا او بتواند با آرامش بهتر و آگاهی بیشتر انتخاب رشته کند، اما نکته قابل تامل این است که بخشی از این دانش آموزان اصلا امتیاز حضور در رشتههای نظری را ندارند و به سمت رشتههای کار و دانش هدایت میشوند.
به نظر شما در این چنین شرایطی انتخاب رشتههای کار و دانش کارآمدتر نیست؟
در اینجا یک اتفاقی میافتد، امکانات رشتههای کار و دانش ما در خیلی از مناطق آنقدر نیست که این همه دانش آموز بتوانند در این رشتهها تحصیل کنند و از روی اجبار به سمت انتخاب رشتههای انسانی میروند و چون این دانش آموزان علاقهای به این رشته ندارند، موفقیت آنها در امتحانات نهایی کم میشود؛ حتما این را هم میدانید که مردودی در دبیرستان نداریم، اگر دانش آموزی در مقطع دهم تجدیدی بیاورد با همان تجدیدی به کلاس بالاتر میرود و نتیجه آن عدم موفقیت آنها در سایر مقاطع میشود.
راه حلش چیست؟
راه حل مشخص است و آن هم اینکه نباید اجازه دهیم دانش آموزانی که علاقهای به رشته تحصیلی شان ندارند، مجبور به ادامه تحصیل در همان رشته شوند، اما اگر قرار باشد به همین شیوه آموزشی ادامه دهیم باید میان آموزش و نوع سوالات یک هماهنگی وجود داشته باشد یا معلم بداند در امتحان نهایی چه سوالاتی و چه شکلی مطرح شود. گاهی اوقات طرح سوالات باعث گیج شدن دانش آموز میشود و این شیوه برخلاف نظر مسئولان وزارت آموزش و پرورش که فکر میکنند این شیوه در کنکور به کمک دانش آموزان میآید، نتیجه بخش نخواهد بود و بیشتر باعث ایجاد فضای روانی و فشار روحی به دانش آموزان میشود.
حتی یک سری دروس برای رشتهها کارایی ندارد و حتی اصلا ربطی به درسهای تخصصی شان هم ندارد پس چرا باید دانش آموزان سوالات این بخش را در امتحانات نهایی پاسخ دهند در حالیکه نتیجه مطلوبی هم از این اجبار به دست نمیآید.
اما ساختار آموزشی کشور اصرار دارد که این راه را ادامه دهد به امید گرفتن نتیجه خوب، اما برعکس این اتفاق رقم میخورد و دانش آموز بیشتر از اینکه به موفقیت برسد، دچار سرخوردگی میشود و در نهایت دیپلمی که صادر میشود ارزش واقعی ندارد پس چرا این همه اصرار بر ادامه این شیوه اشتباه وجود دارد.
به نظر شما تا چه اندازه معلم و شیوه تدریس در افت تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است؟
خیلی تاثیر دارد. ببینید، اساسا نگرش دولت در آموزش اشتباه است، چرا؛ چون فکر میکنند دانشآموز مثل خمیری است که باید معلم مثلا یا جهادی باشد یا طلبه باشد تا بتواند این خمیر را شکل دهد، این در حالی است که این تفکر اساسا غلط است، اینطوری نیست که اگر معلمی سر کلاس درس آمد حتما میتواند دانش آموز را تغییر دهد و دانش آموز مانند همه انسانها حق انتخاب دارد و درست و غلط بودن مطلب را تشخیص میدهد و نمیتوان به آنها این نگرش را تحمیل کرد که هر چیزی که معلم میگوید درست است، متاسفانه آنهایی که به دنبال تحمیل این تفکر هستند، نمیخواهند بپذیرند این تفکر اشتباه است و جالبتر اینکه همان معلمها که به این شکل وارد آموزش میشوند چند سال بعد در برخورد با واقعیتها تغییر شکل میدهند.