با افول فوتبال خوزستان با دوگانه بازیکنان پیر و مدیران غیر ورزشی تیمهای خوزستان همه رکوردهای منفی لیگ بیست و سوم را به نام خود ثبت کردند.
دیدارنیوز - سرویس خوزستان: «جرج اسکینر» ایرلندی که در دهه 50 شمسی دستیار «فرانک اوفارل» نامدار در تیم ملی شده بود، خیلی زود به سرمایههای فوتبالی خوزستان پی برد؛ او نخستین کسی بود که در دوران یکه تازی تهرانیها در جام تخت جمشید، گفت: «در همان ماههای اول حضورم در ایران به توان فوتبالی اهواز و خوزستان پی بردم و به نظرم این استان میتواند بیش از دو تیم در سطح اول فوتبال ایران داشته باشد».
به عقیده «اسکینر» خوزستان سرمایه اولیه که بازیکن است را در اختیار دارد و به همین دلیل علاوه بر تیمهای خوزستانی حاضر در جام تخت جمشید، تیمهای دیگر هم از بازیکنان خوزستانی بهره میبرند.
5 دهه بعد از اظهار نظرهای «اسکینر» درباره فوتبال خوزستان، برای چندمین سال متوالی فوتبال خوزستان سه نماینده در لیگ برتر دارد و یکی از سه نماینده استان در لیگ آزادگان هم در کورس صعود به سطح اول فوتبال کشور قرار دارد.
حضور سه تیم در سطح اول فوتبال ایران و سه تیم در لیگ آزادگان باید نشانه پویایی فوتبال در خوزستان باشد چرا که هیچ استانی به غیر از تهران این میزان تیم حرفهای در اختیار ندارد! اما برخلاف تصور هیچ رگهای از فوتبال پویا در خوزستان وجود ندارد.
تیم خلیج فارس ماهشهر بعد از چند هفته دست و پا زدن در ردههای آخر جدول به دلیل پیشنهاد مالی خوب به شاهین بندرعامری بوشهر فروخته میشود و فولاد، استقلال خوزستان و صنعت نفت آبادان در شکستن رکوردهای منفی از هم سبقت میگیرند.
تیم خلیج فارس ماهشهر
پیرترین تیمها یا استفاده از بازیکنان باتجربه؟
فولاد خوزستان که مدعی برخورداری از لاماسیای ایران است و تیمهای پایه این باشگاه جزو دو تیم برتر لیگهای داخلی هستند با میانگین سن 28 سال و هفت ماه پیرترین تیم لیگ برتر بزرگسالان بهشمار میآید.
فولاد خوزستان با برخورداری از 12 بازیکن بالای 30 سال برنامه مشخصی برای آینده ندارد و دروازهبان 40 ساله غیربومی را هم برای حضور روی نیمکت جذب کرده تا جانشین کریستوفر کنت 33 ساله باشد.
سومین تیم پیر لیگ برتر از برزیل ایران، یعنی آبادان است؛ شاگردان ویسی با میانگین سن 27 سال و سه ماه سومین تیم پیر لیگ برتر محسوب میشوند و این روزها به لطف باختها و مساویهای پی در پی پیکان تهران، نساجی مازندران و هوادار تهران به رتبه یازدهم رسیدهاند.
شاید حضور بازیکنان مسن از نگاه کادر فنی و مدیریت این دو تیم استفاده از بازیکنان پیر محسوب نمیشود و آنها به فاکتور تجربه برای بقا در لیگ برتر اعتقاد دارند اما با گذشت 13 هفته از مسابقات، این دو تیم به ترتیب 2 و یک امتیاز تا منطقه سقوط به دسته پایینتر فاصله دارند تا نشان دهد که تجربه این بازیکنان تاکنون به کار فوتبالشان نیامده است.
تیم فوتبال نفت مسجد سلیمان
رکوردهای منفی لیگ سیزدهم به نام خوزستان
فولاد و استقلال خوزستان با 8 باخت بیشترین باخت را در بین 16 تیم دیگر کسب کردهاند و بعد از هوادار و مس رفسنجان با 7 باخت، تیم صنعت نفت آبادان قرار دارد. تا سه تیم از خوزستان جزو تیمهای با بیشترین تعداد شکست در لیگ سیزدهم باشند.
فولاد خوزستان به لطف سه پیروزی یک بر صفر در برابر استقلال خوزستان، آلومینیوم اراک و هوادار تهران از بین تیمهای با کمترین تعداد برد جدا شده است.
با این وجود 5 تیم آمار بدتری از فولاد خوزستان در این دوره ثبت کردهاند که دوتای آنها سایر نمایندگان خوزستان در لیگ برتر هستند. شاگردان پورموسوی در استقلال خوزستان علیرغم نمایش قابل قبول در اکثر بازیهای این فصل هنوز نتوانستهاند بردی کسب کنند و در قعر جدول حضور دارند.
شاگردان ویسی در صنعت نفت آبادان هم فقط موفق به کسب دو برد شدهاند که در برابر فولاد خوزستان و مس رفسنجان به ثبت رسیدهاند.
اینها تنها آمار بد فوتبال خوزستان در این دوره از لیگ برتر نیست؛ صنعت نفت آبادان با 21 گل خورده ضعیفترین تیم دفاعی این فصل است و سرخ پوشان اهوازی هم با 20 گل خورده بعد از نفتیها در رده دوم قرار دارند.
فولاد خوزستان که با منصوریان کارش را شروع کرد و با ایگناسیو مارتینز ادامه داده با 5 گل زده ضعیفترین تیم هجومی این فصل محسوب میشود.
تیم فوتبال نفت آبادان
مقصر نتایج به دست آمده
هرچند نتایج تیمهای فوتبال در مستطیل سبز مشخص میشود اما تأثیر تصمیمات مدیریتی غیر قابل انکار است؛ مدیرعامل فولاد خوزستان قبل از حضور در این باشگاه فقط سابقه سرپرستی در باشگاه مقاومت تهران را تجربه کرد بود. از محمدحسین رحمانی مدیرعامل باشگاه صنعت نفت آبادان هم هیچ سابقهای در دسترس نیست و امیدعلی نجفی مدیرعامل استقلال خوزستان هم قبل از حضور در این باشگاه هیچ سابقه فوتبالی نداشته است.
استقلال خوزستان در این فصل 17 بازیکن ورودی و 5 بازیکن خروجی داشته تا شاکله تیم به کلی تغیر کند؛ صنعت نفت آبادان هم تفاوت زیادی با استقلال خوزستان ندارد و 11 بازیکن ورودی و 12 بازیکن خروجی داشته است.
تعداد ورودیهای فولاد در ابتدای فصل 8 نفر بوده و تعداد خروجیها 14 نفر. تا فولادیها هم تیمی متفاوت نسبت به سال گذشته در اختیار داشته باشند. علاوه بر این فولادیها خیلی زود سرمربی تیم را هم تغییر دادند تا علاوه بر ساختار داخلی، تاکتیکها هم تغییر پیدا کند.
در بین تیمهای خوزستانی بیشترین نگاهها به فولاد خوزستان است؛ باشگاهی که آکادمی پیشرفتهای دارد و از نظر مالی از وضع به مراتب بهترین نسبت به صنعت نفت و استقلال خوزستان برخوردار است.
مدیرعامل باشگاه فولاد خوزستان شب گذشته در برنامه شبهای فوتبالی گفته بود: «مطمئنم در روند اجرای یک برنامه عوامل مختلفی مقصر هستند. اما درصدها باید کارشناسی شود و ببینند چه عضوی چه مقدار تقصیر داشته است» این صحبتها در حالی از سوی حمیدرضا شعبانی مطرح میشود که او در ابتدای مصاحبهاش گفته بود: « تیم ما در ابتدای فصل به علت شرایط خاصی که داشتیم در 4 بازی اول نتیجه نگرفتیم».
این صحبتها در حالی از سوی شعبانی مطرح میشود که هواداران از سال گذشته مخالف انتخاب منصوریان بهعنوان سرمربی بودند و پافشاری شعبانی و سایر اعضای هیئت مدیره به این تصمیم سبب تحمیل نتایج ضعیف و هزینههای اضافی به تیم فوتبال فولاد شده بود.
بازیکن تیم فوتبال فولاد خوزستان
هرچند مدیرعامل فولاد خوزستان میگوید: « الان هرچه بوده، گذشته و باید نگاهمان به آینده باشد» اما آیندهای که بدون درس گرفتن از گذشته باشد، بدون شک سرانجام خوشی ندارد.
وقتی جرج اسکینر در دهه 50 شمسی با تعجب میپرسید: «وقتی همه تیمها از فوتبال خوزستان بهره میبرند، چرا شهرستانهای این منطقه نمیتوانند تیمهای بزرگ به لیگ عرضه کنند؟» کسی برای او پاسخی نداشت اما با گذشت 5 دهه از این پرسش، پاسخها روشن است؛ نبود مدیرانی که برای آینده برنامهریزی کنند و به جای درس گرفتن از گذشته میگویند: «هرچه بود، گذشت».
فوتبال خوزستان امروز در بازیهای تهاجمی نه نشانی از لقب برزیلی خود دارد و نه با استفاده از مربیان با سیستم دفاعی توانست دفاع خود را ترمیم کند؛ روزگاری که همایون بهزادی و حمید شیرزادگان فوتبال خوزستان را قلب ایران نامیدند امروز به پایان رسیده و قلب فوتبال ایران ایست کرده است.
حضور مدیران غیر فوتبالی، بازیکنان ضعیف خارجی و بی توجهی به استعدادهای درونی، فوتبال خوزستان را بی هویت کرده است، فوتبالی که نه نشانی از کهکشانیها دارد، نه توان لاماسیا و نه راه بیلبائوی باسکی را میرود. قلب فوتبال ایران امروز در خیابانهای جنوب نمیزند و با تصمیمات اشتباه راهی بیراهه شده است.
گزارش از سیدعلیرضا شریفی
پایان پیام/