در پی مرگ خودخواسته یکی از بازنشستگان صدا و سیما در ساختمان این نهاد، علیرضا دباغ یادداشتی درباره چرایی این اتفاق تلخ نوشته که دیدارنیوز آن را منتشر میکند.
دیدارنیوز ـ علیرضا دباغ: بعد از ظهر ششمین روز آذرماه تهران حوالی چهارراه پارکوی، ساختمان بلندبالای اداری ـ مالی صدا و سیما مهمان آزرده خاطری داشت که بنا بر شنیدهها برای دریافت مطالبات و پاداش بازنشستگی خود پا به آنجا گذاشته بود اما دقیقاً مشخص نیست چه برخوردی باعث شد که آن مرد تصمیم بگیرد خود را از بالای آن ساختمان به پایین پرتاب کند. متاسفانه این اتفاق رخ داد و هنوز مغرب نشده، خورشید عمرش غروب کرد، در حالی که همسر و فرزندانش منتظر بودند با دست پر به خانه برگردد.
خبر درگذشت او مانند سایر خبرهای اینچنینی در صفحه حوادث برخی از رسانهها منعکس شد، مثل هزاران خبر حوادثی که می آید تأثری برمی انگیزد و بعد از مدتی فراموش می شود، اما این خبر نمی تواند به سادگی فراموش شود حتی اگر خبرگزاری صدا و سیما آن را بازتاب ندهد.
چند سالی است حال صدا و سیما خوب نیست، اما نجابت ذاتی کارکنانش نمی گذارد که مشکلات داخلی این سازمان به گوش غیر برسد. کارکنان و بازنشستگان آهسته در کنار گوش مسئولان صدا می زنند «ما را ببینید، آنگونه که شایسته مقام فرهنگی مان است به ما نگاه کنید، نیازهای مادی و معنوی اصحاب رسانه را برآورده کنید تا ببینید از خامه اهل قلم و اشارات اهل نظر چه اندیشه های نابی می تراود و چه پیوندی میان فرهنگ و سیاست،معنویت و هنر در جامعه رقم می خورد» اما ظاهراً ضروریات روزمره نیروی انسانی رسانه در معادلات مدیریتی جایگاه شایسته ای ندارد.
در طی دو سال این سومین مورد خودکشی است که در سازمان صداوسیما اتفاق میافتد. چرا یک بازنشسته در محلی به زندگیاش پایان می دهد که سالها در آن نه تنها کار بلکه زندگی کرده است.
کارکنان صداوسیما لحظههای شادی و غم، جنگ و زلزله، سیل و خشکسالی، شکست و پیروزی، جشن وعزا و هر مناسبتی را پا به پای مردم کشورشان از دوردست ترین روستاها تا قلب پایتخت در این سازمان زندگی کردهاند. نه شب را می شناسند و نه روز را. از مأموران حراست درب ورودی تا مجریانی که روبروی دوربین نشسته یا در استودیوهای رادیویی پشت میکروفون قرار می گیرند و کارکنانی که در نقاط صعب العبور کوهستانی فرستندهها را روشن نگه میدارند، با کار خود زندگی می کنند.
و اکنون برخی از بازنشستگان این جمع، به طور معنا داری محل مرگ خود را نیز در صداوسیما انتخاب می کنند.
خودکشی اقدامی مذموم و ناپسند است، اما چه اتفاقی افتاده که برخی از کارکنان صدیق این رسانه در این محل به چنین عمل هولناکی دست زدهاند؟
اگر قائل به نظام علت و معلولی باشیم یا اگر بخواهیم نشانهها را جستوجو کنیم، به چرخهای از علل مواجه می شویم که زنگ خطر را برای رئیس این سازمان به صدا در آورده است و امید است که با گوش جان بشنود تا جانهای عزیز بازنشستگان اینچنین به خطر نیفتد.
آنگونه که شنیده شده برخی از مدیران جدید سازمان صدا و سیما با داعیه تغییر نسل رسانه ای، با ادبیاتی کمسابقه منکر اقدامات مثبت رسانه ملی در چهل سال گذشته شدهاند که دلزدگی بخشی از کارکنان شریف و بازنشستگان معتقد به نظام ولایی را به همراه داشته است.
کسانی که سالهای سخت جنگ و فتنههای داخلی و خارجی، مردانه پای انقلاب و رهبری ایستادگی کردهاند، نباید آماج تحقیر نسل جدیدی شوند که خود را مدافع ارزشها میدانند.
از سوی دیگر بر اساس تحقیقات انجام شده، مطالبات بازنشستگان که در نامههای کانونهای بازنشستگی، مطالبات شوراهای مشورتی، گروههای مجازی، وبسایتها و همچنین تجمع مسالمت آمیز صنفی دوشنبههای بلالی مقابل درب بلال صدا و سیما مطرح می شود و گاهی نیز در قالب نامه به نمایندگان مجلس شورای اسلامی تقدیم شده است، بر محورهایی نظیر موارد زیر اشاره می کند:
ـ انجام کامل مصوبه های افزایش حقوق سالهای ۹۳ و ۹۸ و پرداخت مابه التفاوت آن
ـ پرداخت کامل ۵۰ درصدفصل دهم از قانون خدمات کشوری و شفاف سازی ۳۰درصد پرداخت شده در نیمه دوم سال ۹۹ و شفاف سازی در نحوه محاسبه ۲۰درصد باقی مانده
ـ پرداخت ۵۰ درصد فوق العاده ویژه دولت درسال۱۴۰۱
ـ ترمیم و متناسب سازی حقوقها بر اساس افزایشهای ناشی از تورم سالیانه همتراز با دیگر نهادها و دستگاههای دولتی
ـ شفاف سازی موضوع همسانسازی بازنشستگان با شاغلین و درج مبلغ عددی همسانسازی شده در فیشها و احکام حقوقی
ـ اختصاص یک گروه تشویقی (معادل جدول امتیازات) هنگام بازنشستگی همانند سایر دستگاههای لشگری و کشوری
ـ رفع محدودیت ورود بازنشستگان به سازمان و احترام به پیشکسوتان
ـ ارتقای خدمات پزشکی مرکز بهداشت صدا و سیما و تمدید قرارداد با بیمارستانها و مراکز درمانی در تهران و مناطق مختلف کشور
ـ برچیدن صندوقهای پرحاشیهای مانند صندوق جام جم
ـ شفافسازی و تقویت جایگاه صندوق بازنشستگان صدا و سیما با پرداخت حق بیمه و بازنشستگی کارکنان جدید الاستخدام به حساب این صندوق به جای تأمین اجتماعی
ـ پرداخت به موقع سنوات و پاداش پایان خدمت بازنشستگان
ـ حفظ احترام و برخورد مطابق شأن فرهنگی با بازنشستگان
شاید اگر همین دو بند اخیر با درایت مدیران صداوسیما انجام می پذیرفت، امروز کانون خانوادهای از گرمای وجود پدر بیبهره نمیشد.
اسف انگیز آنکه روابط عمومی اداره کل بازنشستگی صدا و سیما درفاصله کمی پس از این واقعه، اصل ماجرای مراجعه آن مرحوم به واحد مذکور برای دریافت مطالبات خویش را منکر شده و با پلیسی کردن فضا، پرداخت مطالبات بازنشستگان را به سازمان برنامه و بودجه و دولت مرتبط دانسته است!
و به این سوال پاسخ نداده است که چرا یک کارمند بازنشسته ماهها پس از بازنشستگی هنوز پاداش خدمت خود را دریافت نکرده است. همچنین چه برخورد یا سخن ناشایستی در محیط مذکور سبب آشفتگی ذهنی شخص متوفی شده تا جایی که چنین تصمیم مرگباری را درهمان محل به اجرا می گذارد، درحالی که وی به شهادت همکارانش فردی متدین و مقید به تعالیم اسلامی بوده است.
این واقعه تلخ لزوم توجه جدی نهادهای بالادستی به مشکلات کارکنان رسانه ملی و نحوه مدیریت منابع انسانی به عنوان بزرگترین سرمایه فرهنگی این سازمان را می طلبد.
توصیه دلسوزانه به رییس سازمان ارجمند صدا و سیما این است که در کنار تمام تلاشهای بی وقفهشان با رسیدگی جدی به مشکلات انباشته شده در حوزه های مالی و اداری سازمان تا فرصت باقی است صدای بازنشستگان و کارکنان رسانه ملی را بشنود، و شخصا رفع مشکلات سرمایه های انسانی این سازمان را وجهه همت خود سازد که به فرمایش مولای متقیان علی (ع): الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیر
«فرصت مانند ابر از افق زندگی میگذرد، پس تا فرصت کارهای خوب است آن را غنیمت بدانید».
*مدیرکل سابق بازنشسته برنامهریزی و مطالعات راهبردی مرکز طرح و برنامهریزی صداوسیما