![صدای گروهی اقلیت در حوزه بدلیل ارتباط با نهادهای انتصابی بسیار بلند است/ تمامی راههای ارتباطی روحانیت منتقد با مردم بسته شد](/files/fa/news/1403/4/30/476014_617.jpg)
علیرضا دباغ منتقد و پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی اختصاصی برای دیدارنیوز، پیرامون یکی از معضلات عالم سیاست در ایران نوشته است.
دیدارنیوز ـ علیرضا دباغ*: پدیده عجیبی است، این که برخی از نخبگان یک ملت بخواهند پوپولیست شوند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی درمورد واژه پوپولیسم (Populisme)، عوام گرایی رابه عنوان معادل فارسی معرفی کرده است.
در برخی از لغتنامهها آمده است که: "پوپولیسم آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه."
گرچه ظاهرا تقابل لفظی مانند «عوام» در برابر واژهای همچون «نخبه» به نوعی نامطلوب به نظر میرسد اما واقعیت این است که «پوپولیسم» چنانکه در تعریف متبتی که بیان شد علاقمندان زیادی در جوامع مختلف داشته و دارد.
داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی می نویسد: "عوامگرایی خواست مردم را عین حق و اخلاق میداند و بر آن است که میباید میان مردم و حکومت رابطهٔ مستقیم وجود داشته باشد. هم چنین با ایمانی ساده فضایل مردم را در برابر منش فاسد طبقهٔ حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و منزلت اجتماعی برتر داشته باشد قرار میدهد و میستاید.
عوامگرایی را در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از ۱۹۳۹ و نیز در فاشیسم و نازیسم و در بسیاری از جنبشهای آزادیبخش جهان سوم میتوان یافت."
شواهد تاریخی نشان میدهد پوپولیسم زمینهساز تغییرات زیادی در حوزههای سیاسی و اجتماعی در گوشه گوشه جهان بوده است، در کشور ما نیز میتوان ردپایی از آن را در منش سیاسی برخی از سیاستمداران معاصر مشاهده کرد.
این که تعاریف و دیدگاههای نظری پوپولیسم، چه میزان ترازوی قدرت را به نفع خواستههای اقشار مختلف مردم به معنای واقعی عوام (نه معنای تقابلی آن با نخبگان) کشانده است تردیدهایی وجود دارد اما در این نکته که برخی از سیاستمداران با ادبیاتی خارج از عرف معمول تلاش کرده اند تا با گفتارهای غیرکارشناسی و گاه سخیف، عوام را به همراهی با کنشهای سیاسی و اجتماعی خویش بکشانند تردیدی نیست.
هنوز حافظه تاریخی ما آنقدر ضعیف نشده که یادمان برود، رئیس جمهور وقت کشورمان در سخنرانی رسمی خود در جمع نخبگان چگونه از لولو و ممه یاد کرد، و نخبگان حاضر در جمع با لبخند ملیح، وی را همراهی کردند.
همین چند روز پیش نخبه دیگری که از قضا در همان جلسه کذایی که ذکر شد نیز حضور داشت، درباره تاثیر انقلاب اسلامی در نامگذاری کودکان به نام شخصیتهای مذهبی در سالهای اخیر گفته است: "کسی را نمیشناسم که در ایران قبل از انقلاب، نام فرزندش را زینب را گذاشته باشد"!
فارغ از لطیفهها و کنایههایی که مردم در فضای مجازی دراین باره گفتهاند، مصادیق فراوانی در نقض فرمایش ایشان وجود دارد و بسیاری از بانوان محترم سالخورده کشورمان به نام «زینب» در شناسنامه خود مفتخر هستند که سنی بیشتر از سن انقلاب اسلامی دارند.
این نظر غیر کارشناسی از زبان یک نخبه فرهنگی که سالهاست بر مسند یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی کشور تکیه زده و به معادل سازی واژههای بیگانه با واژگان فارسی به عنوان یکی از مشاغل متکثر خویش اشتغال دارد، زنگ خطری را برای جامعه فرهنگی به صدا در میآورد که ورود نخبگان فرهنگی به عالم سیاست بدون تکیه بر داشتههای نخبگی خود، ممکن است آنها را به کنشهای عامیانه کشانده و با تکرار مسائل غیرکارشناسی سرانجام وی را به یک پوپولیست مبدل کند، آن هم نه در معنایی که اشاره کردیم بلکه در معنای دیگری که محققان متأخر به آن اشاره کردهاند.
محمدرضا سرگلزایی در یادداشتی می نویسد:
"پوپولیسم همانطور که از ریشهی لغویاش (Popular) برمیآید، ادّعای "مردمیبودن" دارد ولی کدام مردم؟ مردمی که نگاهی غیر کارشناسانه، بدوی، روزمره و عرفی-عادتی- عاطفی، به همه چیز دارند.
من اگر بخواهم پوپولیسم را در یک عبارت کوتاه بیان کنم آن را نظام فکریای میدانم که بر فضیلت بیسوادی پای میفشارد!
پوپولیستها هم عوامزدهاند، هم عوامفریب! آنها بهزبان تودههای کمسواد سخن میگویند و تودههای کمسواد را در مقابل طبقه باسواد و نخبه تهییج و تحریک میکنند.
هرکدام از ما به درجاتی دچار پوپولیسم هستیم. هر وقت که نظر عوامانه را بر نظر کارشناسی و تخصّصی ترجیح میدهیم یک پوپولیست هستیم!"
این تعبیر تکان دهنده در جامعه امروز ما به واقعیتی ملموس تبدیل شده است که نباید از دید منتقدان و نخبگان فرهنگی نادیده گرفته شود.
اینکه یک یا دو نخبه بخواهند پوپولیست شوند در عرصه سیاست امری قابل پذیرش است اما اگر همین امر بخواهد به فرهنگ جامعه تعمیم یابد نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه مخاطرات جدی درحوزه فرهنگ را به دنبال خواهد داشت.
صحیح آن است که نخبگان با زبانی با توده مردم صحبت کنند که برای آنها قابل فهم باشد اما دقت کنند و مواظب باشند که خود دچار عوامزدگی و عوامفریبی نشوند.
عوام زدگی نخبگان در هر شأن و مقامی که باشند مصیبتی جبران ناپذیر است.
*دکترای فرهنگ و ارتباطات و پژوهشگر و منتقد فرهنگی