حسین علایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه با اشاره به اینکه اگر مردم پای صندوق نیایند، مشروعیت حکومت زیر سوال میرود، گفت: بگذارید خانمها به ورزشگاه بروند، گشت ارشاد را هم جمع کنید.
دیدارنیوز: حسین علایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه میگوید: من قبل از اینکه ماجرای مهسا امینی پیش بیاید پیشنهادی به یکی از دوستان دادم و گفتم این را به رهبری برسانند. گفتم بیایید دو کار انجام دهید: اول اینکه بگذارید خانمها به ورزشگاه بروند و دیگر اینکه گشت ارشاد را جمع کنید و گفتم دلیل اینکار هم این است که شما مجبور به این نوع تصمیمات خواهید شد.
«مشارکت بالا» در انتخابات تبدیل به دغدغه جدی برای دلسوزان نظام شده است، خاصه بعد از دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری که درصد مشارکت مردم در انتخابات به شدت ریزش کرده بود. حسین علایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه و استاد دانشگاه تاکید دارد «حاکمیت به دنبال افزایش مشارکت در انتخابات است»، اما تاکید میکند باید رضایت معیشتی مردم را فراهم کرد تا پای صندوق رأی بیایند.
سردار علایی با تاکید براینکه اگر انتخابات آزاد باشد مردم وارد صحنه میشوند، این را هم گفت که برخی «دوست دارند انتخابات رقابت بین خودیها باشد»
سردار حسین علایی استاد دانشگاه و فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران به سوالاتی پیرامون نیروهای خودسر، افزایش مشارکت در انتخابات، رقابتهای انتخاباتی، جزایر سه گانه و ... پاسخ داد که مشروح آن را میخوانید.
آقای علایی! از بدو انقلاب امام همواره با حضور و دخالت نظامیان در عرصه انتخابات مخالف بودند، مشخصا سوال من این است که در زمان تصدی گری شما و خصوصا آن زمان که فرماندهی نیروی دریایی سپاه را بر عهده داشتید چگونه بود، آیا دخالتی انجام میشد یا خیر؟
نیروهای نظامی هیچ موقع از اول انقلاب تا الان به صورت رسمی در فرآیند اجرای انتخابات دخالت نکرده اند. البته ممکن است کسانی علاقهمند بوده باشند که افراد همسو و همفکر با خودشان بیایند و درانتخابات مختلف رای بیاورند. لیکن از زمان حضرت امام ایشان نهی کردند که اولا افراد نیروهای مسلح عضو احزاب و گروهها باشند.
ثانیاً اینکه با احزاب مرتبط باشند. چون نیروهای مسلح متعلق به همه مردم و متعلق به کشور هستند و مربوط به هیچ حزب و جریان و گروه سیاسی نیستند، پس بنابراین قانوناً اجازه چنین کارهایی را ندارند. اما ممکن است افرادی به صورت شخصی چنین کارهایی را کرده باشند که در زمان ما من چنن چیزی را در نیروی دریایی ندیدم و بیاد ندارم که کسی از این کارها کرده باشد.
مثلا سپاه در زمانی که آقای رضایی وارد عرصه انتخابات میشد چگونه برخورد میکرد و تعاملات شان با ایشان چگونه بود؟
این را باید از خود آقای رضایی سوال کنید، لیکن موضع رسمی سپاه، ارتش و نیروهای مسلح این است که انتخابات مال مردم است و کسی نباید در آن دخالت کند. البته علائق و علاقه همه افرادی که طرفدار انقلاب هستند این است که کسانی سر کار بیایند که طرفدار انقلاب باشند و به منافع ملی و توسعه کشور فکر کنند.
با توجه به انتخابات پیش رو شما آرایش نیروهای سیاسی اعم از چپ و راست را چگونه ارزیابی میکنید؟
الان خیلی معلوم نیست و همه علاقهمند هستند که یک انتخابات آزاد و رقابتی و سالم برگزار شود. الزامات انتخابات آزاد و رقابتی این است که عملا دومرحلهای نشود. یعنی یک مرحله شورای نگهبان بخواهد افراد را انتخاب کند و یک مرحله هم مردم بخواهند از بین آنها افراد مورد نظر خود را انتخاب کنند و به آنها رای بدهند.
بسیاری از جریانات سیاسی مدعی هستند که نظارت استصوابی، عملاً انتخابات را گزینشی میکند و ما از انتخابات آزاد و رقابتی فاصله میگیریم، میگویند باید فقط روش عدم تایید صلاحیت بجای شیوه احراز صلاحیت تغییر پیدا کند و به روشی که در زمان حضرت امام وجود داشت برگردیم و آن این بود که فقط اگر کسی اشکالات اساسی داشت به طوری که مراجع قانونی او را به دلایل فساد مالی و یا چیزهای دیگر تأیید نکردند، او را رد بکنند.
در غیر این صورت باید همه تایید شوند و نباید کسی به راحتی رد صلاحیت شود. اصل بر برائت است. اصل بر این است که همه افراد صلاحیت دارند مگر استثنا. در روش احراز صلاحیت اصل بر این است که هیچ کس صلاحیت ندارد مگر ما آن را احراز کنیم، در حالی که بر اساس قانون اساسی و بر اساس آن چیزی که در دنیا شناخته شده است، اصل بر این است که همه مردم صلاحیت دارند، مگر عکس ان به دلایل قانونی و مستند ثابت شود.
ما کسی را نداریم که صلاحیت نداشته باشد مگر اینکه مراجع چهارگانهای که قانونی هستند آنها به یک دلیلی که قانون تعیین کرده است بگویند ایشان این اشکالات را دارد. پس بنابراین مرجع تعیین صلاحیت مردم هستند، اصلا انتخابات برای این است که مردم بگویند چه کسانی خوب هستند و صلاحیت دارند.
حالا اگر که مردم فردی را انتخاب کردند و او کسی بود که اتفاقا دارای اشکالاتی بود که مراجع قانونی آن را ندیده باشند در بررسی اعتبارنامهها نمایندگان مجلس به آن رسیدگی میکنند. نه اینکه از قبل با نظارت استصوابی ما مشخص کنیم که چه کسانی به دلایل گرایشهای سیاسی اصلا نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند وتشخیص ما است که چه کسانی میتوانند و چه کسانی نمیتوانند.
این میشود انتخابات دو مرحلهای و غلط است، بنابراین مهمترین مسئله برای انجام انتخابات این است که انتخابات آزاد و رقابتی باشد و سالم برگزار شود. آزاد یعنی همه بتوانند در آن شرکت کنند و رقابتی یعنی همه احزاب بتوانند در آن حضور داشته باشند و با هم رقابت بکنند و بخواهند از یکدیگر جلو بیفتند. سالم هم یعنی اینکه هر رایی که به صندوق ریخته میشود همان خوانده شود. یعنی حاصل رای مردم هم شمرده شود، هم خوانده شود و هم اعمال شود؛ بنابراین انتخابات خوب باید این سه شاخص را داشته باشد.
برخی از کارشناسان بر این عقیده هستند که برخی از سیاسیون به واسطه همان نظارت استصوابی در انتخابات شرکت نمیکنند که مبادا آبرویشان در خطر قرار گیرد و اتهامی اگر چه واهی به آنها زده شود. نظرتان در این مورد چیست؟
باید نمایندگان مجلس تصویب کنند تا نظارت استصوابی را کنار بگذارند، شورای نگهبان باید به طرف حفظ حقوق مردم بیاید و از رای مردم در مقابل احتمال دخالت دولت و حاکمیت دفاع کند. نه اینکه برعکس شود و بشود ابزار حاکمیت برای کنترل آرای مردم.
الان از دید بسیاری از مردم، شورای نگهبان یک همچین وضعی پیدا کرده است و این خیلی خطرناک است. باید همانطور که در قانون اساسی پیش بینی شده شورای نگهبان برگردد به آن وظایفی که قانون اساسی برایش تعریف کرده است. قانون اساسی گفته است شورای نگهبان در کنار مردم باشد و مراقبت کند از دخالت دستگاههایی که قدرت را در اختیار دارند (حالا چه دولت و چه غیر دولت) و ممکن است در انتخابات دخالت کنند و نگذارند آرای مردم آن چنان که باید به صحنه بیاید.
انقلاب اسلامی آمد که مردم همیشه حاکم بر سرنوشت خود باشند، انقلاب اسلامی میخواست آن اشکالی که در زمان شاه وجود داشت که حاکمیت ملی برقرار نبود را برطرف کند، انقلاب اسلامی میخواست که مردم هر نسلی انتخاب گر حاکمان خودشان باشند، نه دیگران برایشان انتخاب بکنند.
در وضعیت جدیدی که پیش آمده بسیاری از کارشناسان مطرح میکنند که رهبری خلاف انتخاباتهای قبلی خیلی زودتر از موعد مقرر وارد عرصه شدند و معیارهای انتخاباتی را مطرح کردند. بسیاری از کارشناسان هم مطرح میکنند که قرار است دراین انتخابات یک تحولاتی صورت بگیرد تا تغییراتی در امر کشور داری به وجود بیاید. شما فکر میکنید از این اتنخابات چه انتظاری وجود دارد و قرار است چه چیزهایی را بر اساس آن چهار محور مد نظر رهبری اصلاح کند؟
آنچه که امام خمینی در زمان حیات میگفتند این بود که مردم باید حس بکنند که واقعا دارند افراد مورد نظر خود را انتخاب میکنند و واقعا با انتخاب افراد مطلوب، سیاستهایی را که قبول ندارند را میخواهند تغییر دهند. فلسفه انتخابات هم مفهومش همین است. فرق انتخابات با براندازی در این است که مردم با انتخابات، حق دارند تغییرات اساسی در سیستم حکومتی خودشان ایجاد کنند و در روشها و در ساختار حکمرانی با آرای خودشان تغییر ایجاد کنند و نیاز به دعوا و درگیری و اقدامات چریکی و مسلحانه ندارند.
در کشور آزاد است که مردم بیایند و بجای اینکه برای گفتن حرفهای خود در خیابانها داد بزنند بیایند پای صندوق و برای خواستههای خود اقدام کنند. ساز و کار صندوقهای رای را گذاشته اند برای اینکه مردم هر از چند گاهی بیایند و اگر تغییراتی در ذهن و یا خواسته هایشان اتفاق افتاده است را از طریق رای دادن اعمال کنند.
چون منشاء حکومت مردم هستند و خداوند این حق را طبق قانون اساسی به مردم واگذار کرده است؛ بنابراین وقتی مردم منشا حاکمیت و تعیین حاکمان خود هستند باید قادر باشند این حق را اعمال بکنند و اعمال این حق از طریق صندوقهای رای امکان پذیر است؛ بنابراین اگر انتخابات با سه اصلی که عرض کردم، آزاد، رقابتی و سالم برگزار شود مردم همیشه حس میکنند که هر اتفاقی هم که در کشور میافتد، نتیجه آرای خودشان است. اگر کشور خوب اداره میشود خودشان خواسته اند و اگر کشور بد اداره میشود نتیجه آرای خودشان است.
متناسب با این وضعیت موجود انتظار براین است که یک انتخابات رقابتی ایجاد شود که چه چیزهایی اصلاح شود؟ به هر حال ما یک سابقه انتخاباتی در سال ۹۸ و ۱۴۰۰ داریم، در این دو انتخابات مردم از مشارکت در پای صندوقهای رای عقب نشینی کردند و این مخاطراتی برای کشور هم از لحاظ داخلی و هم از حوزه سیاست خارجی به وجود آورد. به عبارت دیگر در حوزه مجلس میبینیم به وزرایی رای داده میشود که گفته میشود اینها سه ساعت تجربه کار اجرایی نداشته اند. میخواهم بپرسم چه تهدیدی متوجه کشور است که با این انتخابات انتظار بر این است که آن تهدیدها بر طرف شود؟
مهمترین مسئله برای هر حکومتی سرمایه اجتماعی است، سرمایه اجتماعی وقتی تقویت میشود که مردم احساس کنند که در سرنوشت خودشان مشارکت جدی دارند و خودشان هستند که سرنوشت خودشان را تعیین میکنند.
انتخابات در واقع بیانگر این موضوع است و یک نوع سازو کار اجرایی جهت افزایش سرمایه اجتماعی است؛ بنابراین اگر انتخابات باعث افزایش سرمایه اجتماعی شود علامت این است که مردم این انتخابات را قبول داشته اند و اگر باعث کاهش سرمایه اجتماعی شود علامت این است که انتخابات آن گونه که مردم انتظار داشتند برگذار نشده است.
با توجه به اشارهای که در مورد کاهش میزان مشارکت شد بنظر شما اعمال قانون حجاب در میزان مشارکت مردم تا چه حد تاثیر گذار خواهد بود؟
مهمترین مسئله این است که در حکمرانی مطلوب، حاکمیت نباید در احوال شخصیه مردم دخالت کند. حکومت و دولت، خدمت گذار مردم است نه حاکم بر مردم. این موضع را هم اسلام گفته است و هم در سخنان امام وجود دارد.
امام میفرمودند شما خود را خدمت گذار مردم بدانید و نه حاکم بر مردم. امام میفرمود شما، ولی مردم نیستید، شما وکیل مردم هستید. شما باید بروید خواستههای مردم را دنبال کنید نه اینکه بروید و بر مردم حکومت کنید؛ بنابراین مسئله مهم این است که باید کسانی که در حکومت هستند بپذیرند که آنها خدمت گذارو کارگذار مردم هستند و باید خواست مردم را دنبال کنند.
خواست مردم اکثرا همسو با خواستهها و دیدگاههای اسلامی است. مردم که مخالف اسلام نیستند و با اسلام و قرآن ضدیتی ندارند. ولیکن مردم دوست ندارند که حکومت در همه شئونات آنها مداخله کند. چه لباسی بپوشند، چه نپوشندو چکار بکنند، مردم که سربازان یک پادگان نیستد که شما بخواهید همه چیز را برای آنها تعیین کنید. اگر مردم در شرکتی کار میکردند مثل هواپیمایی آنوقت حکومت آنجا میتواند بگوید وقتی برای من خدمت میکنی چه لباسی باید بپوشی. بنظر من اگر حکومت و همه دستگاههای حاکمیتی بپذیرند که به سبک زندگی مردم کار نداشته باشند و مردم را آزار و اذیت ندهند و بگذارند مردم زندگی خود را بکنند خیلی از مسائل حل خواهد شد.
فکر میکنید که این موضوع در انتخابات تاثیر گذار خواهد بود یا خیر؟
حتما تاثیر خواهد گذاشت. اگر مردم حس کنند که حکومت به سمت اجرای خواستههای آنها میرود مشارکت افزایش پیدا میکند، اما اگر حس بکنند حضور شان در انتخابات تاثیری در سیاستها و اصلاح روشهای حکمرانی ندارد نمیدانم چه اتفاقی میافتد.
در حوزه حکمرانی برخی اعتقاد دارند مثلادر حوزه معیشتی دولت باید بسترهایی را فراهم کند که برای مردم ملموس باشد تا در انتخابات حضور یابند. آیا این پولهایی که در حال حاضر آزاد شده است تاثیر گذار خواهد بود؟ یعنی رئیس جمهور اهتمامی دارد که این مبالغ به زندگی مردم تزریق شود تا آنها برای حضور در انتخابات ترغیب شوند؟
بالاخره مهمترین مسئله مردم در حال حاضر معیشت آنها است، الان معیشت مردم بسیار سخت است. هر دولتی که بتواند وضعیتی به وجود بیاورد که مردم نسبت به معیشت شان احساس آرامش بیشتری بکنند در رضایت آنها تاثیر خواهد داشت. رضایت هم باعث افزایش مشارکت خواهد شد.
در مقاطع مختلف خودسرها در فضاهای سیاسی نقش خیلی تعیین کنندهای داشته اند، اولا نیروهایی که به صورت خودسر عمل میکنند واقعا تا چه اندازه خودسر هستند و ثانیا خودسرها در شرایط کنونی منافع شان در کجا میچرخد؟ قبلا میگفتند بخش مهمی از کاسبان تحریم را هم همین خودسرها تشکیل میدهند الان هم گفته میشود که خودسرها میخواهند که در حوزه حجاب فضای داخلی را پرتلاطم کند تا فضای سیاسی آماده برای یک انتخابات مشارکتی نباشد. اگر بخواهیم وضعیت خودسرها را در شرایط کنونی تعریف بکنیم و اینکه در ارتباط با منافع ملی سمت و سوی آنها به کدام طرف است شما چه تحلیلی از این نیروها ارائه میدهید؟
من نیروهای خودسر را نمیشناسم و اصلا به نظرم مفهومی ندارد.
بر چه اساس این را میگویید در حالی که این تندروها در اکثر امور دخالت دارند؟
چون در ایران کسی نمیتواند بدون هماهنگی با دستگاههای حاکمیتی اقدامی انجام بدهد که باعث اخلال در سیستم باشد. بنظرم چنین چیزی وجود ندارد. اگر کسانی هستند که ممکن است اسم خودسر را روی آنها بگذارند من بعید میدانم ما در کشور افراد خودسر داشته باشیم.
سمت و سوی حرکت تندروها در ارتباط با انتخابات را چگونه میبینید؟
الان همه به دنبال این هستند که اتفاقی بیفتد که مشارکت مردم در انتخابات افزایش پیدا کند، حتی برای کسانی که شما اسم خودسر روی آنها میگذارید وضعیت مطلوب این است که مردم به تعداد زیادی پای صندوقهای رای بیایند، چون اگر مردم پای صندوقها نیایند، مشروعیت حکومت زیر سوال میرود؛ بنابراین آنها هم طبیعتا دنبال این افزایش مشارکت هستند. اما ممکن است که آنها دوست نداشته باشند گروهی که آنها را قبول ندارند سر کار بیایند که این بحث جدایی است.
رهبری همواره تاکید داشته اند که اقتصاد پاشنه آشیل ماست، ولی خب عدهای این را رعایت نمیکنند و کار خودشان را میکنند. بنظر شما برای مشارکت بیشتر مردم اولویت چیست وچکار باید کرد تا یک بالانسی برقرار شود و مردم هم به فرمایش رهبری گوش داده باشند و هم در پای صندوقها بیایند؟
مردم اگر حس کنند که دارند واقعاً آزادانه انتخاب میکنند مشارکت میکنند و اگر هم مشارکت نکردند مشکلی نیست و چیزی زیر سوال نمیرود. مشکل اینجا به وجود میآید که ما نگرانیم افرادی که میخواهیم انتخاب کنیم با مشارکت کم انتخاب شوند. در همه جای دنیا صرف مشارکت کم دلیل بر عدم مشروعیت نیست.
انتخابات اگر آزاد باشد خود به خود، مشارکت به وجود میآید، چون رقابت اتفاق میافتد و هر کسی دنبال این است که نفرات خودش از صندوق رأی بیرون بیاید و میآیند رای میدهند که این اتفاق بیفتد و مشارکت بالا میرود، اما زمانی مشارکت پایین میآید که مردم نتیجه انتخابات را از قبل روشن شده بدانند. در این حالت میگویند چه نیازی است که ما پای صندوق برویم.
آقای علایی! عدهای در پی خالص سازی هستند و امیدوارند دولت برای حذف عدهای یک حرکتهایی انجام دهد، بنظر شما با حضور کدام نیروها میتوان این پروژه خالص سازی را مهار کرد؟ چرا که با مشارکت کم این عده راحتتر به خواست خود میرسند.
دولت باید بپذیرد که انتخابات مال مردم است و مردم باید دولتها و نمایندگان مجلس را انتخاب کنند نه دستگاههای حکومتی، تا این را نپذیرند هیچ اتفاقی نمیافتد.
به نظر میرسد تندروها بر این باورند که با داستان حجاب و یا هر موضوع دیگری یک مقدار جامعه را ملتهب کنند تا مشارکت کمتر باشد و براحتی بتوانند انتخابات را مهندسی کنند و خالص سازی اتفاق بیفتد. در اینجا نقش حاکمیت چیست و چگونه میتواند از این موضوع جلوگیری کند؟
حاکمیت به دنبال مشارکت بالا است، چون مشارکت بالا مشروعیت را بالا میبرد، اگر این روشی که شما میفرمایید باشد که مشارکت پایین میآید.
آنها هم همین را میخواهند.
این غلط است، بخاطر اینکه حکومت چنین چیزی نمیخواهد. حکومت مایل است مشارکت بالا اتفاق بیفتد و در عین حال افراد مطمئن سر کار بیایند واین زمانی اتفاق میافتد که فضا باز باشد و همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند.
به هر حال نیروی خالص ساز قابل توجه هستند که آقای لاریجانی خطر آن را متذکر شد و هم اینکه اگر قرار است کشور به سمت توسعه پیش برود آنها اغلب منافع شان را از دست میدهند؛ بنابراین این نکته مهم است که آیا حاکمیت به اجماعی رسیده که این حرکت نیروهای خالص ساز در شرایط کنونی محدود شود و یک انتخابات آزادی وجود داشته باشد. چون یک موقع است که ما میگوییم که خواست حاکمیت است و یک موقع میگوییم این اراده اعمال میشود. دوم اینکه اگر بخواهیم یک انتخابات پر شوری داشته باشیم در حوزه توسعه باید چه کارهایی انجام دهیم؟
سیاست رسمی حاکمیت این است که مشارکت بالا برود، بنابراین برای اینکه بسترهای افزایش مشارکت را ایجاد کنند باید به سمت رفع اشکالاتی که در انتخابات قبلی وجود داشته و سبب کاهش مشارکت شده است بروند، خالص سازی که شما میفرمایید این مفهوم را دارد که افرادی که خودمان میپسندیم بر سر کار بیایند که این دو باهم نمیخواند، زیرا زمانی که مشارکت را بالا میبرید طیفهای مختلف مردم زمانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند علامت این است که آدمهای خودشان را میخواهند بر سر کار بیاورند، بنابراین مشارکت بالاخواهد رفت و تنوع در افراد انتخاب شده بوجود خواهد آمد پس از این جهت اگر اصل بر مشارکت بالا باشد باید فضا برای حضور قشرهای مختلف مردم و احزاب و طبقات متفاوت باز شود تا این مشارکت افزایش یابد و این موانع قبلی باید برطرف شود مهمترین موانع هم این است که مردم حس میکنند نتیجه انتخابات از قبل مشخص است البته نه اینکه چه کسی سر کار میآید بلکه منظور این است که چه طیفی قرار است بر سر کار بیاید این سبب میشود یک طیف از مشارکت خود را کنار بکشد.
شما معتقد هستید انتخابات قرار است صحنه رقابت درون اصولگرایی باشد یا فضا را برای حضور مستقلین و اصلاح طلبان و معتدلین هم فراهم سازند؟
بنده اطلاعی ندارم، اما آنچه میبینم این است که خیلی از افراد دوست دارند انتخابات رقابت بین خودیها باشد.
بنابراین بحث خالص سازی در اینجا جدی میشود؟
اطلاع دقیقی ندارم، اما برداشت بنده بر این موضوع است.
اخیرا پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی آزاد شد، آیا رفع این مشکل به صرف بحث تبادل زندانیان صورت گرفته است؟
به نظر من بحثی بوده است که از قبل جریان داشته است و ایران به دنبال این بوده است که برجام را با آمریکا به یک نتیجهای برسانند؛ آمریکاییها به دنبال این بوده اند که فعلا برجام را کنار بگذارند و روی مسائل موردی توافق حاصل شود مسائل زندانیان نیز از زمان دولت قبل مطرح شده بود و زمان دولت قبل قرار بود انجام شود و این موضوع معطل مانده بود تا به حال که یک توافق حداقلی صورت گرفته است.
اگر ما آن توافقات را در آن زمان انجام داده بودیم باید در این زمان توافقات جدیدی را انجام میدادیم.
نقش این پول را در توسعه داخلی ما به چه شکل میبینید؟
این پول در کنترل آمریکا است بنابراین در توسعه ما نقشی نخواهد داشت و نفت در برابر غذا و دارو است.
آقای علایی! برخی میگویند که دولت قبل نگاه به غرب داشته است و مایل به همکاری با چین و روسیه نبوده است دولت هم مانور زیادی بر سر همکاری با این دو کشور داده است، اما علی رغم این نگاه در حدود هفت یا هشت ماه قبل بود که چینیها در مورد جزایر سه گانه موضع گرفتند. میخواهم بدانم نظر شما در مورد این موضع گیریها چیست و به چه دلیل اینها کاسب گرایانه رفتار میکنند و زمانی که به منافع ملی ما میرسند طرف خلیج فارس را میگیرند؟
جزایر سه گانه برای ایران است و همیشه به همین شکل بوده است و هیچ گاه از کنترل ایران خارج نشده است تنها در یک زمانی انگلیسیها آنجا را اشغال کرده اند که بعد از اینکه آن اشغال رفع شد جزایر مجدد در اختیار حاکمیت ایران قرار گرفت بنابر این جزایر در طول تاریخ متعلق به ایران بوده است و غیر از ایران هیچ کشور دیگری در آنجا حاکمیت نداشته است.
این جزایر توسط انگلیس اشغال شده است، اما در حاکمیت انگلیس هم قرار نگرفته است و در حاکمیت ایران بر آنها برقرار بوده است. اما در اینجا مسئله امنیت جزایر است که خیلی مهم است.
بنظر شما چرا کشورهای حوزه خلیج هر از گاهی به این موضوع دامن میزنند؟
اینکه کشورهای جنوبی خلیج فارس هر چند وقت یکبار مسأله جزایر رامطرح میکنند آنها اهداف خاص خودشان را دارند و به دنبال فشار بر ایران هستند و طبیعتا قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه هم زمانی که مقاماتشان به آن کشورها میروند، کشورهای عربی به ازای امتیازاتی که به آن کشورها میدهند دوست دارند که اینها در حد حرف از ادعای آنها حمایت کنند.
ایران برای مقابله با این حواشی باید از چه راهکاری استفاده کند؟
درحال حاضر مسئله مهم این است که امنیت جزایر تنها با استفاده از قدرت نظامی تامین نمیشود، بلکه مهمترین راهکار توسعه امنیت، توسعهی اقتصادی است. ما این سه جزیره را باید تبدیل به سه قطب بزرگ اقتصادی برای ایران کنیم و این کار امکان پذیر است و من این حدود ۴۰ سال است که این حرف را میگویم.
این سه جزیره سه ظرفیت بزرگ برای ما است در داخل خلیج فارس، ما باید این سه جزیره را تبدیل به سه شهر بزرگ نماییم و برای آنها مشاوران بین المللی در نظر بگیریم و این مشاوران طرح سه شهر را در آنجا تهیه کنند. یعنی طرح معماری و شهر سازی برای اینها تهیه نمایند. اینکه کجا باید اسکله باشد؟ کجا فرودگاه باید قرار بگیرد؟ کجا بندر باید قرار داشته باشد، تاسیسات چگونه باشد، آب آنها چگونه تامین شود، انرژی مورد نیازچگونه تامین شود، چه میزان از انرژی خورشیدی استفاده شود؟ چه ماموریتهایی باید برای این جزایر تعریف کرد چه میزان کاربری تفریحی داشته باشد؟ چه میزان گردشگری؟ و برای مثال در حوزهی اقتصادی به چه شکل باشد؟ باید معمارها و شهر سازهای بزرگ روی این جریان کار کنند، طرح تهیه شود سپس این موضوع را واگذار کنند به سرمایه گزاران بزرگ که اینها را آنها بسازند.
خوشبختانه ایرانیان وطن پرست و علاقهمند به ایران بسیار هستند که حاضر هستند این کار را انجام دهند. ما اگر صد برج در این سه جزیره طراحی کنیم و هر برج را به یک سرمایه گزار بزرگ بدهیم صدتا سرمایه گزار جمع کرده ایم، مدیریت کلانش هم با دولت باشد و سرمایه گذاری آن با مردم باشد تا اینها بتوانند یک کار بزرگ انجام دهند.
پیشنهاد بعدی بنده این است که بین تنب بزرگ و تنب کوچک هم پل بزنیم. این کار در دریا امکان پذیر است اگر به چین تشریف ببرید شاهد خواهید بود بسیاری از جزایر را با پلهای بزرگی که همه نوع ماشینی از روی آنها عبور میکند به هم وصل کرده اند. ما هم میتوانیم تنب بزرگ و کوچک هم از طریق پل به یکدیگر وصل کنیم.
ما میتوانیم این کار را انجام دهیم، زیرا عمق خلیج فارس آنقدر زیاد نیست حداکثر ۸۰ متر است و این کار امکان پذیر است، ما سه طرح بزرگ میخواهیم در اینجا اجرا نماییم که این سه جزیره تبدیل به سه جزیره مهم شود که ایرانیان و حتی غیر ایرانیان در آنجا تردد نمایند.
اگر دقت کنید بعضی از کشورهای همسایهی ایران آمده اند خاک از جای دیگر برده اند و جزیرهی مصنوعی درست کرده اند و در آنجا طرحهای مهمی را اجرا کرده اند. ما سه جزیره عالی داریم و میتوانیم این کار را انجام دهیم. اینکار سبب افزایش امنیت جزائر میشود.
قدرت نظامی ما باید پیرامون جزایر و اطراف جزایر قرار گیرد که اینها را نگه دارد. اگر برنامه ریزی شود که شبانه روز صد هزار ایرانی در این جزایر زندگی کنند چگونه ممکن است کشورهای عربی دائما حرف غلط خودشان را تکرار کنند. این جزائر را باید به سرعت تبدیل به سه محل فعال کنند و این کار قطعا امکان پذیر است. متاسفانه اخیرا شاهد بودم که استانداری هرمزگان اعلام کرده است که هرکسی حاضر است در جزیرهی ابوموسی زندگی کند سیصد متر زمین به آن میدهیم این کار خراب کردن طرح است.
در آنجا باید یک طرح ملی بنا نهاده شود یک جایی مانند وزارت راه و شهر سازی و یا وزارت گردشگری باید متولی این کار شود و مشاوران بزرگ را دعوت کند در آنجا و طرحهای بزرگ را مطرح نمایند. پیمان کاران بزرگ را دعوت کنند. آنوقت مردم و شرکتهای سرمایه گذاری در آنجا سرمایه گذاری نمایند. آنجا بیابان نیست که هر تکه اش را به یک شخص دهند در آنجا باید کارهای بزرگ صورت پذیرد.
و آخرین صحبت خطاب به مسئولان
همه کسانی که مسئولیتی در حاکمیت دارند بپذیرند که سیستم مدیریت، گرفتن بازخورد از عملکردها است. اگر همه اشخاص همانطور که در اسلام آمده هر روز بنشینند حاصل عملکردشان را در حوزههای مختلف برسی نمایند، جاهایی که ایراد دارد سیستم را اصلاح کنند و برروشهای غلط اصرار نورزند.
من قبل از اینکه ماجرای مهسا امینی پیش بیاید پیشنهادی به یکی از دوستان دادم و گفتم این را به رهبری برسانند. گفتم بیایید دو کار انجام دهید: اول اینکه بگذارید خانمها به ورزشگاه بروند و دیگر اینکه گشت ارشاد را جمع کنید و گفتم دلیل اینکار هم این است که شما مجبور به این نوع تصمیمات خواهید شد. مجبور میشوید اجازه دهید خانمها به ورزشگاه وارد شوند، زیرا فیفا شما را مجبور خواهد کرد.
دوم اینکه این گشت ارشاد یک اشکالی در اجرا دارد و آن اینکه زمانی که پلیس خانم زورش به یک خانمی که فکر میکند بد حجاب است نمیرسد، پلیس مرد دخالت میکند و کار خلاف شرع میکند. خودم این را در خیابان دیده بودم که پلیس مرد دست آن خانم را میگیرد و به داخل ون میبرد. ما میخواهیم با یک خلاف شرع مقابله کنیم، خودمان خلاف شرع دیگری انجام میدهیم و این مردم را و حتی خانوادههای چادری را ناراحت کرده است. خانوادههایی که معتقد به اسلام هستند، این شیوه را قبول ندارند. این شیوه را اگر اصلاح نکنید دچار مشکل میشوید و مجبور به اصلاح این کار میشوید، اما تحت فشار دیگران و نه با اختیار خودتان، بنابر این به ضرر شما خواهد بود. بهتر است که خودتان چارهای برای این کار بیاندیشید. بعد از آن هم شاهد بودیم که فیفا اجبار کرد که خانمها به ورزشگاه بروند.
مدتی بعد که آن دوستم را که با رهبری در ارتباط بودند، دیدم گفتم تا دیر نشده گشت ارشاد را جمع آوری کنند، این ماجرا قبل از ماجرای مهسا امینی بود. مجدداً درخواست کردم گشت ارشاد را جمع کنید، زیرا باعث فاجعه در جامعه خواهد شد و سبب بیحجابی علنی و رسمی در جامعه خواهد شد. خب انجام نشد و آن فاجعه رخ داد.
بعد از آن هم خیلی از اشخاصی که حجاب را قبول دارند به دلیل آنکه بگویند سیاست هایتان غلط است تظاهر به کم حجابی میکنند. به نظر بنده بزرگترین کاری که باید مسئولینی که مسبب این وضعیت هستند بکنند این است که هرروز طلب استغفار کنند. دوم حاسبوا قبل ان تحاسبوا را اجرا نمایند. اگر اسلام را هم قبول ندارند و میخواهند علمی کار کنند بازخورد از کارشان بگیرند و کارهای غلط را انجام ندهند.