
عصر یکشنبه نوزدهم شهریور، مراسم چهل و چهارمین سالگرد وفات آیتالله طالقانی در کانون توحید برگزار شد و چهرههای مذهبی، سیاسی، تاریخی و ملی و همچنین استادان دانشگاه در این محفل گرد هم آمدند.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: هاشم آقاجری در مراسم چهل و چهارمین سالگرد رحلت آیتالله سید محمود طالقانی که عصر یکشنبه ۱۹ شهریور، در کانون توحید برگزار شد، در قالب برنامه «طالقانی؛ سلطنت و جمهوریت»، گفت: «به امید رخت بر بستن پلشتیها، ظلمها، نامردمیها و نامردیها، باید نسبت به گذشته و حال خود آگاه باشیم و آینده را حدس بزنیم».
وی با اشاره به شرایطی که مردم ایران در دوره پهلوی داشتند، اظهار کرد: «در بهمن ۵۷، ما با این نیت که خفقان و عدم توجه به خواست مردم نباشد یا کمتر شود، انقلاب کردیم. اما بعد از دههها امروز باید اعتراف کنیم که آن حالتها و شرایطی که ما را ترغیب و تشویق کرد که انقلاب کنیم،- یعنی همان خفقان که ذکر کردم- نه تنها کم نشد و از بین نرفت، معالاسف بیشتر و بیشتر شد».
آقاجری با بیان اینکه به اذعان بسیاری از کارشناسان، انقلاب بهمن ۵۷ مردمی ترین انقلاب کلاسیک در قرن بیستم بود و یکی از چهرههای درخشان آن انقلاب، پدر طالقانی بود. کسی که امروز به مناسبت سالگرد درگذشتش، اینجا گرد هم آمدیم که از اندیشههای او یادی کنیم و از گفتمان خالص و ناب ایشان تجلیل به عمل آوریم».
این دینپژوه خاطرنشان کرد: «عنوان این نشست، "طالقانی؛ سلطنت و جمهوریت" است. این موضوع از سه منظر و سه رهیافت قابل بحث و بررسی است. سلطنت و جمهوریت دو نوع حکمرانی و نظام سیاسی را نمایندگی میکنند و هر کدام حاکم باشند دیگری به طور طبیعی نیست. بین این دو تضاد، تناقض و پارادوکس وجود دارد».
این استاد دانشگاه ادامه داد: «از منظرهای سیاسی، فلسفی و فقهی میتوان در مورد این دو خاستگاه یا شکل و مفهوم بحث کرد. از منظر تاریخ سیاسی، جامعه شناختی و فکری هم میشود به این مفاهیم و کارکرد هر کدام وارد شد. من اجمالا از منظر تاریخی به این موضوع ورود میکنم».
آقاجری یادآور شد: «وقتی با فقها بحث از سلطان عادل به میان میآید سخن، سخن سلطنت عام است، در واقع معنی عام آن و حاکمیت سیاسی آن را در نظر دارند نه کارکرد و رابطه آن با مردم و جامعه و مفاهیم انسانی مترتب بر آن. معنای خاص مورد نظر ما از سلطنت، نوع نظام سیاسی است که در کنار دیگر نظامهای سیاسی معنا مییابد. ارسطو سلطنت را در کنار نظام اشرفسالاری و جمهوری یکی از سه نظام اصلی در جهان میدانست. از نظر ارسطو هر کدام از این نظامها یک نسخه بدلی، انحرافی یا مشابه داشتند».
این پژوهشگر دینی به تعاریف متاخر فلاسفه سیاسی از انواع حکومت پرداخت و در این باره که فقه سیاسی شیعه یکی از انواع آرمانشهرهایی بود که تا قبل از انقلاب ۵۷ امتحان نشده بود، افزود: «در طول تاریخ شیخ و شاه و سلطان و فقیه با هم همکاری تنگاتنگ داشتند. در مدلی که این دو با هم همکاری داشتند نظریه "شبانرمگی" حاکم بود. در آن شاه شبان و مردم رمه بودند. در این مدل که ارسطو آن را مدل تیرائی میگفت، اعمال قدرت بدون لحاظ کردن هیچ محدودیت، معذوریت و چارچوب اخلاقی یا سیستمی، انجام میشد. در ایران بعد از ظهور شیعهای که امروز میشناسیم، همکار اصلی و در واقع تسهیل کننده اصلی اِعمال سلطه سلطان، فقها بودند. تا اواخر قاجار این شیوه بر پا بود. همیشه فقها وعده شکلی از حکومت را میدادند که مردم عادی آرزوی تحقق آن را داشتند و البته گروهی از فقها نیازی به تحقق حکومت اسلامی احساس نمیکردند و معتقد بودند در سایه سلطان عادل، همان اتوپیای فقه سیاسی شیعه، تا حدودی محقق میشود. تا اینکه مشروطه با امضای یک سلطان رسمی شد».
وی یادآور شد: «موج تجدد خواهی مشروطه، اندیشههای حکمرانی جدید غربی بر برخی از فقها و فعالان مذهبی تاثیر گذاشت. همزمان اوج اصطکاک بین اندیشههای قدیمی فقها و فقهای تجدد خواه در همین دوره بود که میتوان نماینده مشروعهخواهان را شیخ فضلالله نوری دانست. او به درستی تاکید داشت که سنت حکومت در ایران، همکاری فقیه و شیخ با سلطان اسلام یا ظلالله بود. این دیدگاه جدید که منشا قدرت مردم یا رعیت است، برای این خاستگاه مذهبی سنگین و غیر قابل پذیرش بود».
آقاجری گفت: «تاریخ را همه میدانیم. لذا کشمکش بین این دو خاستگاه کهنه و مدرن به امروز ما کشیده شده و در مسیر بسیار خرابیها به بار آورده است و امروز در کمال ناباوری، اندیشههای شیخ فضلالله نوری و شاگرد استاد ندیده خلف او یعنی مرحوم مصباح، حاکم است و این قصه ادامه دارد.»
در این مراسم احسان شریعتی و محمد مهدی جعفری نیز سخنرانی کردند و اقایان محمد توسلی و لطفالله میثمی هم از جمله مهمانان ویژه بودند.