محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در مطلبی با عنوان «یک پیشنهاد برای نجات شورای نگهبان» در اعتماد نوشت: شورای نگهبان در چندین حوزه انتخابیه که تصور مشارکت گسترده مردم میرود، هیچ دخالتی در بررسی صلاحیتها نکند.
دیدارنیوز: «این شورا به هیچ نهادی پاسخگو نیست و به همین دلیل در نتیجه تفاوتی نخواهد داشت.»
محمد مهاجری نوشت: «پیشثبتنام نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی پایان یافت و هر چند که بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان بعد از ثبتنام رسمی (در مهر ماه) انجام میشود، اما عملا این فرآیند از هماکنون کلید خورده و منابعی که شورای نگهبان را تغذیه اطلاعاتی میکنند به صورت جدی وارد میدان میشوند.
پیشثبتنام ۴۸ هزار نفری که شاید غیرمنتظره بود تقریبا سه برابر انتخابات قبلی است و حتی اگر فرض کنیم در همین مرحله ۱۸ هزار نفر حذف شوند، تعداد افراد باقیماندهای که در مرحله بعد حضور خواهند یافت ۳۰ هزار نفر خواهد بود. درست است که اسامی نامزدها ۲ ماه زودتر مشخص شده و شورای نگهبان فرصت بیشتری دارد، اما افزایش شدید تعداد داوطلبان، عملا همان اتفاقی را برای شورای نگهبان رقم میزند که قبلا شاهدش بودهایم. این شورا در دورههای قبل با جعل تعبیر «عدم احراز صلاحیت» راه گریزی برای خود دست و پا کرده بود تا ضیق بودن وقت، عدم امکان تحقیق درباره افراد، نقص اطلاعات و... را بپوشاند، اما در دوره حاضر که موظف است اعلام نظر قطعی کند و افراد را یا «تایید» یا «رد صلاحیت» کند با انبوه کاندیداها که دستکم دوبرابر دوره پیش هستند، چه خواهد کرد؟
ممکن است گفته شود این اتفاق مشکل خاصی برای شورای نگهبان ایجاد نمیکند و این شورا به هر کسی که قبلا برگه «عدم احراز صلاحیت» داده، اینبار برگه «عدم صلاحیت» میدهد و خلاص. ضمن اینکه این شورا به هیچ نهادی پاسخگو نیست و به همین دلیل در نتیجه تفاوتی نخواهد داشت. این سخن درست است، اما حلقه مفقودهاش ناتوانی در اقناع افکار عمومی است که شورای نگهبان روزبهروز در این زمینه ضعیفتر میشود. اما راهحل سادهای وجود دارد که میتواند شورای نگهبان را از این حجم پرونده برهاند. به این شکل که شورای نگهبان در چندین حوزه انتخابیه که تصور مشارکت گسترده مردم میرود، هیچ دخالتی در بررسی صلاحیتها نکند (منهای صلاحیتهای عمومی، چون سن، تحصیلات، نداشتن سوءپیشینه و محکومیت کیفری موثر و...) شورای نگهبان میتواند با شمارش آرا و روشن شدن تکلیف به این ارزیابی برسد که اگر ردصلاحیت گسترده کرده بود، نتیجهاش چقدر با وضعیت موجود تفاوت میکرد؟
به احتمال زیاد، بسیاری از افرادی که شورای نگهبان به دلایل مختلف از ردصلاحیتشان میگذرد قادر به کسب آرای قابل توجهی نیستند و بر فرض هم که افراد منتخب، مورد رضایت شورا نباشند، تعدادشان آنقدر کم است که قابل اغماض است. به گمانم این روند به تجربه کردنش میارزد و به علاوه هزینههای سیاسی نظام از رهگذر عملکرد شورای نگهبان را کم میکند. اگر تجربه موفقی بود میتواند به وحدت رویه تبدیل و بعدها نیز اعمال گردد.
القصه آنکه اگر شورای نگهبان کلا سیستم ردصلاحیت را حذف کند، محصولش حتما تفاوتی با مجلس یازدهم نخواهد کرد و در معادله فایده-هزینه، کفهای از ترازو که نفع نظام در آن هست، سنگینتر خواهد شد.»